به گزارش حلقه وصل، اگر دالاهو را تا دیروز با تنبورهای دست ساز هنرمندانش می شناختند، حالا فرزندی از دالاهو، نه با چوب گردو یا توت که با پولاد سرد، هنرش را آنقدر زیبا به رخ کشید، که آوازه این شهر، این بار با نام او، همه جا را پر کند.این روزها همه از هنرنمایی حافظ قشقایی می گویند، جوان بیست و چهار ساله ای که بعد از چهل و دو سال و برای نخستین بار پس از انقلاب، وزنه برداری ایران را در سبک وزن صاحب مدال جهانی کرد.
عجیب که مسابقات جهانی تایلند اولین مسابقه برون مرزی حافظ بود. او تا قبل از این برای هیچ مسابقه ای پایش را از ایران بیرون نگذاشته بود، اما در همان اولین تجربه کاری کرد که فقط در سالهای دور از قهرمانانی چون محمود نامجو، علی میرزایی، علی صفاسنبلی، داود ملکی و محمد نصیری دیده بودیم.بیست و چهارسالگی برای اولین تجربه برون مرزی، شاید کمی دیر باشد. حافظ تا الان کجا بود؟ اون در پانزده سالگی قهرمان نوجوانان ایران شد و بعدش رفت دنبال درس و دانشگاه. الگویش، پدرش کاکامراد بود، کسی که خود، قهرمان ایران بود و بهتر از هرکس می دانست وزنه برداری نون و آب نمی شود برای آدم. حافظ با رتبه هفتصد در کنکور سراسری قبول شد، آنهم در رشته مهندسی نفت در دانشگاه تهران.مهندس چهار سال دور از خانه درس خواند تا شد مهندس، اما در تمام این سالها عشق به وزنه برداری رهایش نکرد. درسش که تمام شد دوباره برگشت بروی تخته و دستانش را گچی کرد. حافظ آنقدر تمرین کرد و تمرین کرد که بشود اولین، بعد از محمد نصیری. حالا دالاهو و یک ایران افتخار می کند به مهندسی که تنبور نواز وزنه برداری ایران است.
*حافظ، 42 سال زمان خیلی زیادی بود برای اینکه ایران بتواند به مدال سبک وزن برسد، همیشه برای مردم یا حتی برای خود من اینطور بوده که هر وقت صحبت از مدال سبک وزن می شود، می گوییم این مدالکه برای کشورهایی مثل چین، کره شمالی و تایلند است؛ ولی تو آمدی و طوری در مسابقات جهانی وزنه زدی که هیچکس باورش نمی شد؛ روزی که ما به نشست خبری آمدیم وقتی برخواه گفت که ما در سبک وزن هم می توانیم مدعی باشیم فکر کنم فقط خودت و برخواه ایمان داشتید که می توانیم مدال نقره را بگیریم، می خواهم در این مورد کمی صحبت کنیم و اینکه اصلا چطور شد و واقعا عقیده قلبی داشتی که مدال می گیری؟
در بیست سال اخیر که در وزنه برداری انقلابی ایجاد شد و بعد از دوره ای که آقایانی مثل نصیری، نامجو، المالسی و دیگر وزنه برداران سبک وزن را داشتیم دیگر در سبک وزن مدعی نبودیم.ما در بیست سال اخیر فقط در فوق سنگین و وزن های بالا مثل 96 و 85 می توانستیم مدال آور باشیم و در سبک وزن با وجود این که وزنه برداران خوبی داشتیم ولی هرگز به مدال جهانی بزرگسالان نرسیدیم.
*مثلا مجید عسگری یکی از خوب ها بود.
مجید خیلی خوب بود یا آقای پانزوان که در المپیک هم خیلی خوب کار کرد؛ جابر و سجاد بهروزی بودند.وزنه برداران قابلی داشتیم ولی در نهایت این طلسم به دست من شکسته شد. خیلی ها در طول سال های اخیر و در این چند ماهی که در اردو بودم به من گفتند که اصلا بیخیال سبک وزن شو و وزن خود را بالاتر بیاور.می گفتند تو نمی توانی موفق شوی، یا اصلا ایران وزنه بردار سبک وزن به مسابقات اعزام نمی کند،ولی خب من از همان بچگی به خودم ایمان داشتم که می توانم این کار را انجام بدهم و همیشه هم پدرم به من می گفت که می توانی جانشین محمد نصیری بشوی.خدا را شکر که همین طور هم شد و اتفاق خیلی خوب و بزرگی هم بود.امیدوارم این روند ادامه داشته باشد.
