
سرویس تجربیات: کانون فرهنگ گستر بصیر با مدیریت محمد ناصری توانسته است با وجود شرایط نا مساعد فرصتهای خوبی خلق کند و با شیوهای دوستانه و جذاب، جوانان متعددی را به خود جذب کند. در این گفتگو در مورد تجربیات وی در رابطه با جذب جوانان صحبت کردهایم که میتواند نکات بسیار جالبی را در اختیار فعالان فرهنگی قرار دهد.
***
لطفا خودتان و کانون را معرفی بفرمایید.
محمد ناصری، مدیر کانون فرهنگگستر بصیر هستم. در رشتهی الهیات در دانشگاه پیام نور تحصیل کردهام و در دروس حوزه نیز به صورت آزاد، مطالعاتی داشتهام. در زمینهی شعر و مداحی نیز دستی به آتش داریم!
این کانون قبلا با نام کانون فرهنگی مخلصین از سال 80 راهاندازی شده بود و در ابتدا به صورت یک گروه فرهنگی و هیأت مذهبی کار میکرد. در سالهای اخیر با تغییراتی که در این مجموعه به وجود آمد، به یک کانون فرهنگی تبدیل شد. کانون از سال 85 به صورت رسمی در سازمان تبلیغات اسلامی شمال شرق تهران ثبت شد.
هستهی اولیهی مجموعه را دانشآموزان تشکیل میدادند که همین الان هم بعد از بیش از 10 سال، فرزندان آنها هم همین راه را ادامه میدهند. از جمله افرادی که در ابتدای شروع به کار حضور داشتند، میتوانم به سید مهدی سیدبابایی، میلاد حکیمی، افشین حسینی و حاج آقا مهدوی، که در این سالها به عنوان روحانی مشورتهای بسیار خوبی ارائه دادهاند، اشاره کنم.
زیرمجموعهی این کانون، فعالیتهای دیگری مثل آموزش مداحی، در مرکز آموزش مداحی شهید علمدار، که بنده مدیریت آن جا را برعهده دارم، اجرا میشود.
فعالیتهای کانون در دو قسمت آقایان و خانمها انجام میشود که البته خواهران بیشتر با دانشجویان کار میکنند.
در مورد کارگروههای مجموعه توضیح میدهید؟
بله! در این مجموعه، 5 کارگروه اصلی داریم: کارگروه تعلیمات اسلامی که شامل دو هیأت ما، معراجالشهدا و محبالشهدا میشود، کارگروه اوقات فراغت شهید طوقانی که فعالیتهای اردویی و ورزشی زیر نظر آن است، کارگروه هنری، کارگروه تبلیغات شهید نواب صفوی که تیم تبلیغی ما، متشکل از حدود 50 تن از طلاب را در بر میگیرد و کارگروه سمعی و بصری که تولید محصولات فرهنگی نوای بصیر و به روز کردن تارنمای جبههی فرهنگی بصیر و پایگاه خبری بصیر از فعالیتهای آن است.
غیر از اینها یک فعالیت ستادی بزرگ هم هر سال برگزار میشود تحت عنوان گردهمایی بزرگ ولادت امام رضا(ع). فعالیتهای دیگری مثل برپایی ایستگاههای فرهنگی یا فعالیت در مراسم رحلت امام و راهپیمایی 22 بهمن هم به فراخور انجام میگیرد.
چرا کار خود را در قالب «کانون» انجام میدهید؟
کار فرهنگی باید از دل مردم بجوشد. بنابراین در درجهی اول بهترین قالب فعالیت هیأت است، جایی که با فطرت مردم گره خورده است. بعد از آن چیزی که بیشتر با هیأت مناسبت دارد، کانونهای فرهنگی است که به دست خود مردم اداره میشود. در این مجموعه بیشتر از این که به نام موسسه یا کانون تکیه داشته باشیم، روی «گروه فرهنگی» تاکید داریم که البته از لحاظ تعریف رایج، این گروه فرهنگی ذیل همان موسسه و کانون جای میگیرد.
هدف از راهاندازی کانون چه بوده است؟
طبق روایتی که میفرماید همهی مردم در قبال یکدیگر و وضعیت اجتماعی و فرهنگی مسئول هستند، با این فکر که شاید کاری از دست ما بر بیاید، وارد عمل شدیم و قشر دانشآموز را به عنوان جامعهی هدف خود در نظر گرفتیم.
بار فکری و مدیریتی کانون را چه کسانی بر دوش میکشند؟
کانون از چندین کارگروه متشکل شده است که مهمترین آنها، کارگروه تبلیغات اسلامی شهید نواب صفوی است. در این کارگروه حدود 50 تن از طلبههای حوزههای علمیه، از خواهران و برادران، حضور دارند. از بین این افراد کسانی انتخاب شدهاند که به نوعی بار علمی مجموعه را به دوش میکشند.
