
به گزارش حلقه وصل، فرزند پروری علم است و باید نسبت به آن آگاهی پیدا کرد، مطالعه و تحقیق کرد، مشاوره گرفت و باری به هر جهت به آن نگاه نکرد و بهصورت آزمونوخطا پیش نرفت.
برخی خطاها غیرقابلجبران هستند و بعضی مسائل تربیتی که برای کودکان پیش میآید تا پایان عمر بر زندگی آنها سایه افکنده و قابل جبران نیست. همهکسانی که فرزند دارند و آنهایی که قصد فرزنددار شدن دارند، باید نسبت به علم فرزند پروری شناخت کامل داشته و به ابعاد و زوایای مختلف آن آگاه باشند.
متنوع شدن آسیبهای اجتماعی بر تربیت فرزند و فرزند پروری نیز سایه افکنده و اگر والدین شناخت خوبی نسبت به روش فرزند پروری نداشته باشند، نخواهد دانست مقابله خوبی با آسیبهای نوپدید و بازپدید داشته و مسائل خانواده را بهدرستی حلوفصل کنند.
با توجه به اهمیت فرزند پروری میزگردی با عنوان «جوانان، ازدواج و توانمندسازی مهارتهای فرزند پروری» با حضور کیانوش امینی معاون بهزیستی استان مرکزی و لیلا جلالی فراهانی کارشناس ارشد مسائل روانشناسی برگزار و راههای توانمندسازی فرزند پروری مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در ذیل اهم مباحث مطرح در این میزگرد را میخوانیم:
فلسفه ازدواج چیست و اصولاً چرا زن و مرد باید ازدواج کنند؟
امینی: ازدواج جزو معدود موضوعاتی است که از جوانب مختلف به آن پرداختهشده و در مسائل روانشناسی، جامعهشناسی، پزشکی و مسائل مذهبی و... موردتوجه قرارگرفته است. پرداخت علوم مختلف به موضوعی همانند ازدواج نشاندهنده اهمیت و جایگاه این مقوله در جامعه و بازگوکننده مزایا و محاسن و اهمیت آن موضوع است.
حوزههای مختلف جامعهشناسی، پزشکی، روانشناسی، مذهبی و سایر بخشها هرکدام از دیدگاه خود به موضوع ازدواج میپردازند و آن را موردبررسی قرار میدهند که یکی برای تکمیل شدن، یکی برای ارتقای بهداشت روان، یکی برای شروع یک زندگی اجتماعی جدید و همه اینها در کنار هم میتوانند یک مجموعه خوشایندی را به وجود آورند تا ما بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم.
از دیدگاه تخصصی روانشناسی یک انسان به دلیل اینکه نیازهای مختلف دارد باید ازدواج کند، نیاز به امنیت، دوست داشتن، دوست داشته شدن، احساس تعلقخاطر داشتن، نیاز به بقا و غیره ازجمله نیازهایی است که انسان را ازدواج وامیدارد، البته ازدواجی که واقعاً مبتنی بر تفکر، تعلق، تعقل و احساسات و عواطف باشد، یعنی یک ازدواج خوب میتواند زن و مرد را به سمت جلو سوق بدهد.
برای یک ازدواج خوب داشتن باید آموزش دید و آمادگی لازم را کسب کرد، بدون کسب مهارت زندگی و آموزش نمیتوان زندگی موفقی داشت، متأسفانه عدهای گمان میکنند بعدازاینکه زندگی مشترک را آغاز کردند باید آمادگی پیدا کنند و آموزش ببینند، بعضیها هنوز به این مرحله هم نرسیدند، اما بعضی افراد هم معتقدند که باید این آموزشها را قبل از ازدواج طی کنند.
در ازدواج خوب، کلمه خوب نسبی است یعنی همانطور که بهطور مطلق نمیتوان گفت پدر و مادر خوب چگونه پدر و مادری هستند در مورد ازدواج خوب هم همینگونه است و خوب بودن در ازدواج از نظر افراد متفاوت و نسبی است.
مهمترین نکتهای که والدین در تربیت فرزندان باید به آن توجه کنند، چیست؟
جلالی: پدر و مادر باید به مسئولیت عظیم مذهبی خود در تربیت فرزند توجه کنند و بدانند کودکان آنها امانتهای الهی هستند.
