به گزارش حلقه وصل، اکرم صادقی متولد ۱۳۵۴ در قم است. رمان "فرار از شب" به قلم او زمستان ۹۷ از سوی انتشارات جمکران روانه بازار شد. این رمان روایت داستان زندگی زن و مردی است که در دوران صدر اسلام زندگی عاشقانه ای با هم دارند. آنان در انتظار تولد نوزاد خود هستند اما بیم دختر بودن نوزاد و اجبار به زنده بگور کردن آن را دارند. در این میان سفر ناگزیری برایشان پیش میآید و نویسنده با زبانی تصویری و عاشقانه زندگی آنان را روایت می کند.صادقی می گوید قصد نوشتن رمانی درباره زندگی فضه خادمه حضرت فاطمه زهرا (س) را داشته و برای این کار هم حدود ۴ سال منابع تاریخ اسلام را مطالعه کرده است که ضمن آن تصمیم می گیرد سوژه زنده بگور کردن دختران در آن دوران را هم موضوع یک کتاب کند که ناشر با طرح او موافقت می کند. او در این رمان به زیبایی به راه آوردن مردان سخت تر از سنگ و خشک تر از بیابان را توسط پیامبر اعظم (ص) با زبان نرم و مرام خوش به تصویر می کشد و آن را معجزه اسلام معرفی می کند.
چطور شد به نویسندگی و فیلمنامه نویسی رو آوردید. دوره های آموزشی کلاسیک دیدید یا استعداد ذاتی شما بود؟
من از کودکی و دوران مدرسه مینوشتم. دهه ۶۰ که کیهان بچه ها تنها مجله موردعلاقه و در دسترس ما بود مسابقه داستان نویسی سراسریدر مورد توصیف یک شهر خیالی برگزار کرد، من نفر دوم شدم. در آن دوران امکانات خیلی محدود بود. من دوره های آموزشی نویسندگی را از دهه ۷۰ شروع کردم. اما چون علاقه شدیدی به سینما داشتم دوره های آموزشی فیلمنامه نویسی را هم گذراندم. همین علاقه باعث شد تمام وقت روی فیلمنامه نویسی متمرکز بشوم و اکنون ۱۶ سال است که به طور تخصصی فیلمنامه مینویسم.
برای نوشتن کتاب سراغ سوژه زنده به گور کردن دختران در دوران پیش از ظهور اسلام رفتید. با اینکه دیگر موضوعی تمام شده است و امروز کسی دخترش را زنده بگور نمی کند.چرا سراغ این سوژه رفتید؟
از وقتی که خیلی کوچک بودم در مورد زنده به گورکردن دخترها در دوران پیش از ظهور اسلام در عربستان شنیده بودم و چون خودم دختر بودم و همیشه از والدینم محبت ومهربانی میدیدم برای من غیر قابل باور بود که چطور پدرومادری میتوانند فرزندشان را به دلیل دختربودن زنده به گور کنند. این موضوع همیشه گوشه ذهنم بود. تا اینکه سال ۹۱ پیشنهاد نوشتن فیلمنامه "فضه" خادمه حضرت فاطمه زهرا (س) به من داده شد.من همیشه قبل از نگارش فیلمنامه تحقیق و پژوهش میکنم.من پژوهش تقریباً مفصلی کردمکه حدود ۴ سال طول کشید و توانستم به تمام سوالاتی که همیشه در ذهنم بود، پاسخیپیدا کنمکه یکی از آنها همین زنده به گورکردن دخترها در آن دوران بود.
از چه منابعی استفاده کردید؟
در این ۴ سال عمده منابع مربوط به تاریخ اسلام و زندگی حضرت فاطمه (س) را مطالعه کردم که منجر به نوشتن این رمان و رمان بعدی که در دست چاپ دارم شد. پژوهش کاملی بود که شامل تمام منابع شد. کتابهایی که در مورد تاریخ صدر اسلام بوده و به فارسی ترجمه شدند را خواندم. می توانم بگویم هر کتابی که در این مورد بود را مطالعه کردم.
فکر می کنید خود سوژه به اندازه کافی جذاب است که خواننده تا پایان کتاب را بخواند. اگر نه شما به عنوان نویسنده چه جذابیت هایی را به آن افزودید تا انگیزه مطالعه کامل کتاب را در خواننده بیشتر کند؟
در پاسخ به این سوال باید عرض کنم هرسوژه ای اگر قصه خوبی داشته باشد قطعاً نظر مخاطب را جلب میکند. فکرمیکنم این سوژه قابلیت زیادی داشت تا تبدیل به قصه جذابی شود. البته به شرطی که در نگارش، شخصیت پردازی درستی داشته باشد و قصه اصلی و قصه های فرعی متناسب با سوژه، خوب مطرح و پرداخت شده باشد. من براساس تجربه نگارشی و به پشتوانه پژوهش کاملی که داشتم تلاش کردم این امر محقق شود.