*بچه مهندس وزنه بردارها هم هستی؛ نفت خوانده ای؟
بله. من مهندسی نفت خوانده ام.
*چرا نفت؟ به خاطر محل زندگی و شهر محل سکونتت؟
نه؛واقعیتش من سال نود کمی از وزنه برداری دلسرد شده بودم، بدنم خیلی ضعیف بود و زود آسیب می دیدم و خیلی هم علم استفاده از مکمل را نداشتم.حتی یه دوره ای ورزش را کنار گذاشتم و رفتم دنبال تحصیل، به مهندسی نفت هم علاقه داشتم؛ همین الآن هم با وجود این که دو سال است از درس فاصله گرفته ام ولی خب واقعا علاقه دارم و مطالعه می کنم.دوست دارم در آینده،هم ادامه تحصیل بدهم و هم در این زمینه کار کنم.
*درسات تمام شده است؟
بله من دو سال پیش لیسانس گرفتم.از دانشگاه تهران. برای ارشد هم شریف قبول شدم ولی به دلیل شرایطی تمرین ها ادامه ندادم.
*تنبور هم مثل وزنه خوب می زنی؟
اصلا بلد نیستم!
*چرا؟
در شهر ما دو دسته آدم هست، یه عده تنبور زن و یک عده چاقو ساز که پیشه خانوادگی ما چاقوسازی است. پدرم کارگاه چاقوسازی دارد و هنوز هم با 65 سال سن از شش صبح تا شش بعد از ظهر کار می کند.
*اوضاع کار و کاسبی چطور است؟
اصلا خوب نیست.
*خودت تا به حال چاقو نساخته ای؟
پدرم اصلا اجازه نمی دهد؛ چون خودش خیلی در این راه سختی کشیده، می گوید دوست ندارم در این زمینه وارد شوی.
*نصیری قبل از مسابقات جهانی به تو چیزی نگفت که روحیه بدهد؟
آقای نصیری قبل از مسابقات به همراه وزیر ورزش و رییس کمیته ملی المپیک آمده بودند و باهم که صحبت کردیم، گفت توانایی بالایی داری وبا فیزیک بدنی مناسبی که داری در بعضی چیزها از من بهتر هستی. مخصوصا در مورد فرم کف دست من که می گفت از خودش هم بهتر هستم و ایمان داشت به من که می توانم این کار را انجام دهم. همان جا به وزیر ورزش هم گفت ما بعد از حدود چهل سال این مدال را می گیریم.
*یعنی اعتقاد قلبی اش این بود که مدال می گیری؟
بله. چون من در چند ماه اخیر رکوردهای خوبی را زده بودم؛ با اینکه کمی وزنم بالاتر بود و کسانی که به تیم نزدیک تر بودند و وضعیت من را می دانستند، به مدال گرفتن من ایمان داشتند ولی بازهم کار سختی بود چون این اولین تجربه بین المللیام بود و حتی در رده جوانان و نوجوانان یا باشگاه های آسیا شرکت نکرده بودم.
*این اولین تجربه خیلی سخت هم هست. اسم نمی برم ولی من مثلا با یک وزنه بردار دیگر که نخستین حضور بین المللیاش را در یک تورنمنت تجربه می کرد صحبت می کردم، می گفت که وقتی پودر را زدم دیگر چشم هایم سیاهی رفت و چیزی ندیدم.
واقعا سخت است.من حتی تجربه حضور در مسابقات خیلی سطح پایین تر را هم نداشتم ولی خب واقعا راحت بودم و مشکل خاصی نداشتم.از این بابت که استرس بگیرم.
*این به اعتماد به نفسات بر می گردد؟
بله.همیشه در همه کارهایی که انجام داده ام، چه تحصیل چه ورزش، اعتماد به نفس باعث شده که به خودم ایمان داشته باشم.
*می خواهم کمی بیشتر از لحظه ای که در اتاق گرم بودی تا قبل اینکه وزنه بزنی صحبت کنی.
