سرویس معرفی: در آستانه اولین شب از شبهای پر برکت قدر در مطلب زیر به موضوع اهمیت، فضائل و اعمال این شب های عزیز پرداخته ایم که در ادامه خواهید خواند.
بارالها! در پیشگاه تو ایستاده ام، و دست هایم را به سوی تو بلند کرده ام، آگاهم که در بندگی ات کوتاهی نموده و در فرمانبری ات سستی کرده ام، اگر راه حیا را می پیمودم از خواستن و دعا کردن می ترسیدم...
ولـی...
پروردگـارم! آنگاه که شنیدم گناهکاران را به درگاهت فرا می خوانی، و آنان را به بخشش نیکو و ثواب وعده می دهی، برای پیروی ندایت آمدم، و به مهربانی های مهربانترین مهربانان پناه آوردم، و بوسیله برترین زن، و فرزندانش، که پیشوایان و جانشینان اویند، و به تمامی فرشتگانی که به وسیلۀ اینان به تو روی می کنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را که خاصان درگاه تو اند، وسیله قرار می دهند، به تو روی آورده ام، پس برایشان درود فرست و مرا از دلهره ملاقاتت در امان دار، و مرا از خاصان و دوستان قرار ده، پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو می شود قرار دادم.
اگر با این همه، خواسته ام را رد کنی، امیدهایم به تو به ناامیدی مبدل می گردد، و آقایی که از بنده اش عیوبی دیده، و از جوابش سر باز می زند، وای بر من اگر رحمت گسترده ات مرا فرا نگیرد، اگر مرا از درگاهت برانی، پس به درگاه چه کسی روی کنم؟
اما...
اگر برای دعایم درهای قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانی، چونان مالکی هستی که لطف و بخششی را آغاز کرده، و دوست دارد آن را به انجام رساند، و مولایی را مانی که لغزش بنده اش را نادیده انگاشته، و به او رحم کرده است، دراین حالت نمیدانم کدام نعمتت را شکر گذارم! آیا آن هنگام که به فضل و بخششت از من خشنود شده و گذشته هایم را به من ببخشایی؟ یا آنگاه که با آغاز کردن کرم و احسان، بر عفو و بخششت می افزایی؟
پروردگـارا! خواسته ام در این جایگاه، یعنی جایگاه بنده فقیر ناامید، آن است که:
گناهان گذشته ام را بیامرزی و در باقیمانده عمرم، مرا از گناه باز داری ...
خدایـم! به درگاه تو دعا می کنم، که در قلب منی، در عبور از دنیای رنـج، راهنمایم باش، قلبم را به سوی تو می گیرم، پس مرا به سوی خویشتن بخوان،
و راه لطف و رحمتت را نشانم ده،خـدایا، قلب من، تقدیر من و راهنمایم باش، و مرا از قلمرو اشـــک و رنج، به سـلامت عبور ده...
»راه مهیا شدن برای ورود به شب قدر» در کلام امام خمینی(ره«(
»قلب انسان مانند آینه صاف و روشن است، و بر اثر توجه فوق العاده به دنیا و کثرت معاصى کدر مى شود؛ ولى اگر انسان لااقل صوم را براى حق تعالى خالص و بى ریا انجام دهد (نمى گویم عبادات دیگر خالص نباشد، همه عبادات لازم است خالص و بى ریا انجام گیرد.) این عبادت را که اعراض از شهوات، اجتناب از لذات، و انقطاع از غیر خداست در این یک ماه بخوبى انجام دهد، شاید تفضل الهى شامل حال او شده آینه قلبش از سیاهى و کدورت زدوده گردد؛ و امید است که او را از عالم طبیعت و لذات دنیوى منحرف و منصرف سازد؛ و آن گاه که مى خواهد وارد «شب قدر» شود، نورانیتهایى که در آن شب براى اولیا و مؤمنین حاصل مى شود به دست آورد. و جزاى چنین روزه اى خداست؛ چنانکه فرموده است: الصّوم لی و انا اجزى به چیز دیگر نمى تواند پاداش چنین روزه اى باشد. جنات نعیم در مقابل روزه او بى ارزش بوده نمى تواند پاداش آن به حساب آید. ولى اگر بنا باشد که انسان به اسم روزه دهان را از مطعومات ببندد و به غیبت مردم باز کند و شب هاى ماه مبارک رمضان، که مجالس شب نشینى گرم و دایر بوده وقت و فرصت بیشترى است، با غیبت، تهمت و اهانت به مسلمانان به سحر انجامد، چیزى عاید او نمى شود و اثرى بر آن مترتب نمى گردد».
