به گزارش حلقه وصل، مرد جوانی که پس از قتل هولناک دوستش با میلهای باستانی در مشهد به فریمان گریخته بود تا با صحنه سازی برای مسافرت، ارتکاب جنایت را به گردن طلبکاران احتمالی مقتول بیندازد، صبح روز گذشته در اولین بازپرسی انگیزه جنایت را به ادعای ارتباط کثیف گره زد!
عصر روز یک شنبه گذشته، کارآگاهان پلیس آگاهی فریمان، زوج جوان آریزو سواری را در این شهر دستگیر کردند که احتمال میدادند خودرو و پول و سکههای داخل آن سرقتی باشد، اما در بازجوییهای مقدماتی و با کشف چندین سلاح شکاری و بادی و تعداد زیادی ساعت، مشخص شد که این زوج جنایت هولناکی را در مشهد مرتکب شده اند و برای فرار از مجازات به فریمان گریخته و در منزل خواهر زن جوان پنهان شده اند!
کارآگاهان که با شگردهای تخصصی این زوج را به افشای جنایت وادار کرده بودند، بلافاصله ماجرا را به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی مرکز خراسان رضوی اطلاع دادند و این گونه بود که قاضی علی اکبر احمدی نژاد به همراه گروه زبدهای از کارآگاهان عازم بولوار توس (محل جنایت) شد و به تحقیق در این باره پرداخت.
وجود جسدی خون آلود در پذیرایی منزل، در حالی درستی اظهارات زوج مذکور را اثبات میکرد که متهم ۳۴ ساله سعی داشت انگیزه قتل دوستش را پنهان کند. این گزارش حاکی است، با کشف میلهای خون آلود باستانی زورخانه در کنار جسد مشخص شد که مرد ۴۱ ساله با ضربات میلهای باستانی به قتل رسیده است، اما متهم به قتل برای فرار از مجازات، به صحنه سازی پرداخته و با نصب دست نوشتهای روی دیوار منزل که گلها را آب بده! دو شاخه برق تلویزیون را از پریز بیرون بکش یا در یخچال باز نماند! سعی در گمراه کردن پلیس داشت تا چنین وانمود کند که او برای رفتن به مسافرت، منزل را به دوستش (مقتول) سپرده است و احتمالا طلبکارانش او را کشته اند!
در حالی که این پرونده جنایی زوایای پنهان زیادی داشت، روز گذشته رسول (متهم به قتل ۳۴ ساله) پس از انتقال به مشهد، مقابل میز عدالت ایستاد و به سوالات تخصصی قاضی احمدی نژاد پاسخ داد. او که دیگر همه راههای داستان سرایی را بسته میدید، این بار حقیقت قتل هولناک دوستش را فاش کرد و راز این جنایت را به یک ارتباط کثیف گره زد!
این مرد که هنوز ازدواجش به طور رسمی ثبت نشده و یک کودک ۹ ساله دارد، در تشریح جنایت وحشتناک خود به قاضی ویژه قتل عمد گفت: همسرم را طلاق داده بودم، سالها قبل در فریمان کبابی داشتم و «زینب» (متهم دیگر پرونده) در کبابی من کار میکرد. آن جا بود که با هم ازدواج کردیم چرا که او نیز مطلقه بود، ولی ازدواج مان را به طور رسمی در محضر ثبت نکردیم.
وقتی بنا به شرایطی محل سکونت مان را به مشهد انتقال دادیم با «محمد» آشنا شدم و این آشنایی به رفت و آمدهای خانوادگی انجامید تا جایی که او به راحتی به منزلم رفت و آمد داشت. مدتی بعد وضع مالی دوستم به طور ناگهانی تغییر کرد.
او خودروهای گران قیمت سوار میشد و چند واحد ساختمانی خریده بود، اما این ارتباط قطع نشد و ما با هم پای بساط مواد مخدر مینشستیم و من به او اعتماد کامل داشتم درحالی که وضعیت مالی من مناسب نبود! این متهم در ادامه ادعاهایش افزود: از مدتی قبل متوجه تغییر رفتارهای همسرم شدم. او نسبت به دوستم رفتاری خاص داشت که این موضوع سوء ظن مرا برانگیخت.
گاهی آنها را تنها میگذاشتم و پشت در به حرف هایشان گوش میدادم. حتی یک بار در خانه ام شنود گذاشتم چرا که احساس یک ارتباط کثیف! همواره مرا آزار میداد. از سوی دیگر نیز «محمد» دوست من بود و نمیخواستم این سوء ظنها موجب قطع ارتباط دوستانه ما شود تا این که شب شنبه گذشته او دوباره به منزل ما آمد و کنار بساط مواد مخدر روی تشک نشست و بالش را زیر دستش گذاشت (تشک و بالش خون آلود در محل جنایت کشف شد) تا با هم مواد مصرف کنیم. در همین هنگام بود که افکارم به هم ریخت، تردید داشتم، ولی بالاخره موضوع «ارتباط کثیف» را بر زبان جاری ساختم. «محمد» با شنیدن این حرف ناراحت شد و خطاب به من گفت. «زر نزن!» من هم که دیگر عصبانی شده بودم نفهمیدم چه میکنم، با میلهای باستانی ضرباتی را به سرش زدم و بعد هم نقشه فرار را طراحی کردم که در فریمان دستگیر شدیم.
زن ۳۳ ساله متهم به قتل نیز در بازجوییها گفت: محمد (مقتول) به خانه ما رفت و آمد داشت و من هم با او رفتاری دوستانه داشتم! او عشق به ساعت داشت و به همین دلیل هر روز یک نوع ساعت به دستش میبست در واقع کلکسیونی از ساعتهای متفاوت و مختلف را جمع آوری کرده بود که ۱۷ عدد از آن ساعتها داخل خودروی آریزوی او بود! این زن درباره سلاحهای کشف شده از داخل خودرو هم گفت: «محمد» ادعا میکرد که عضو هیئت تیراندازی است و به همین دلیل چند قبضه سلاح بادی و شکاری همیشه همراهش بود.
او وضعیت مالی خوبی داشت و خودروی گران قیمت آریزو نیز متعلق به محمد بود که شب حادثه سوار بر آن به منزل ما آمد. آن شب من و فرزندم حدود نیمه شب به داخل اتاق رفتیم که تقریبا ساعت ۳ بامداد با سروصدای شوهرم بیدار شدم و دیدم که رسول او را با میلهای زورخانه کشته است. سپس با هم به فریمان گریختیم، قرار بود شوهرم ما را در خانه خواهرم بگذارد و خودش برای انتقال جسد به یک مکان نامعلوم به مشهد بازگردد که آن جا دستگیر شدیم و ...
این گزارش حاکی است: با دستور قاضی احمدی نژاد متهمان این پرونده برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی قرار گرفتند.
منبع: روزنامه خراسان