از روزی که نامتان برای حضور در استقلال مطرح شد آغاز کنیم. چه اتفاقی افتاد که به باشگاه نزدیک شدید؟
نیمفصل تمام شده بود و همه تیمها تمرینات خود را آغاز کرده بودند، اما باشگاه استقلال اوضاع مناسبی نداشت و دقیقا این وضعیت همزمان شده بود با رفتن استراماچونی از تیم. بازیکنان نیز بهخاطر مشکلات مالی تمرین نمیکردند و از سوی دیگر آقایان راهی قطر شده بودند تا بهبهانه مذاکره برای بازگشت استراماچونی با دی بیاسی مذاکرات نهایی را انجام داده که اتفاقاً کار را هم با این مربی ایتالیایی تمام کرده و حتی برایش بلیت تهران را هم رزرو کرده بودند. اوضاع باشگاه چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ فنی بسیار خراب بود و اصلا وضعیت نرمال و مناسبی در استقلال وجود نداشت و حاشیهها بیداد میکرد. تیم تمریناتش را آغاز نمیکرد و آقایان هم بهبهانه مربی محبوب هواداران به دوحه رفته بودند تا با یک سرمربی دیگر قرارداد ببندند. در این حین برخی دوستان در باشگاه با مشاهده این وضعیت از من درخواست کردند تا بهعنوان یک استقلالی به تیم محبوبم کمک کنم و منهم از آنجاییکه میدیدم هواداران طی چند ماه گذشته بهخاطر آشفتگیها و ترک تیم از سوی استراماچونی حرصوجوش زیادی خورده و در آن روزها ناراحتی زیادی را از این بابت متحمل شده بودند و مدام خبر اعتصاب و تجمع هواداران منتشر میشد ابتدا بهخاطر کشورم و سپس بهخاطر تیم محبوبم استقلال، برای کمک به این باشگاه اعلام آمادگی کردم.
البته این اعلام آمادگی منجر به ملاقات شما با سلطانیفر، وزیر ورزش شد که در آن برهه برخی گفتند برای اولینبار وزیر را ملاقات کردید.
خیر، اینطور نیست. دوستی دیرینهای با سلطانیفر دارم و قبل از اینکه او وزیر ورزش شود با وی رفاقت داشتم و همدیگر را میشناختیم و اینطور نبود که کسی بخواهد ما را با هم آشنا کند یا با واسطه با هم دیدار و ملاقات کنیم.
و در آن جلسه چه گذشت؟
به وزیر گفتم بهخاطر مملکت و تیم بزرگ استقلال، حاضرم به این باشگاه کمک کنم البته اگر شما صلاح بدانید. وزیر وزش اعلام کرد مشکل استقلال الان بحث نقدینگی است و اگر میشود یک کمک مالی فوری داشته باشم تا بهمحض واریزی اسپانسر یعنی شرکت ایرانسل، کمکی که کردهام بعد از دوهفته تسویه شود. وزیر به من گفت شما مبلغی را واریز کن تا درصدی از قرارداد بازیکنان واریز شود تا به این وسیله تمرینات نیز پیگیری شده و بعد از دو هفته واریزی ایرانسل انجام شده و شما بعد از این مدت حسابتان را تسویه و در ادامه، برنامههای بلندمدت اقتصادیتان را در باشگاه استقلال دنبال کنید.
گویا بحث تامین مالی برای سرمربی خارجی جدید یعنی دی بیاسی هم در این جلسه مطرح شد.
بله، درست است اما من اعلام کردم در این برهه زمانی آوردن سرمربی خارجی دیگری برای استقلال در این شرایط بهصلاح نیست و بهترین گزینه درحالحاضر برای این تیم فرهاد مجیدی است. این در حالی است که دو سه هفته قبل از آن اسم مجیدی برای جانشینی استراماچونی مطرح شده بود، اما هجمهای که ایجاد شد این مربی را وادار به عقبنشینی کرده و موجب شده بود تا در آن زمان فرهاد، سرمربیگری استقلال را قبول نکند و پرونده او از طرف وزارت و باشگاه استقلال بسته شده بود. با این حال با تاکید و اصراری که داشتم بار دیگر به وزیر گفتم الان مجیدی با توجه بهشرایط، بهترین انتخاب برای سرمربیگری استقلال است.
چطور به این نتیجه رسیدید که فرهاد بهترین گزینه است؟
درهرصورت او فصل گذشته هم برای مدتی مربی و سپس سرمربی استقلال شده بود و شناخت خوبی از شرایط تیم داشت و بهنظرم بهخاطر مسائل فنی و بعد محبوبیتش، بهترین گزینه برای سرمربیگری تیم بهشمار میرفت.