۱۲ توصیه رهبر انقلاب برای استفاده بهتر از لیالی قدر
با آمادگی معنوی وارد شب قدر شوید
در ماه رمضان هم در همه روزها و شبها دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لیلةالقدر خیر من الف شهر. تنزّل الملائکة والرّوح فیها بإذن ربّهم من کل امر» شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر میکنند. شب سِلم و سلامت معنوی سلامٌ هی حتّی مطلع الفجر شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی، بیماریهای معنوی، بیماریهای مادّی و بیماریهای عمومی و اجتماعی که امروز متأسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر شوید . ۱۳۷۶/۰۹/۰۵
ساعات لیلةالقدر را مغتنم بشمارید
قدر لیلةالقدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که انشاءاللَه قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آنچنان که شایسته مردم مؤمن و عزیز ماست، رقم بزند. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳
از رذائل مادی خود را دور کنید
ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها[ی لیالی قدر] برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیلهی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی ها، بدخلقی ها خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله های روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵
بهترین اعمال در این شب، دعاست
فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبی که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعتهای کیمیایی لیلةالقدر، بندهی مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست... احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شبهای قدر یکی از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همهی اینها دعاست. دعا یکی از مهمترین کارهای یک بندهی مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشی دارد.۱۳۸۴/۰۷/۲۹
به معانی دعاها توجه کنید
ادعیهی رسیدهی از معصومین (علیهمالسّلام) همه پرمغز، پرمضمون از لحاظ سوز و گداز عاشقانه و عارفانه است و غالباً در حد عالی، منتها جزو بهترینها یا شاید بهترینها، این دعاهائی است که از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) رسیده است. همین دعای کمیل یا دعای صباح یا دعای مناجات شعبانیه، که من از امام (رضوان اللَّه علیه) یک وقتی پرسیدم که در بین این دعاها شما بیشتر به کدام علاقه دارید، ایشان گفتند دعای کمیل و مناجات شعبانیه. هر دو از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است. این راز و نیاز و سوز و گداز امیرالمؤمنین و هم مناجاتهای آن بزرگوار، حقیقتاً گدازنده است برای کسی که توجه داشته باشد.
و من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹
با خدا حرف بزنید
من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواستهها در همین دعاها و شبهای ماه رمضان و شبهای احیاء و دعای ابیحمزه و دعاهای شبهای قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. بین ما و خدا حجابی وجود ندارد؛ خدای متعال به ما نزدیک است؛ حرف ما را میشنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم؛ خواستههای خودمان را از خدای متعال بخواهیم. این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات معجزآسائی بر روی دل انسان دارد؛ دلهای مرده را زنده میکند. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹
از خدای متعال عذرخواهی کنید
شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خدای نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمیدهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آنجا جای عذرخواهی نیست. اینجا که میدان هست، اینجا که اجازه هست، اینجا که عذرخواهی برای شما درجه میآفریند، گناهان را میشوید و شما را پاک و نورانی میکند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. اینجا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶
دلهایتان را با مقام والای امیر مؤمنان آشنا کنید
مناسبت شب قدر، یکی مناسبت دعا و تضرع و توجه به پروردگار است که ماه رمضان بخصوص شبهای قدر، بهار توجه دلها و ذکر و خشوع و تضرع است. ثانیاً بهانه و مناسبتی است برای اینکه دلهایمان را با مقام والای امیر مؤمنان و سرور متقیان عالم قدری آشنا کنیم و درس بگیریم. هر چه که در فضائل ماه رمضان و وظائف بندگان صالح در این ماه بر زبان جاری شود و بتوان گفت، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نمونهی کامل آن و برجستهترین الگو برای آن خصوصیت است. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹
به ولیّعصر، ارواحنافداه، توجّه کنید
امشب را که شب قدر است، قدر بدانید. دعا، تضرّع، توبه و انابه و توجّه به پروردگار،جزو وظایف همه ماست. مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصیتان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. از خدای متعال توجّه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجّه بخواهید.
امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولیّعصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا مسجد بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواستههایتان را بگیرید. ۱۳۷۱/۰۱/۰۷
در آیات خلقت و سرنوشت انسان تأمّل کنید
از اوّل شب بیست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی «سلام هی حتّی مطلع الفجر» شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهی و امن الهی و خیمهی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر» هزار ماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است این، خیلی اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بیاعتباری این زندگی مادّی و اینکه همهی این چیزهایی که میبینید، مقدّمهی آن عالمی است که لحظهی جان دادن، دروازهی آن عالم است، بگذرانید. ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
برای مسائل کشور و مسلمین دعا کنید
شبهای قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً میفرماید: «خیر من الف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است که ملائکه نازل میشوند. شبی است که روح نازل میشود. شبی است که خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیّت الهی بر انسانهاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شبهای قدر را قدر بدانید و برای مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهای اسلامی دعا کنید. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶
حاجات خود و مؤمنان را از خدا بخواهید
نگاه کنید به حاجات خودتان، حاجات مسلمانان، حاجات کشورتان، حاجات برادران مؤمنتان؛ به مریضها، به مریضدارها، به جانبازان، به غم دیدهها، به دلهای غمگین، به چشمهای نگران، به نیازهای فراوانِ انسانهایی که حول و حوش شما، زیر سقف شما و در کشور شما هستند، در دنیای اسلام هستند، روی کره خاک هستند. همه این حاجات را در این شبهای قدر، یکی یکی از خدای متعال بخواهید. ۱۳۷۳/۱۱/۲۸
سخنرانی مکتوب
وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها، حقیقت شب قدر
متنی که در ادامه می آید سخنرانی حضرت حجت الاسلام والمسلمین استاد سید محمدمهدی میرباقری با موضوع فضیلت و حقیقت شب قدر می باشد که در سال ۱۳۸۳ ایراد شده است.
مقدمه
یكی از بشارتهای عظیمی كه خداوند متعال در قرآن مجید به نبیّ مكرّم اسلام(ص) و همچنین، به بركت آن وجود مقدس به امّت ایشان داده، بشارت شب قدر است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ(۱) وَ ما أَدْراكَ ما لَیْلَةُ الْقَدْر(۲)». این سوره در مورد شب قدر سخن میگوید نه در مورد قرآن؛ به همین دلیل، به سرعت از نزول قرآن عبور میكند و میفرماید: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ(۳) تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ(۴) سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ(۵)»؛ یعنی این شبی است كه از هزار ماه بهتر است.
