به گزارش حلقه وصل، روز خبرنگار فقط یک روز و یک عنوان نیست در این روز باید تلاش خبرنگارانی را پاسداشت که از منافع عمومی مردم حفاظت کرده، عدالت اجتماعی را اشاعه داده و تصویری عادلانه تر از جامعه ترسیم کرده اند.خبرنگار یک کاوشگر حقیقت یاب و کنشگر اجتماعی است که به دفاع از حقوق انسانها بر می خیزند منزلت خبرنگار با پاسداشت حقیقت یابی وحق گویی و عدالت خواهی و نقد شیوه های نادرست بالا برده می شود خبرنگاران می توانند اشاعه دهنده فضیلت ها باشند و رذیلت ها را به مردم نشان دهد خبرنگاران نباید به خبرنگاری صرفاً به عنوان یک شغل نگاه کنند بلکه برای خود، مسؤولیت و رسالت اجتماعی قایل باشند که شان و احترام و منزلت داردو برای همین هر مسولی باید مسئولیت قدرت را بپذیرد و پاسخگویی به خبرنگار را، جدی بداند.
در طول 36سال گذشته حقیقت یابی در مورد سرنوشت کاظم اخوان خبرنگار عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی که در سال 61 به همراه هیات دیپلماتیک ایرانی در لبنان ربوده شده در رسانه های ما از توجهی در خور و شایسته برخوردار نبوده و مغفول مانده است و ما همچنان در فضای خاکستری و پرابهام و ایهام بسر می بریم و سرنوشت وی همچنان رازی سر به مهر داردیکی از انتقاداتی که به رسانهها وارد میباشد این است که به کمیته های حقیقت یاب می پردازند،اما پس از مدتی آن را فراموش می کنند در شرایطی که باید پیگیر نتیجه باشند آن را رها می کنند و این غفلت سبب شده است مردم ، از دیدگاهی عمیق نسبت به حقیقت یابی یک موضوع مهم محروم بمانند چرا که اگرمو ضوعی بااهمیت نبود نیاز به تشکیل کمیته حقیقت یاب نداشت و این محرومیت نیز آثار زیان باری بر جای گذاشته که بر اهل نظر پوشیده نیست.یکسال پیش رسانه ها به موضوع تشکیل کمیته حقیقت یاب دیپلمات های ربوده شده ایرانی در لبنان پرداختند. اولین جلسه کمیته حقیقتیاب پرونده چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی درلبنان به ریاست حشمتالله فلاحتپیشه عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در محل این کمیسیون برگزار شد رئیس کمیته حقیقت یاب دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در لبنان با اشاره به برنامه های این کمیته برای تعیین تکلیف چهار دیپلمات ربوده شده گفت:« تلاش می کنیم با بکارگیری سازکارهای دیپلماتیک و اطلاعاتی خانواده های دیپلماتهای ربوده شده را از بلاتکلیفی برهانیم مسئولیتی که در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی به بنده محول شده است یک نگاه انسان دوستانه اسـت»
اما پس از گذشت یکسال خبرنگاران فراموش کردند در حالی که باید پیگیر نتیجه اقدامات انجام شده در کمیته حقیقت یاب کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی باشند و مسئولین را مورد سوال و پرسش قرار دهند صرفا بیانیه ضعیف کمیسون امنیت ملی را منتشر کردند خبرنگاران باید متعهدانه پیگیر سرنوشت همکار خود باشند اگر اصحاب رسانه به این نکته توجه داشته باشند که با پیگیری خبرنگاران کمیته های حقیقت یاب سریعتر به نتیجه میرسند و قطعا نقش بیشتری در بهبود اوضاع خواهند داشت. رسانه ها از هرکمیته ای قو یتر هستندبه هر اندازه افکار عمومی، رسانههای همگانی و مطبوعات داخلی از هدف تعیین تکلیف سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مطالبه بیشتر بهعمل آورند امید به اعلام حقیقت سرنوشت آنان به نحو مطلوب تری افزایش پیدا میکند.آنچه که مسلم است در صحنه رسانهای باید فعالتر عمل شود. خبرنگاران هم باید در ابعادمختلف خبری صحبتهای مسئولین مختلف در این زمینه، حتی متناقض را منعکس نمایند و به اطلاع مردم برساند، بالاخص روی موضوع تعیین تکلیف سرنوشت دیپلماتها و ساز و کارهای موجود برای پایان دادن به این مسئله انسانی و ملی همچنان باب گفت وگو راتا اعلام نتیجه واقعی کمیته حقیقت یاب باز نگه دارند. سوال این است که چرا رسانه های ما چنین کارکرد و کار ویژه ای راندارند؟ چرا وزارت خارجه و مجلس را مورد سوال قرار نمی دهند؟بخشی از رسانه های ما تحت تاثیر فرهنگ تابعیت می باشند «عباس مصلی نژاد»در کتاب فرهنگ سیاسی ایران نقش تابعیت پذیری را چنین توضیح می دهد :«جامعه ایرانی دارای فرهنگ تابعیت می باشد به عبارت دیگر گرو های اجتماعی ایران تابعیت پذیری را به عنوان نشانه ای از کنش سیاسی و اجتماعی می دانند و آن را در فرهنگ ،نهادها و اندیشه سیاسی خود تثبت می کنند تابعیت پذیری به مفهوم ایجاد رابطه یک سویه بین دولت و جامعه می باشد گروه ها ی دیگر نیز تحت تاثیر فرهنگ سیاسی تابعیت در شرایط انفعال و کناره گیری قرار می گیرند فرهنگ سیاسی تابعیت در اداراکات احساسات تمایلات و ارزیابی گروه های عمومی جامعه ریشه دارد» به همین دلیل است که خبرنگاران نیز از این امر مثتثنی نیستند و برخی ار موضوعات مربوط به دولت را مورد پرسش قرار نمی دهند. طبعا چنین روندی نتایج موثری برای روشن شدن حقیقت سرنوشت خبرنگار و دیپلماتهای ربوده شده به بار نمی آورد.
پس از تشکیل کمیته حقیقت یاب حسن اخوان برار کاظم اخوان در مطلبی تحت عنوان: آیا کمیسیون امنیت ملی مجلس می تواند سرنوشت دیپلمات های ربوده شده ایرانی را از انزوا خارج کند؟«ازنمایندگان محترم عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس درخواست کرده بود به موضوع شکلی و واکنشی همچون مجالس ادوار گذشته نگاه نکنند ، بلکه ماهیتی و بر اساس حقیقت یابی اقدام لازم را انجام دهند وی تاکید داشت پیروی از حدس و گمانه زنی ما را از هدف اصلی برای روشن شدن حقیقت دور می کند و در شرایط موجود،مشکل اصلی، تعویق و تعلیق اعلام وضعیت و تعیین تکلیف این عزیزان است و هرگونه بحث در شرایط فعلی بدون حقیقت یابی در ارتباط با قطعیت زنده یا شهید بودن آنان، موضوعی انحرافی است که در گذشته بارها تکرار شده است.» به بیانیه وزارت خارجه و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی درسی و ششمین سالگرد ربوده شدن دیپلمات های ربوده شده ایرانی در لبنان توجه کنید هر دو بیانیه ضمن اینکه هیچ چیز جدیدی نداشت نشانگر تداوم همان دغدغه و نگرانی های گذشته ما بود البته از وزارت خارجه همین انتظاررا داشتیم که یک بیانیه تکراری همچون سالهای گذشته صادرکند ،اما باز نویسی بیانیه وزارت خارجه وتکرار همان حرفها توسط کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی جای بسی تعجب و تامل داردو معنی و مفهوم آن این است که نباید از نمایندگان مجلس نیز در کمیسیون امنیت ملی انتظار زیادی در این خصوص داشت و امید وار به حقیقت یابی بود و همچون گذشته مشکل خانواده های دیپلمات ها در تعیین تکلیف سرنوشت عزیزانشان حل نخواهد شد.به متن بیانیه وزارت خارجه و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی توجه کنید:
«چهار دیپلمات ایرانی در تیرماه 1361 توسط عوامل رژیم غاصب صهیونیستی ربوده شدند و با توجه به اشغال خاک لبنان توسط این رژیم در آن زمان مستندات کافی از انتقال آنها به داخل سرزمین های اشغالی وجود دارد.مستندات انتقال دیپلمات های ایرانی به اسراییل موجود است وزارت امور خارجه در این بیانیه با تاکید مجدد بر پیشنهاد خود مبنی بر تشکیل کمیته حقیقت یاب بین المللی به منظور روشن شدن ابعاد این موضوع از دبیر کل سازمان ملل متحد، صلیب سرخ جهانی و دیگر نهادهای حقوق بشری انتظار می رود به وظایف قانونی و اخلاقی خود برای تعیین وضعیت دیپلمات های ربوده شده جمهوری اسلامی ایران و آزادی آنها عمل کنند»(وزارت خارجه13/4/97)
بر اساس شواهد و قراین محکم دیپلمات های ایرانی بر خلاف تمامی کنوانسیون های بین المللی از جمله کنوانسیون ژنو درخصوص مصونیت سیاسی و قضایی دیپلمات ها در داخل خاک لبنان توسط رژیم صهیونیستی ربوده و به داخل سرزمین های اشغالی انتقال داده شده اند و همچنان در اسارت بسر می برند.کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره این عزیزان، بر مسئولیت قانونی و اخلاقی نهادهای بین المللی همچون سازمان ملل متحد، صلیب سرخ جهانی و نهادهای حقوق بشری برای آزادی دیپلمات های به اسارت رفته تاکید دارد» کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی(15/4/97)
