سرویس معرفی ، به مناسبت دوم اردیبهشت ماه و سالروز تولد مرحوم دکتر قیصر امین پور به بازخوانی یادداشتی از دکتر سید وحید سمنانی شاعرو پوژهشگر کشورمان به همراه چند شعر مهدوی از مرحوم قیصر امین پور منتشر می شود که در ادامه خواهید خواند.
ادبیات پارسی غیر از بازه پنجاه ساله «فترت ادبی» یعنی از زمان سقوط صفویان تا روی کار آمدن قوم قاجار هیچگاه خالی از سخنپردازان موثر و بنام نبوده است. ناگفته پیداست که شهرت و میزان تأثیرگذاری بسیاری از این سخنسرایان محدود به محدوده جغرافیایی زیست یا زمان حیاتشان بوده است. با این همه اغلب این شعرا این بخت را داشتهاند که نامشان را به تاریخ ادبیات گره بزنند تا ابیاتی هرچند محدود و گاه سست از خود به یادگار بگذارند. با مرور تذکرههای شعرا به اسامی و ابیاتی برمیخوریم که نه نامشان نامی است آشنا و نه بیتی از آنها والا و دلنشین. با این همه هر چه هست همین ابیات محدود نشاندهنده بضاعت ادبی روزگار تألیف تذکرههای عصری و مبین ذوق ادبی سرایندگان آنهاست. تحلیل زیباییشناسانة این آثار نشان میدهد که به یادگار گذاشتن بیتی یا شعری در آن روزگار چندان کار پیچیده و سختی نبوده است. تطبیق و مقابله تذکرهها با یکدیگر این حقیقت را روشن میکند که اگر شعر و گاه شرح احوالی از یک شاعر در یک تذکره ذکر میشد غالباً با اندک تغیراتی در قلم دیگر ارباب تذکره نیز جریان مییافت و این خود علیرغم تمام ضعفهای زبانی و بلاغی، حیات نام شاعر را -دست کم در متون ادبی- تضمین میکرد.
اما قصه ماندگاری در روزگار ما با گذشته تفاوت زیادی دارد؛ حقیقت این است که ثبت شهرتِ «در زمانی» و انتشار مسلسلوار مجموعهها و حتی تیراژ بالای آنها نیز تضمینی نیست برای انعکاس نام شاعر در آینة فردای ادبیات پارسی. در سده اخیر «آنِ» پنهانی که غربال بهدست، نام دانهدرشتها را در کتیبه شخصیتهای ماندگار ادبیات پارسی نقر میکند بیتوجه به چاپ و نشر مجموعه اشعار گوناگون، سختگیرانهتر از دیروز رفتار میکند.
در این مجال کوتاه بر آنیم که در دو تصویر به مرور اشعار قیصر امینپور بنشینیم؛ کسی که این توفیق را داشته تا در روزگار خویش بدرخشد و نگارنده شکی ندارد که در آینده «آنکه غربال در دست» تحلیل ادبیات انقلاب اسلامی را مطمح نظر داشته باشد ناگزیر است از مرور نام، آثار و میزان تاثیرگذاری او بر شعر زمان خود. با نگاهی بیطرفانه به اشعار او دور از انصاف نیست که مدعی شویم وی از سالها قبل گام در حریم جاودانگی نهاده است؛ قیصر اگرچه در زمانة ما زیسته است اما بیراه نیست اگر او را شاعر هزارههای بعد از این هم بدانیم.