هدف شما صرفاً ترسیم شرایط اجتماعی آن دوران بود یا اهداف دیگری هم مورد توجه شما قرار داشت؟
من به نسبت موقعیت قصه که در دوران صدر اسلام رخ میداد باید قصه ای در مورد آن سالها مینوشتم، هرچند کار بسیار سختی بود ولی سعی کردم برپایه تحقیقاتی که انجام دادم به بهترین شکل آن موقعیت را ترسیم کنم.
به نظر می رسد که شخصیت های کتاب شما خاکستری هستند. راحت میشود با آنها هم ذات پنداری کرد.شما با این برداشت موافق هستید؟
شخصیت های قصه در سالهای خیلی دور زیست می کردند اما مخاطب امروز خیلی راحت میتواند با آنها ارتباط برقرارکند. چون دنیای روابطآنها خیلی دور از زندگی امروزی نیست، تفاوت در نوع زندگی است. بلی شخصیت ها خاکستری هستند. یعنی هم خصلت های خوب و هم خصلت های بد در وجودشان هست. اشتباهاتی هم که مرتکب میشوند، هرچند فاحش باشد ولی انسان و دارای احساسات مختلفی هستند که متناسب با آنها به حوادث پیرامون خود واکنش نشان می دهند.این واکنش ها برای مخاطب امروز ملموس است و میتواند با آنها همذات پنداری داشته باشد.
برای خیلی ها ممکن است واقعاً این سئوال مطرح باشد که چرا در آن دوران دختران را زنده بگور می کردند. شما که در این مورد مطالعه کردیدچه پاسخی به این سئوال می دهید؟
این سوال الان دغدغه ذهنی مردم نیست. بلکه ممکن است در مرحله ای از زندگی یک مسلمان خصوصاً خانم هامطرح شود که چرا در دوران جاهلیت اینکار را انجام می دادند.من در قالب قصه به همین اندازه به این سوال پاسخ دادم.
آیا خواننده با مطالعه کتاب به پاسخ می رسد؟
من تلاش کردم که این اتفاق بیافتد.حالا بایدخوانندگان کتاب پاسخ بدهند که آیا محقق شده یانه
سوژه را شما به انتشارات جمکران پیشنهاد دادید یا پیشنهاد ناشر به شما بود؟
این سوژه را من برای نوشتن فیلمنامه تبدیل به طرح کرده بودم. طرح را به انتشارات جمکران ارائه دادم که پسندیدند و شروع به بازنویسی طرح برای رمان کردم.
بازخورد کتاب شما نزد مخاطبان چگونه بود؟ گزارشی دارید؟
می توانم بگویم بازخورد کتاب برای همه اقشار جامعه خیلی خوب بود. چون من ازشعاردادن و مستقیم گویی در مورد اسلام پرهیز کردم و قصه عاشقانه ای گفتم که آشنایی با دین اسلام به کامل شدن این عشق کمک میکرد. این نقطه قوت قصه فرارازشب بود. تقریباً میتوانم بگویم همه به این نکته اشاره کردند که ما نمیدانستیم قصه مربوط به دین و شریعت مااست.
شما یک فیلمنامه نویس هستید ایا کتاب شما می تواند مبنای ساخت یک سریال یا فیلم قرار گیرد؟
بله این قصه الان قابلیت یه تله فیلم یا فیلم سینمایی را دارد. ولی برای سریال شدن باید قصه های دیگری به آن اضافه کرد.
کتاب یا کتاب های جدیدی در دست انتشار دارید؟
بلیهمانطور که اشاره کردم، کتاب دیگرم که در حال چاپ هست قصه ای در مورد زندگی فضه خادمه خانم حضرت فاطمه (س) است. قصه فضه را بعد از پژوهش کامل ومفصلی که داشتم نوشتم و میتوانم بگویم که تاکنون هیچ قصه ای از زندگی خادمه خانم حضرت فاطمه (س) نوشته نشده است که الحمدلله باعنایت ایشان و لطف خدا اینکار محقق شد.رمان دیگری هم در دست نگارش دارم.