خب بهتر است از قبل از وزن کشی بگویم، دو سه روز قبل از مسابقه. روز دوشنبه که به تایلند رسیدیم، من چهارشنبه مسابقه داشتم و تقریبا سه کیلو هم وزنم اضافه بود و باید کم می کردم. برنامه ریزی دقیقی داشتیم و من طوری برنامه ریزی کردم که وقتی می رسیم آنجا حدود 1.5 کیلو اضافه وزن داشته باشم ولی خب رطوبت خیلی بالایی که تایلند داشت و محل هتل ما هم دقیقا کنار دریا بود، باعث شد محاسبات ما به هم بریزد و نتیجه این شد که من تقریبا سه کیلو وزنم بالا بود و باید در دو روز آن را کاهش می دادم. گذشت و روز مسابقه من در سونا بودم،وزنم هم کاهش پیدا نمی کرد؛ حتی تا یک ربع قبل از وزن کشی هم داخل سونا بودم و هر کاری می کردیم پایین نمی آمد.در نهایت به سختی به وزن 55 رسیدم. بعد از وزن کشی هم تقریبا یک ساعت و نیم تا شروع مسابقه وقت داشتم که زمان زیادی هم نبود.
*یعنی تا یک ساعت و نیم قبل از مسابقه و ...
نه اینکه کل زمان را در سونا باشم ولی خب سونا هم رفتیم.ناهار هم چیزی نخورده بودم. دیگر خاصیت سبک وزن همین است. اصلا نباید چیزی می خوردم.
*بعد رفتی اتاق گرم و منتظر ماندی؛ نگران هم بودی؟
نه خیلی. حتی به مربیان هم گفتم از مسابقات لیگ و کشوری هم راحت ترم. همه چیز آماده بود و شرایط خیلی خوبی را تجربه کردم. خیلی هم خوب شروع کردم و در یک ضرب وزنه ها را پشت صحنه می زدم ولی خودم احساس کردم که بدنم تعادل کافی را ندارد و ضعف کردم.
*اگر کمی خوش شانس بودی می توانستی طلا بگیری؟
طلا را نه. واقعا وزنه بردار کره شمالی اسطوره است.واقعا وزنه ها را عالی بالا برد. ولی خب در تمرینات وزنه ای را زده بودم که نقره بگیرم. البته امسال سطح مسابقات از چیزی که انتظار داشتیم بالاتر بود.
*حریفانت را آنالیز کرده بودی؟
بله، رکوردهایی را که قبلا ثبت کرده بودند می دانستیم ولی خب آن ها هم در ماه های اخیر پیشرفت کرده بودند؛ وزنه بردار عربستان خیلی وزنه های خوبی زد، وزنه بردارهای قزاقستان خوب کار کرده بودند به خصوص آن وزنه برداری که روی سکو رفت. ویتنامی ها خیلی خوب بودند، فیلیپین خوب بود و همه از آسیا بودند و رقابت سختی بود. حتی وزنه بردار کره شمالی هم تصور نمی کردیم که این وزنه ها را بزند. فکر کنم مجموع 294 را ثبت کرد که ما انتظار بیشتر از 280 را نداشتیم ولی خب مسابقات جهانی قبل از المپیک بود و همه با آمادگی بودند.
*جهانی قبل از المپیک هم همیشه سخت ترین جهانی است دیگر.
واقعا همین طور است.اکثر وزنه ها را نگاه کنید رکوردها همه خوب بود.
*سینکلر خودت را دیدی؟البته از این به بعد با "رابی"حساب می شود.
سینکلر همیشه به ضرر سبک وزن هاست. هیچ وقت نمی بینید سبک وزن ها در سینکلر بالا باشند؛ الان چند سال است تالاخادزه بالاتر از همه است. سهراب مرادی به نسبت وزن خودش از تالاخادزه بالاتر می زد ولی چون او وزنش بیشتر بود اول می شد. در کل مسابقات همین است و دلیلش را نمی دانم. دیگر سینکلر حذف شد. الان در فدراسیون جهانی بر اساس امتیاز "رابی" است و بر اساس آن عملکرد وزنه بردارها سنجیده می شود.