نظر وزیر ورزش هم روی مجیدی، مثبت بود؟
او گفت مجیدی نمیآید چون سههفته قبل به او سرمربیگری استقلال پیشنهاد شد، اما نیامد؛ ولی من تلاش کردم این اتفاق رخ دهد. همان لحظه با امیر سلطانی تماس گرفتم و از او خواستم به مجیدی بگوید که با من تماس بگیرد و بلافاصله برای اولینبار او با من تماس گرفت و باهم صحبت کردیم. ما از قبل هیچ ارتباطی باهم نداشتیم و این تماس و صحبت برای اولینبار انجام میشد. در این تماس به فرهاد مجیدی گفتم حاضری سرمربیگری استقلال را قبول کنی که او پاسخ داد اگر شرایط مهیا باشد باعث افتخارش است که به تیم محبوبش خدمت کند. جو بدی در آن زمان پیرامون تیم حکمفرما بود و نام هرکسی بهعنوان جانشین استراماچونی مطرح میشد. هواداران به او توهین میکردند و واقعا جرات میخواست که فرد دیگری سرمربی استقلال شود.
و همانجا آمدن دی بیاسی منتفی شد!
بله، به وزیر گفتم که مجیدی اوکی داده و لطفا پرونده دی بیاسی را ببندید. همان شب هم با مجیدی برای یک سری توضیحات، جلسه برگزار کرده و به او گفتم شما مسائل فنی را بهعهده بگیر و من هم بهعنوان یک هوادار تیم را کمک میکنم و پشتیبانت هستم. این درحالی بود که هنوز تا آن زمان حکمی برای حضورم در هیاتمدیره باشگاه صادر نشده و فقط یک هوادار بودم و روی حساب صحبتی که کردم مجیدی، سرمربیگری استقلال را قبول کرد. البته در آن زمان هم مجیدی و هم وکیلش در مصاحبهای عنوان کردند که اگر هر فرد دیگری بهجز موسوی با وی صحبت میکرد، بعید بود سرمربیگری استقلال را قبول کند و با توجه به قولها و قوتقلبی که موسوی داد، حاضر شده به نیمکت این تیم برگردد. تا آن زمان هیچ پستی نداشتم و فقط بهعنوان یک هوادار، فرهاد را برای سرمربیگری استقلال راضی کردم. درواقع با تصمیم و پافشاریای که داشتم مجیدی سرمربی استقلال شد.
یعنی تا آن زمان کمکهای مالیتان هم بهعنوان یک هوادار انجام میشد؟
بله، درست است در همان زمان بهدرخواست وزیر و اعضای هیاتمدیره استقلال، پولی را به باشگاه قرض دادم و این قرض هم به این شکل بود که مسئولان باشگاه به من اعلام کردند قرار است تا دو هفته آینده ایرانسل یک واریزی ۸ میلیاردی داشته باشد و شما هر پولی را تا این سقف به ما دهید طی دو هفته آینده پس خواهیم داد که در ادامه با درخواست آنها و مکتوب شدن این موضوع مبلغ ۷ میلیارد تومان همان روز مستقیم بهحساب بازیکنان و کادرفنی واریز شد. در این بین قرار شد تا قراردادی نیز درخصوص این کمک مالی تهیه و تنظیم شود. البته برای تضمین از باشگاه درخواست چک یا سفته کردم که آنها اعلام کردند نه چک دارند و نه سفته و بهپیشنهاد خودشان اینطور اعلام کردند که ما یک قرارداد دیگر هم با یک شرکت دیگر بستهایم که طی آن برای دیرکرد، جریمهای را بهازای هر روز تعیین کردهایم تا درخصوص مبلغ واریزی شما نیز همین کار را انجام دهیم. من هم پذیرفتم.