شب قدر، موهبت الهی در برابر عمر طولانی امم گذشته
طبیعی است برای امّت نبی اكرم(ص) بشارت بزرگی در این سورهی مباركه وجود دارد و آن اینکه به شفاعت پیامبر(ص)، راه امت ایشان به اندازهای كوتاه شده كه میتوانند راه طولانیِ امم گذشته را در یك شب بپیمایند. آنگونه که از ظاهر روایات برداشت میشود شب قدر در امم گذشته وجود نداشته، ولی به شفاعت پیامبر(ص)، راه امت او كوتاه شده است.
در روایت آمده كه اگر عمر امّت پیامبر(ص) نیز كوتاه است به همین دلیل است چون زندگی در این دنیا هیچ موضوعیتی ندارد و دنیا معبر انسانها است؛ «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما یَتَذَكَّرُ فیهِ مَنْ تَذَكَّر».(آیا شما را به اندازه اى كه هر كس که اهل تذكّر است در آن متذكّر می شود عمر ندادیم؟) در حقیقت به اندازهای كه برای رشد انسان لازم است به او عمر میدهند.
در روایت نورانی كه مرحوم فیض در كتاب شریف صافی در مورد سورهی قدر نقل كرده آمده است كه در محضر وجود مقدس رسول الله(ص)، دربارهی امم گذشته صحبت میشد. در این میان، نام فردی از بنی اسرائیل به میان آمد كه بیش از هزار ماه در راه خدا شمشیر به دوش كشیده و در جبهههای جنگ مبارزه كرده بود و از بركت جهاد فی سبیل الله، بیش از هزار ماه برخوردار شده بود؛ «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِه». پیامبر(ص) از شنیدن این سخن و از اینکه انسانی بتواند بیش از هزار ماه در راه خدا مجاهده كند بسیار شگفتزده شد. سپس از خداوند متعال پرسیدند كه خدایا در برابر این عمر طولانی كه به امم گذشته عطا كردی آنها كه موفق به این عبادات طولانی میشدند، به امّت من چه عطا كردهای؟ آنگاه خداوند متعال سورهی قدر را بر وجود مقدس رسول الله(ص) نازل كرد؛ یعنی ما به بركت شما به امت شما شب قدر را دادیم و با وجود آن دیگر به آن درنگ و توقّف طولانی در این دنیا نیازی نیست؛ به بیان دیگر با آمدنِ حضرت، راه بسیار كوتاه شد و با درك این فضیلت میتوان همهی آن راههای طولانی را پشت سر گذاشت.
شب قدر، عطای مخصوص به نبی اکرم صلی الله علیه وآله در ولایت و هدایت آفرینش
نكتهی دیگری كه در مورد شب قدر از روایات نورانی اهل بیت علیهم السلام برداشت میشود، این است كه شب قدر یك عطای مخصوص به خود نبی اكرم(ص) برای به انجام رساندن رسالتشان است. یعنی برای اینكه حضرت در اهدافشان -که بردن همهی عالم به سوی خدا و شفاعت همهی انبیا و اولیا است به نتیجه برسند به ایشان عطا شده است. رسالت پیامبر(ص) دستگیری از همه است و هر كسی به خدا میرسد به واسطهی نبوّت مطلقهی نبی اكرم(ص) است. حتی نبوّت انبیای گذشته هم آنچنان كه در روایات نیز آمده است از فروع نبوّت نبی اكرم(ص) و شعبهای از شعب این نورانیّتی است كه به حضرت داده شده است.
همهی این هدایتها به حضرت برمیگردد و همانگونه که گفتیم آنچه برای به مقصد رسیدن این رسالت و رفع موانع به پیامبر(ص) عطا شده، شب قدر است. در صافی شریف نقل شده كه روزی پیامبر(ص) در خواب دیدند كه بنی امیه بر منبر ایشان بالا رفتند و مردم را رو به عقب برگرداندند، دوباره جانها را متوجه دنیا کردند و جاهلیت را در شكل جدیدی از نو برگردانند. پیامبر(ص) وقتی از خواب برخاستند، اندوهگین شدند؛ چون خواب ایشان به منزلهی وحی است. در این هنگام جبرئیل به ایشان عرض كرد یا رسول الله چرا نگران هستید؟ پیامبر(ص) فرمودند چنین خوابی دیدم. جبرئیل گفت من از ماجرا بیخبرم باید بروم و از خداوند متعال خبر بیاورم. جبرئیل رفت و برگشت و سورهی قدر و تعداد دیگری از آیات قرآن را برای پیامبر با خود آورد. بنابراین یكی از شأن نزولهای سورهی قدر این ماجرا است.
خدای متعال به پیامبر(ص) میفرماید درست است كه ما یك دولت طولانی و هزار ماهه به بنیامیه دادیم و به آنها اجازه دادیم كه بر منصب تو بنشینند و خلافت كنند، ولی نگران نباش، آنچه به تو عطا كردیم از همهی آنها بهتر است. كار تو این است كه مردم را به سوی خدا دعوت نمایی؛ ولی شأن آنها این است كه مردم را به سمت دنیا برگردانند، به آنها مهلت میدهیم ولی به تو چیزی عطا كردهایم كه با دادن این سرمایه به تو همهی آن دولتهای ناپایدار، جبران می شود، و آن چیزی نیست به جز «خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»؛ یعنی از دولت هزار ماههی بنی امیه، بنی تیم و عدی -كه همهی فتنهها زیر سر آنها بود- طولانیتر است.
