به گزارش حلقه وصل، نمایش «بلوطهای سوخته» به کارگردانی و نویسندگی اسماعیل فیروزی از دوم خرداد ماه بر صحنه تالار محراب تهران اجرای خود را از آغاز کرد.
این نمایش روایتی از بازماندگان حوادث تلخ جنگ است و نگاهی به جانبازان و خانواده این عزیزان دارد و گوشههایی از سختیهای این خانوادهها را نیز نمایش میدهد.
بلوطهای سوخته دارای 5 ترانه و آوای محلی است که توسط اکرام مهرآوا با گویش لری ساخته شده است. لیلی صبری، متین ضرابی، شادی صیادی، نازنین بهرامی، سمیرا مهدوی شکیبا، محمد گرگین، علیرضا دهقانی، مصطفی سیاوش، الهام تونتابی و ستایش فیروزی بازیگران این نمایش هستند.
درباره این نمایش و آسیبهای تئاتر جنگ با اسماعیل فیروزی نویسنده و کارگردان نمایش گفتوگو کردیم.
*درباره نمایشنامه «بلوطهای سوخته» توضیح بدهید، موضوع اصلی این نمایش درباره چیست؟
این نمایش روایت نسلی پس از جنگ در مناطق مرزی ایران است ـ البته قابل تعمیم به سایر نقاط کشور هم میشود ـ اما چون دامنه زاگرس به نوعی از قدیم مرز مقاومت فرهنگی و اجتماعی ایران بوده، یعنی جایی که دشمن دیرتر نفوذ می کرده محسوب میشده، این ناحیه برای نمایشنامه در نظر گرفته شده است.
ناحیه زاگرس در این سالها هزینههای زیادی برای مقاومت در دوران جنگ پرداخته کرده است کمترین آنها فقر، اعتیاد و ویرانیهای دیگر است که برای مردم این مناطق باقی مانده است. در این نمایشنامه تلاش کردم از زبان یک فرزند جانباز اتفاقی را نقل کنم، یک بیماری نادر که از پدر به همسر و فرزندش منتقل شده است.
روایتهای سینه سوزیها و سرفههای مداوم شخصیت اصلی این داستان یعنی سهراب که فرزند یک جانباز است و از پدرش برایش به یادگار مانده است و حال این سؤال برایش پیش آمده که آیا این حقش بوده است؟ تلخی داستان اینجا مشخص میشود که سهراب شب عروسیاش پی به این بیماری میبرد و حال باید انتخاب کند که ازدواج کند یا خیر، درحالیکه رسم و رسومات برهم زدن ازدواج در ناحیه زاگرس تاوان سنگینی دارد. همه این موارد در کنار با رعایت آداب و سنن ناحیه زاگرس از نمایش جشنها و پایکوبیها تا مویه و عزاداریها به بقایای جنگ و انسانها میرسد.
*خودتان هم اهل منطقه زاگرس هستید؟
خیر، اما چون پدرم نظامی بود و در جنگ حضور داشت من و مادرم در این ناحیه زندگی کردیم. البته من دوران جنگ کودک بودم اما اتفاقات را درک میکردم، گذشته از آن هم من در عرصه دفاع مقدس با این افراد کار کردم و چند کتابم هم در این عرصه برگزیده شده است.
من به عنوان شخصی که سالها در عرصه دفاع مقدس فعالیت کردم، باید بگویم دورهای که ما درباره ارزشهای جنگ گفتیم خاص آن دوره بود و الان باید درباره هزینهها به جوانان بگوییم و برایشان توضیح دهیم که دیگران چه بدیهایی در حق ما کردند، حال امروز زمان نمایش مظلومیت ما و بد بودن دشمنان است.