پس این پیشنهاد دریافت خسارت برای دیرکرد بهازای هر روز از طرف خود باشگاه بود؟
بله، دقیقا این پیشنهاد از طرف استقلال داده شد، چون قرارداد مشابه دیگری را با یک شرکت دیگر قبل از من بسته بودند و از سوی دیگر آنها هیچ ضمانتی برای بازگشت پول ازجمله چکوسفته نداشتند. نکته قابل توجه اینکه دوستان بهجای دو هفته از من درخواست کردند برای بازپرداخت سه هفته تعیین شود تا جریمهای تعلق نگیرد که بلافاصله اعلام کردم نه دوهفته و نه سههفته، بلکه دوماه دیگر این پول را پس بدهید و این دوماه هم بهصورت قرضالحسنه این پول، در اختیارتان باشد چون وزیر از من درخواست کرده و به احترام صحبت وزیر و عشق به استقلال، دو ماه دیگر این پول را پس بدهید. با اینکه شرایط اقتصادی بدی نیز حکمفرما بود و دلار ۱۱ هزار تومانی دو ماه بعد تقریبا ۱۵ هزار تومان شده بود و اعلام کرده بودم با اینکه طی این دوماه از لحاظ مالی متضرر میشوم، اما بهعشق استقلال این ضرر و زیان را بهجان میخرم. وزیر نیز تحت فشار بود و بهنوعی نیز میخواستم با این اقدام به دوست قدیمیام کمک کنم. بلافاصله پرداختی به کادرفنی و بازیکنان انجام و تمرینات استقلال از سر گرفته شد، قرارداد مجیدی هم در دفتر من تنظیم شد و او هم بهعنوان سرمربی کارش را آغاز کرد. بهنظر شما اگر من نبودم در آن زمان کدام هوادار حاضر میشد هفت میلیارد تومان به استقلال کمک کند؟
پس چطور در زمان سفر استقلال برای حضور در پلیآف لیگ قهرمانان آسیا، یکبار دیگر این تیم بیپول شد و از شما خواستند تا تیم را همراهی کنید؟
چون همه هفت میلیارد تومان بین بازیکنان و کادر فنی تقسیم شد و این تیم برای سفر به دبی حتی ۱۰ هزار تومان هم نداشت. بنابراین یک بار دیگر وزیر از شخص من خواهش کرد تا بههمراه تیم بروم و حواسم به استقلال باشد. همان زمان هم نه بهعنوان عضو هیاتمدیره، بلکه بهعنوان یک هوادار و بهخاطر رفاقت و درخواست وزیر ورزش این کار را انجام دادم و در این بین تمامی هزینههای سفر به امارات و قطر در پلیآف و دو دیدار مرحله گروهی در کویت و اربیل را هم پرداخت کردم. بعد از این خدمات، تازه آقای وزیر از من خواست تا عضو هیاتمدیره استقلال شوم تا ضمن قدردانی از زحماتم، استقلال بتواند بیشتر از خدماتم استفاده کند، یعنی تا آن لحظه فقط طرفدار استقلال بودم و هیچ پست و سمتی در این باشگاه نداشتم. یعنی دو ماه بعد از واریزی ۷ میلیاردی تازه عضو هیاتمدیره شدم که آنهم بهصورت شفاهی اعلام شد و حکم مکتوبی صادر نکردند.
8 میلیارد ایرانسل واریز شد و پول شما را ندادند؟
بله، آن پول را ایرانسل بهحساب باشگاه واریز کرد، اما آقایان طبق قول و قراردادی که تنظیم شده بود هفت میلیارد من را پس ندادند. اگر استقلال خلف وعده نمیکرد و پولم در موعد مقرر برگردانده میشد هیچکدام از این حرف و حدیثها پیش نمیآمد. مشکل این بود که پولی که از ایرانسل گرفتند بهجای تسویهحساب و بازپرداخت، صرف امور دیگری شد و در ادامه تاخیر دو ماهه دیگری نیز پیش آمد. اول قرار بود این پول سه هفتهای بازپرداخت شود و من خودم گفتم دوماه و حالا هم دوماه از آن دو ماهی که خودشان تعیین کرده بودند، گذشته و خبری از تسویهحساب نیست.
بهنظر شما چرا قراردادی که بسته بودید و محرمانه بود رسانهای شد؟
چون در آن زمان کوتاه بین بازیکنان، کادر فنی و حتی هواداران محبوبیت پیدا کردم و میخواستند با این کار هواداران را مقابل من قرار دهند، درحالیکه بهجز خدمت و ضرری که با عشق بهخاطر تیم محبوبم متحمل شدم، چیز دیگری برایم باقی نماند و انصافا هم در آن برهه زمانی استقلال شرایط خوبی نداشت. زمانی که بهحمایت تیم آمدم، انصافا تیم جمع شد و با نتایجی درخشان بهمرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا صعود کرد. همان تزریق مالی به بازیکنان و کادرفنی از لحاظ روحی بسیار موثر بود و با زحمت و تلاشی که داشتند، موجب شدند تا یک بار دیگر پرچم استقلال در آسیا بالا رفته و این تیم در پلیآف موفق شود. آقایان برای اینکه افکار عمومی را منحرف کنند دست به این اقدام زدند.
در این مدت بحث کمک مالی شما (در قالب قرض) به پرسپولیس هم مطرح شد که البته تکذیب کردید. با این حال این بحث هنوز ادامه دارد.
این موضوع هم صحت نداشت و شایعهای بود که دوستان راه انداختند. شما مطمئن باشید اگر چنین کمکی صحت داشت همانطورکه سند قول و قرار من با استقلال را منتشر کردند، سند کمک میلیاردیام به پرسپولیس را هم منتشر میکردند. دستور انتشار این اسناد در اختیار مراجع بالاتر از استقلال است؛ پس مطمئن باشید اگر واقعا اسنادی از کمک من به پرسپولیس داشتند آن را هم تا به امروز رسانهای کرده بودند.