به گزارش حلقه وصل، کلمات و زبان عادی نمیتواند پاسخگوی ارتباط پیچیده ما باشد. هر چقدر زیبا و رسا کلمات را سر هم کنیم، باز هم در بیان عمق احساس و عاطفهمان ضعیف و مستاصلیم. حتی گاهی اوقات کلماتی که از زبانمان خارج میشوند با احساسمان زمین تا آسمان فاصله دارند. شوخی میکنیم و میخندیم اما دلمان خون است. اشک از چشمانمان سرازیر است اما شوق و ذوق داریم. شاید مشکل بزرگ خیلی از ما همین باشد که نمیتوانیم آن چه را در ذهن داریم با حروف الفبا قالبگیری کنیم و ارائه بدهیم. با این که تصویر و صدای هر دوست و آشنایی با ما تنها یک تماس ویدئویی فاصله دارد، هنوز هم تکنولوژی نتوانسته جای ارتباط حضوری را بگیرد. هنوز حرفهای مهم رودررو گفته میشوند؛ حتی اگر تصویر طرف مقابل در صفحه تلفن همراه جذابتر و باکیفیتتر باشد. حرفهایی هست که از حنجره بیرون نمیآید اما در شکلی دیگر خودش را نمایان میکند تا ما برای هر ارتباطی درگیر املا و انشا نشویم. یک سلام و احوالپرسی ساده میتواند در چند پیام ساده گنجانده شود اما گاهی از آهنگ سلام یکی از اطرافیان متوجه غم خداحافظی در حرکات و نگاهش میشویم. چرا جملات نمیتوانند شکلدهنده اصلی ارتباط ما باشند؟ چطور بدون آن که حرفی در سر داشته باشم همه اسرارمان را لو میدهیم؟
زبان بدن، تنها زبان مشترک انسان
بیش از ۶۰۰۰ زبان در دنیا صحبت میشود. با وجود این حتی انسانی که زبان مادریاش را هم نمیتواند خوب صحبت کند، توانایی ارتباط برقرارکردن و انتقال منظور را در سراسر دنیا دارد. زبان بدن تنها زبانی است که نیاز به یادگیری ندارد اما در عین حال میتواند مهمترین مساله برای یادگیری باشد. حقیقت گاهی اوقات به زبان آورده نمیشود اما دلیل بر آن نیست که نتوان آن را شنید. با زبان بدن میتوان حرفهایی را شنید که هیچوقت بیان نمیشوند و کلماتی را خواند که تحت هیچ شرایطی از زبان خارج نمیشوند.
زبان بدن آن قدر جدی و تاثیرگذار است که تقریبا همه سیاستمداران و وکلای درجه یک، مربیان کارکشته و مجربی را برای تعلیم این زبان استخدام میکنند. اگر قرار است یک مدیر قصورش را پنهان کند یا وکیلی قصد پوشاندن حقیقت را داشته باشد، باید علاوه بر زبان، تمام اعضا و جوارح آنها در این دروغگویی شرکت کنند تا آنها که زبان بدن میدانند، متوجه واقعیت نشوند. این روزها بعد از هر جلسه سیاسی و فرهنگی، تمامی حرکات دست و پا مورد تحلیل قرار میگیرند. کافی است یک سفیر پایش را کج بگذارد یا وزیری دستش را به نشانه تحکم بلند کند. از آن لحظه به بعد، جملات نقششان را از دست میدهند و این بدن است که پرده از نیت اصلی برمیدارد.
زبان بدن اگر چه از ابتدای تولد مورد استفاده قرار میگیرد اما هیچوقت آموزش داده نمیشود. اگر زبان بدن بدانید، مثل دانایی در صحبت به یک زبان خارجی، توانایی صحبت و درک افرادی را دارید که اطرافیانتان از آن عاجزند. با این تفاوت که زبان بدن، زبانی برای همه است. از نوزاد یکروزه تا پیرمردی در کما، از یک دوست فامیلی تا غریبهای در هزاران کیلومتر آنطرفتر آن را متوجه میشوند و تسلط بر آن میتواند شما را چند قدم جلو بیندازد. شاید زمانی فرابرسد که از دستوپای خودمان برای گفتن حرفهایی که برای زبان سنگیناند کمک بگیریم.