حضرت زهرا سلام الله علیها، حقیقت شب قدر
در بحارالانوار از تفسیر فرات ابن ابراهیم آمده است كه امام صادق علیه السلام فرمودند: «اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ» ؛ به این معنا که لیله القدر یعنی وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها. سپس فرمودند: كه «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ»، یعنی اگر كسی بتواند به حقیقت معرفت فاطمهی زهرا سلام الله علیها راه پیدا كند، به شب قدر راه پیدا كرده است. روشن است كه مقصود از این معرفت، معرفت به مقام نورانیّت است. این معرفت معمولی راهگشا نیست.
حقیقت راهیابی به شب قدر، راه یافتن به مقام ولایت خداوند متعال و معرفت به مقام نورانیّت اولیای الهی است، كه این معرفت عین معرفت خداوند متعال است: «مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّة». اگر كسی بتواند راه به آستانهی رفیع فاطمهی زهرا سلام الله علیها پیدا كند و نورانیت حضرت در دل او تجلی كند، برابر با شب قدر است؛ یعنی همهی این راههای طولانی با دستیابی به این معرفت پیموده میشود، چون هدف چیزی نیست به جز قرب، عبودیت و معرفت. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون». در روایات آورده است: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوه»[۶]؛ یعنی هدف، معرفت الله است. این معرفت نیز بر طریق حجّت و استدلال نیست، چراكه حجت برای فراعنهی تاریخ نیز تمام می شود. حجت بر دشمنان نیز تمام میشود. درحالیکه اینها عارف به خدا نیستند.
معرفت، آن معرفت حقیقی و معرفت واقعیِ خداوند متعال است. به بیان دیگر، معرفت مقام نورانیّت است. بنابراین چیزی كه باید به آن راه یافت و همهی این عمر برای رسیدن به آن است، معرفت خداوند متعال است و این معرفت فقط از راه معرفت انوار ائمهی معصومین علیهم السلام ایجاد می شود و وجود صدیقهی طاهره سلام الله علیها. به گونهای این نور را در عالم تجلی داده كه راه معرفت خداوند متعال و معرفت این انوار الهی را آسان كرده است.
ابتلائات حضرت زهرا سلام الله علیها، عامل افشای جبهه نفاق
مقاومتی كه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در مقابل دستگاه باطل كردند، راه رسیدن به مقام نورانیّت و معرفت را بر همهی امت كوتاه كرده است؛ آن چنان که اگر رسالت پیامبر(ص) هدایت همهی امت به سمت خداوند متعال بود، آن كسی كه جبران همهی موانع و تاریكیها و ظلمتها را كرده و جلوی دشمنان حضرت ایستاد، فاطمهی زهرا سلام الله علیها بود. «
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ وَ لِتَصْغى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُون». (اینچنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آنها بطور سرى سخنان فریبنده و بى اساس(براى اغفال مردم) به یكدیگر مى گفتند؛ و اگر پروردگارت مى خواست، چنین نمى كردند؛ (و مى توانست جلو آنها را بگیرد؛ ولى اجبار سودى ندارد.) بنابراین، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار! نتیجه این خواهد شد كه دلهاى منكران قیامت، به آنها متمایل گردد؛ و به آن راضى شوند؛ و هر گناهى كه بخواهند، انجام دهند(
خداوند متعال در مقابل هر پیامبری یك دشمنی قرار داده است. این دشمن یك هماورد نیز هست؛ بنابراین آن شیاطین جنی و انسی كه در مقابل وجود مقدس نبی اكرم(ص) شیطنت و إغواگری میكنند، رئیس همهی شیاطین و سرآمد و محور همه هستند. در روایات ما از این شیاطین نام برده شده است. در بعضی از روایات نام شیاطینی كه با انبیای اولوالعزم گذشته درگیر بودند آورده شده است. در مورد پیامبر(ص) نیز شیاطینی ذکر شده اند كه دشمنان خاص نبی اكرم (ص) هستند و با حضرت دشمنی میكنند.
در مقابل این دولت و در مقابل اجازه ای كه به این دشمنان داده شده تا اغواگری کرده و تاریخ را ظلمانی كنند (به تعبیر آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام، نتیجهی دولت آنها ظلمت تاریخی است «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها» -و قسم به شب، آن هنگام که زمین را بپوشانند- در روایات به دولت آنها تفسیر شده است(9). (10) خداوند متعال نور وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها را به پیامبر(ص) عطا کرده است. ایشان حقیقت آن لیله القدری است كه خداوند متعال به وجود مقدّس رسول الله (ص) عطا كرده و راه ایشان را در دعوت به سوی خدای متعال كوتاه كرده و موانع و دشمنیها با ایشان دفع شده است؛ سرآغاز درگیری با جبههی باطل و جبههی نفاق بعد از رسول الله(ص)، وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
امیرالمؤمنین علیه السلام مأمور به صبر هستند؛ شیعیان اندکی هم كه گرد حضرت باقی ماندند مأمور به صبر هستند چون رفتن آنها در این شرایط فایده ندارد. آن كسی كه مقاومت و مقابلهاش، مسیر تاریخ را روشن میكند و حجت را بر همه تمام میكند، فاطمهی زهرا سلام الله علیها است؛ آن هم با آن مقاومت سنگین و عجیبی كه ایشان در این مدّت بسیار كوتاه داشتند؛ یعنی در یك دورهی كوتاه ۷۵ روزه و یا ۹۵ روزه كاری كردند كه راه را بر یك جبههی تاریخی سد كردند و تمام تلاش دستگاه ابلیس را که محور شیطنت، استكبار و طغیان در مقابل خدا هستند، سد كردند. ایشان با این کار، عالم را نورانی كردند و هیچ انسان مؤمن و موحّدی نیست، مگر اینكه در پرتو این نور، به سوی نبی اكرم (ص) میرود.