چنانکه ملاحظه می کنید با این پیش فرض که در ذهن صادر کنندگان بیانیه مبنی بر اینکه دیپلمات های ربوده شده ایرانی زنده هستند ،حقیقت یابی زیر سوال می رود بهتر این بود که آنان تنها بررسی های خود را با توجه به مستندات حد اقل به خانوادها گزارش می کردند. امیرمتوسلیان برادر حاج احمد متوسلیان در مصاحبه باسایت جامعه خبر در تبیین سرنوشت برادرش در پاسخ به این سوال که: در این سالها هیچ مدرکی از زنده بودن حاج احمد به شما یا دیگر اعضای خانواده نشان نداده اند؟پاسخش: (نه )می باشد».وی همچنین در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم اظهارداشت «سرنوشت حاج احمد و همراهانش هنوز هم نامعلوم است و هیچکدام از روایتهای عنوان شده قطعیتی را در مورد اسارت یا شهادت آنها نداده است»
کمیته های حقیقت یاب، رایجترین شیوة استفاده از رویکرد حقیقت یابی برای حل یک مسئله محسوب می شوند .اگر در ریشه واژگان حقیقت و واقعیت دقیق شویم، تفاوتهایی را مشاهده میکنیم. ریشه کلمه حقیقت، "حق" به معنای راستی و درستی است و ریشه کلمه واقعیت، "وَقَعَ" به معنای رویدادن و یا اتفاق افتادن است. در اصطلاحات جدید معمولا به خود واقع و نفس الامر “ واقعیت “ اطلاق می شود نه حقیقت ، و لذا هر وقت “ واقعیت “ بگوییم منظور ما خود واقع و نفس الامر است و هر وقت “ حقیقت “ بگوییم منظور آن ادراکی است که با واقع مطابقت داردآنچه که مسلم است هر کونه پیش ذهنیتی حقیقت یابی را مخدوش و بیاعتبارمیکند تحلیل کمیته حقیقت یاب باید صرفا بر اساس واقعیت (فکت)بوده نه اینکه بر اساس بصیرت شخصی و ذهنی اعضای کمیته حقیقت یابی و یا افراد دیگرباشد.حقیقت یابی اصولی دارد که باید آنها را مورد توجه قرار داد. سؤال این است که چرا نتوانسته ایم در طول این سالها سیستم حقیقت یابی درستی طراحی کنیم؟ اما سواال مهمتر این است که چرا باید سیستم حقیقت یابی داشت؟ قضاوت های فردی، دخالت های فردی، اعمال نفوذ وعمل خارج از چارچوب یعنی ضد سیستم حقیقت یابی. هر چیزی که بخواهد حقیقت یابی شود محتاج ورودی ها و خروجی های شفاف، روشن، تعریف شده و باثبات است. کمیته حقیقت یاب گزارشات و اظهار نظرات را باید مبتنی بر مدارک مستند و شواهدی استوار سازد که دلالت بر حقیقت رویدادها دارد. به نحوی که هرگز ادعای ذکر شده متضمن حدس یا گمان نبوده و یا در فرض واقعیت بدون پشتوانه استنادی نباشدبه طور کلی،فر آیند حقیقت یابی، به هر گونه فعالیتی که به منظور به دست آوردن جزئیات اطلاعات دست اول مربوط به وقایع هر مسأله یا وضعیت مورد اختلاف صورت میپذیرد، اطلاق میگردد .کمیته اقدام به تحقیق و جمع آوری اطلاعات دست اول و بررسیهای لازم به منظور به دست آوردن تمامی اطلاعات مربوطه مینمایند. سپس، ضمن احراز و تأیید وقایع، اقدام به آماده سازی گزارشی درباره واقعیتها و حقایق مربوط به ، وضعیتها، شرایط یا سایر مسایل مربوطه میپردازند و بعد از آن که مأموریت آنها به اتمام رسید، گزارش آماده شده را به مرجعی که حقیقت یابی توسط آن مرجع ارجاع شده بود، تحویل میدهند.انجام فرآیند حقیقت یابی جنین است که حقیقت یاب یا هیأت حقیقت یابی میتوانند با احراز هویت و ثبت اطلاعات، شاهدان، مأموران و عوامل دولتی، سازمانهای غیر دولتی، یا هر شخص حقیقی یا حقوقی یا نهادی که میتواند اطلاعات واقعی درباره موضوع را به صورت کلی یا جزئی ارایه نمایند، گفتگو کنندهدف و کارویژه کمیته های حقیقت یاب، به نوع موضوع و انگیزة تشکیل آنها بستگی دارد.اما احتمال دارد تابع سیاست ها و ملاحظات دولت قرار گیرد و گاهی هدف از تشکیل این کمیته ها تأثیر گذاری بر روند پیگیری موضوع است و در مواردی از حد جمع آوری اطلاعات چندان فراتر نمی رود و میتواند تحت الشعاع ملاحظات سیاسی قرار داشته و نتایج بررسی های آنها نیزپوشانده یا به فراموشی سپرده شود.
