به گزارش حلقه وصل: سال گذشته و در بهبوهه فتنه جدیدی که دشمن برای جامعه و کشور ایران تدارک دیده بود، فرصتی برای تنزّهطلبان دینی و بقایای حجتیهای که خود را در چندسال اخیر بازتولید کردهاند در قالبهای تجددی و تحجری فراهم آمد تا بار دیگر شیپور سکولاریسم را در دست بگیرند و در میدان فضای مجازی و حتی فضای حقیقی جدایی دین از سیاست را به گوش مردم برسانند. بار دیگر با ژست دلسورانه و خیراندیش خطاب به نیروهای انقلابی که در کف میدان از امنیت جامعه صیانت میکردند میگفتند: «ما که گفتیم جدایی دین از سیاست مطلوب است، دیدید چه کردید؟!»
ژست داعیه وحدت اجتماعی توسط متحجرین!
جریان تنزهطلب و سکولار زین پس داعیهدار وحدت ملی شده بود و دائماً در کانالها و بسترهای رسانهای خود از ترمیم شکاف اجتماعی میگفت و نوک پیکان انتقاد و تقصیر را به سمت جمهوری اسلامی میگرفت و تمام مشکلات و مصائب را بدو منتسب میکرد. تنزهطلبان دینی معتقد بودند جمهوری اسلامی با تحمیل ارزشهای دینی نظیر حجاب فضا را به سمتی هدایت کرده که مردم و بالاخص قشر جوان نسبت به دین دچار بدبینی و تردید شدهاند. در این میدان پرهیاهو سنتیهای متحجری که در لسان حضرت امام خمینی «ولایتیهای بیولایت» شناخته میشدند در یک اتحاد نانوشته با تجددیهای لیبرال، از منظر دین و سیاست شبانه روز کوس مخالفت با جمهوری اسلامی را سر میدادند و از طرفی پشت صفحههای مجازی خود مینشستند و روضه وحدت و ترمیم شکاف اجتماعی را با سوزِ بسیاری میخواندند.
بروز تناقض متحجرهای تنزّهطلب در هفته وحدت است
جریان سکولار حوزوی و تحجر سنتی که در دوران سخت بلوای ۱۴۰۱ با پناه بردن به استراتژی سکوت و انفعال سعی میکرد در زمینی بازی کند که هم به زعم و انگاره خود دین را حفظ کند و هم مبادا شعله آتش ضدانقلاب و جریان «زنزندگیآزادی» دامن او را هم بسوزاند. اما وجه عجیب و البته پارادوکسیکال کنش جریانات متحجر مذهبی در جایی است که هفته وحدت فرا میرسد. درست در زمانه و برههای کهگفتمان انقلاب اسلامی بیش از پیش بر مقوله وحدت تأکید میکند و حفظ و صیانت از کلیت کیان اسلامی و به تبع آن جوامع منطقه را یکی از دغدغههای اصلیاش برمیشمارد، متحجران تنزّهطلب، با برپایی مجالسی که منسوب به اهلبیت میشود، با تمام توان اختلاف عقیدتی را برجسته کرده و برای توجیه آن دست به گریبان احادیث و تواریخ ضعیف و بلکه جعلی میشوند. مقدسمآبان تندخود که در دوران بلوا چیزی جز اظهار نظر روشنفکرمآبانه بلد نبودند و با ژست همیشه منتقد به نظام جمهوری اسلامی نگاه میکردند به یکباره روضه ترمیم شکاف اجتماعی را کنار گذاشتند و با بلندگوهای تفرقه به تحریک سایر مسلمانان علیه شیعیان و ایجاد تفرقه و تشتت بین مردم مسلمان ایران پرداختند و ندا سرمیدادند که «ما را چه به برادری با آنها!». شاید برایتان عجیب باشد اما این جماعت همانهایی هستند که یک سلبریتی ـ فوتبالیستاش در فضای مجازی به بهانه مخالفت با نظام جمهوری اسلامی و دلواپسیِ اتحاد اجتماعی از «همجنسگرایان» که در قرآن و دین ملعون و مطرود هستند دفاع میکرد، ولی وقتی به اهلسنت که میرسید با تولید نفرت حداکثری به مقدسات سایر مسلمین با تمام توان در کوس مخالفت میدمید.
سر سپردن به کفر برایشان راحتتر از پذیرش اسلام است
افرادی که جزتولید نفرت علیه اهلسنت کاری بلد نیستند و شبانهروز فحش و لعن را نثار سایر مسلمین حواله میدهند، همانهایی هستند که وقتی جمهوری اسلامی بحق، در برابر ضدانقلابهای ضددین قدبرافراشته بود و حکم محاربه را در محکمه عدل اجرا میکرد، با کنایه در گوشه و کنار مینوشتند و میگفتند «الملک یبقی معالکفر و لایبقی معالظلم». آری، آنها همانهایی هستند که برای توجیه سرسپردن به حاکمیت کفر (سکولاریسم) حاضرند، هر حکومتی که دغدغه و غایت دینی دارد را ظالم و جور بخوانند تا برای تکمیل تئورههای راحتطلبانه خود نقطه اتکایی پیدا کنند.
سخنی از سیدان
سیدعلی سیدان، سردبیر مجله سوره، در شماره سوم این ماهنامه وقتی درباب اهمیت وظیفه هیأت در مسیر تبلور ارزشها سخن میگوید، اشاراتی به همین دوگانگی نیروهای متحجر دارد و مینویسد:« آن دیگری [جناح مقابل نظام جمهوری اسلامی] از لزوم ترمیم شکافهای اجتماعی و به رسمیت شناختن سلایق گوناگون سخنسرایی میکرد، اما برای مداحی که توهین به باورهای اهلسنت عادت اوست، سوت و کف میزد. آن یکی میگفت دلم برای زیارت امام حسین در روز اربعین لکزده، اما چون میدانم به حساب قدرت جمهوری اسلامی نوشته میشود، به اربعین نمیروم!»
آری، دلواپسان دوگانگی اجتماعی دیروز، دشمنان وحدت امروز هستند.