به گزارش حلقه وصل، اصغر ثمربخش در مورد خداحافظیاش از هیئت کشتی مازندران اظهار داشت: مدیرکل ورزش و جوانان استان محبت کرد و چند جلسه گذاشت، اما هر کاری کردند، قبول نکردم دیگر بمانم. بههرحال هم خسته شدهام و هم شرایط مثل سابق نیست. به همین دلیل عذرخواهی کرده و گفتم که بضاعت و توانم من همین بود که انجام دادم. اگر جایی کوتاهی بود، مرا ببخشند.
وی که نیم قرن در کشتی استان مازندران فعالیت داشت، تأکید کرد: 25 سال غیر متوالی رئیس هیئت استان بودم. غیر از آن 25 سال هم به صورت مستقیم، هیئت کشتی استان زیر نظرم بود، زمانی که در اداره کل ورزش استان بودم.
این مدیر کارکشته کشتی مازندران با تأکید بر اینکه توانمندیهای این استان خیلی زیاد است، خاطرنشان کرد: همیشه گفتهام که بضاعت و توانمندی کشتی استان ما بسیار بالاست. آرزویمان همیشه این بود که به اندازه توانمندیمان در کشتی افتخار کسب کنیم که این بار واقعاً در هر رده سنی شش هفت ملیپوش داشتیم. مردم با کشتی زندگی میکنند، کعبه آمالشان موفقیت این رشته است و اینکه به مدالهای المپیک برسیم. هیچ چیزی هم برای من ارزشمندتر از موفقیت بچههایمان در سطح جهانی و المپیک نبوده است. وقتی تیم نتیجه میگرفت، تمام رنج و زحماتمان جبران میشد. آرزویی داشتم که هیچوقت کشتی سیاسی نشود، کلاً ورزش ما سمت سیاست نرود و همیشه پهلوانان همین رشته ادارهاش کنند.
ثمربخش با اشاره به پیام محمد بنا برای خداحافظی وی از هیئت کشتی کشتی مازندران تأکید کرد: سرمربی تیم ملی فرنگی یک پیام ساده داد، اما گریهام درآمد. فکر نمیکردم و توقع نداشتم که با این میزان قدرشناسی مواجه شوم. بههرحال ما بد نکاشتیم و عملکرد بدی نداشتیم. خوشحالم که این پیامها را دریافت کردم. حالا هم هرجا کمکی از دستم بربیاید، کوتاهی نمیکنم. دوست ندارم کشتی را رها کنم و اگر جایی احساس کنم به کمکم نیاز دارند، حتماً کنارشان خواهیم بود و انجام وظیفه میکنم. از همه دوستان عرصه رسانه نیز تشکر میکنم که با انتقاد، راهنمایی و همراهیشان، کنارمان بودند.
وی به ذکر خاطرهای از دوره ریاستش در هیئت کشتی اشاره کرد و گفت: همراه با مرحوم حسین حصاری، محمود ملاقاسمی و منصور رحیمی به المپیک 1988 سئول رفته بودیم. عسکری محمدیان کشتی حساسی با حریف کرهای داشت و من از ترس و دلهره این مسابقه، در هتل ماندم و نخواستم مسابقه را به خاطر استرسی که داشتم در سالن تماشا کنم. یک تلویزیون کوچک در اتاقمان بود که وقتی روشنش کردم، دیدم دارد کشتی عسکری محمدیان را نشان میدهد که خوشبختانه او حریف کرهای را با اختلاف برد. من هم از خوشحالی بالا پریدم و پنکه سقفی که روشن هم بود، دستم را به شدت برید.
رئیس سابق هیئت کشتی مازندران همچنین به خاطره تلخش در این دوره مدیریتی اشاره کرد و گفت: دوستان یک مقدار حسادت داشتند و جوسازیای علیه من اتفاق افتاد و سال 1367 من را با محبت غفوریفرد به زابل تبعید کردند. من رئیس تربیت بدنی زابل شدم و به همراه اسدالله رضایی آنجا رفتیم. وقتی میرفتم پدرم حالش خوب نبود، به خانه که برگشتم دیدم پارچههای سیاه آنجا نصب کردهاند و چند نفر دم خانه ایستادهاند که متوجه شدم پدرم فوت کرده است. این یکی از بدترین و تلخترین خاطراتم در این مدت بود.