
خاندان صدر در منطقه جبل عامل لبنان سکنی گزیده بودند و بعدها به خاطر مشکلاتی که عثمانی ها برای شیعیان در لبنان ایجاده کرده بودند به نجف اشرف هجرت کردند و گروهی از آن ها نیز راهی ایران شدند، مدرسه صدر اصفهان یادگار زمان حضور ایشان در این شهر تاریخی است.
مجتهدان و عالمان فرزانه ای که از آل صدر به جهان تشیع عرضه شد منزلت و اهمیت این خانواده را دوچندان نمود و کم تر زمانه ای را می یابیم که فقیهی از این شجره ی طیبه در سطوح عالیه ی مجامع علمی و حوزوی شیعه نبوده باشد.
سید موسی صدر، مشهور به امام موسی صدر، در ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ شمسی در شهر قم به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر، جانشین مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدری ایشان مرحوم آیت الله سید اسماعیل صدر، جانشین مرحوم آیت الله میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود، و جد مادری ایشان مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، رهبر قیام مردم مشهد علیه رضا خان بود. صدر، در اواخر سال ۱۳۳۸ و به دنبال توصیههای حضرات آیات بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل یاسین، وصیت مرحوم آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین، رهبر متوفی شیعیان لبنان را لبیک گفته و به عنوان جانشین آن مرحوم، سرزمین مادری خود ایران را به سوی لبنان ترک نمود. اصلاح شؤون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه شیعیان لبنان از یک سو، و استفاده از ظرفیتهای منحصر به فرد لبنان جهت نمایاندن چهره عاقل، عادل، انساندوست و سازگار با زمان مکتب اهل بیت به جهانیان از سوی دیگر، اهداف اصلی این هجرت را تشکیل میداد. امام موسی صدر برای نیل به این اهداف، و با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو ورود فعالیتهای خود را سه حوزه سازماندهی نمود.
- بازسازی هویت، انسجام و عزت تاریخی طایفه شیعه لبنان
ایشان از زمستان ۱۳۳۸ و همزمان با آغاز فعالیتهای گسترده دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعه نشین لبنان، مطالعات عمیقی را به منظور ریشه یابی عوامل عقب ماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد. حاصل این مطالعات، برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و درازمدتی بود که از اواسط ۱۳۳۹ و در راستای سیاست محرومیت زدایی، طراحی و اجرا گردید.
- پرچمداری حرکت گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان
هدف استراتژیک امام موسی صدر آن بود تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوایف، و نه مقدم بر آنان، در تمامی عرصههای حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان ۱۳۳۸، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایههای روابط دوستانه و همکاری صمیمانهای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محی الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد.
تأسیس جامعه مقاوم و مقاومت لبنانی در برابر تجاوزات اسرائیل
امام موسی صدر از ۱۳۴۳ و یک سال پیش از تأسیس جنبش فلسطینی فتح، در پی اندیشه تبدیل جامعه مصرفی لبنان به جامعهای مقاوم در برابر تجاوزات آینده رژیم صهیونیستی برآمد. وی در بهار ۱۳۴۴ گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام نمود، تا در دورهای شش ماهه فنون نظامی را فرا گیرند. با بازگشت این جوانان که اولین کادرهای مقاومت لبنان بودند، عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی - لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز گزدید. بخش اعظم نیروهای رزمنده از جوانان شیعه لبنان، و فرماندهی عملیات بر عهده رزمندگان فلسطینی بود. این نوع عملیات مشترک تا اوایل ۱۹۷۲ ادامه یافت. اولین شهید شیعه در عملیات ایذایی علیه رژیم صهیونیستی، از جوانان شهر مرزی «ناقوره» بود که در ۱۳۴۷ به شهادت رسید.