*در مورد برخواه صحبت کنیم؛ او یک سری اخلاق های خاص دارد اما کسانی که با برخواه کار می کنند واقعا از کار کردن با او لذت می برند.
من چندجا گفتم،مدالم را مدیون ایشان هستم.واقعا با شخصیتو خوش اخلاق هستند. منش و الگوی رفتاری خاص خودشان را دارند و خدا را شکر در چند ماه اخیر ما خیلی رابطه خوبی داشتیم و خیلی خوب باهم هماهنگ شدیم.برای مسابقات بعدی هم روی من نظر مثبتی دارند که انشالله بتوانم در دسته 61 وزنه بزنم.
*تصمیم قطعی خودت را گرفتی که تغییر وزن بدهی و به 61 کیلو بروی؟
بله، الان نزدیک 61 هم رسیدم.
*با کسی هم مشورت کردی؟ می خواهم بدانم برنامه ات برای اینکه تغییر وزن بدهی چیست؟
من تقریبا با هرکس از بین پیشکسوتان و مربیان و حتی رییس فدراسیون صحبت کردم، همه موافق حضور من در دسته 61 بودند و برنامه ام این است که وزن و رکوردهایم را افزایش بدهم .ما مسابقات جام فجر و قهرمانی آسیا را پیش رو داریم و اگر بتوانم به وضعیت خوبی برسم انشالله در مسابقات شرکت می کنم اگر نه باید تمرینات را خیلی سخت تر ادامه بدهم.آن هم برای مسابقاتی که بعد از المپیک در سال 2021 داریم.
*الان عضو کدام باشگاه هستی؟
دانشگاه آزاد تهران.
*شرایط به چه صورت است؟
تیمی است که امسال با حمایت های دکتر غزالیان و آقای جباری که کمک مربی تیم ملی هستند وارد لیگ شده و خب اولین سالی است.تیم خیلی خوبی جمع شده و از چند روز قبل هم مسابقات لیگ آغاز شده است که رکورد جهانی من هم حساب شد.فکر می کنم امسال با تیم هایی مثل ایران مال و ملی حفاری رقابت خوبی داشته باشیم و حتی تیم عقاب نیروی هوایی که از ترکیب دو تیم عقاب و رعد پدافند تشکیل شده و قدرت خیلی بالایی دارد.
*گفتی قرارداد سالیانه ات شاید به 50 میلیون هم نرسد، تقریبا ماهی چهار میلیون؛ آیا این مبلغ برایت به عنوان وزنه بردار حرفه ای کافی است؟
نه به هیچ وجه. واقعا خرج یک ماه ما خیلی بیشتر از این حرفهاست.مکمل و غذا باید در وضعیت خاصی باشد و به این جور چیزها نمی رسد.
*استخدام قهرمانان در ادارات دولتی هنوز هست؟
بله، گفتن که هست و باید پیگیری کنیم.
*سربازی ات چه شد؟
سربازی من یک مهر تمام شد.
*کجا خدمت کردی؟
در خدمت تیم رعد پدافند بودم، جناب سرهنگ صانعی و آقای حسین مستور هم به عنوان مربی خیلی در چند ماه اخیر برای من زحمت کشیدند و برای خروج از کشور خیلی کمک کردند.
*حافظ در دسته های پایین تر زیاد دیدیم که دوپینگ می کنند؛ به نظرت وزنه بردار کره ای دوپینگی نبود؟
نمی توان قضاوت کرد.واقعا نمی دانم.
*یک دفعه پنج سال دیگر نمونه اش مثبت می شود ومدال طلا به تو می رسد!
این هم امکانش هست و آزمایش دوپینگ هم از او گرفتند.حالا جوابش چند وقت دیگر مشخص می شود.
*از تو نگرفتند؟
از من نه، رندوم بود. مثلا از یک وزنه بردار که اوت کرده بود گرفتند ولی از من و یکی دیگر که روی سکو رفت نگرفتند. رندوم است دیگر. ممکن است از یک وزنه بردار که رده چهلم هست بگیرند ولی از نفر دوم، سوم نگیرند ولی نفرات اول را همیشه می گیرند.