با گذشت 36سال مشکلات فراوانی بر سر راه این کمیته وجوددارد. اطلاعات یا اصولاًمستند و ثبت و ضبط نشده اند و یا تحریف و مخدوش شده اند، از آنجا که آدم ربایی مورد نظر، توسط نیروهای اقتدارگرای وابسته به اسرائیل در لبنان و در فضاهای اطلاعاتی و ارتباطاتی شدیداًکنترل شده صورت گرفته، امکان و احتمال تحریف یا محو اطلاعات در گذشت این سالها زیاد بوده است؛ بسیاری از اطلاعات مورد نظر کمیته حقیقت یاب، بسادگی قابل دسترسی و بازسازی نیستندبخشی از نیروهای ذینفع در این پرونده هنوز از قدرت و نفوذ برخوردار هستند و ممکن است همچون گذشته به شیوه های مختلفی مانع کار کمیته و حقیقت یابی شوندند. همچنین ممکن است کارگزاران سیاسی نیز به دلیل ملاحظات سیاسی تمایل چندانی به تعمیق فعالیت این کمیته وکشف و اعلام حقایق از خود نشان ندهند درچنین زمینه ای مرز میان عوامل ارادی و غیرارادی، کنش ها و واکنش ها و مجریان وتصمیم گیران در هم می آمیزد و به این ترتیب، تشخیص مسؤولان اصلی و یا حتی مسؤولان واقعی دشوار می شود.مطلوبترین وظیفه کمیته های حقیقت یاب را کشف و مستند سازی صریح می دانند و از این منظر، برخی از این کمیته ها را موفق و برخی دیگر را ناموفق می شمرند. مشکل اساسی این کمیته ها را در فقدان اراده جدی در میان سیاستمداران می دانند و لذا فرایند جمع آوری اطلاعات و رسیدگی به آنها به گونه ای است که بسیاری از حقایق نامکشوف و ناگفته می ماند
پس از گذشت 36سال آگاهی از حقیقت است که از لحاظ روانی برای خانواد های آنان بسیار مهم و آرام بخش است، زیرا احساس تنهایی، فراموش شدن یا نادیده گرفته شدن از آنان زدوده می شوداز نظرآنان ، روشن شدن حقایق پنهان مانده مترادف با نوعی پیروزی و احیای بخشی از حقوق نادیده گرفته شدة آنان در حق اطلاع از سرنوشت عزیزان خود است.و آثار مثبتی بر بازسازی روحی و روانی آنان دارد گذارد.
اهمیت کشف حقیقت و ظرفیت های بالقوه کمیته حقیقت باب برای حل وفصل یک موضوع از یک سو ، و محدودیت ها وموانع عملکرد موثر این کمیته از سوی دیگر، ایجاب می کند که هم نقش و هم انتظار از این کمیته ها متناسب با این ظرفیت هاومحدودیت ها باشد اگر نقش و کارویژه اصلی این کمیته کشف و اعلام حقایق است؛.هرگونه حقیقت یابی در مورد سرنوشت دیپلمات های ربوده شده ایرانی در لبنان بدون توجه به ابعاد و مسائل فوق الذکر ناقص خواهد ماند و نتایج موثری نخواهد داشت.