پدر و مادری که وظیفه خود را بهخوبی انجام دهد اداء امانت کرده و در پیشگاه خداوند مستحق پاداش هستند و آنانی که از وظایف خود سرپیچی کنند، به خویشتن و فرزندان خویش و اجتماعی که در آن زندگی میکنند خیانت کرده و باید پاسخگوی کوتاهی خود باشند.
خدمت پدر و مادر این نیست که در زندگی ثروتی جمع کنند و برای فرزندان به ارث بگذارد، زیرا اگر فرزند آنها تربیت نداشته باشد ثروت برای او مایه تیرهروزی و بدبختی خواهد بود.
خدمت بزرگ پدر و مادر این است که یک فرزند را با سرمایههای ایمانی و سجایای اخلاقی تربیت کنند و او را برای یک زندگی پاک و شایسته بسازند.
فرزندانی که پدر و مادرانی باایمان و شایسته داشته و آنان را به پاکی تربیتکردهاند و امروز با اطمینان ایمانی و محبوبیت اخلاقی در جامعه زندگی میکند این فرزندان باید خدا را شکر گویند و مراقبت کنند که سرمایههای ایمانی خود را با معاشرتهای آلوده و مجالستهای ناپاک از دست ندهند.
اصول مهم در فرزند پروری چیست؟ و در تربیت فرزند باید به چه مسائلی توجه داشت؟
امینی: اولین اصل این است که قبل از فرزند آوری پدر و مادر آموزشها لازم را در این خصوص فراگرفته و آماده فرزند پروری باشند.
برای کسب آموزشها نیز در حال حاضر مراکز مختلف وجود دارد و سایتهای موجه و علمی در این زمینه ایجاد شدهاند که آموزشهای لازم را به پدر و مادر میدهند، در این زمینه کارگاههای آموزشی بهوفور در مراکز مشاوره برگزار میشود و در مؤسسات پیشگیری از آسیبها در حال برگزاری است و افرادی که قصد فرزند آوری دارند میتوانند به این مراکز و مؤسسات مراجعه کنند و این آموزشها را کسب کنند، علاوه بر این مراکز کتابهای خوبی هم درزمینهٔ فرزند پروری در بازار عرضهشده است.
ازلحاظ جسمانی مادر قبل از بارداری باید خود را چکاپ کند و پس از به دنیا آمدن فرزند مداوم نوزاد را ازلحاظ جسمی، قد و وزن تحت نظر داشته باشد، اما به لحاظ روانی خیلی این مسئله را جدی نمیگیرند و زمانی جدی میگیرند که مشکلی به بحران تبدیلشده باشد و این موضوع خیلی حائز اهمیت است که بدانیم نیازهای کودک در هر سنی چیست، چه بازیهای باید انجام دهد.
یک موضوعی که وجود دارد این است که بازی کردن بچهها مثل درد و دل کردن بزرگترهاست، همانطور که بزرگتر به فردی برای درد و دل نیاز دارند، کودکان هم برای بازی به چیزی که هم نوع و همجنس خودش باشد نیاز دارد و پدر و مادر باید یاد بگیرند برای بازی کودکانشان وقت بگذارند، اینکه وسیلهای را به دست کودک میدهند تا بازی کند و یا اینکه سعی میکنند او را از طریق تماشای تلویزیون و یا گوشی موبایل سرگرم کنند، کار اشتباهی است که از اغلب والدین سر میزند.
موضوع مهم در فرزند پروری وقت گذاشتن است، پدر و مادر باید یاد بگیرند همانطور که برای غذا درست کردن، ظرف شستن، ماشین شستن، تلفن صحبت کردن و انجام کارهای منزل وقت میگذارند باید برای تأمین نیازهای روانی کودک نیز وقت بگذارند و با او به تفریح، گردش بروند بهویژه در 6 سال اول زندگی کودک که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
بذرهای تربیتی چگونه در وجود فرزندان پاشیده میشود؟
جلالی: دل کودک مانند زمین خالی و آمادهای است که میتواند هر تخم یا گیاهی را در خود پرورش و موجب رشد و تکاملش را فراهم آورد.