*یکی از مشکلاتی که وزنه برداری ما دارد، مشکلات زیرساختی و امکاناتی است، حتی کمپی که ما داریم هم خیلی خوب نیست ولی از دل همچین جاهایی وزنه برداران خوبی بیرون می آیند. چقدر این موضوع کمبود امکانات را قبول داری و به عنوان یک قهرمان به نظرت ما برای حل کردن این موضوع چه باید کنیم؟
در سطح شهرستان ها واقعا وضعیت خیلی بد است و هیئت های استانی باید کمک کنند. ما در سال های اخیر از نظر بودجه خیلی مشکل داشته ایم و می بینیم که بودجه وزنه برداری نسبت به خیلی از ورزش هایی که اصلا در سطح دنیا هیچ اسم و رسمی برای ایران ندارند، خیلی کمتر است.این مشکلات در وزنه برداری هست.حتی خرج سفرها و رفت و برگشت تیم ها هم به زحمت جور می شود و دیگر برای استان و شهرستان ها بودجه ای نمی ماند. کاش یک بار گزارشی بگیرید. واقعا سالن ها وضعیت خیلی بدی دارند. حتی سالن آزادی هم در حد تراز اول دنیا نیست ولی باز همین وضعیت برای من خیلی عالی بود و باعث پیشرفتم شد. حالا ببینید دیگر وضعیت شهرستان ها به خصوص شهرستان های کوچک که وزنه بردارانکمی هم دارند چگونه است. به خصوص دالاهو که محل تمرین خودم حالت یک زیرزمین داشت و سرویس بهداشتی هم نداشت.شش ماه آب خوردن نداشتیم. می خواستم به مسئولین بگویم من الان ورزشکار جهانی هستم و بیست هزار فالوئر دارم که نصف آن ها خارجی هستند، اگر یک فیلم بگذارم برای کشور واقعا اتفاق بدی است و آبروی خودمان می رود و میگویند ورزشکارشان در این شرایط و با این میله و با این وزنه ها تمرین می کند. واقعا جالب نیست، وقتی کشورهای دیگر را می بینیم که با چه امکاناتی تمرین می کنند. واقعا خیلی باید به شهرستان ها رسیدگی شود. همین ده نفری که مسابقات رفتیم همه از شهرستان های کوچک بودیم یا شهرستان هایی که امکانات بالایی نداشتند. مثلا من و رضا دهدار شاید پدیده های امسال تیم ملی بودیم، من از دالاهو و رضا از رامهرمز که شهرستان های خیلی محرومی بودند.
*رضا که خیلی خوب وزنه زد.از او هم کمتر کسی انتظار داشت.
رضا واقعا عالی کار کرد و بدون شک بهترین وزنه بردار ایران بود. طبق سابقه ای که بود بچه ها بیشتر از رضا بیرانوند انتظار مدال داشتند ولی رضا این اواخر مصدوم شده بود و تمرینات خوبی نداشت ولی آن یکی رضا آمد و جبران کرد. تقریبا با همان وزنه هایی که پارسال رضا بیرانوند زده بود آمد و همان مدال ها را هم کسب کرد. رضا پارسال 75-18 زد ولی دهدار 75-19 زد و خدا را شکر خیلی خوب بود و واقعا من برای رضا بیشتر از خودم خوشحال شدم چون ما هم اتاق هم بودیم.فوق العاده بود رضا.
*تو شانسی برای المپیکی شدن نداری درست است؟
چون من شش ماه اول کسب سهمیه در مسابقات شرکت نکردم شانسی برای المپیک ندارم و انشاالله مسابقات بعدی خواهم بود.
*شهر دالاهو چقدر جمعیت دارد؟
دالاهو از طرف کرمانشاه به سمت مرز که بروید نرسیده به سرپل ذهاب است.یک شهر کوچک است.کل شهرستان از سه تا شهر تشکیل شده و تقریبا پنجاه هزار نفر جمعیت دارد.
*دالاهو قهرمان داشته قبل از تو؟
آنجا فقط پدرم درمسابقات پیشکسوتان جهان قهرمان شد و به جز پردم یک مدال آور دیگر هم در پیشکسوتان بود.