1-گرهخوردگی اعتقادات با ظرایف ادبی
در مقایسه با بسیاری از شعرای همروزگار، حجم آثار مکتوب قیصر، چندان چشمگیر نیست. سنجش قوت ادبی آثاری که با نظارت او منتشر شدهاند با سطح ادبی و فنی اشعاری که از پس مرگ جسمانی او منتشر شدهاند نشاندهنده دقّت و وسواس او در انتخاب و انتشار آثار اوست. تلخیص و ادغام مجموعههای «در کوچه آفتاب» و «تنفس صبح» نمونهای از بازنگریهای آگاهانه قیصر در مورد اشعاری است که به صورت رسمی از او به چاپ رسیدهاند. ادغام برخی از غزلهای «تنفس صبح» -خصوصاً غزلی که به امام خمینی تقدیم شده بود - به دست برخی از منتقدان بهانه داد تا مدعی انحراف وی از راهی شوند که در سالهای آغازین انقلاب برای آنها قلم فرسایی کرده و کوچهباغهایش را از سر عشق و اعتقاد قدم زده بود. اما حقیقت این است که نزدیکان و همنفسانش هیچگاه در وی تغییر و تغیّری سراغ ندارند که مبیّن اعراض وی از گذشتة ادبی-اعتقادیاش باشد. غیر از این اشعار، عبور از اشعاری که در روزنامهها و جنگها از او منتشر شده بود سند دیگری است در وسواس او در انتخاب و انتشار اشعارش. وسواس یا اعتدال در کار، علت هرچه باشد با تحلیل آثار قیصر درمییابیم که این محدودیتها، سختگیریها و بازنگریها در نهایت به نفع او بوده است.
شعر قیصر بیهیچ تردیدی برآمده از روح شاعرند از همینروی میتوانن از شعر او آینهای ساخت برای رصد اعتقادات وی.
2- شعر نوجوان در آینه اشعار قیصر
هرچند درباره قیصر بسیار سخن رفته است اما ناگفتهها نیز در مورد قیصر اندک نیست. آنچه تاکنون دربارة شعر قیصر گفته شده بیشتر محدود به اشعاری است در جریان شعر معیار سروده شده است و شعرها و متنهای ادبی قیصر در فضای نواجوانان امری است که تقریباً در مورد آن تحقیقی به سامان نرسیده است.
تأملی در شعرهای نوجوانانه قیصر نشان میدهد که او در این سرودهها نیز مکرر از فنون بلاغی بهره برده است. بررسی نحوه کاربرد صنایع ادبی در این قبیل اشعار قیصر، نشاندهنده دقت و باریکبینی اوست.
هرچند قیصر در طول حیات ادبی خویش مستمرانه به ادبیات نوجوان دل نداد اما در همان بازه محدود، آثاری از خود برجای گذاشت که مبین شناخت دقیق او از مخاطب و نیازهایش بود.
«مثل چشمه، مثل رود» و «به قول پرستو» مجموعههایی بودند که راهی در ادبیات نوجوان باز کردند و عرصههای فتح شده توسط آنها کم بیبها نبود. با این همه متاسفانه اغلب شاعران یا روی شعر بزرگسال متمرکز شدند یا شعر کودک. در این میانه شعر نوجوان تا هنوز به صورت جدی از سوی شاعری دنبال نمیشود و یا دستکم، کمتر آثاری قابل توجه در زمینه خلق میشوند.
آنچه در نمونههای برجسته این دو مجموعه دیده میشود راوی دقت نظر شاعر در چگونگی بیان شاعرانه در عین روانی زبان و ارائه صریح جهانبینی او در خصوص دنیای پیرامونیاش است. نکته قابل توجه این است که اغلب این شعرها علیرغم صراحتشان، شعارزده نیستند و این هنر شاعر است که توانسته مجموعهای از اعتقاداتش را بیآنکه رنگی شعارگونه به خود بگیرد در مجموعهای شاعرانه گرد هم بیاورد.
غزلی مهدوی از مرحوم دکتر قیصر امین پور
صبحِ بی تو، رنگِ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بی تو حتّی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو میگویند: تعطیل است کار عشقبازی
عشق امّا کی خبر از شنبه و آدینه دارد؟
جغد بر ویرانه میخواند به انکار تو امّا
خاکِ این ویرانهها بویی از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد
عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد
روی آنم نیست تا در آرزو دستی برآرم
ای خوش آن دستی که رنگ آبرو از پینه دارد
در هوای عاشقان پر میکشد با بیقراری
آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را میگشاید
آنکه در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
دو کلیپ کمتر دیده شده از شعرخوانی قیصر امین پور