این کار از این جا نشأت گرفته است که هر مجموعه و حرکت فرهنگی، باید اتاق فکر داشته باشد. از این رو در کنار این گروه، از افرادی که در این زمینهها تجربه دارند نیز استفاده کردیم.
نحوهی برنامهریزی و تصمیمگیری در این مجموعه چگونه است؟
در ابتدای هر سال، جلساتی گرفته و در مورد فعالیتهای کانون در سال پیش رو تصمیم گرفته میشود. البته بدیهی است که این جلسات باید به صورت ماهانه نیز انجام شود و در آن برای مسائل جاری و نقد و بررسی برنامههای اجراشده تبادل نظر صورت گیرد.
در اتاق فکر این مجموعه، پنج شش نفر به صورت ثابت حضور دارند و متناسب با کار جدیدی که انجام میشود، یکی دو نفر به عنوان کارشناس داخل این گروه وارد میشوند. از حدود سال 88 این اتاق فکر به صورت غیر رسمی کار خود را شروع کرد، ولی از سال 90 به صورت منسجم و پیگیر در برنامهها شرکت دارد.
خط فکری شما چگونه تعیین میشود؟
اگر واقعا در فعالیتهای فرهنگی تحقیق کنیم، میبینیم بیشتر تصمیمات فعالان فرهنگی که اتاق فکری پشت آن قرار دارد، ریشه در افکار بزرگانی مثل شهید مطهری و شهید دستغیب دارد. زیرا سخنان این افراد به زبان مردم نزدیکتر است. البته در حال حاضر به نظر من کسی که بیشتر در خط فکری مقام معظم رهبری صحبت میکند و مورد توجه مردم نیز هست، حاج آقا پناهیان است.
این کانون چه چشماندازی را دنبال میکند؟
ما حدودا از سال 91 برنامهریزی برای نخبهپروری را آغاز کردهایم. بنابراین از جذب کمی پرهیز کردیم و توان خودمان را به جذب نخبگان، در منطقهای که در آن کار میکنیم، متمرکز نمودیم. منطقهای هم که برای خودمان در نظر گرفتیم، منطقه 10 تهران بود.
حداکثر سعی ما بر این است که افراد جذبشده، در آینده در سطح و حدی باشند که بتوانند باری را در مدیریت نظام جمهوری اسلامی بر عهده گیرند.
نحوه و شیوهی جذب شما در این کانون چگونه است؟
ببینید! دانشآموزانی همیشه هستند که «خوب» هستند، ولی چون کسی نیست بستری برای خوبتر شدن آنان فراهم کند، معمولا یا درجا میزنند، یا پله پله عقب میروند و نهایتا سقوط میکنند. ما سعی میکنیم خوبها را انتخاب کنیم و در مجموعه آنان را به کار میگیریم. تقریبا تمام کسانی که وارد مجموعه میشوند، در این جا مسئولیتی دارند.
نحوهی دعوت ما چند شکل دارد. ما در این کانون، برنامهای به نام «گشت فرهنگی» اجرا میکنیم. به این صورت که اعضا در گروههای دو نفره، با بستههای فرهنگی که در آن مجموعه به صورت کامل معرفی شده است، در فضاهایی مثل زمینهای بازی و باشگاهها، که نوجوانان و دانشآموزان بیشتر در آن جا حضور دارند، به تبلیغ فعالیتهای ما میپردازند. این کار معمولا زمانی اجرا میشود که مدارس رو به تعطیلی میگذارد. کسانی هم که برای گشت فرهنگی انتخاب میشدند، افراد خاص و انتخابشدهای هستند.
روش دیگر جذب، از طریق روحانیان درون مدارس و تبلیغ از طرف آنهاست که در قالب گفتمانهای دینی اتفاق میافتد. این روش هم از طریق روحانیانی که در کانون فعال هستند یا با آن مرتبطند صورت میگیرد.
یک روش دیگر هم برای جذب به کار میگیریم: خود دانشآموزان یا کسانی که جذب شدهاند، دوستانشان را به این کانون جذب میکنند.
البته میزان جذب هر روحانی یا گشت فرهنگی متناسب با شرایط تغییر میکند، ولی این شیوهی دعوت تا زمانی ادامه دارد که به سقف مورد نظر جذب نیرو برسیم.
جذب در چه محدودههای سنی صورت میگیرد؟
بیشتر تاکید ما بر جذب نخبگان دبیرستانی است، ولی در مقاطع دیگر هم جذب داریم.
