آنهایی که همین چند روز پیش از میدان امام حسین تا میدان آزادی و تمام خیابانها و کوچه های اطراف به صورت فشرده ایستاده بودند و آن قدر با تمام وجود برای شهادت یکی از ذوب در ولایت ترین سربازان همین نظام گریه میکردند... مردم نبودند؟! متحد نشده بودند؟! همین چند هزار نفری که حالا ریخته اند بیرون فقط مردم هستند؟! آن وقت بر سر چه چیزی متحد شده اند؟!نظام حکومتی خاصی را پیشنهاد میکنند؟ یا رهبران مشخصی دارند؟! اصلا اتحاد یعنی چی؟
در گفتگوهای قبلی، وقتی مدعیان براندازی میدیدند که پاسخی برای نظام جایگزین ندارند، سعی میکردند مدام از زیر این پرسش مهم و بدیهی فرار کنند. از جمله برخی میکوشیدند بحث را به سمت موضوعات اعتقادی منحرف کنند.
مطالبی که در ادامه تقدیمتان میشود، بخشهای کوتاهی از یک بحث است. گفتگویی که در یکی از گروههای اسلامی شروع شد و در یکی از گروههای آتئیستی و ضدنظام تداوم یافت.
بیشرفهایی مثل ترامپ و پمپئو و سرسپردگان و دلباختگان داخلیشان، سالهاست همین مردم را تهدید به رفراندم میکنند؟! آن هم نظامی که بتواند یک شبه چنین جمعیتی را به خیابانها بیاورد!
نباید فراموش کنیم که همین مسئولان و کارشناسان وقتی پی به واقعیت موضوع بردند، با شجاعت آنرا اعلام کردند. یعنی جمهوری اسلامی راستش را گفت! آیا امریکا نیز جرات دارد در مورد تعداد کشته ها و میزان خسارت خود در پایگاه عین الاسد بالاخره راستش را بگوید؟
آیا دیدید که 14 دقیقه هم طول نکشید ده بیت مثل شاهنامه بیاوریم، نه 14 قرن؟! شاهنامه شعر است و اینها هم شعر است. فارسی ست اینها هم فارسی ست. هر دو مثنوی هستند و هر دو یک وزن دارند و شباهتهای دیگر.
بارها گفتیم که اسلام اگر برده داری را یکباره ممنوع میکرد، کل اقتصاد و صنعت و خدمات اجتماعی و غیره در آن دوره و مقطع تاریخی مختل، بلکه به هرج و مرج میکشید و نابود میشد!
یکی از شایع ترین این تلاشها برای انحراف از بحث اصلی، تلاش وقیحانه برای تغییر سوال است. یعنی تبدیل این سوال که «آیا قران کریم مثل دارد یا ندارد» به سوالاتی مثل: قران کریم ایراد دارد یا ندارد؟ ابهام یا فصاحت و بلاغت دارد یا ندارد؟ نیاز به تفسیر دارد یا ندارد؟
الغرض، شاید در نگاه نخست خیلی متوجه ابعاد مختلف این تحدی قران کریم نشویم. اما باید ببینیم که مخالفان در این مورد ، حداکثر چه حرفی برای گفتن دارند؟ چطور میتوانند چنین معجزه ی آشکار و زنده ای را انکار کنند؟ یا از تمام اینها گذشته ، وقتی در برابر حقیقتی این گونه روشن تر از آفتاب قرار میگیرند ، چقدر لجاجت میورزند و چگونه به انواع و اقسام مغالطات و حتی جرزنی های بارز متوسل میشوند؟!
از آنجا که در خلال بحث امامت طبق معمول مطالب و مباحث متفرقه بسیاری مطرح شد ، مجبوریم خلاصه ای از آنها را بیاوریم. (اگرچه غیر از متن اولیه شروع هر بحث ، به محتوای متن هیچ یک از مخالفان حتی المقدور دست نزده شده است. مگر حذف برخی از توهین های وقیحانه. وگرنه در باقی موارد حتی غلطهای املایی نیز اصلاح نشده است...)
این اصل بدیهی و اساسی را کسی متوجه نشود و انکار کند... بنده نمیدانم چطور میتواند اسم خودش را موافق یا مخالف یک نظام سیاسی بداند؟! و کشور ما به غیر از جمهوری اسلامی ... حتی در مخیله و روی کاغذ هم هیچ جایگزین و رقیب جدی ای ندارد! جایگزین این نظام فقط هرج و مرج و فروپاشی ملی و تجزیه کشور و ... ورود به چرخه ی بدون توقف و بدون راه نجاتی از جنگ داخلی و بربریت و ... تا انتهای پرتگاه نابودی ست!
حث ها در مورد تحدی قران کریم همچنان ادامه داشت. با این تفاوت که هر چه جلوتر میرفتیم تعداد افرادی که وارد بحث میشدند و شدت توهین هایشان رو به افزایش بود. چون به تدریج داشت مشخص میشد بی مانندی قران کریم واقعا یعنی چه و ابعاد آن تا کجا ست! یکی دو نفر از مسلمانانی که به بحث ورود کردند و خواستند پاسخ توهین ها را بدهند فورا اخراج شدند! و عجیب تر اینکه ، خیلی ها تلاش میکردند اصل موضوع گفتگو را عوض کرده و مسائل جدیدی مطرح کنند.
