به گزارش حلقه وصل، مهدی جهان تیغی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت:
رئیس جمهور یک روز پس از اظهارات شتابزده و عجیبش که در رسانهها، محافل سیاسی و حتی میان مردم، به روشنی علاقه وی برای دیدار و گفتگو باترامپ تفسیر شد ، تأکید کرد که اصول سیاست خارجی تغییر نکرده و هر گونه دیداری منوط به برداشته شدن تمام تحریمهاست و ترامپ باید اول توبه کند.
بنابراین یک سوال مهم؛ چه کسی پشت پرده، این تغییر 180 درجهای است؟ یا به تعبیر درستتر چه کسی روحانی را از دیدار با ترامپ منع کرده است؟!
از مجموع اظهارات و مواضع متعدد روحانی و ظریف اینگونه میتوان تفسیر کرد که آنها مذاکره با ترامپ را بخشی لاینفک از راه حل اساسی مشکلات اقتصادی کشور میدانند و البته برای دوران پسااوباما و ریاست فردی مانند ترامپ استدلالها و ملاحضات تغییر یافته خود را نیز بیان کردهاند. بنابراین علاقه به مذاکره از طرف دولت اعتدال همواره مطرح شده و قطعی است. پس چه کسی روحانی را از دیدار با ترامپ منع کرده است؟!
یک تحلیل این است که شخص ترامپ، سبب تغیر مواضع روحانی و ظریف شده است. یعنی اظهارات توهین آمیز ترامپ آنهم در فاصله کوتاهی بعد از مواضع روحانی، که ایران ترویست است و موشک نباید داشته باشد سبب شده، که مقامات دولتی ایران ناچارا مجبور به تغییر مواضع بشوند.
یک تحلیل دیگر که به صورت طبیعی به ذهن می رسد، منع رهبری از دیدار با ترامپ است. در اینباره توضیحات ذیل ضروری است:
1. موضع اصولی رهبری در حین حالی که در مقطعی با صدور مجوز برای مذاکره با آمریکا نیز همراه شده، از یک منطق ثابت و ریشهدار برخوردار است. این منطق نیز در تمام بزنگاههای سخت سیاسی، انتخاباتی و پروژههای پیچیده عملیات روانی، هیچگاه دچار اضطرار و یا خدشه نشده است. منطق رهبری در مواجه با موضوع مذاکره با آمریکا از دو خاستگاه مهم نشات گرفت. اول مجوزی بود که برای رشد، تجربه، عبرت آموزی و زودن یک شبهه عمیق شده در جامعه پس از سالها انباشت تبلیغاتی و تغییر محاسبات در افکار عمومی و حتی برخی مسئولین، صادر شد. مساله اساسی دوم، اعتقاد رهبری برای کم کردن بار تحریم از دوش مردم بود. یعنی امتحان کردن راهحلهای همچون مذاکره برای رفع این تحریمها، با مخالفت رهبری روبهرو نشده است. البته این در تضاد و تناقض با بدبینی و عدم اعتماد ایشان به مذاکرات با طرف غربی و آمریکایی نیست. زیرا امکان بدست آوردن امتیاز از طریق مذاکره – با شرایطی که جوهره و پشتوانه آن مقاومت و عدم اعتماد و فریب از دشمن باشد- همواره قابل تصور است و امری مطلقا محال در عالم سیاست محسوب نمیشود و در جریان دیپلماسی مبادله جیسیون رضاییان و یا اخیرا توقیف نفتکشها اتفاق افتاده است.
2. اما در حال حاضر به تجربه ملت چندین سال افزوده شده و همچنین غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و حتی کشورهای اروپایی نیز مشخصتر از قبل است. در واقع به منطق رهبری نه تنها خدشه ای وارد نشده بلکه، اینک معتقدین فراوانتری از قبل نیز به خصوص در میان مردم دارد. بنابراین اساسا دیدار روحانی و ترامپ قبل از منع رهبری، اینک به نسبت سالهای گذشته در در بخش های بیشتری از افکار عمومی بی فایده و حتی با ضرر بیشتر و باطل محسوب میشود. نهایتا بر اساس موارد گفته شده میتوان اینگونه بیان کرد: صدور مجوز برای مذاکره و دیدار با ترامپ نه درخواست عمومی گذشته و نه دیگر استدلال منطقی و درخوری دارد و ضمن اینکه تجربه و عبرتهای غیرقابل انکاری نیز الان درباره آن وجود دارد. در واقع می توان گفت، آنچه روحانی و ظریف را از تکرار یک اشتباه بزرگ دیگر منع کرده، ماحصل نه یک فرمان دستوری صرف حکومتی بلکه ریشه در یک فرآیند اقناعی ولایی دارد که روز به روز برخی خواص با محاسبات متفاوت و همچنین جامعه را بیشتر با منطق خود همراه کرده است. در این فرآیند ولایی جامعه نیازی به دستوردادن ندارد، بلکه، پس از رسیدن به یک اقناع پایدار، خود با رضایت مانع تکرار یک خطا دیگر میشود.