به گزارش حلقه وصل، دومین روز همایش «کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹؛ زمینهها و پیامدها» ساعتی پیش، چهارم اسفند ماه با حضور موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، منوچهر محمدی، استاد دانشگاه تهران، یعقوب توکلی، استاد دانشگاه و دیگر استادان و پژوهشگران حوزه تاریخ در پژوهشکده تاریخ معاصر آغاز شد.
یعقوب توکلی نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر در این همایش عنوان کرد: ما به عنوان معلم تاریخ باید به تاریخ خودمان نگاه کنیم و ببینیم آنچه در این سالها برایش تلاش کردیم، ماحصلش چه بوده است و در این بیست ـ سی سال که به اتفاق به تاریخ ورود کردیم و از سر ضرورت کسی دست ما را هم نگرفت، چه کردیم. من قالب کسانی که میشناسم در این عرصه کار میکنند، عمدتا یا از حوزه آمدهاند یا رشته علوم سیاسی و رشتههای دیگر هستند، لذا لازم است که ما به این بحث توجه کنیم که چه اتفاقی اینجا افتاده است.
وی در ادامه افزود: جامعه ما طی ۵۰ سال حکومت پهلوی به طرز گستردهای با این واقعیت روبهرو شد که رضاخان و پسرش مظهر تام و اَتَمّ طاغوت توحیدی و رفتاری و وابستگی هستند و این اتفاق نظر در بخش عظیمی از جامعه که علیه رژیم پهلوی قیام کردند، وجود دارد. جامعه در برابر فسادشان معترض شد و آنها را برانداخت و این باور و ذهنیت دقیق و کامل را به عنوان یک طاغوت کامل پذیرفتند.
توکلی اظهار داشت: حال تصمیم ندارم به مفاسد آنها اشاره کنم که اسنادش هم وجود دارد، اما چرا الان جامعه ما به این سمت و سو رفته و بسیاری از ما درگیر این واقعیت هستیم؟ چه شده که جملاتی مثل «رضاخان روحت شاد» و تمجیدهایی که صورت میگیرد، باب شده است؟ بارها آقای محقق داماد آمد و گفت: عدلیه رضاخانی رژیم پهلوی از فعلی مستقلتر بود. این استدلال ناصحیح است.
وی با بیان اینکه اولین مسألهای که ما بعد از انقلاب با آن مواجه شدیم، این واقعیت بود که ما به فکر تاریخنگاری انقلاب نبودیم و اصلا تاریخنگار نداشتیم، گفت: به رغم آنکه پهلویها بیش از هر چیز به مسأله تاریخ توجه داشتند اینکه چه چیزی از این سلسله نوشته میشود. میبینیم که مستشاران تاریخی گستردهای در ایران بودند چه به بهانه کشف آثار باستانی و چه موسسات مختلف تاریخی و تلاش کردند تصویر تاریخ ایران قبل از انقلاب را بهشتگونه نشان دهند. به علاوه اینکه ما جریان تاریخنگاری که تحت نظر دربار و ارتش فعال بود و آن جریان فعالیتهایش تداوم پیدا کرد و مهمتر هم جریان تاریخنگاری روشنفکری حاکم بر دانشگاههای ما که تقریبا بعد از انقلاب دست نخورده ماند، نیز کار نشده است.
توکلی اظهار داشت: من به عینه در این فضا شاهد بودم که هر تلاشی که از این جهت صورت میگرفت در مدارس نقض میشد. وقتی سال ۶۲ حمید روحانی در مقالهای این مسأله را در آموزش و پرورش تذکر داد، حضرت امام خمینی بیانیهای صادر کردند به مقام معظم رهبری که آن زمان رییس جمهور بودند. ایشان مامور شدند این مسأله را حل و فصل کنند و آقای حدادعادل مسئول شد که این مسأله را حل و فصل کند. سی و اندی سال مجله برای معلمان نوشته میشد اما الان گرایش شدید به کوروش و باستانگرایی را میبینیم.
وی در ادامه گفت: ما تقریبا تا اوایل دهه ۸۰ دستمان به قلم نرفت و کسی هم تشویقمان نکرد و عمده ما به اتفاق در عرصه تاریخنگاری انقلاب و جنگ کار کردیم. اما در دهه هفتاد موج تاریخنگاری گسترده پهلویها راه افتاد.