*موضوع جنگ برای شما در عرصههای مختلف هنری همیشه دغدغه بوده است، آیا به بعد خاصی از جنگ میپردازید؟
من تمایل دارم کسانی که دغدغه این مسائل را دارند حتماً بیایند و این کار را ببینند، من همیشه گفتم که جنگ موضوع خارج از زندگی به ویژه برای اقوام و عشایر نیست، چون همیشه جنگ در زندگیشان بوده بخشی از ترانههایشان هم همیشه در این باره است، بنابراین نباید جنگ را خارج از زندگی دید و آن را عامل خارجی نشان داد، طبیعی است که در این صورت مردم آن را نمیپذیرند.
من معتقدم جنگ بخشی از زندگی آدمها است چون بخشهای دیگر زندگی مثل عشق، کینهورزی، کلاه برداریها در جامعه، اعتیاد و ... کنار هم هستند در کنار همه اینها صحبت جنگ هم میشود، مثلا برای اولین بار حادثه چهارم آذر اندیمشک و بمباران هواپیماها در آثار مختلف در یک اثر مطرح میشود.
در این نمایش برای نخستین بار از 5 موسیقی محلی که منحصرا ساخته شده و حرکات فرم آیینی استفاده شده است مخاطبی که این کار را می بیند سفری به درون و بیرون این انسانها از عشقها و کینهها و مشکلات و پچ پچههایشان تا ارتباطاتشان با هم میکند. البته به نظر من این کار هم خیلی عالی نیست اما معتقدم تلاشم را کردم و در آن کم نگذاشتهام هر کسی از دوستان هم کار را دیده در بازخوردی که دادند همین بوده و مطرح کردند که با مسائل مردم دراین کار رو در رو شدند.
*به نظر شما تئاتر جنگ با تئاتر دفاع مقدس متفاوت است؟
این فرقگذاری در جامعه ما وجود دارد اما من به آن معتقد نیستم، حتی زمانی که من این کار را آماده کردم و از برخی سازمانها که متولی کار جنگ هستند دعوت کردم که آن را ببینند، آنها کار را تأیید کردند که زیبا است اما با محورهایی که میخواستند منطبق ندانستند، مثل این است که در کلاسی شما هستید و معلم از شما فقط بخشی از یک کتاب را میخواهد نه بقیه مباحث آن را!
من فکر میکنم اینکه گزینشی به مسئله جنگ برخورد میکنند و تأکید دارند، غلط است. جنگ بخشی از زندگی ما در برهه خاصی از ایران است و الان هم آثار آن را شاهده هستیم و اگر این آثار را نشان دهیم به معنای این نیست که آن را کوچک یا بزرگ کردیم، بهرحال این بخشی از زندگی است و اگر دوباره پیش بیاید و لازم باشد که دفاعی صورت گیرد این انتخاب گزینشی کار دست ما خواهد داد.
جنگ برای همه بوده و هست و همه در آن سهم داشتند و هر کسی به سهم خود کاری کرده و نباید بگوییم که صرفا فلان فرد در جنگ فعالیت کرده و ... ضمن ارج گذاشتن به همه آدمها اما من به گزینشی کردن معتقد نیستم.
*حمایتی از سوی سازمانی در این کار صورت نگرفته؟
خیر. متأسفانه توزیع امکانات به نحوی نیست که عدالت در عرصه تئاتر و بین گروهها توزیع شود. کار من الان در سالن دور افتادهای اجرا میشود، نه اینکه تالار محراب بد باشد بلکه با همه خوبیهایش، دورتر از دسترس دیگر سالنها است! چون من رانت و ارتباط خاصی با افراد و نهادهای مختلف ندارم، هر چند همین الان هم استقبال از کار نسبت به خود تالار خوب بوده است اما کار ما بر اساس کیفیتاش مستحق بیش از اینها بود.
*برای اجرا در سالن دیگری درخواست نداده بودید؟
خانه هنرمندان درخواست دادم و در کمال تعجب حتی جواب هم برایم نفرستادند که مثلا به چه علت انتخاب نشده است! از علاقه مندان به تئاتر دعوت میکنم که این کار را ببیند و با دیگران کارهای سالنها مقایسه کنند. ما در این نمایش تلاش کردیم شرایط قومیتها و ارزشهای آنها، آیینها، شرایط دوران جنگ و پس از آن را بدور از شعارزدگی و طرح مسائل مختلف به همراه بهترین نوازندهها و خوانندهها به اجرا برسانیم.