اگر این نور نبود، راه همهی عوالم به سوی نبیّ خاتم(ص) و به سوی امیرالمؤمنین علیه السلام بسته میشد. هر كسی به سوی حضرت هدایت شده، از بستر فاطمهی زهرا سلام الله علیها است؛ بنابراین آن كسانی كه چشمهایشان را به روی این دورهی ۷۵ تا ۹۵ روزهی تاریخ میبندند و حوادث این مدت را نادیده میگیرند، در قدم اول از امیرالمؤمنین علیه السلام، در قدم دوم از نبی خاتم (ص) و در قدم سوم از خدا جدا میشوند و هیچ تردیدی در این مطلب نیست، تنها چراغی كه در دل این ظلماتی كه اولیای طاغوت در عالم ایجاد كردند میدرخشد و عالم را روشن میكند، فاطمهی زهرا سلام الله علیها است.
انوار ائمه ی معصومین علیهم السلام از این نور جلوه كرده و راهی به جز فاطمهی زهرا سلام الله علیها به سوی آن انوار نیست. آن كسی كه مبارزهی جدی صدیقهی طاهره و مقاومت او را در مقابل ظلمانی كردن تاریخ نبیند، بی تردید ظلمت او را فرا میگیرد؛ بنابراین كسانی كه چشمهایشان را بر این نور بستند، با تمام ادّعایی كه داشتند و با تمام عبادت و ریاضتی كه انجام دادند زمینگیر شدند و صفشان را از صف امیرالمؤمنین علیه السلام و رسول الله(ص)جدا كردند.
حضرت زهرا روز بعد از رحلت رسول الله (ص) خطبهی غرّا و بینظیری خواندند، اما حتی یك نفر از او حمایت نكرد. كاملاً آشكار است كه حق كدام سمت و باطل كدام سمت است. اگر با وجود این افشاگریها كسی چشمش را بر روی این چراغ بست پیداست در تاریكی میرود. کسانی که در این تاریکی رفته اند نزدیكان پیامبر بودند، با آن احادیث عجیبی كه در مورد آنها جعل شده، چگونه می شود كسی اشتباه نكند؟!. آخرین چیزی كه معتقد به آن هستند این است كه امیر المؤمنین علیه السلام با آنها نزاعی نداشته و این قبول امیرالمومنین علیه السلام نیست بلکه برابر با عداوت است.
همچنین فرمود در یك قلب دو محبّـت نمیگنجد؛ »ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِه». یعنی نمیتوان ما و دشمنان ما را در یک قلب جمع کرد، بلكه باید صف خود را روشن كنیم. آنهایی كه چشمهایشان را نسبت به صدیقهی طاهره سلام الله علیها بستند، از حقیقت دین جدا شدند و آنچه كه پذیرفتند یك پوسته و یك نفاق است و این همان كاری است كه دشمن انجام داده است. حقیقت و باطن دین ولایت ولیّ الله است. حقیقت دین، تجلّی ولایت خداست. اما عده ای نسبت به این حقیقت، چشم خود را میبندند. اصحاب سقیفه نیز چنین كردند باطن دین را از دین گرفتند و تنها یك پوسته برای دین باقی گذاشتند. «حسبنا كتاب الله» به همین معنا است. تأكید حضرت است كه:
»إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ« (12)؛ یعنی دین با ولی تمام میشود؛ باطن دین چیزی جز ولایت ولی الله نیست و حقیقت توحید از طریق تولّی و تبری حاصل میشود.
این مبارزهای است كه همهی حجتهایش تمام شده است؛ از حمایت کردن تا مقاومت كردن در كوچه، تا خطبه خواندن و تا جوانمرگ شدن حضرت و پنهان بودن قبر او همه آیاتی هستند كه صدیقه طاهره سلام الله علیها قرار دادند. حتی رحلت ایشان در سنین جوانی یك رحلت طبیعی نیست این رحلت، رحلتی است كه به درخواست خود حضرت و دعای او رخ داده است. در کتاب اصول كافی آمده است كه معصومین علیهم السلام، نوع مرگشان را خودشان انتخاب میكنند. دلیل رحلت و شهادت این صدیقهی شهیده در جوانی این است كه حجّت با او تمام شد.
طبیعی است کسانی که چشمهایشان را در مقابل این چراغ بستند، از باطن دین كه ولایت است جدا شدند. این جدایی، جدایی از خدا و رسول اوست و دینی كه باقی میماند دین نیست. این همان است كه «النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم» این همان دینی است كه در آن به اسم خدا و به اسم خلافت رسول الله (ص)،وجود مقدس سید الشهداء علیه السلام را به شهادت میرسانند و بعد از آن جشن میگیرند. این چه دینی است؟ این دینداری صد بار از كفر بدتر است. این نوع دینداری محصول چشم بستن به نور صدیقهی طاهره سلام الله علیها است. ایشان حلقهی اتصال همهی عوالم به ولایت كلیه و نبوّت مطلقهی رسول الله (ص) هستند و شاید معنای شب قدر بودن فاطمهی زهرا سلام الله علیها برای وجود مقدس حضرت این باشد كه ایشان طریق هدایت به رسول الله (ص) هستند.
