
به گزارش حلقه وصل: آیین رونمایی از کتاب «هارداسان» ۲۲۲ روایت از ۱۰۵۰ روز همراهی با شهید ابراهیم رئیسی، عصر روز یکشنبه در غرفه شهید رئیسی برگزار شد. محمدمهدی رحیمی نویسنده کتاب، سپهر خلجی رئیس شورای اطلاعرسانی دولت سیزدهم، محمد سرشار فعال فرهنگی و پژوهشگر و محمدمهدی اسلامی مدیر باشگاه روایت انقلاب اسلامی به عنوان مهمان ویژه در این رونمایی حضور داشتند.
محمدرضا باقری مجری برنامه در ابتدای این مراسم ضمن خیرمقدم به حاضران در این نشست به توضیحاتی در خصوص کتاب «هارداسان» پرداخت. او در ادامه از میزبانی غرفه شهید رئیسی، خانواده شهید آیتالله آلهاشم، خانواده شهید آیتالله رئیسی و انتشارات سوره مهر که این کتاب را به نمایشگاه کتاب سیوششم رساند تشکر ویژهای داشت.
روایت مستند از تمام لحظات خدمتگزاری رئیسجمهور شهید
سپهر خلجی بهعنوان اولین سخنران مراسم درخصوص ضرورت نگارش آثاری از خاطرات دوران ریاست جمهوری شهید رئیسی گفت: ابتدا از نویسنده کتاب که زحمت نگارش کتاب را برعهده داشت تشکر میکنم. یکی از ویژگیهایی که این کتاب را از دیگر آثار مشابه برجسته میکند این است که راوی مشاهدات خود را از سر صحنه روایت میکند. جناب رحیمی در طول سه سال ریاست جمهوری، در سمت مدیریت روابط عمومی دولت بودند و از نزدیک شاهد صحنههای بیشماری از مشی مدیریتی و رفتار اداری این شهید بزرگوار بودند. این مزیت به سندیت روایت کمک میکند.
او افزود: این کتاب یک کار پرزحمت بود که در مدت کوتاهی به رشته تحریر درآمد. با اتفاق تلخی که برای کشور افتاد و وقوع شرایط سخت بعد از آن به اهمیت کتاب اضافه میشود. همین موضوع نشانگر اهمیت این کتاب است. «هارداسان» امروز به عنوان یک سند در اختیار مردم قرار دارد.
کوتاهی این روایات به جذابیت کار افزوده است. چون در یک زمان مختصر یک روایت را از ابتدا تا انتها مطالعه کرده و درک میکنید. همین موضوع به مخاطب انگیزه میدهد که موضوعات بعدی کتاب را هم مطالعه کند.
او به نقش تاثیرگذار نویسنده در روایت وقایع دوران ریاست جمهوری شهید رئیسی اشاره کرد و گفت: از آنجایی که آقای رحیمی در تمام مراسمات همراه رئیس جمهور بود، تمامی این روایات مشاهدات میدانی او است. وی دسترسی خوبی به دوربینهایی که ضبط مراسمات را بر عهده داشت دارد و اگر روایتی را فراموش میکردیم از این فیلمها بهعنوان سند استفاده میکردیم. معتقدم بخشی از تصویری که امروز از شهید رییسی به عنوان یک مسئول خستگیناپذیر، بااخلاق و باتلاش در ذهن مردم است مرهون تلاش این دوستان است که پابهپای شهید رییسی بودند و با آن شدت و سرعتی که شهید رییسی داشت با او همراهی میکردند. در نتیجه توانستند تصویر گویا و روشنی از خدمات او به نمایش بگذارند.
کتاب پیشرو نتیجه سه سال همراهی با رئیس جمهور است
خلجی در ادامه به اهمیت ضرورت ثبت تاریخ شفاهی یک مسئول در حد ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: کتابی که پیش روی ما قرار دارد عملا حاصل سه سال زندگی با شهید رئیسی و مشاهده تمام مسیر خدمتگزاری است. این روایات کاملا دست اول هستند. طبیعتاً برای ما که در همه مکانها با شهید بودیم، مرور خاطرات است. این کتاب فضایی برای روایت مشی اخلاقی و مدیریتی ایشان فراهم میکند که بسیار اهمیت دارد.
این روایات تحقیقات دست اول هستند که میتوانیم از مطالعه آن به مشی مدیریتی و افق نگاه ایشان در حکمرانی پی ببریم. از این جهات کار آقای رحیمی و تمامی کسانی که در تدوین کتاب نقش داشتتد قابل تقدیر است.