*چه شد که وارد وزنه برداری شدی؟ صرفا به خاطر پدرت یا نه؟
من اوایل حدود سال 84 و 85 بود.پدرم اتفاقا میل نداشت من وارد وزنه برداری شوم چون خودش خیلی ناملایماتی دیده بود. من رشته های دیگر هم مثل پینگ پنگ و فوتبال می رفتم و علاقه هم داشتم ولی خب کم کم حسی که پدرم به وزنه برداری داشت به من هم منتقل شد. پدرم در سال های پیش از انقلاب و اوایل انقلاب که جنگ تحمیلی هم بود در شرایط خیلی سختی تمرین می کرد و حتی میله و وزنه هم نداشتند و از یک میله خیلی بد و آجر سوراخ شده به جای وزنه استفاده می کردند.حتی میله را نمی تواستند زمین بیاندازند و باید کامل می گذاشتند و خیلی سخت بود ولی نتیجه اش این شد که این تجربیات را به من انتقال دادند و من این مدال را مدیون پدرم هستم که تنها مربی من بود.همه افتخاراتم را به پدرم تقدیم می کنم و فکر کنم از من هم خوشحال تر است.
*از کدام مسابقات وارد تیم ملی شدی؟
من مسابقات قهرمانی کشور که پارسال در امیدیه برگزار شد.از تیم کرمانشاه در این مسابقات شرکت کرده بودم. اصلا وضعیت خیلی خوبی هم نداشتم چون چند ماه قبلش آسیب دیده بودم و رکورد بالایی هم نداشتم.در آن مسابقات حتی دوم شدم ولی آنجا آقای برخواه مسابقات را دیده بودند.
*اتفاقا یادم هست.برخواه می گفت یک نفر را انتخاب کرده ام که در سبک وزن آینده دارد.
بله آقای برخواه مسابقات را رصد کرده بودند و آقای خورشیدی و آقای جباری که پیش از این با آن ها سابقه همکاری داشتم در تیم های لیگ برتر نظر مساعدی روی من داشتند و این شد که به اردو دعوت شدم و قبل از مسابقات جام فجر و قهرمانی آسیا یک ماه به صورت تستی در اردو بودم.آنجا هم عملکرد خوبی داشتم و رکوردهایم را افزایش دادم. بعد هم برنامه های آقای برخواه را به مدت سه ماه ادامه دادم و در دسته 61 به رکوردهای خوبی رسیدم.حتی امسال آن رکوردها مدال آور بود ولی وقتی به اردو رفتم چون وزنم در حال کاهش بود با آقای برخواه صحبت کردیم و ایشان گفتبا این شرایط در 61 شانس چندانی نداری و اگر 65-66 کیلو بودی می توانستی طلا هم بگیری ولی گفت سعی کن وزنت را کاهش دهی که در طول سه ماه به 55 کیلو رسیدم.
*حافظ معمولا به سبک وزن ها خروس وزن و جاسوییچی یا هرکول جیبی و از این دست لقب ها می دهند؛ خودت دوست داری چه لقبی داشته باشی؟
خیلی مهم نیست راستش ولی در روزهای اخیر اغلب به من می گویند تاریخ ساز چون توانستم بعد از مدت ها این مدال را کسب کنم.
*هرکول کوچولوی تاریخ ساز خوب است؟
خوب است ولی تاریخ ساز را ترجیح می دهم. هرکول داشته ایم قبلا مثلا هرکول جیبی به نعیم سلمان اوغلو که واقعا استثنایی بود می گفتند.
*بدون لقب راحت تری پس؟
همان حافظ بهتر است.
*برنامه ات برای آینده چیست؟
چند ماه آینده انشاالله بتوانم در جام فجر و قهرمانی آسیا شرکت کنم و بعد تا سال دیگر مسابقات جهانی و آسیایی 2021 که آسیایی در کویت است و جهانی در پرو.
*فکر می کنی رقیبانت چه کسانی باشند؟
در دسته 61 چین دو وزنه بردار خوب دارد و همین وزنه بردار کره شمالی هم به 61 می آید. در سطح جهان هم کلمبیا یک وزنه بردار خوب دارد.مکزیک و ویتنام و اندونزی که قهرمان المپیک است.در دسته 61 خیلی وزنه بردار خوب داریم.