ورود به این کانون به صورت ثبت نام صورت میگیرد؟
بله! افرادی که وارد میشوند، فرم ثبت نام پر میکنند، منتها شمارهی تماسی از آنان میگیریم و میگوییم از این طریق با شما تماس گرفته خواهد شد. اگر بعدا او در تحقیقاتی که انجام میدهیم حداقلهای ما را به دست آورد، با او تماس میگیریم.
چگونه افرادی را که جذب کردهاید در کانون نگه میدارید؟
یک نکتهی مهم برای نگه داشتن کسانی که جذب شدهاند، این است که برای آنها مسئولیتی تدارک ببینیم. البته در تقسیم مسئولیتها باید دقت کنید که کار به قدری حیاتی نباشد که اگر آن فرد شانه خالی کرد، کار روی زمین بماند. جالب است بگویم اگر حتی یک نفر را در یک مسئولیت کوچک، مثلا آب آوردن برای سخنران هیأت قرار دهید، او دلگرم میشود و در ادامه پای کار میایستد.
نخستین برخوردی که یک دانشآموز با مجموعهی شما دارد چیست؟
اول کار، یک سری کلیاتی ارائه میشود. ما یک کلیپ در حدود یک ربع درست کردهایم که دانشآموزان میبینند و کاملا با مجموعه آشنا میشوند. ما تمام فعالیتهای مجموعه را از زاویهی نگاه آن نوجوان در آن کلیپ پوشش دادهایم. نوجوان به سفر و ورزش علاقه دارد، تا اسمی از اینها بیاید، نوجوان خود به خود به مجموعه گرایش پیدا میکند و بعد از آن، کمکم وارد بحثهای مربوط به هیأت و حلقههای معرفت و طرحهای مطالعاتی هم میشود.
در برنامهریزیها، بیشترین تاکید شما در چه حوزههایی است؟
برنامههایی که مدنظر ماست، باید جامعیت داشته باشد، نمی شود حوزهای خاص را جدا کرد. با این حال تمام تلاش ما این است که فکر دانشآموز را تغییر دهیم.
البته من قائل به این هستم که خیلی از اتفاقات خوب، در بحثهای عملیاتی رخ میدهد. زیرا مربی در همین کارهای عملی است که بسیاری از اصول اخلاقی را به بچهها القا میکند.
در مورد هیأت کمی توضیح بدهید.
این هیأت از جمله همان کارهای عملیاتی است که تاثیرات بسیار عمیقی گذاشته است. حتی در بین بچهها، کسی بوده است که قبلا شیشه پخش میکرد ولی به واسطهی همین هیأت، کار را کنار گذاشت و وارد دانشگاه هم شد...
حالا که بحث به این جا کشید این را هم خدمت شما عرض کنم: هیأت ما، سابقا فضایی بود برای حضور اراذل و اوباش! «اراذل» که میگویم منظورم دقیقا «اراذل» است، یعنی کسانی که وقتی از کوچه رد میشدند مردم پنجرهها را میبستند مبادا چهرههای آنان را ببینند! ما تنها مجموعهای بودیم که نماز صبح را با حضور 50 نفر لات، در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) که در نزدیکی این مکان واقع است، برگزار میکردیم! منتها به خاطر آن که برخی همسایهها اعتراض کردند، از آن جا رفتیم. این جریانات مربوط است به قبل از سال 90.
تمام این اتفاقاتی که راجع به جذب این اراذل رخ میداد و من آن را به عنوان بعد مثبتی برای مجموعه ارزیابی میکنم، به خاطر رابطهای بود که به صورت دوستانه با این افراد برقرار میکردیم. این رفاقت خیلی موثر بود...
چه شده بود که در نماز صبح شرکت میکردند؟
نماز صبح پاتوق شده بود! ما ساعتها با همین افرادی که جذب شدند، مینشستیم و سر کوچه صحبت میکردیم. اینها فقط پوستهای از اوباشگری روی چهره داشتند، در باطن جوانان پاکی بودند.
من یک مثال خدمت شما عرض کنم: اگر دختری ظاهری مناسب نداشته باشد، طوری که حتی دنبال کارهای خلاف هم برود، وقتی مشکلی برایش پیش میآید و دستش از همه جا کوتاه میشود، اولین چیزی که به زبانش جاری میشود «یا اباالفضل(ع)» است. من معتقدم تا زمانی که این ذکر در دل کسی هست، امکان دارد که برگردد.
البته ناگفته نماند که برنامههایی که با این اوباش داریم با برنامههای دیگری که اکثرا برای دانشآموزان اجرا میشود، متفاوت است. چون برخی حرفهای مخصوص هر گروه هست که تناسبی با گروه دیگر ندارد.
