به گزارش حلقه وصل، در ادامه دیدارهای جامعه قرآنی با خانواده های معظم شهدا هیات قرآنی به دیدار خانواده شهید محمد اینانلو رفتند.
در این دیدار پدر شهید درباره خصوصیات فرزند شهیدش گفت: من حدود 70 ماه سابقه حضور در جبهه را دارم و با حال و هوای شهدا کاملاً آشنا هستم، شهدا کسانی بودند که کاملا با دیگران تفاوت داشتند و این تفاوت را حتی در چهره آنها می شد تشخیص داد. محمد هم درست همین ویژگی ها را داشت، هم اخلاق و رفتارش با دیگران متفاوت بود و هم چهره زیبا و نورانی داشت و خیلیها میگفتند او شهید میشود.
دانش آموز کوشا و درس خوانی بود، یک بار مدرسه اش من را احضار کردند، تعجب کردم که مگر محمد چه کرده که من را به مدرسه احضار کردند. هنگامی که با معلمش مواجه شدم به من گفت: محمد به قدری مودب، مهربان، درس خوان و دوست داشتنی است که با خود گفتم پدر این جوان کیست که چنین فرزندی تربیت کرده و باید حتماً او را ببینم.
به قرآن خیلی علاقه داشت و قاری قرآن بود. از همان دوران دبستان در مدرسه تلاوت می کرد و بسیار خوشخوان بود. همیشه به من می گفت دعا کن شهید شوم. به او می گفتم: من باید دعا کنم که مملکت را جنگ فرا گیرد تا تو شهید شوی چطور چنین دعایی کنم، می گفت: شما فقط برای شهادت من دعا کن.
بسیار منظم، ورزشکار و اهل برنامهریزی بود. سوارکاری، کوهنوردی و شنا را حرفه ای دنبال می کرد و می گفت: کسی که می خواهد در رکاب امام زمان(عج) باشد باید همیشه آماده باشد.
شب شهادتش خواب دیدم یک آقایی آمد و یک سنگ فیروزه بزرگ و گران قیمت به من داد و گفت: این گوهر اصل اصل است. با این خواب زمینه شهادت محمد در ذهنم شکل گرفت و خبر شهادتش را خیلی زود دادند.
مسئول حراست فرودگاه پیام بود، سخت کار می کرد و در جوانی به همه چیز رسیده بود، اما به ناگاه خانه، زندگی، زن و بچه و همه را رها کرد و دنبال هدفش رفت.
در ادامه مادر شهید درباره فرزندش گفت: محمد قاری قرآن بود و در مراسم های مختلف تلاوت می کرد و بچه ها را به قرآن توصیه می کرد. به حفظ قرآن هم مشغول بود و بخشی از قرآن را حفظ بود. اخلاقش هم زبانزد بود و همه او را به عنوان جوانی خوش اخلاق و خوش رو یاد می کردند.
15 دی ماه 1394 به سوریه اعزام شد و چند روز بعد یعنی در تاریخ 21 دی ماه در خانطومان به شهادت رسید.
برای اعزام محل کارش با او مخالفت کردند، مرخصی بدون حقوق گرفت و رفت. بعد از شهادت تا مدت ها حقوقش قطع شد و حتی بیمه اش را مسدود کردند زیرا می گفتند او خارج از کشور بوده.
زمانی که در سوریه بود یکی از دوستانش زنگ زد و سراغ محمد را گرفت، به او گفتیم محمد سر کار است، چون کسی نمی دانست که او در سوریه است. دوست محمد گفت: شبکههای تلویزیون عکس محمد را نشان می دهد که در سوریه شهید شده است.