شرح دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان از مرحوم آیت الله مجتهدی
»اللّهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ«
خدایا کاری کن که از برکات ماه رمضان بهره بسیار ببرم. حال برکات ماه رمضان چیست؟ خواندن دعا، عبادت کردن، تلاوت قرآن و قرائت دعاهایی مانند ابوحمزه از برکات رمضان است.
آنها که زبان عربی بلد نیستند، قرآن و مفاتیح ترجمه شده تهیه کنند و ترجمه آنچه را میخوانند، بدانند.
ما در مفاتیح در دعایی میخوانیم که خدایا برای تاریکی قبرم گریه میکنم. خدایا برای تنگی لحدم گریه میکنم. آخر زندگی انسان قرار گرفتن در قبور است و حدیث داریم که شبانهروز، قبر ما 5 کلمه را صدا میکند. قبر صبح به صبح میگوید: من خانه تنهایی تو هستم، برای خودت انیسی پیدا کن با انجام کار خیر!
قبر همچنین به ما میگوید که منم خانه تاریکی تو، یک چراغی برای خودت بفرست! میگوید: من خانه پر از کرم و عقرب توام، زهری بفرست تا کرمها را بکشد!
قبری که پر از عقرب بود
در گذشته شخصی بود به نام حاج سعید حقگو، میگفت: در قم جنازهای را بردیم تا دفن کنیم، قبر پر از عقرب بود و هرچه از آنها را میکشتیم باز هم در قبر میجوشیدند و در آخر خسته شدیم و جنازه را روی عقربها گذاشتیم و روی آن خاک ریختیم.
این صداهای قبر را بشنویم و در فکر مردن باشیم، ما آنچنان شیفته دنیا هستیم که بیهوش شدهایم و آدمی که بیهوش باشد، هیچ نمیفهمد. از خدا بخواهیم ما را هوشیار کند.
خدایا کاری کن از برکات ماه رمضان استفاده کنیم. برخی استفاده نمیکنند و حتی برای سحر بلند نمیشوند. برای استفاده از برکات ماه رمضان باید هنگام سحر بیدار شد و دعا خواند و عبادت کرد. حتی آنانکه مسافر هستند و یا به علت بیماری روزه نمیگیرند، هم وقت سحر بیدار شوند و بهره ببرند.
بهره ماه رمضان بهشت و بهرههای معنوی است. بهرههایی که خدا میدهد، معنویاند که باید برای رسیدن به آنها دعا کرد.
»وسَهّلْ سَبیلی الی خَیراتِهِ»
خدایا راه من به سمت خیراتش را آسان کن. رمضان خیرات بسیاری دارد. آدم اگر بتواند افطاری دهد، خیرات کرده است. اگر تمکن مالی دارید، افطاری درست کنید و به فامیل خود به خصوص آنانکه فقیر هستند، افطاری بدهید که از کارهای ثواب است.
در مساجد حتی درخت توت میکاشتند تا کودکان به هوای خوردن توت به مساجد بیایند؛ اما الآن کاری نمیکنند تا جوانان به مساجد روی بیاورند و مسجدها را بیشتر افراد مسن پر میکنند.
یک غیبت مساوی است با هدیه 40 روز حسنات به فرد غیبت شونده
در کار خیر افراد فقیر آبرومند شناسایی کنید و به آنها کمک کنید. از احوال همسایههایتان با خبر شوید و اگر مستحق بودند به آنها کمک کنید. اگر کسی خبر نداشته باشد و همسایهاش گرسنه باشد مورد اعتراض قرار میگیرد و اگر باخبر باشد و کمک نکند، کافر است. حدیث داریم که کسی اگر همسایهاش گرسنه باشد، مسلمان نیست.
»ولاتَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ«
خدایا من را از قبول حسنات محروم نکن. اگر دعای ابوحمزه نماز شب و دعای سحر میخوانم و روزه میگیرم، حسنات و ثواب اینها را به من بده و من را محروم نکن. یعنی کاری نکنم که آن حسنات از بین برود؛ چون آدم یک غیبت کند، حسنات کاری که کرده از بین میرود.
اگر کسی غیبت دیگری را بکند، تا 40 روز ثواب اعمال او در نامه اعمال آن شخص (غیبت شونده) نوشته میشود و این حدیث است. غیبت کردن، دروغ گفتن، نگاه کردن به نامحرم، گمان بد به کسی زدن باعث میشود که حسنات آدمی از بین برود.
خدا ما را به دین حق یعنی دین اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی راهنمایی کرده است و اینکه شیعه مرتضی علی (ع) هستیم خیلی مهم است. خدایا این چند دعا را درباره ما مستجاب بفرما!
فضیلت و اعمال شب قدر
از پيامبر گرامي اسلام (ص) نيز نقل است: از خداوند به دور باد و نفرين بر كسي كه به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزيده نشود.
"انس بن مالك" از پيامبر (ص) نقل كرده كه فرمودند: ماه مبارک رمضان به شما رو آورده است و در اين ماه شبي است كه برتر از هزار ماه است و هر كس از فيض شب قدر محروم گردد، از تمام خيرات بينصيب مانده است و محروم نميماند از بركات شب قدر، مگر كسي كه خويشتن را محروم كرده است.