رفتار و گفتار صحیح پدران و مادران و طرز تربیت آنان در خانواده بهمنزله بذرهایی است که در ضمیر کودک افشانده میشود تدریجاً پرورش مییابند و نمو میکنند و در دوران بلوغ و جوانی به رشد نهایی خود میرسد و بار میدهند.
ثمره تربیتهای خوب یا بد خانوادگی تمایلات پسندیده یا ناپسندیدهای است که در ضمیر جوانان مستقرشده و با علاقهمندی در راه ارضای آن خواهشها میکوشند. محصول تربیتهای خانوادگی، سجایای اخلاقی یا صفات رذیلهای است که افراد به آنها مجهز شدهاند و بر اساس همان صفات با مردم رفتوآمد میکنند.
شیوههای مؤثر فرزند پروری چیست؟
امینی: سه شیوه فرزند پروری سهلگیرانه، سختگیرانه و قاطعانه معرفیشده است، در سبک سهلیرانه پدر و مادر همه مسائل را راحت میگیرند و اجازه میدهند فرزند هر طور که میخواهد رفتار کند، کودکان حاصل از این سبک تربیتی اعتمادبهنفس کافی و قدرت تصمیمگیری ندارند و در به تعویق انداختن خواسته و تابآوری ضعیف هستند.
در سبک سختگیرانه یا سلطه پروری که اصولاً پدرسالاری یا مادر سالاری گفته میشود حرف اول و آخر را یک نفر میزند، مشارکت وجود ندارد و کودکان همیشه دنبال کوچکترین فرصت هستند که از زیر این سلطه خارج شوند.
در خانوادههای که سبک قاطعانه و اطمینانبخش بر تربیت فرزندان حاکم است، پدر نماد قدرت و مادر نماد محبت است و برای هر موضوعی اظهارنظر گرفته میشود، اما تصمیم نهایی را پدر میگیرد و مشارکت در امور زیاد و ارتباط مؤثر نیز بیشتر است که این مهم منجر به ابراز وجود فرزند میشود و در این صورت نیازی نیست که فرزند به دنبال گروهی برود که در آن ابراز وجود کند، دنبال مصرف مواد نمیرود که بخواهد به خود جرات ابراز وجود بدهد، ارتباط مؤثر را فرامیگیرد و هنگامیکه وارد جامعه شد میداند که نباید با هرکسی ارتباط داشت.
در مسائل پیشگیرانه نوع ارتباطی که والدین با کودکان برقرار میکنند، بسیار مهم است، برعکس آن چیزی که بخصوص عوام فکر میکنند والد همجنس باید ارتباط دوستانهای را با فرزند از همان کودکی برقرار کند تا اگر مشکلی به وجود آمد بتواند راحتتر آن را در میان بگذارد.
در نوجوانی ارتباط با همسالان خیلی مهم، موثر و پررنگ میشود، در این سن اگر والدین باهم پیش بروند و ارتباط مؤثری برقرار کنند یک امنیت عاطفی در خانواده ایجاد میشود و نوجوان حس میکند که جایی وجود دارد که در آن حس خوب دارد و حالش خوب است و به حرفش گوش میکنند ممکن است تا لبه پرتگاه هم برود اما پرت نمیشود و این موضوع حائز است که فرزند فکر کند جایی وجود دارد که کسی منتظرش است و این موضوع پیشگیرانه است، حال اینکه چقدر بتواند پیشگیرانه باشد بستگی به این دارد که والدین چقدر تلاش کردند.
گاهی اوقات پدر و مادرها بر رفتار خود کنترل ندارند، دروغ میگویند و انتظار دارند فرزندانشان دروغ نگویند، متأسفانه امروزه مشغلههای خانوادهها زیاد شده و والدین خیلی برای فرزندان وقت نمیگذارند،
هراندازه در سن کودکی به فرزند آموخته شود که خواسته خود را به تعویق بیاندازه و مسئولیتپذیر باشد والدین در آینده راحتتر خواهند بود، چون خواستههای کودکان یا مبتنی بر نیاز است، یا مبتنی بر لذت و یا مبتنی بر تنوعطلبی است.