غیر از این ارتباطها، چگونه با این افراد ارتباط برقرار میکنید؟
به شما بگویم: خدا شاهد است اثری که این کتابچههای کوچک شهدا روی همین اراذل داشته است، هیچ چیز دیگر بر جا نمی گذارد. من همیشه چند تا از این کتابچهها را در جیبم میگذارم و بین این رفقا تقسیم میکنم. من چند سال از یک کوچه میگذشتم و با چند نفر از اوباش سلام و علیک داشتم ولی هیچ اتفاقی نمی افتاد، تا آن که یک با دعوتشان کردم به هیأت. از آن به بعد کمکم تحولی در آنان رخ داد.
وضعیت مالی موسسه چگونه است؟
ما در این موسسه هزینههای سنگینی بابت برگزاری برنامهها داریم. واقعا خود بچهها در این حد که برای تامین هزینهها فرش زیر پا را ببرند و بفروشند حاضر به فداکاری هستند، البته گاهی از این کارها هم کردهاند. من خودم یک بار برای فعالیتهای تابستانی ماشینم را فروختم. این مثَل جا افتاده که «چراغی که به مجموعه رواست برای خانه حرام است» (البته نه در این معنای افراطی)! ما به این مسأله معتقدیم که امام حسین(ع) به هیچ کس بدهکار نمی ماند. بچهها با همین رویه جلو میروند و نه تنها کار کانون با مشکل مواجه نمی شود، بلکه بچهها هم با مشکل جدی مواجه نمی شوند.
کار اقتصادی هم انجام میدهید؟
طرحهای اقتصادی متفاوتی مطرح و در برخی مواقع اجرا شده است. حتی در افقی که به عنوان برنامهی 10 سالهی خود ترسیم کردهایم، قصد داریم یک مدرسهی غیرانتفاعی نیز تاسیس کنیم. ولی با وجود آن که نرمافزارهای مورد نیاز را در اختیار داریم، هنوز سختافزارها در دسترس نیست. تاسیس این مدرسه از اهدافی است که هیچ گاه خط نمی خورد.
مهمترین تولیدات و محصولات شما چیست؟
اولا قصد ما این است که در جبههی سایبری بتوانیم حرکتی شکل دهیم. دوم این که جلسات هیأت، توسط بچهها فیلمبرداری میشود که میتواند در آینده به چند فیلم مستند در مورد مجموعه تبدیل شود. سوم علاقمندیم مستندی هم راجع به دانشآموزان منطقه ساخته شود. در مورد شعرها و مداحیها هم اگر بتوانیم یک خروجی قابل قبول ارائه دهیم، اتفاق خوبی رخ داده است. یک تیم پویانمایی هم در این مجموعه در حال شکلگیری است که باید ببینیم عاقبت آن چه خواهد شد.
برای این که مجموعه را رشد دهید، اصلیترین نیاز شما چیست؟
وقتی کارهایی مثل همین کارهای مجموعهی شما وجود داشته باشد، افکار کسانی که فعالیت فرهنگی میکنند، میتواند رشد پیدا کند. حتی گاهی اتاق فکرها هم در بحثهای خود به نتایج خاصی نمی رسد. ولی وقتی با افکاری دیگر آشنا شوند، کمک بزرگی در راستای پیشبرد اهداف فکری و برنامههای مجموعهها صورت میگیرد.
نکتهی بعد این است که بحث اجارهی مدرسهی غیر انتفاعی تا حدود زیادی کار ما را با مشکل مواجه کرده است. اگر امروز ما توان پرداخت اجاره را داشتیم، به جای این که 80 دانشآموز را تحت پوشش قرار دهیم، میتوانستیم 400 نفر را جذب کنیم، آن هم به این شکل که هر روز میتوانستیم آنان را ببینیم.
شما به صورت مکتوب هم چشماندازی را تدوین کردهاید؟
طرحی را در حدود 25 صفحه نوشتهایم...
سخن پایانی...
برای آن که مخاطبان ارتباطاتی را با ما برقرار کنند شماره تلفنهای 66658204، 09109836892 و 09109836899 وجود دارد. نشانی کانون هم خیابان امام خمینی(ره)، بین خیابان زیتون و کارون، کوچهی وحدت، بنبست اول دست چپ است...
من در این جا میخواهم به خیلی از دوستانی که اهل عافیت شدهاند و به دنبال زندگی و روزمرگی آن رفتهاند بگویم که تکلیف امروز، در خانه نشستن و زن و بچهداری نیست. امروز باید با تمام وجود و با هر چه داریم به میدان بیاییم. حتی کسی که میتواند هر روز یک صلوات از مردم بگیرد باید بیاید وسط میدان.
ضمنا یک نکتهی دیگر را بگویم: برای انقلاب، روی بچههای کف خیابان هم حساب کنید! درست است که بعضی از این بچهها، مو و لباسشان مدل خاصی دارد، ولی نباید به آنها توهین کرد، همینها میتوانند نمازشبخوان شوند.