
سرویس پرونده: کارشناسان روانشناسی احساس تنهایی را یکی از معایب تک فرزندی برشمردهاند؛ شما وقتی در جمع عدهای قرار بگیرید و کسی هم سن و سال خود را پیدا نکنید، احساس تنهایی میکنید. بچهها هم همین طور هستند. وقتی در جمعی قرار میگیرند که هم سن و سال خود را در آن پیدا نمیکنند، خیلی زود خسته میشوند.
احساس تحمل تنهایی برای بزرگ ترها اگر قابل تحمل باشد، برای بچهها قابل تحمل نیست. بچهها برای رها شدن از احساس تنهایی کارهایی را انجام میدهند که از نظر تربیتی خطرناک است. یکی از آن رفیق شدن با تلویزیون و بازیهای رایانهای و یا به تعبیر بهتر معتاد شدن به آنهاست. از اینرو برای بررسی دیگر معایب تک فرزندی به گفتگو با «محسن ایمانی»، روانشناس و استادیار گروه علوم تربیتی و معاون آموزشی دانشكده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، پرداختهایم که در ادامه میآید:
آیا معایب تک فرزندی تنها آینده فرزند را تهدید میکند و یا آسیبهایی هم برای خانوادهها به همراه دارد؟
جدای از معایب و سختیهایی که بچههای تک فرزند آن را تجربه میکنند این مسأله برای خانوادهها نیز آسیبرسان خواهد بود. چراکه تک فرزندی به مرور زمان دایره ملاقاتهای خانوادگی و فامیلی را کم میکند، هر چقدر تنوع فامیلها بیش تر باشد تنوع ملاقاتهای خانوادگی بیش تر میشود و احساس افسردگی و غمگینی میتواند کم تر شود. در واقع همین دید و بازدیدهای خانوادگی میتواند عامل سلامت باشد. خانواده از طریق شرکت در مراسم، مناسک، جشنها و سوگواریها به سلامت روانی خود کمک میکند. پس هر فردی که فامیل بیشتری داشته باشد از این سلامتی هم بیش تر میتواند برخوردار باشد و این یعنی التیام بخشندگی خانواده.
خانوادههایی که چند فرزند دارند به مرور زمان هم ارتباط بیش تری با افراد دیگر دارند و هم احساس پشتیبانی بیشتری میکنند. خانواده و فرزندی که خالهها، داییها و عموهایی دارد احساس پشتیبانی قوی تری میکند چون در برابر مشکلات میتواند ازآنها کمک بگیرد. حضرت علی(ع) میفرمایند: فامیل به منزله بال و پری هستند که با آنها میتوانی پرواز کنی، یعنی امکان رشد برای این افراد بیش تر است. از طرفی والدینی که فقط یک فرزند دارند، همیشه خود را برای تنها ماندن فرزندشان ملامت میکنند و نمیتوانند خود را راضی کنند که با وجود توجه، عشق و علاقهای که معطوف به فرزندشان میکنند، این تنهایی برای او خوب باشد.
اینگونه والدین نسبت به تمام امور فرزندشان حساسیت و نگرانی بیشتری بروز میدهند. حتی در بسیاری موارد به نظر میرسد حساسیت فراوان والدین درباره رفتار وگفتار فرزندشان او را به رفتار و گفتاری نامطلوب میکشاند و به اصطلاح «لوس» میکند. آنها چون تجربهای از داشتن فرزند نداشتهاند، در قبال هر ناکامیو اتفاقی به سرعت برآشفته میشوند و رفتارهای وسواس گونه و اضطرابزا از خود بروز میدهند و ممکن است براحتی خونسردی خود را از دست بدهند. آنها غالبا حتی در زمینه سلامت جسمانی فرزند خود نیز دیدگاه کمالطلبانه دارند و چون تجربهای ندارند، انتظار دارند همه چیز درست و کامل پیش برود. این حساسیتها تا آنجا پیش میرود که فرزندان این خانوادهها احساس میکنند افراد مهمیهستند و این موضوع ممکن است به مرور زمان، خانواده را فرزند سالار کند.
چرا زوجین جوان امروز تمایل به فرزندآوری ندارند؟
دلایل گوناگونی میتواند داشته باشد؛ گاهی بحث بر سر ادامه تحصیلات است ، گاهی فرزندآوری را به تأخیر میاندازند تا دو سه سال اول زندگی به اصطلاح برای خودشان باشند؛ به کارهای عقب افتاده شان رسیدگی کنند یا مسافرت بروند. اما مسأله مهم شاید ترس از پذیرش مسئولیتها باشد. ضعف تفکر مذهبی هم در این زمینه تاثیرگذار است و دیگر خانوادهها مثل گذشته نمیگویند که خدا روزی رسان است و بر همین اساس بچه دار شوند.
نکته دیگر رواج تفكرات فمینیستی در نسل جوان است. برخی فمینیستها مادری را، بد و منفی تلقی میكنند یا درباره مادری و فرزندآوری زن به او میگویند كه تو باید بدنت را حفظ كنی! و به اشتباه می گویند یكی از نتایج بچه دارشدن این است كه تناسب اندامی زن از بین می رود. خب این افكار در بعضی خانمها مانع فرزندآوری میشود. متاسفانه شعار و پیام «فرزند كمتر، زندگی بهتر» هنوز هم بر زندگی ما ایرانیها سیطره دارد. فرزند زیاد همچنان امری ناپسند به نظر میرسد.
تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی در تک فرزندان چگونه است؟
در نظر بگیرید زمانی که تعداد اعضای خانواده بیش از سه یا چهار نفر باشد تعدد ارتباطات اجتماعی صورت میگیرد و این میتواند عامل رشد مهارتهای اجتماعی باشد، مهارتهایی که خود زیر مجموعه مهارتهای زندگی است. پس فردی که مهارتهای اجتماعی دارد میتواند مهارت بیش تری برای زندگی داشته باشد و کسی که بهتر زندگی میکند میتواند موفق تر هم باشد.
یکی از این مهارتها سازگاری است. این مسأله در خصوص بچههایی که متعدد هستند با دیگران بیش تر است تا بچهای که در خلوت خود خزیده و کودک تنهایی بوده است. این فرد در ارتباطات خود نیز دچار مشکلات بیش تری است. هر چقدر تعداد بچهها بیش تر است سازگاری، همکاری، توافق و در برخی موارد هم تضاد و مخالفت که لازمه زندگی افراد است و باید کودکان مهارت نه گفتن را هم یاد بگیرند در خانوادههای پرجمعیت بیش تر میتواند اتفاق بیفتد.
به طور کلی یکی از مهمترین پیامدهای تکفرزندی در بسیاری موارد، کاهش رشد اجتماعی کودک است. در خانوادههای تکفرزند، ضعف در تعاملات اجتماعی با همسالان، به دلیل ارتباط کودک با افراد بالغ دیده میشود. از این رو کودکان تکفرزند، اغلب از برقراری ارتباط با همسالانشان دچار ترس و اضطراب میشوند و گرایش به انزوا و درونگرایی پیدا میکنند. که البته در چنین شرایطی والدین باید به فرزندانشان بیاموزند که با صراحت و اطمینان، هنگام بروز مشکل و اختلاف با همسالانشان روبهرو شوند و همچنین از حمایتهای افراطی خود بکاهند و اجازه دهند کودک، حس رقابت را تجربه کند و فرصتی برای مدیریت و کنترل این حس داشته باشد.
در بسیاری موارد، والدین تکفرزند، به دلیل حمایت و توجه بیش از حد به فرزندشان، با او مخالفت نمیکنند و همواره تسلیم خواستههای او و مانع از ناراحت شدن وی میشوند به همین علت خطری که این فرزندان را تهدید میکند این است که هنگام بزرگسالی و وقتی که به ناچار، از حمایتهای کمتر محیطی بهرهمند میشوند، دچار ناامیدی میشوند و جامعه و محیط بیرونی را برای خود تهدیدکننده و ناکامکننده مییابند. آنها همچنین تجربه کم تری نسبت به مفاهیمیمانند حسادت، رقابت و دوستی پیدا میکنند و در اکثر خانوادههای تک فرزند، روشهای نادرست تربیتی والدین به هوش هیجانی کودک آسیب میزند. حمایت افراطی پدر و مادر باعث کاهش بازدهی و بهره برداری در آینده به رغم قابلیت و استعدادهای فردی بالای آنها میشود.
به عنوان یک روانشناس چه توصیهای برای اصلاح روند فرزندآوی دارید؟
هر خانوادهای خود باید برآورد كند. مثلا مادری باید توان جسمیاش را، آمادگی روحیاش را، رضایت همسرش را و توان مالی و مؤلفههای دیگر را كه میتواند به فرزندآوری كمك كند، لحاظ كند. ما یك موضوعی داریم تحت عنوان «مادران مُستعفی». خانمیمیگفت من بچهای به دنیا آوردم و دیدم حوصلهاش را ندارم، او را به مادرم سپردم و گفتم تو بزرگش كن! پس اگر خانمیحوصله ندارد بچهاش را بزرگ كند نباید او را به دنیا بیاورد.
سن و سال هم مهم است. تاخیر در ازدواج عاملی است كه فرزندآوری كم را تحمیل میكند. چون در سن بالا زایمان سخت میشود؛ مثلاً مشكل نگهداری بچه. تسهیل و تسریع در ازدواج، خودبهخود امكان تعدد فرزندان را در خانواده فراهم میكند. بالا رفتن سن ازدواج یكی از موانع تعدد فرزندان است.گاهی اوقات فرزند در خانواده میگوید یك خواهر و برادر دیگر برای من بیاورید. جالب است این امر توانسته در برخی موارد به فرزندآوری بیشتر كمك كند. والدین میگویند ما دیدیم چون بچه مان خیلی اصرار میكند، میخواهیم یك فرزند دیگر برای او بیاوریم.
من فكر میكنم كه ما باید بحثها را مبسوطتر برای نسل جوان بگوییم. در رادیو و تلویزیون روی این موضوع كار كنیم. حتما شرایط امیدبخش آینده را طوری به تصویر بكشیم كه واقعا بچهها، جوانها از فرزندآوری احساس نگرانی نكنند كه اینها بیكار میمانند. امروز در این شرایط، كاهش نرخ تورم، بالا رفتن سطح زندگی، افزایش امكانات رفاهی و خدمات بیمهای چیزهایی است كه میتواند دغدغه خانوادهها را تا حدودی برطرف كند. یك مقدار اهمیت روانشناختی داشتن بچههای متعدد و اهمیت جامعهشناختی آن را برای مردم باز كنیم كه چه آثار مثبتی میتواند داشته باشد. اینها مؤلفههایی است كه میتواند به تغییر نگرش زوجهای جوان در فرزندآوری كمك كند.