به گزارش حلقه وصل، مراسم رونمایی از کتاب دو جلدی «اخلاق و مبارزه»، خاطرات مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی با حضور حجج اسلام سیدحسن خمینی، سید محمود دعایی، سیدعلی محتشمیپور، سیدمحمد طباطبایی و دیگر اعضای خانواده استاد اخلاق، عفت مرعشی، فاطمه و فائزه هاشمی و دیگر چهرههای فرهنگی در حسینیه جماران پیش از ظهر امروز(چهارشنبه 6 تیر ماه) برگزار شد.
*داستانی: کتاب «اخلاق و مبارزه» حاصل 70 ساعت مصاحبه تصویری است
در ابتدای این مراسم علی داستانی معاون پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) با بیان اینکه این کتاب حاصل 70 ساعت مصاحبه تصویری با مرحوم طباطبایی است،گفت: ساعتها کار کارشناسی برای تدوین و ویرایش کتاب «اخلاق و مبارزه» صورت پذیرفته است.
وی افزود: مرحوم طباطبایی با بیانی ساده و حافظه قوی به بیان خاطرات چندین دهه زندگی خود پرداخته است،که از ویژگیهای دیگر این کتاب میتوان به ضمیمه کردن 100 سند همراه با تصاویر اشاره کرد.
*سیدمحمد طباطبایی: پدرم همیشه با شهامت و شجاعت حرف میزد
دیگر سخنران این مراسم سیدمحمد طباطبایی فرزند مرحوم طباطبایی بود، وی با اشاره به وصیت پدرش گفت: پدر من همیشه به من نصیحت میکرد که حسابگر باشم، میگفت در دنیا کاری نکن که برای قیامتت دردسرساز باشد، خودش نیز همیشه به این مسأله اهتمام داشت و سعی داشت با جامعه صادقانه برخورد کند.
وی افزود: مرحوم پدرم همیشه با شهامت و شجاعت حرف میزد، این صریح بودن و واضح بودن در سخنان چیزی نبود که بخواهد پنهانش کند، او مردم را میشناخت و معتقد بود اگر مردم از جامعه حذف شوند، چیزی برای آن باقی نمی ماند، پدرم تلاش داشت از مبانی فقهی و مطالب علمی با بهترین شیوه با مردم سخن بگوید.
*حجتالاسلام دعایی: مرحوم طباطبایی مسجد را پایگاهی برای ارتباط با مردم انتخاب کرده بود
در ادامه حجتالاسلام سیدمحمود دعایی مدیرمسئول موسسه اطلاعات به سابقه آشناییاش با مرحوم طباطبایی اشاره کرد و گفت: وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، آقای طباطبایی موضوع خدمت به محرومین و مردم را به دریافت هر پست و مقام دیگری مقدم دانست، به همین خاطر جریانی را برای تأمین مسکن نیازمندان به وجود آورد که منجر به ایجاد بنیاد مسکن انقلاب اسلامی شد، اما از آنجایی که تمایلی نداشت مسئولیت دولتی داشته باشد، به عنوان نمایندگی امام در شهرداری تهران بسنده کرد.
وی با بیان اینکه مرحوم طباطبایی مسجد را به عنوان پایگاهی برای ارتباط با مردم انتخاب کرده بود، تصریح کرد: آقای طباطبایی بعد از رحلت امام احساس کرد، راه ایشان در حال کمرنگ شدن است، بنابراین اگر احساس میکرد کسی مظلوم واقع شده و حق او پایمال میشود، تمام قد از او حمایت میکرد، مانند آنچه که در ماجرای حمایتهای وی از مرحوم آیتالله هاشمی و یادگار امام رخ داد.
حجتالاسلام دعایی با اشاره به بیان برخی خاطرات مرحوم طباطبایی از او در کتاب «اخلاق و مبارزه» گفت: مرحوم طباطبایی در این کتاب گفته است که دعایی برای سفارت ایران در عراق در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی گزینه مناسبی نبود، پس از انقلاب اسلامی در نوبتی مرحوم احمد آقای خمینی به من گفتند که امام خواستهاند بنده برای سفارت به عراق بروم، به ایشان عرض کردم پیغام بنده را برسانند که بنده دانش دیپلماتیکی ندارم و ترجیح میدهم همان طلبه مبارز باقی بمانم، زیرا دوست ندارم اگر خطایی در حوزه سفارت از من سر بزند به حساب روحانیت نوشته شود.
وی ادامه داد: مرحوم احمد آقا پیغام بنده را رساند و جواب آمد که امام مایل هستند از آنجایی که شما نماینده ایشان در دوران تبعید با حکومت عراق بودهاید، به عنوان حسن نیت با حکومت عراق به عنوان سفیر در کشور عراق انتخاب شوید، آقای طباطبایی در خاطراتشان این دغدغه را داشتند که اگر یک طلبه عصبانی مثل من سفیر نمیشد، در ابتدای انقلاب میشد با عراقیها به تفاهم رسید و جنگ شکل نمیگرفت، در واقع نگاهشان این بود که میشد با گزینشی بهتر برای سفارت، راه را برای مذاکره باز کرد.