از امام باقر (ع) نيز درباره به وجود آمدن شب قدر نقل است: كه اگر خداوند كارهاي مؤمنان را چند برابر نكند به سر حد كمال نميرسند، اما از راه لطف كارهاي نيكوي آنها را چند برابر ميفرمايد تا كاستي هايشان جبران شود.
بر اين اساس، راز سعادتمند شدن انسانها در شب قدر، عمل اختياري صالحي است كه با عنايت خداوند، بركت يافته و چند برابر ميشود.
از حضرت رسول (ص) نيز پيرامون شب زنده داري شب قدر نقل است كه فرمودند: كسي كه شب قدر را شب زندهداري كند، تا شب قدر آينده، عذاب دوزخ از او دور گردد.
امام موسي بن جعفر (ع) نيز درباره شب قدر فرمودند: كسي كه در شب قدر غسل كرده و تا سپيده صبح شب زندهداري كند، گناهانش آمرزيده ميشود.
تمامي اين روايات بر اين مطلب دلالت دارند كه برخي مقدرات و پاداشها، مانند دور شدن از عذاب دوزخ، نتيجه كار خود بندگان است و سرنوشت هر انساني در شب قدر به دست خودش رقم ميخورد.
در شب قدر به خواندن دعاهايي از جمله "جوش كبير"، "دعاي افتتاح" و "ابوحمزه ثمالي" سفارش شده زيرا انسان با يادآوري لطف، گذشت، كرم، رحمت و بخشش بيپايان خداي مهربان او را در كنار و دستگير خويش ميبيند و نور اميد در دلش مي درخشد.
اعمال شب های قدر
شب نوزدهم :اين شب با عظمت آغاز شبهاى قدر است،و شب قدر آن شبى است كه در طول سال،شبى به خوبى و فضليت آن يافت نمی شود،و عمل در اين شب (شب قدر)از عمل در طول هزار ماه بهتر است،و تقدير امور سال در اين شب صورت میگيرد،و فرشتگان و روح كه اعظم فرشتگان الهى است،در اين شب به اذن پروردگار به زمين فرود می آيند،و به محضر امام زمان(عج) می رسند و آنچه را كه براى هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه میدارند.
و اعمال شبهای قدر بر دو نوع است: يكى اعمالى كه در هر سه شب بايد انجام داد،و ديگر اعمالى كه مخصوص به هر يك از شبهاى قدر است
اوّل:اعمالى است كه در هر سه شب بايد انجام داد، و آن چند عمل است:
اوّل: غسل كردن. علاّمه مجلسى فرموده بهتر است غسل شب قدر در هنگام غروب آفتاب انجام گيرد،كه نماز شام را با غسل بخواند.
دوم: دو ركعت نماز كه در هر ركعت پس از سوره «حمد»، هفت مرتبه «توحيد» خوانده و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد،استغفر اللّه و اتوب اليه در روايت نبوى است:كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد،تا آخر خبر. سوم:قرآن مجيد را باز كند و در برابر خود گرفته و بگويد:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ.
خداى از تو درخواست مىكنم به حق كتاب نازل شدهات،و آنچه در آن است،و در آن است نام بزرگترت،و نامهاى نيكوترت و آنچه بيمانگيز است و اميدبخش،اينكه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى.
سپس هر حاجت كه دارد بخواهد.
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ
خدايا به حق اين قرآن،و به حق كسىكه آن را بر او فرستادى،و به حق هر مؤمنى كه او را در قرآن ستودى،و به حق خود بر آنان،پس احدى شناساتر از تو به حق تو نيست
سپس ده مرتبه بگويد:
بِكَ يَا اللَّهُ(به ذاتت اى خدا)....،و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ (به حق محمّد)....،و ده مرتبه بِعَلِيٍّ (به حق على)،و ده مرتبه بِفَاطِمَةَ (به حق فاطمه)....،و ده مرتبه بِالْحَسَنِ (به حق حسن)...،و ده مرتبهبِالْحُسَيْنِ (به حق حسين).....،و ده مرتبه بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (به حق على بن الحسين)....،و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ (به حق محمّد بن على).....،و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (به حق جعفر بن محمّد )......،و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (به حق موسى بن جعفر).....،و ده مرتبهبِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى (به حق على بن موسى).....،و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ (به حق محمد بن على).....، ده مرتبه بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (به حق على بن محمّد )....،و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ(به حق حسين بن على).....،و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ (به حق حجّت).
پس هر حاجتى كه دارى از خدا بخواه.
پنجم:حضرت سيد الشهّدا عليه السّلام را زيارت كند.در روايت آمده:هنگامى كه شب قدر مىشود،منادى از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد كه خدا هركه را به زيارت مزار امام حسين عليه السّلام آمده آمرزيد.
ششم:اين شبها(شب های قدر)را احيا بدارد، روايت شده هركه شب قدر را احيا بدارد،گناهانش آمرزيده مىشود،هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگينى كوهها و پيمانه درياها باشد.