زبان بدن چقدر مهم است؟
زبان بدن از زبان آوایی مهمتر است. مهم نیست فارسی حرف میزنید یا عربی، این بدن شماست که حرف میزند. مطالعات نشان داده است که تنها هفت درصد از ارتباطات از کلمات ناشی میشود. ۳۸درصد از ارتباط ما با دیگران به عناصر آوایی ما تعلق دارند مثل تن صدا و سرعت حرفزدن. ۵۵درصد از ارتباط هم مربوط به بخش غیرکلامی و زبان بدن است که به حالات چهره، وضعیت بدن و حرکات دست مربوط میشود. این یعنی کلمات در رتبه آخر اهمیت ارتباطی قرار دارند و حتی نوع گفتن کلمات از خود آنها مهمتر هستند. ما چه دوست داشته باشیم، چه دوست نداشته باشیم، در حال برقراری ارتباط غیرکلامی با دیگران هستیم. پس مهم است که یادبگیریم چگونه سیگنالهای غیرکلامی را مدیریت کنیم تا بتوانیم بهطور موثر با افراد دیگر ارتباط برقرار کنیم. اگر تسلطی بر زبان بدن نداشته باشیم، ممکن است دهانمان یک چیز بگوید و زبان بدنمان کاملا متفاوت عمل کند. خیلی اوقات همین موضوع باعث گیجشدن طرف مقابل میشود. برای مثال ممکن است در یک مصاحبه کاری از اعتمادبهنفس و تمرکز خودتان بگویید اما از تماس چشمی خودداری کنید و مدام با دکمه پیراهنتان بازی کنید، پیامها متناقضی را برای مصاحبهشونده فرستادهاید. البته برای تقویت همه بخشهای زبان بدن راهحلهای مختلفی وجود دارد تا بتوانیم حرف و بدنمان را متحد کنیم.
چطور با بدنمان حرف بزنیم؟
قبل از این که اولین کلمه از دهانمان خارج شده باشد، برداشت اولیه از شخصیت و رفتارمان در ذهن طرف مقابل شکل میگیرد. اولین برداشتها مهمترین بخش شناسایی و درک آدمهای جدید در زندگی است که طبق تحقیقات صورتگرفته به فاصله هفت تا ۱۷ ثانیه پس از ملاقات اولیه شکل میگیرد. برای این که قبل از شروع صحبت مکالمه پایان نیابد، باید به نکات مهمی توجه کرد. لباس مناسب پوشیدن نکته اول است. نوع ورود به هر مکان نیز بهشدت تاثیرگذار است. بایستی صاف بایستید و شانههایتان را به عقب برگردانید. لبخند بزنید و مستقیما به سمت کسانی بروید که قصد ملاقاتشان را دارید.
دستدادن قدم بعدی در ارتباط غیرکلامی است. دستدادن باید محکم باشد اما نه با فشار زیاد. دستدادن محکم نشان از تسلط شما دارد. در حالی که یک مصافحه شل و وارفته میتواند نشانه اضطراب، بیعلاقگی و بیاعتمادی باشد. حتی تعداد ثانیههایی که دست دیگری را در دست دارید تاثیرگذار و مهم است. حالت بدن را بعد از دستدادن تنظیم کنید. در حالی که صاف نشستهاید و شانههایتان را عقب نگه داشتهاید، وضعیت بدن خود را در حالت پذیرا و باز قرارداده و دستهایتان را روی پایتان قرار دهید و در مواقع لازم در حرفزدن از آنها کمک بگیرید؛ البته به اندازه! فراموش نکنید که صاف نشستن به معنای عصا قورتدادگی نیست و باید کمی بدنتان را از کمر به جلو خم کنید. وضعیت بدن یا Posture میتواند بهتنهایی شما را با اعتمادبهنفس و هیجانزده جلوه دهد یا از شما تصویری بیحوصله و دفاعی در ذهن مخاطبتان بسازد.
حرکات مختلف با دست میتواند در نفوذ کلام شما تاثیر بسزایی بگذارد حتی اگر فرد روبهرویتان چیزی از زبان بدن نداند. حرکات دست باید ثابت و قوی باشند. کف دست به سمت بالا از انواع ژستهایی است که اعتمادساز است. اگر هنگام صحبت قلب خود را لمس کنید، مهری بر واقعیبودن حرفهای شما خواهد بود. اگر مشاهده کردید که همصحبتتان انگشتان دستش را به هم چسبانده، میتوانید نتیجه بگیرید که از حرفهای خود اطمینان دارد. همچنین دستهای قلابشده به هم نشان از اضطراب و ناآرامی است. لمس گردن هم از نشانههای خجالت است.
زبان بدن میتواند ساعتها مورد بحث قرار گیرد و تحلیل شود. یادگیری آن هم میتواند جذاب باشد. در صورت خواندن چند مقاله و تحقیق در مورد روانشناسی زبان بدن، به این نتیجه خواهید رسید که بسیاری از اطرافیانتان حرفهایی نگفته دارند که هیچگاه به شما نگفتهاند و قصد برملا کردنش را هم نداشتهاند.»
منبع: جامجم