به دلیل اینکه تعداد فرزندان کمتر شده والدین راحتتر تن به خواستههای فرزندان خود میدهند، این در حالی است که متداولترین اشتباه در اصطلاح عامیانه لوس بار آوردن کودکان یا همان تن دادن به خواستهها است.
شیوههای صحیح تربیت فرزند چه شیوهای است؟
جلالی: در آیین مقدس اسلام تربیت صحیح فرزندان یکی از وظایف مسلم والدین است پدران و مادران باتربیت صحیح فرزندان بزرگترین دین ملی و انسانی خود را ادعا میکند.
در مکتب آسمانی اسلام، هیچ خدمتی از ناحیه پدر و مادر درباره فرزندان شریفتر و عالیتر از تربیت صحیح آنان نیست و در این رابطه حضرت علی علیهالسلام میفرماید: هیچ ارثی مانند ادب و اخلاق پرارج و گرانمایه نیست.
حقوق فرزند منحصر به تأمین نیازهای مادی او نیست، بلکه پدر و مادر موظفاند در راه رشد، شخصیت، تربیت صحیح، تهذیب اخلاق و بهداشت روانی اجتماعی او همت گمارند.
ارزش وجودی انسان و موفقیت اجتماعی وی تا حدودی زیاد مربوط به آراستگی اخلاقی او است و خوشبختانه تمایل به آن نیز در نهاد کودک موجود است. نخستین کلاس تربیتی کودک آغوش پرمهر مادر است مادر باید بهاندازه کافی فرصت و دلگرمی داشته باشد تا کودک را از عواطف پاک مادری برخوردار کند.
امروزه شاهد تک بودن فرزندان در خانوادهها هستیم، تکفرزندی چه معایبی میتواند به همراه داشته باشد؟
امینی: برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید ببینیم هدف از فرزند آوری چیست، سبک و شیوه خودمان چطور است، اینکه ما به این فکر کنیم که بتوانیم انسان خوبی را برای جامعه تربیت کنیم و فضای زندگی شادتری داشته باشیم موضوع مهمی است.
بهطورکلی تکفرزندی مورد تأیید نیست ولی بحث دیگری وجود دارد که آنهم بحث هزینهها و وقت گذاشتن است که بسیار مهم است، اگر بخواهیم تکفرزند داشته باشیم هزینهها و وقت فقط به سمت یک فرزند است، اما وقتی 2 یا چند فرزند باشد آنها هم برای همدیگر وقتی میگذارند ولی چیزی که مهم است فاصله سنی است وقتی فاصله سنی زیاد باشد مثلاً 10 سال درواقع 2 تا تکفرزند داریم و آن روابطی که انتظار است بین این فرزندان برقرار شود شکل نمیگیرد.
اگر دقت نظر و آگاهی وجود داشته باشد ممکن است تکفرزند خوب تربیت شود، پدرها و مادرها باید بدانند که آیا توانایی تربیت فرزند در همه زمینهها را دارند بهگونهای که باعث رشد خود و جامعه شود که باید برای این مهم زیرساختها فراهم شود.
محیط چه تأثیری در تربیت فرزند دارد؟
جلالی: پرورش شخصیت فرزند با محیطزیست او بستگی فراوان دارد، زیرا کودک تحت تأثیر اخلاق و روحیات افراد خانه، دوستان، آموزگاران و دیگر اطرافیان خویش قرار میگیرد و بسیاری از حوادث تلخ و شیرین که با آنها روبرو میشود در روان وی آثاری بهجای میگذارد، ازاینرو والدین باید در بهداشت محیطزیست فرزند از نظرجسمی و اخلاقی و فکری دقت کند.
محیط خانه، درس کار و بازی فرزند باید بهطوری باشد که خطر آلودگی به بیماریها را برای او پیش نیاورد.
نظر شما بهعنوان یک جامعهشناس و روانشناس در مورد آشنایی کودکان با مسائل جنسی چیست؟
امینی: در خصوص آشنایی کودکان با مسائل جنسی بهشدت با این موضوع مختلف هستیم، زیرا مسائل جنسی فقط مختص زمانی است که فرد در مرحله طی کردن دوره بلوغ است و دوره بلوغش به اتمام رسیده و فرد میخواهد آگاهیهایی به دست آورد.