اندیشه امام موسی صدر
اندیشه والای امام موسی صدر در حوزه کرامت انسان، آزادی، عبودیت و ... بسیار غنی و پربار است. در خصوص کرامت انسان و جانشینی خداوند می گویند: نخستین گام در راه تربیت انسان و ارتقاء اندیشه وی در تمامی مراحل تکامل عبارت است از قرار دادن انسان در مسیری که کرامت خویش را درک کند و نسبت به بزرگی انسان و ارجمندی مقام خود اشعار و درک درخور داشته باشد و به همه شئون خویشتن خویش اهتمامی شایسته ورزد. چون در غیراین صورت چه بسا هیچگاه برای اعتلای انسانی خود اهتمامی نورزد و جهت اصلاح وضع خویش هیچگونه کوششی مبذول ندارد.
و در تبیین نقش اراده در زندگی انسان، در نوشته های ایشان اینطور آمده است؛ اسلام مسئولیت چگونگی تکوین و بنای اجتماعات، نوع و تفاوت جوامع، نظامات اجتماعی، مستوا و سطوح گوناگون فرهنگی و نیز مشکلاتی را که بر جوامع انسانی عارض میگردد، تنها به گردن انسان نهاده است.... از نظر اسلام در حقیقت انسان است که با فعل و عمل خود جوامع را میسازد و برنامهها و آرمانهای اجتماعی را ترسیم میکند. اندیشه و برنامه ریزیهای اوست که مسئولیتها را تعیین و تحدید و تنظیم مینماید و بر مشکلات و دشواریهای فایق میآید. در این باره نیز قرآن کریم چنین نظر میدهد: «اِنَّ اللهَ لایُغَیِّرُ مَا بقَومٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما باَنفُسِهم.» (رعد: ۱۱) بیگمان خداوند قومی را دگرگون نکند مگر آنکه آنچه در دلهایشان دارند، دگرگون کنند.
برای مفهوم آزادی نیز اینگونه می گویند: آزادی برترین ساز و کار فعال کردن همه تواناییها و ظرفیتهای انسانی است. هیچ کس نمیتواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، تواناییهایش را پویا سازد و موهبتهای الهی را بپروراند. آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوش گمانی نسبت به انسان. حال آنکه نبود آزادی، یعنی بدگمانی نسبت به انسان و کاستن از کرامت او. کسی میتواند آزادی را محدود کند، که به فطرت انسانی کافر باشد. فطرتی که قرآن میفرماید: «فطره الله التی فطر الناس علیها». فطتی که پیامبر باطنی و درونی انسان است.
آزادی حق روزنامه نگار است که جامعهاش باید به او پیشکش کند. آزادی خدمتی است به روزنامه نگار تا کار خود را به انجام رساند، و خدمتی است به جامعه تا همه چیز را بداند. صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی. آزادی بر خلاف آنچه که میگویند، هرگز محدود شدنی و پایان یافتنی نیست. در حقیقت آزادی کامل عین حق است. حقی است از جانب خدا که حدی بر آن نیست.
و در مفهوم ایمان؛ انسان نسبت به خداوند در سه حالت به سر میبرد: یقین، ایمان و صورت ایمان. یقین همان تصدیق خداوند و وجود اوست و از راه مطالعه در پدیدههای هستی و پژوهش و استدلال علمی بدست میآید. اما ایمان در مرحلهای پس از اینجای دارد. یعنی وقتی که انسان بر مبنای یقینش زندگی کند و در فعالیتها و عواطف و احساساتش آن را به کار گیرد، آنگاه ایمان را احساس میکند و ایمان هم در اثر عمل به مناسک دینی رشد و پیشرفت میکند. برعکس این هم البته درست است. بنابراین ایمان به معنای صحیح آن در افکار و عواطف و فعالیتهای انسانی منعکس میشود و به عبارتی کوتاه میتوانیم بگوئیم، ایمان همان یقین انسان در مراحل و ساحتهای مختلف وجودی او است.