این پژوهشگر تاریخ تأکید کرد: اگر انقلاب اسلامی نبود بسیاری از حقایق تاریخی ایران هیچ کدام آشکار نمیشد. شما ببینید حتی خاطرات دکتر مصدق که سال ۶۴ و مرحوم مدرس سال ۸۵ منتشر شد این یک افتتاح گسترده بود. اما از سوی دیگر هم در همه حوزهها شاهد هستیم که نظام به ادبیات خود به اندازه کافی توجه نکرد. شما رفرنس عموم فیلمهای سینمایی تلویزیون را ببینید که چقدر کارهایی که اتفاق افتاده و پروژهها به دست کسانی رفته که اصلا مطالعه تاریخی نداشتند.
وی اظهار داشت: در عرصه فیلمنامه نویسی و فیلمهای مستند چقدر تاریخنگاران مورد مشورت قرار میگیرند. تنها در حدی که یک سواستفاده ابزاری بکنند و پروژهای اجرا کنند که هزینهای نداشته باشد، سراغ همه ما میآیند. بعد وقتی به کسانی میرسیم که منتقد نظام هستند، الم شنگه به پا میشود.
*عربانی: عملکرد داور در عدلیه نوین/ نمایش یک دیکتاتوری کوچک
در بخش دیگری از همایش جواد عربانی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر نیز در صحبتهایی درباره عدلیه دوره رضاخانی گفت: پژوهشگرانی که بیشتر در عرصه دفاع از سلطنت پهلوی مطالبی نگاشتهاند، عدلیه را یک برگ زرینی در دوره پهلوی به حساب میآورند. حال سوال این است که اگر عدلیه برگ زرین بوده، چرا ما پس از شهریور ۲۰ با انبوه عریضهها و تظلم خواهیهایی که به مجلس و دولت وقت ارسال شده، مواجه هستیم؟ بعد از شهریور ۲۰ دادگاههایی نمایشی برای بررسی به زمین خواری رضاخان تشکیل میشود، اما ناکارآمدی آنها هم مشخص است.
وی در ادامه افزود: یک عده دیگر پژوهشگران هم به بازخوانی عدلیه پرداخته و ناکارآمدی آن را نشان دادند و انفعالی که در برابر احقاق حق مردم داشته باشد و به این موضوع اشاره دارند که دیکتاتوری رضاخان باعث ناکارآمدی عدلیه شده است. حال سوال این است که چرا عدلیه نوین با توجه به تغییر ساختار داور، احقاق حقی نمیتواند در قبال مردم داشته باشد؟
عربانی اظهار داشت: عدلیه نوینی که ما با آن سروکار داریم یک نهاد مستقل نیست. به نوعی یک حلقه و زنجیرهای است که به مثابه ارتش و نهادهای بروکراتیک و قانون گذار فقط سعی در تحکیم حکومت مطلقه دارند. حال ما قبل از اینکه به عدلیه و علی اکبر داور بپردازیم به ساخت فکری او باید توجه کنیم. او قبل از عدلیه یک روزنامه به نام «مرد آزاد» دارد که در خلال سالهای ۱۳۰۲ به بعد به نگاه ایران در بحث توسعه میپردازد و صراحتا اندیشههایش را نشر میدهد.
وی در این باره افزود: او میگوید باید کسی را پیدا کرد که به ضرب شلاق مردم را تربیت کند و برای ایران راه آهن بکشد و نسل هوچی را ور بیندازد. اگر این حاکم در ایران زیرساختها را درست کرد، در آن زمان میتوانیم مخالفان توسعه را از زندان آزاد کنیم و بگوییم که ببینید میشود توسعه ایجاد کرد. داور به یک دیکتاتوری کوتاه مدت باور دارد. با این نگاه داور وقتی به عدلیه میرسد، سعی میکند با ساختاری که ایجاد میکند به نوعی به تهدید رقبای سنتی حاکمان ایران و بزرگان مالکان و روحانیت و ایلات بپردازد.
عربانی در بحث تدوین قوانین علی اکبر داور گفت: او در ابتدای کار سعی دارد اختیارات تام و تمامی را از مجلس شورای ملی دریافت کند و میتواند در مجلس ششم هم این کار را بکند و به نوعی مجلس را از قانون گذاری منع میکند. اینجا مجلس خلع سلاح از قانونگذاری و نظارت میشود. چرا که ضعف مجالس در این دوره زیاد است. موضوع دیگر هم بحث تفسیری است که او از اصل ۸۲ متمم قانون اساسی ارائه میدهد که در آن صراحتا به نوعی استقلال قضات زیر سوال میرود. در این دوره قضات به خاطر خطوط قرمز محتاط رفتار میکنند.