البته یکسری آموزشهای اولیه خود مراقبتی که یکبخشی تربیت جنسی و آموزش مسائل جنسی است باید باشد یعنی کودک باید یاد بگیرد همانطور که از دستش مراقبت میکند از اندام خصوصیاش نیز مراقبت کند.
مسائل جنسی و تربیت جنسی باید از یک جای پایه شروع شود و آرامآرام بر مبنای کنجکاوی کودک آموزش داده شود، چون مرز بین هشدار و تحریک بهاندازه یک مو باریک است و اگر آموزش را درست ارائه ندهیم و این هشدار تبدیل به تحریک شود خطرناک میشود برای همین با آموزش مسائل جنسی به کودک مخالف هستیم و اعتقاد داریم فرد تا دوره جنسیاش شروع نشود نمیتواند تفکر انتزاعی داشته باشد، همراه با تفکر انتزاعی هیجانات زیاد است بنابراین اکثر مواقع آموزش مستقیم جوابگو نیست و باید آموزش خود مراقبتی باشد تا کودک اندام خصوصی خود را بشناسند و بدانند چطور از آن مراقبت کنند.
در درجه اول هم باید خانواده آموزش ببیند و این آموزش از طریق خانوادهها به کودک انتقال پیدا کنند.
جایگاه توجه به مسائل مذهبی در تربیت فرزند کجاست؟
جلالی: بسیاری از والدین فکر میکنند وقتی نیازمندیهای مادی فرزندش را برطرف ساخته و به او کمک نمودند تا مدارج تحصیلی را بپیماید تمام حقوق او را اداء کردهاند، درصورتیکه اینها فقط قسمتی از حقوق اوست، مهمتر از اینها پرورش و آموزش مذهبی است، زیرا مذهب از یک سود پشتوانه اخلاق و از سوی دیگر مکمل سعادت مادی و معنوی دنیوی و اخروی اوست.
خانوادهها در تربیت فرزند و فرزندپروری با چه مسائلی باید آشنا باشند؟
امینی: طبق یک نظریه روانشناسی که برای گستره زندگی مراحل مختلفی قائل است از زمان تولد تا یکسالگی اعتماد دو تا سهسالگی استقلال، سه تا 6 سالگی ابتکار و 6 تا 11 سالگی سازندگی در کودک شکل میگیرد که هرکدام نیازمند توجه است، در سن 6 سالگی کودک نیازمند توجه است و اگر ما توجه کافی نداشته باشیم در کودک احساس گناه ایجاد میشود چون در این سن پدر و مادر برای بچه حکم برترین موجودات روی کره زمین را ندارند و اگر فکر کند والدین خود را ناراحت کرده در او احساس گناه ایجاد میشود و این ابتکار کمتر میشود، در سن 6 تا 11 سالگی که سن سازندگی است اگر به کودک توجه کنیم احساس سازندگی و اگر کمتوجهی کنیم احساس حقارت در او شکل میگیرد پس باید به این ویژگیها خیلی توجه کرد، کودکان در این سن مشکل عمدهای ندارند، مسئولیت دادن به فرزندان در این سن خیلی مهم است، ممکن است که کودک مسئولیت را نپذیرد اما نیاز به دیده شدن دارد و مشکلی که خانوادههای امروزی دارند این است که شایستگی را در فرزندان خود پرورش نمیدهند و اجازه نمیدهند بچهها خیلی وارد حوزه اجتماعی شده و توانمند بشوند تا بتواند شایستگی را در خود ایجاد کنند.
مشکل دیگر این است که خانواده خیلی زود فکر میکنند فرزندشان بزرگشده و توجه خود را گاها زود برمیدارند، مثلاً ممکن است امکانات فیزیکی را برای بچههای خود فراهم کنند اما مثلاً کمتر بچه خود را نوازش میکنند اتفاقاً نوازش کردن و بوسیدن فرزندان البته با شرایط خاص خودش اگر کم یا زیاد باشد مشکلات خاص خود را ایجاد خواهند کرد.
منبع: فارس