وی در ادامه تاکید کرد: این کتاب روایت تلخ و شیرینها است. تلخی روایت شهادت و حس از دست دادن رئیس جمهور و بخش شیرین آن که غالب است، روایات جذاب خدمتگزاری شهید رئیسی و دولت ایشان است. عکس روی جلد کتاب هم توسط شهید موسوی ثبت شده است. چون در بسیاری از مراسماتی که ما حضور نداشتیم تیم حفاظت حضور داشتند و لحظات را ثبت میکردند و برای ما ارسال میکردند.
«هارداسان» روایت نزدیکی به حادثه دارد
محمدمهدی اسلامی مدیر باشگاه روایت انقلاب اسلامی سخنران دیگر این مراسم بود که با اشاره به ویژگیهای منحصر به فرد این کتاب بیان کرد: یکی از ویژگیهای کتاب «هارداسان»، روایت بسیار نزدیک آن به حادثه است. ما امروز درگیر جنگ روایتها هستیم. در این جنگ روایتها گاهی با روایتهای روزهای اول انقلاب اسلامی مواجه هستیم که نقش آفرینان آن غبار فراموشی را بر خاطرات خود حس میکنند. اما جناب رحیمی در این حادثه بلافاصله شروع به نگارش خاطرات کردند. این کمک میکند که ما در تاریخنگاری عینیات و جزئیات دقیقتری روایت کنیم.
وی افزود: نکاتی در این کتاب وجود دارد که خیلی دقیق روایت شده است. بسیاری از نکاتی که با آن آشنا نیستیم به لحاظ ملاحظات موجود اجاره انتشار نداشت. اما اینجا امکان درج تصاویر وجود داشت و تلفیق خاطره و عکس در کنار یکدیگر شبیهسازی دقیقتری برای مخاطب ایجاد کرد.
ویژگی مهم این کتاب، تاریخ برای تاریخ نیست. قطعا این کتاب بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی است که ابهامات و مواجه با دشمن را گرهگشایی میکند. باید بیشتر به کتابهایی که رویکرد گرهگشایی دارند توجه کنیم.
او در ادامه به نقش باشگاه روایت انقلاب اسلامی در تدوین این کتاب اشاره کرد و گفت: ما در حوزه هنری بخشی با عنوان باشگاه روایت انقلاب اسلامی تأسیس کردیم که بتوانیم روایتهای کمتر گفته شده را در این جنگ روایتها بیان کنیم. در همین چهارچوب در خدمت آقای رحیمی بودیم. کتاب «راز پرواز» هم در راستای همین جنگ روایتها بود. این دو کتاب اولین خروجیهای باشگاه است.
اسلامی در پاسخ به این سوال که در باشگاه روایت انقلاب اسلامی چه راهی را ادامه خواهید داد گفت: باشگاه روایت بنا دارد که رویکرد باشگاهی داشته باشد یعنی ما بتوانیم در طول مسیر همکارانی را پیدا کنیم که توانمندتر از گذشته به ما کمک کنند تا در آینده راویان بهتری داشته باشیم.
تا به حال دو دوره برگزار کردیم و امیدواریم این روند را طی کنیم تا در مسیر انقلاب اسلامی راویان متکثری داشته باشیم.
وی افزود: خیلی اوقات دیدم که چهرههای تکراری در این حوزه وجود دارد. امیدوارم بتوانیم در باشگاه این کثرت را ایجاد کنیم و نسل جوانتری که با شور و شوق بیشتری پای کار می آید را پیدا کنیم.
محمدمهدی رحیمی نویسنده کتاب، سخنران بعدی مراسم بود که به چرایی نگارش این کتاب اشاره کرد و گفت: من دوست داشتم که به بهانه دیگری در مصلی حضور داشته باشم. ۲۲ اردیبهشت سال گذشته در ساعات اولیه صبح به نمایشگاه آمدیم تا بازدیدی از نمایشگاه داشته باشیم و مزاحمتی هم برای مردم نداشته باشیم. دوست داشتم که یک سال بعد هم در بازدید از نمایشگاه ایشان را همراهی میکردم نه اینکه از خاطرات این شهید عزیز صحبت کنم.