هفتم:صد ركعت نماز بجا آورد،كه فضليت بسيار دارد و بهتر آن است كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»،ده مرتبه«توحيد»بخواند. هشتم: اين دعا را بخواند:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَمْسَيْتُ لَكَ عَبْدا دَاخِرا لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعا وَ لا ضَرّا وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَ سُوءا أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِي وَ أَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ قُوَّتِي وَ قِلَّةِ حِيلَتِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَيَّ مَا آتَيْتَنِي فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الْفَقِيرُ الْمَهِينُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِي نَاسِيا لِذِكْرِكَ فِيمَا أَوْلَيْتَنِي وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِكَ فِيمَا أَعْطَيْتَنِي وَ لا آيِسا مِنْ إِجَابَتِكَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّي فِي سَرَّاءَ [كُنْتُ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ
خدايا شام كردم درحالىكه براى تو تنها بنده كوچك و خوارى هستم،كه براى خويش سود و زيانى را به دست ندارم،و نمىتوانم از خود پيشآمد بدى را بازگردانم،به اين امر بر خويش گواهى مىدهم،و در پيشگاهت به ناتوانى و كمى چارهام اعتراف مىكنم،خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن،از آمرزش در اين شب وعده دادى وفا كن، و آنچه را به من عنايت فرمودهاى كامل ساز،كه من بنده بيچاره،درمانده،ناتوان،تهيدست خوار توام.خدايا مرا فراموش كننده ذكرت قرار مده،در آنچه سزاوار آنم فرمودى،و نه فراموش كننده احسانت،در آنچه عطايم نمودى،و نه نااميد از اجابتت،گرچه مدّت زمانى طولانى گردد،چه در خوشى يا ناخوشى،يا سختى،يا آسانى،يا عافيت،يا بلا،يا تنگدستى،يا در نعمت همانا تو شنونده دعايى.
اين دعا را كفعمى از امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده كه در شب های قدر،در حال قيام و قعود و ركوع و سجود مىخواندند،و علاّمه مجلسى فرموده:بهترين اعمال در اين شبها،درخواست آمرزش و دعا است،براى حوايج دنيا و آخرت خود،و پدر و مادر و خويشان،و برادران و خواهران مؤمن،چه آنانكه زندهاند،و چه آنانكه از دنيا رفتهاند،و خواندن اذكار،و صلوات بر محمّد و آل محمّد عليهم السّلام به هر اندازه كه بتواند و در بعضى از روايات وارد شده:دعاى جوشن كبير را در اين سه شب بخواند.فقير گويد:كه دعاى جوشن كبير را در بخشهاى پيش آوردهام.روايت شده كه خدمت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله عرض شد:اگر شب قدر را يافتم،از خداى خود چه بخواهم؟فرمود:عافيت. دوّم:اعمال مخصوص هر يك از اين شبها است.
بزرگترین فضیلت ذکرشده امیرالمؤمنین علی علیه السلام در قرآن کریم
روزی مأمون به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: بزرگ ترین فضیلت امیر مؤمنان (علیه السلام) که قرآن بر آن دلالت کند چیست؟ امام رضا (علیه السلام) فرمود: همانا آیه مباهله است. خدای عزّوجلّ فرمود: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِین»؛ پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امام حسن و امام حسین علیهما السلام را برای مباهله دعوت کرد که هر دوی آنها فرزندانش بودند و همچنین فاطمه (سلام الله علیها) را دعوت کرد که در آن هنگام وی جزو زنان مورد اشاره آیه بود، و نیز امیرمؤمنان (علیه السلام) را فراخواند که به حکم آیه شریفه، نفس رسول خدا به شمار میرفت. پس ثابت شد که هیچ یک از بندگان خدا والاتر از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وافضل از او نبوده اند و همچنین لازم آمده که هیچ کس افضل از نفس رسول خدا که علی(علیه السلام) بود، به دلالت آیة شریفه وجود نداشته باشد.
مأمون گفت: این استدلال درباره امام حسن و امام حسین علیهما السلام و فاطمه(سلام الله علیها) صحیح است، امّا درباره علی درست نیست؛ چون ممکن است رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) شخص خود را گفته باشد، نه فرد دیگری را. پس آیه فضیلتی برای امیرمؤمنان(علیه السلام) نخواهد بود.
امام رضا (علیه السلام) در پاسخ فرمود: این سخن صحیح نیست؛ چرا که شخص دعوت کننده، همواره غیر از خود را دعوت میکند، نه خود را. همان طور که فرد دستور دهنده، همیشه به دیگری امر میکند، نه به خود. پس این که حضرت فرمود: «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا» به این معنا نیست «پس هر که در این [باره] پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم که خودمان را دعوت کنیم. و وقتی رسول خدا فردی غیر از امیرمؤمنان(علیه السلام) را در مباهله فرانخواند، ثابت میشود که علی(علیه السلام) همان نفس پیامبر است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است.
مأمون که از پاسخ امام رضا (علیه السلام) شگفت زده شده بود، گفت: وقتی جواب آمد، سؤال جایگاه خود را از دست میدهد.
امام رضا (علیه السلام) در این باره می فرمایند: سبب این که مردم امیرالمؤمنین علیه السلام را با این که فضائل او را می دانستند، ترک کرده و به دیگران گراییدند، جز این نبود که او بسیاری از دشمنان خدا و پیامبر او را از اجداد و پدران و برادران و عموها و خالوها و نزدیکان آنها - به قتل رسانده بود؛ از این رو کینه او را در دل داشتند و نمی خواستند بر آنها فرمانروا شود، ولی از دیگران چیزی در دل نداشتند؛ زیرا آنان در زمان پیامبر گرامی اسلام مانند حضرت علی علیه السلام جهاد نکرده بودند و به همین علت از او رویگردان و به دیگران مایل شدند.