بنابراین نکته این است که وقتی شعار تئاتر برای همه میدهیم و تلاش داریم فرهنگ تئاترا را ارتقا دهیم باید به کارهای خوب بها دهیم، یک کار می تواند چرخشی در چند سالن به صحنه برود و مخاطبان خود را داشته باشد و در این صورت عدالت هم درباره کارها رعایت میشود.
*درباره نحوه انتخاب بازیگران هم توضیح میفرمایید؟
بازیگران این نمایش از دانشجویان تئاتر و علاقهمندان به تئاتر هستند. من اعتقاد دارم که در گام اول بازیگر باید توانمندی کار را داشته باشد، حال چه بازیگر چهره یا غیر چهره، مهم این است که وقتی در جایگاهی قرار میگیرد کمک کند تا نقش دیده شود اگر این نقش قدرت خود را داشته باشد و کارگردانی هم از توانایی افراد استفاده کند، دیگر چهره بودن افراد ضرورتی ندارد . این چهرهها هستند که به تئاتر احتیاج دارند نه تئاتر به چهرهها.
*در صورت اعلام آمادگی سالنی باز هم تمایل دارید این کار را به صحنه ببرید؟
بله حتما. ما وظیفهمان این است که تا زمانی تماشاچی برای کاری وجود دارد آن را بر صحنه نگه داریم این روزها چراغ نمایش روی صحنه برای روشن ماندن خودسوزی میکند.
*وضعیت تئاتر جنگ و دفاع مقدس را این روزها چطور ارزیابی میکنید؟
من کاری را مناسب میدانم که به جنگ به عنوان بخشی از زندگی نگاه کند به همان اندازه که زندگی روزمره امروز ما توجه دارد به جنگ هم توجه داشته باشد. بنیان اصلی نمایش ما هم همین بر محور یک جانباز شیمیایی است اما خیلی کارشناسان آمدند و گفتند که این اولویتشان نیست چون تصورشان این است که جنگ باید در متن برجسته شود.
به نظر من اگر کارها و سیاستگذاریها به سمتی برود که جنگ به عنوان یک واقعیت دیده شود، این امید هست که کارهای خوبی وجود داشته باشد اما اگر از این سمت بی توجهی بدان شود از سوی دیگر هم شاهد کارهای ضدجنگ بیشتری خواهیم بود و این حرکتها شکل خواهد گرفت و من وضعیت موجود را اینطور ارزیابی میکند که یک جبهه که موضع علیه جنگ گرفتند و یک جبهه که سعی میکند سفارشی کار کند و هر دو مسیرهای اشتباهی دارند چرا که جنگ بخشی از این زندگی بوده است.
اگر حمایت را به معنای پرداخت درست به مسائل جامعه در نظر بگیریم حتما اثرگذار خواهد بود اما الان فضایی که وجود دارد قطعا دوگانه است که نه به نفع سازمانهای حامی هنر ارزشی و نه به نفع جامعه است چون همانطور که گفتم دو طیف شکل گرفته و هر دو جامعه را متضرر میکند و من هم که میانه حرکت میکنم باز هم آسیبهای خاص خود را دارد.
*کار بعدی در چه عرصهای خواهد بود؟
بنا به شرایطی که فکر میکنم الان جامعه در آن قرار دارد و به چه مفاهیمی نیاز دارد، حرکت خواهم کرد.
*نکته پایانی؟
رسما از همه کسانی که دغدغه تئاتر ملی و حماسی را دارند دعوت میکنم که کار را که دو مرتبه بیستم خرداد ماه به صحنه خواهد رفت، ببینند و بعد هم به ما کمک کنند.