برای مفهوم انتظار می نویسند؛ اندیشه ظهور مهدی به یک مذهب اختصاص ندارد. این نظریه همچنین یک نظریة فراگیر و عمومی است. انتظار آزادیبخش ومنجی وانتظار روح حق وانتظار یک حادثة عظیم در همة مذاهب وادیان وجود دارد. وهمة دینمداران به این نظریه اعتقاد دارند. این اندیشه از حوزة فعالیتهای دینی فراتر رفته وتحرکات جامع جهانی را نیز شامل میشود. هنگامی که به تلاش انسان در حوزههای گوناگون نظر میافکنیم، مشاهده میکنیم که در همة عرصهها مثل علم وفلسفه، ادبیات، تجارب اجتماعی وسازمانها ومقررات، رو به سوی کمال دارد ودر همة مسائل زندگی به سوی اوضاع واحوال برتر پیش میرود. و اینها تنها اجمالی از اندیشه های زیبای ایشان را در جهت تکامل بشر به تصویر می کشد.
گفتنی است، هر ساله در لبنان همایشی با عنوان «کلمه السواء» برپا میشود که در آن به اندیشه سیاسی ایشان نیز توجه میشود و برخی مقالات و سخنرانیها حول اندیشه سیاسی وی انجام میگیرد.
در 29 مرداد 57 امام صدر در کاخ بعبدا با رئیسجمهور وقت لبنان الیاس سرکیس، دیدار و دربارۀ اوضاع کشور و جنوب گفتوگو کرد. امام پس از آن دیدار گفت: این دیدار در اوضاعی برگزار شد که مناخیم بگین، نخستوزیر اسرائیل، مدعی شده است که کشورش در جنوب لبنان، از مسیحیان و شیعیان حمایت میکند. ما هیچ حمایتی را از سوی آنان نمیپذیریم. آنچه میتواند ما را در لبنان حمایت کند، تثبیت حاکمیت دولت لبنان است، دولتی که باید توانمند و باثَبات و کارآمد باشد و بتواند امور کشور را بهخوبی اداره کند. جناب رئیسجمهور از این موضوع آگاه بودند و من نیز بار دیگر تأکید کردم که این مذهب (شیعیان) و دیگر مذاهب لبنان، جز از جانب دولتِ قانونیِ لبنان حمایت نخواهد شد و نیازی به حمایت دیگران ندارد، بهویژه حمایت دشمن که در واقع نوعی ذلت و خواری است.
در سوم شهریور57، امام صدر در پاسخ به دعوت رسمی دولت لیبی، برای دیدار با معمر قذافی، و مقامات این کشور، بیروت را به مقصد طرابلس غرب ترک کرد. و در هشتم شهریورماه، روزنامۀ کویتی النهضه در هتل الشاطئ، محل اقامت امام در پایتخت لیبی، با ایشان مصاحبهای ترتیب داد که در آن امام به تشریح اوضاع لبنان پرداخت.
در واپسین روز از ماه اوت ۱۹۷۸، واقعهای رخ داد که در هیچ تصوری نمیگنجید. هیچکس گمان نمیکرد که رهبر نهضت محرومان لبنان در اوج دوران تلاش و ثمربخشی و فداکاری ربوده شود. هیچکس نمیتوانست تصور کند که کسی به خود اجازه دهد با شیوهای نیرنگآمیز و آکنده از فریب و خیانت به امام وطن تعرض روا دارد و به آزار پیشوای مقاومت دست زند.
اما چنین شد و امام صدر در لیبی و به دست حاکم طغیانگر و جبار این کشور (قذافی) ربوده شد؛ همو که با این اقدام مذبوحانه رسم میهماننوازی عربی را به کلی خدشهدار و ماهیت حقیقی خود را آشکار کرد. این اقدام او پیوندی نزدیک با اندیشهها و طرحهای صهیونیستی دارد.
آحاد لبنانیان، بهویژه یاران امام صدر، از این اقدام بهتزده شدند. ربودن امام وطن و رهبر مقاومت، آن هم در هنگامی که بیش از هر زمان دیگر به وجود او نیاز مبرم داشتند، باورکردنی نبود؛ او که آثارِ رنج و محنتِ برجامانده از جنگِ داخلیِ لبنان و پیامدهای تجاوزات اسرائیل را از پیکر دردمند آنان میزدود.