*چه شد که تصمیم گرفتی تغییر وزن بدهی؟
فیزیک بدنی ام. من حتی خودم را با وزنه بردار دسته 67 هم مقایسه می کردم چون قدم بلندتر بود.وزنه برداری به این صورت است که بدن باید خیلی پر باشد و مقاومت زیادی داشته باشد.دسته 55 خیلی برای من برای طولانی مدت مناسب نیست.
*فکر می کنی در کدام وزن شانس بیشتری برای کسب مدال داری و راحت تری؟
من ایمان دارم که در دسته 61 و 67 می توانم مدال کسب کنم حتی مدال هایی بهتر از 55.
*فکر می کنم نزدیک به دو سال از زلزله می گذرد؛ وضعیت دالاهو چگونه است؟ خب شهرستان دالاهو به خاطر وضعیتی که داشت و اطرافش با کوه های بلند احاطه شده، آسیب کمتری نسبت به سرپل ذهاب و قصرشیرین دید ولی خب بازهم عده ای از مردم درگیر آسیب های زلزله هستند. مثلا خانه خود ما در زلزله آسیب دید که البته چیز مهمی نبود. در شهرستان سرپل ذهاب وضعیت بدتر بود که البته من چند ماه است نرفتم آنجا.
*چقدر با سرپل ذهاب فاصله دارید؟
45 کیلومتر.
*فاصله تان زیاد نیست.آن شدت را حس نکردید.
اینجا هم شدید بود. من خودم هم چون تا به حال زلزله ندیده بودم شوک شده بودم.بعد از زلزله ما چشم انتظار پس لرزه ها بودیم و رفتیم داخل شهر ولی خیلی از عمق فاجعه در سرپل ذهاب اطلاع نداشتیم چون همه مسیرهای ارتباطی بسته شده بود. خانواده مادری من اهل سرپل ذهاب هستند ولی نتوانستیم با آنها ارتباط بگیریم و تازه فردا عمق فاجعه و میزان آسیب دیدگی مردم را فهمیدیم. خانه دایی های من خراب شده بود و تا چند ماه داخل چادر و کانکس بودند و حتی به مدت یک سال برای زندگی به یک استان دیگر هم رفتند. امیدوارم که برای هیچ جای دنیا چنین اتفاق تلخ و ناراحت کننده ای رخ ندهد. ما خیابان هایی را می رفتیم که سال های قبل کلی خاطره خوب از آن ها داشتیم ولی دیدم با خاک یکسان شده اند.آن صحنه های بد همیشه در ذهنم می ماند.
*غیر از وزنه برداری به چه ورزشی علاقه مند هستی؟
من مسابقات فوتبال و تنیس را دنبال می کنم.
*طرفدار چه تیم و چه تنیسوری هستی؟
در فوتبال ایران پرسپولیس را دوست دارم و خیلی به تیم ملی هلند علاقه دارم. در تنیس هم راجر فدرر را دوست دارم که به نظرم اسطوره تنیس و حتی بهترین ورزشکار تاریخ جهان است.
*در فوتبال اروپا طرفدار کدام تیم هستی؟
در تیم های باشگاهی طرفدار تیم خاصی نیستم و بیشتر دوست دارم مسابقات ملی مثل یورو و جام جهانی را پیگیری کنم. تیم ملی هلند را دوست دارم که در سال های اخیر هم توفیق چندانی نداشت است.
*ولی الان تیم خوبی دارند.
بله با حضور ستاره های جوانی که دارند مثل فندایک، دی یانگ، ممفیس دیپای و دلیخت وضعیتشان بهتر شده است.
*همین چند وقت پیش به آلمان چهارتا زدند.
آره اتفاقا بازی را دیدم. در مسابقات لیگ ملت ها هم خوب کار کردند.
*فکر می کنی بتواند قهرمان جهان شود؟ چون در این چند سال یا می آمد فینال یا در نیمه نهایی حذف می شد.
این هم به نوعی طلسم شده. هلند سه بار نایب قهرمان جهان شده و سال 2010 هم خیلی تیم خوبی داشت.با روبن و اسنایدر که فکر می کردم قهرمان شوند که نشد.
*البته 2014 هلند انتقامش از اسپانیا را گرفت.
بهترین بازی فوتبالی که در عمرم دیدم همان بازی بود که خیلی لذت بردم . 5-1 برد که دوتا روبن زد و دوتا فن پرسی.یکی هم دفاع وسط تیم.