نمیپرسم نظرتان نسبت به ورود زنان شوهردار به استادیوم های فوتبال چیست! چون گذشته از اینکه ، این حرف تان نسبت به موضوع بحث چقدر بی ربط است ، حداقل در کشورها و فرهنگهایی مثل ما ، قداست و حرمت مفاهیمی مثل «زن شوهر دار» مستقیما مبتنی بر ارزشهای دینی و آموزه های وحیانی ست. همان ارزشها و آموزه هایی که امثال شما کمر همت بسته اید نابودشان کنید! اما وقتی اساسا کمر یک تفکر شکسته و شل باشد، با کمربند سفت بستن هم کاری درست نمیشود!
من با دیدن اکانت امثال شما و به در و دیوار زدن در حمایت از اسلام... به انسان هایی که بویی از انسانیت نبرده اند می نگرم... به انسانی که تجاوز اعراب و فروختن زنان کشورش مفتخر و هر سال سیاه پوشان در کله خود به خاطر متجاوز میزند... به کسی که از کشتن و گردن زدن و غارت ابایی ندارد ... کسی که زنان رو فقط در کالای جنسی تحت امر مردان میداند و در صورت نافرمانی مستوجب کتک میداند... فهمی از برابری انسانیت و اخلاق ندارد
در مورد قران کریم حتی نمیشود مثلش را گفت! کسانی که متوجه این مطلب میشوند، بعدها بهتر متوجه میشوند که «بهتر گفتن» از قران کریم اصلا قابل تصور هم نیست! اصلا متنی نداریم که قابل مقایسه با آن باشد! از آهنگ و تناسب کلمات گرفته تا معنا ... اما یک مخالف خیلی متوجه ی این برتری قران نمیشود. او ابتدا فقط با این سطح از موضوع مواجه است که چرا نمیتوان مثل قران متنی آورد.
مدتها بود به دلیل مشغله های گوناگون، فرصت فعالیت در فضای مجازی را کمتر داشتم. یا اگرهم فرصتی دست میداد ، در گروههای اسلامی گفتگو و مناظره میکردم. از آن طرف (ظاهرا بعد از انتشار برخی از این گفتگوها در حلقه وصل) در برخی از گروه های دین ستیز و برانداز ممنوع الفعالیت شده بودم. (اصطلاحا میوت و سایلنت.) در باقی چنین گروه هایی نیز (به بهانه های مختلف) دیگر به ندرت کسی حاضر میشد مناظره رسمی کند.
آتئیستهای حاضر در گروه شروع کردند به تایید و تفسیر این حرف. که بله ، ببینید دین باوران چقدر متناقض حرف میزنند و چه و چه! اما وقتی نگارنده از او پرسید، آیا میداند معنای اصلی این حرفش چیست؟ آیا میداند که دارد اعتراف میکند، حتی اگر معجزه ببیند ایمان نمی آورد؟! و اشاره شد که، همین معجزات نیز خارج از قانون علیت و قضا و قدر الهی نیست.
این خیلی خوب است که امروز در فضای مجازی موضوعاتی مثل معاد زیر سوال میرود. بنده ملحدینی را که حداقل وجود این موارد را این قدر جدی گرفته اند که به آنها فکر کنند، بهتر از آدمهایی میدانم که رسما خوشان را بی ایمان نمیدانند، اما اصلا به این موارد حتی فکر هم نمیکنند! پس شاید بهتر است بدون هیچ مقدمه دیگری برویم سراغ بحث. اگر یادتان باشد، در یکی از گروه های اصلی اتئیست ها، یکی از افراد شبهه ای در مورد معاد مطرح کرده بود.
چطور ممکن است خدا و رسول ص دینی کامل را برای بشریت فرستاده باشند که تا قیام قیامت حلال آن حلال و حرامش حرام باشد و ... برای تمام جنبه های مهم زندگی فردی و اجتماعی انسانها برنامه و چارچوب داده باشد و ... اما در مورد جانشینی و نحوه حکومت پس از حضرت ختمی مرتبت ص (که همه یقین داریم تشکیل حکومت داده بود) چیزی نگفته باشند؟! و چرا غیر از شیعه کسی چنین ادعایی ندارد که این موضوع دقیقا و موکدا و مکررا تعیین تکلیف شده...
قبول دارید که این از حداقلهای بصیرت و درک و فهم سیاسی ست ... که یک حاکم نگران آینده حکومت و مردمش باشد؟ (و در این مورد حداکثر احتیاطها را کرده و حتی المقدور همه چیز را مشخص کند) پس بلاتکلیف گذاشتن امت نوپای اسلامی در این شرایط، آن هم از جانب خدا و رسول ص چطور ممکن است؟! یعنی نعوذا بالله، آیا خدا و رسول ص همین مقدار دلسوزی و مصلحت سنجی بدیهی و ساده را نیز تشخیص نداده اند؟! چنین چیزی شدنی ست؟!»