وی افزود: پاسخ سوال شما یک تقارن معنادار دیگری برای من دارد. آغاز به کار دغدغه نگارش کتاب به طور جدی از فردای شهادت آغاز شد. خدا اینگونه مقدر کرد که کتاب خاطرات خادمالرضا در شب ولادت امام رضا منتشر شود. در روز شهادت وقتی که پیکرهای شهدا را از جنگلهای ارسباران به سمت تبریز میبردیم اولین لحظاتی بود که حس کردم کار تمام شده است. قبل از آن مدام در حال جستجو بودیم و وقت فکر کردن به موقعیتی که در آن هستیم را نداشتیم. در همین لحظات خاطرات جلوی چشمم میآمد. در مراسماتی که با رئیسجمهور بودیم همیشه ماشین خبرنگاران پشت ماشین رئیس جمهور حرکت میکرد اما این بار آمبولانس یک مسافر ویژه داشت.
او در ادامه گفت: از همانجا هجوم خاطرات به ذهنم آغاز شد. قبل از اینکه به تبریز برسیم با خودم عهد کردم به واسطه ارتباط نزدیکی که با رئیس جمهور داشتم خاطرات خود را بنویسم. همیشه اشتغالات و پرکاری رئیس جمهور این فرصت را از من میگرفت ولی آن لحظه با خودم عهد کردم هرچیزی که تا آن لحظه امکان مکتوب کردنش نبود و اجازه بازگو کردن آن را نداشتم را روایت کنم.
خاطرات را مورد راستیآزمایی قرار میدادیم
رحیمی روایت بیواسطه خاطرات را از وجوه جذابیت کتاب عنوان کرد و افزود: خاطراتی که از روزهای اولیه حادثه به ذهن من میرسید را یادداشتبرداری کردم. حتی در ایام تشییع که شهر به شهر میرفتیم و در کنار پیکرهای مطهر بودیم با ابراز ارادت عجیب مردم همراه بودیم. در همان ایامی که بعد از شهادت ایشان با جمعی از دوستان که در روابط عمومی ریاست جمهوری با ما همراهی میکردند برای مرور اتفاقات جلسه گذاشتیم. ضمن اینکه به سایت ریاست جمهوری مراجعه کردیم و یک کارنامهای از خط زمانی فعالیتهای ایشان را دنبال کردم. نهایتا به تلفن همراه خودم که گنجینهای از عکس و فیلم بود مراجعه کردم. تمام این موارد خاطرات را برای من یادآوری میکرد.
او گفت: گاهی این خاطرات به دقت روی جملات و کلمات نیاز داشت. گاهی اوقات این موارد را به دوستانی که با ما بودند در میان میگذشتیم و راستیآزمایی میکردیم. گاهی به شهید موسوی که سرتیم تیم حفاظت بودند میگفتیم بگذارید ما همهجا با حاج آقا باشیم و تاریخ کشور را ضبط کنیم اما آن موقع ذرهای تصور نمیکردم که برای چنین هدفی نیاز به این فیلمها پیدا کنیم.
رهبر انقلاب از کسانی که توقع نداشت جفا دید
رحیمی با اشاره به حملات ناجوانمردانهای که نسبت به شهید رئیسی نسبت داده میشود گفت: من به جمله فوق طلایی رهبر انقلاب اشاره میکنم که گفت دلم برای رئیسی سوخت. ما خیلی اوقات عکس یا مطلبی از رئیس جمهور منتشر نمیکردیم چون با یک فضای رسانهای و مجازی سازماندهی شده، غیر منصفانه و به دور از اخلاق مواجه بودیم که تنها چیزی که برای آن مهم نبود اخلاق و منافع کشور بود. ریشه این گروهها به و طن فروشان و شاخههای آن به داخل کشور برمیگشت.
وی تاکید کرد: به نظرم آنجایی دل حضرت آقا سوخت که از آنهایی که توقع نداشت جفا دید ضمن اینکه کسانی که نیاز بود برای ادا کردن حق شهید گامی بردارند، قدمی برنداشتند. من به صراحت میگویم در نگارش این کتاب دچار خودسانسوری شدم. بخشی از این کتاب را آخرین روز تحویل حذف کردم. چون با خودم گفتم من باید دینی به شهید ادا کنم اما اگر کاری کنم که فضای مظلومیت و بیانصافی نسبت او ادامه پیدا کند درست نیست. من در تاریخ معاصر به عنوان کسی که مخاطب جدی سیره شهدا بودم، شهیدی را سراغ ندارم که ۳۶۰ روز از شهادتش گذشته باشد و هنوز مورد هجمه بیانات رسمی و غیررسمی قرار داشته باشد.