مدیرمسئول موسسه اطلاعات با بیان اینکه مسأله اصلی این است که بدانیم موضوع جنگ چیزی نبود که بعد از انقلاب آغاز شود، بلکه از قبل از انقلاب زمینه های آن فراهم شده بود، اظهار داشت: جریانی در کشور اصرار دارد که بگوید یکی از عوامل شروع جنگ انعطافناپذیری نهادهای حاکم انقلابی به ویژه مرحوم امام خمینی(ره) بوده است، اما واقعیت چیز دیگری است.
وی افزود: ماجرا از این قرار است که در زمان ابتدای انقلاب از طرف وزیر امور خارجه عراق به من پیغام دادند که صدام مایل است نماینده تامالاختیاری از سوی ایران به این کشور سفر کند تا در مورد مسائل پیرامون دو کشور مذاکره انجام شود. من هم این پیغام را به حضرت امام رساندم، ایشان چند روزی تأمل کردند و به من گفتند: در حال حاضر صلاح نیست مذاکره کرد و خواستند پیغام بدهم که در ایران انتخابات مجلس قانونگذاری و ریاست جمهوری به زودی برگزار میشود و ترجیحمان این است که نماینده منتخب مردم در دولت مذاکره کند و از شما میخواهیم تا آن موقع کماکان با حسن نیت با ما برخورد کنید.
*سیدحسن خمینی: بسنده کردن صفت معلمی اخلاق درباره مرحوم طباطبایی ناکافی است
حجتالاسلام سیدحسن خمینی فرزند یادگار امام(ره) با اشاره به اینکه مرحوم طباطبایی در جامعه با عنوان معلم اخلاق شناخته میشود، بیان داشت: بسیاری از افراد هستند که در زمره گویندگان امر اخلاق برای مردم به شمار میروند، در حالی که خود از اخلاق بهرهای نبردهاند و به آن عمل نکردهاند، آنها بر سر منابر مبین اخلاق هستند اما متخلق به آن نیستند، از سوی دیگر کسانی که خود نیز از اخلاق بهره بردهاند و حتی اگر سخنی نگویند وجودشان آرامش است و مغناطیس درونی آنها آشفتگی آدمی را آرام میکند.
وی با تأکید بر اینکه درباره مرحوم طباطبایی بسنده کردن به صفت معلمی اخلاق ناکافی است، افزود: وی جدای از معلمی اخلاق متخلق به اخلاق بود، یکی از شروط اخلاق شجاعت است، اخلاق به معنای پاگذاشتن بر نفس است و این کار شجاعت میطلبد. یعنی اینکه اگر تهدیدی به وجود آمد نباید خودمان را ببازیم و شجاعت مقابله با آن را داشته باشیم. اخلاق بدون شجاعت یعنی گوشهنشینی و صاحب چنین اخلاقی باید از خداوند بخواهد هیچ گاه امتحان سختی برایش رخ ندهد تا مبادا در بزنگاهها پایش بلغزد.
حجتالاسلام سیدحسن خمینی با بیان اینکه مرحوم طباطبایی در زمره افرادی بود که شجاعت داشت، خاطرنشان کرد: ایشان دائم خود را محاسبه میکرد و سعی میکرد برای خدا گام بردارد، اما در کنار اینها شجاعتش بود که او را ساخته بود، وقتی حس می کرد حرفی را باید بزند آن را میگفت، در مقابل امواج توهین و تهدید به خاطر شجاعتی که خدا در وجودش بارور کرده بود کلامش را میگفت که اوج جلوهگری این کلام در رابطه با حضرت امام(ره) خودش را نشان داد.
وی ادامه داد: یکی از شروط معلمی که او باید متعلم خود را بشناسد، لازمهاش این است که او درک درستی از فضای ذهنی و حیات دانشآموزش داشته باشد، آقای طباطبایی میان مردم زیسته بود و درک درستی از آنها پیدا کرده بود، همواره با آنها زندگی میکرد، در واقع یک عمر اخلاقی و با شجاعت میان مردم زیست و به سبب فهم بالای خود جامعه پیرامونش را شناخت، همه اینها به اضافه صفای باطنی از او معلمی ساخت که این روزها بیش از هر زمان دیگری به او نیاز داریم.
به گزارش فارس، در پایان این مراسم از مجموعه دوجلدی «اخلاق و مبارزه» خاطرات مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سید مهدی طباطبایی رونمایی شد. در این کتاب مرحوم طباطبایی با شیوه گفتاری مرسوم به خود به بازگویی خاطراتش پرداخته است. جلد نخست از این کتاب به بازگویی خاطرات شخصی آن مرحوم از زندگی و فعالیت سیاسی و اجتماعی تا سال 1357 اختصاص دارد و در جلد دوم نیز خاطرات وی از بهمن 57 تا انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 روایت شده است.
این خاطرات به دلیل فعالیتهای گسترده سیاسی و اجتماعی مرحوم طباطبایی بهویژه در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و نیز در ایام حضور در مجلس هفتم و تصمیمگیری درباره هیات وزیران و برخی از حواشی دولت محمود احمدینژاد بسیار خواندنی و قابلتوجه است. این مجموعه خاطرات در سالهای 88-1378 در محل منزل حجتالاسلام طباطبایی در تهران ثبت شده و طی سالهای اخیر پس از بارها بازبینی، تکمیل و به تأیید ایشان رسیده است.