به گزارش حلقه وصل، با اینکه هفده هجده ساعت گرسنگی و تشنگی چیزی نیست که به چشم آدم نیاید، ولی بعضی روزها هم هست که یادت میرود گرسنه ای !
چون خیلی بیشتر از آب و غذا تشنه ی دیداری ... آن هم چه دیداری، شاعرانه ترین دیدار تاریخ با رهبری به معنای کامل فرزانه.
آخر مگر می شود در آدمی این همه آدم باشد !؟ عالم و فقیه و شاعر و تحلیلگر و منتقد وسینماگر و ... از در وارد می شوی، در حیاطی سرسبز به انتظار آمدن گل سرسبد مهممانی می مانی ... دل توی دلت نیست، باید یک جوری حواست را پرت کنی، بغل دستی ات اوضاعش از تو بدتر است، با چشم های پف کرده از گریه ... گریه ی شوق آن طرف تر دیگری در حال تمرین خواندن شعر است، دیگریِ دیگر دانه ی تسبیح می اندازد و زبانش به گفتن ذکری می چرخد.
اما آنها که مات و حیران فقط نگاه می کنند از همه بیشترند ... نگاهی در امتداد حسرتی دلپذیر و آرزویی دور دست ... حالا این تازه اول ماجراست ...
دیدار آغاز میشود و با قزوه سکان برنامه را در دست میگیرد، عنوان میکند که تفالی به کتاب «استاد حمید سبزواری» زده است او در ادامه شعر وصیت نامه را میخواند. جلسه شروع میشود، هرچند رمضانیهای که آغاز مجلس میشود.
از حضار خواسته شد تا برای درگذشتگان شاعر قرائت فاتحهای داشته باشند. با صلواتی قرائت فاتحه آغاز میشود رهبر انقلاب هم ابراز رضایت میکنند.
این فاتحه برای شاعران مرحومی چون سبزواری، قیصر امینپور، سید حسن حسینی، مشفق کاشانی و... است. سید علی گرمارودی نخستین فردی است که شعر میخواند. پس از او غلامعلی حداد عادل به رسم پیشکسوتی در کنار گرمارودی شعر « عذر تقصیر» را میخواند. با ابیاتی از این دست:
محمّدا به که مانی، محمّدا به چه مانی
«جهان و هر چه درو هست صورتند و تو جانی»
حکایتی که تو داری به هیچ چامه نگنجد
فزون ز طاقتِ اندیشه و زبان و بیانی
ندانمت چه بنامم، ندانمت چه بخوانم
که هرچه گویم و خوانم، چو بنگرم، به از آنی
اما محمدعلی مجاهدی از جمله شاعران با قریحه و پیشکسوتی است که دعوت به شعرخواندن میشود، او مسئول دبیرخانه شعر آئینی است، اشعار خوبی دارد و این بار شعر میخواند از نوع عاشقانهاش. زیبایی شعر واکنش حضار را در بر دارد، پس از شعر میگوید: دوستان بدانند ما هنوز هم میتوانیم از این شعرها بسراییم. که حضرت آقا میفرمایند: چه بسا این شعر برای دوران جوانی شما باشد.
باز هم با این تیز بینی جمع حاضر مشعوف میشود و خنده بر لبان حاضران مینشیند. سعید یوسف نیا و طهماسبی پور شعر میخوانند. ابیاتی که طهماسبی پور خواند تحسین رهبری را در بر داشت.
او به شعری که در کتاب او با عنوان «قرار» منتشر شده اشاره کرد و گفت: این شعر از این مجموعه بوده و در میانه شعر خوانی گاهگاه مورد تشویق قرار میگرفتم و در پایان نیز رهبر معظم انقلاب پس از اینکه از من پرسیدند اهل کجا هستی؟ و من گفتم: تهران، ایشان فرمودند: « بسیار خوب، خیلی خوب.»
از تو من تنها نگاهی مختصر میخواستم
من که چشمان تو را از هر نظر میخواستم
گر چه شاید سهم اندوه مرا از دیگران
بیشتر دادی، ولی من بیشتر میخواستم
کنار این شاعر محمدمهدی سیار نشسته است، رهبر انقلاب به وی اشاره کرده و میفرمایند ایشان هم شاعر هستند. آقای سیار سلام و علیکی میکند و رهبری به ایشان میفرمایند شما هم بخوانید، اما سیار با تیزبینی ضمن اشاره به اینکه شما ولی امر مسلمین هستید اما جلسه و شعرخوانی را آقای قزوه اجرا میکنند، به نوعی ادب جلسه را نگه میدارد و اجازه میخواهد خارج از نوبت شعر خوانی نکند که این مسئله دیری نمی پاید و قزوه برای شعرخوانی سیار ابراز رضایت می کند. او یک غزل و دو نیمایی میخواند.
در ابتدای این دعوت رهبر انقلاب از سیار حضرت آقا به شعر او با عرفان پور اشاره میکنند و میفرمایند: آن شعری که شما با آقا میلاد سرودید شعر خوبی بود، آهنگ سازی خوبی همبر آن شد. سیار در این هنگام میگوید: شعر «هتل کوبورگ»؟ که آقا مِفرمایند شعر خوبی بود که به مسایل جهانی میپرداخت. اما دشمن در برابر آن موضع گرفت. بازتاب جهانی خوبی هم داشت.
چگونه در خیابانهای تهران زنده میمانم؟
مرا در خانه قلبی هست...با آن زنده میمانم
مرا در گوشه این شهر آرام و قراری هست
که تا شب اینچنین ایلان و ویلان زنده میمانم
هوای دیگری دارم... نفسهای من اینجا نیست
اگر با دود و دم در این خیابان زنده میمانم
شرابی خانگی دائم رگم را گرم میدارد
که با سکرش زمستان تا زمستان زنده میمانم
بدون عشق بی دینم، بدون عشق میمیرم
بدین سان زندگی کردم، بدین سان زنده میمانم
بعد از خواندن این شعر توسط سیار جلسه ادامه مییابد، محمد جواد آسمان، شفیعی و از بانوان خانم کاردانی درباره مدافعان حرم میخواند و نغمه مستشارنظامی با این مطلع آغاز میکند:
با پنج نور ناب بهشتی،با حرف حق مجادله سخت است
تسلیم اقتدار تو هستند بر عالم این معادله سخت است
جلسه دیدار یار اما همچنان ادامه دارد...