نویسنده کتاب «هارداسان» تاکید کرد: از باب سندیت کتاب باید بگویم که خوشحال میشوم که کتاب در کاسه چشمان مخاطبین اهل ادب قرار بگیرد اما برای اینکه رعایت امانت شود در آخرین اصلاحاتی که داشتم در دو خاطره نسبت به یک روایت چهار پنج کلمهای تردید کردم و آن موقعیت را مورد بررسی مجدد قرار دادم. یکی از روایات را هم به دلیل شبهه نادقیق بودن حذف کردم. تصاویری که در انتهای کتاب آمده جدیدا منتشر شده و بخش قابل توجهی از آن را خودم در حالات مختلف از رییس جمهور گرفتم که سندیت دیگر کتاب است.
همان اوایل نگارش کتاب نام آن را انتخاب کرده بودم
او در خصوص مطالب بکر و ناگفته در این کتاب گفت: با برطرف شدن ملاحظات چند اتفاق بینالمللی که تا به حال رسانهای نشده بود را منتشر کردم. یکی از دلایل جذابیت فرهنگی این کتاب برای من عنوان کتاب بود. در عین اینکه برای مخاطب مسئله را یادآوری میکند تعلیق و تعجبی هم ایجاد میکند. این نگاه من برای انتخاب عنوان کتاب بود. تقریبا همان اوایل نگارش کتاب به این اسم رسیده بودم. من از یک کلمه قدیمی و کهن آذری در کوهستان ارسباران که با نوای محزون مرد آذری همراه بود به اسم این کتاب رسیدم. این انتخاب به گونهای شد که افراد در یک سال گذشته تا امروز واگویه یا دلنوشتهای از ایشان دارند را با اصطلاح حاج آقا هارداسان استفاده میکنند.
وی در پایان تاکید کرد: همه شهدای آن بالگرد، عزیز و محترم بودند. تقریبا با هر هشت شهید این واقعه مانوس بودم. شهید رئیسی، شهید آل هاشم، شهید مالک رحمتی، شهید امیر عبدالهیان و شهید سردار موسوی نماد اخلاق و مردمداری بودند. امروز خطاب به این شهدا میگوییم هارداسان و امیدوارم خداوند ثلمهای که به ما وارد شده را برای ملت ایران جبران کند.
محمدرضا سرشار پژوهشگر و نویسنده به عنوان آخرین سخنران این مراسم در خصوص ضرورت نگارش تاریخ شفاهی از زندگی مسئولان گفت: شاید دانستن شخصیت نویسنده به ما کمک کند که روح کتاب را بیشتر بشناسیم. من ۲۳ سال است که آقای رحیمی را میشناسم. یکی از ویژگیهای ایشان درونگرایی است لذا اگر اثر را نگاه کنید در ظاهر یک روایت خبری از این روزها را با رگههای عمیق احساس در کتاب میبینید. این کتاب به پدر نویسنده تقدیم شده است. پدر ایشان هم مانند شهید رئیسی اخلاق فسادستیزی داشتند که چند سال پیش از دنیا رفتند.
وقتی آقای رحیمی به دولت اضافه شدند من احساس کردم که ایشان یک پدر معنوی پیدا کردند. وقتی هم این اتفاق رخ داد من حس کردم که ایشان دوباره پدر خود را از دست دادند. در جایجای کتاب حسرت از دست دادن این مرد بزرگ را میبینیم.
وی افزود: شاید دهه شصتیها به خاطر بیاورند که در سال ۱۳۷۸ جریان معارض انقلاب جریان را به دست گرفته بود. در این اثر، پیش افتادن در روایت تاریخی شهادت رییس جمهور را میبینم. نرسیده به سالگرد با چند کتاب خوب از ایشان مواجه هستیم. سردبیری آقای رحیمی هم باعث اعتبار مضاعف این متن شده است. من از نویسنده تقاضا میکنم که این کار را رها نکند. به اصطلاح روزنامهنگاران، خوب است که به سراغ پروندههای مهم دوران ریاست جمهوری بروند و آنها را بررسی کنند. اگر بتوانند مهمترین پروندهها را روایت کنند بسیار ماندگار خواهد شد چون قابلیت ساخت مستند هم خواهد داشت. من از سوره مهر هم بابت همتی که برای رساندن کار داشت تشکر کنم.