سرویس حاشیهنگاری: فروردین امسال با جمعه به پایان رسید. منابع خبری فعالیت تلگرام را به قبل و بعد از جمعه 31 فروردین تقسیم می کردند و در کار کردن خبر «فیلتر تلگرام» از هم سبقت میگرفتند و همه از «شنبهی بدون تلگرام» خبر میدادند. هنوز جمعه نرسیده بود ولی آنها اخبار خود را با ارائه گزارشی از خروج مقامات از تلگرام با چاشنی «شنیدهها و بررسی ما حاکی از این است که جمعه روز آخر فعالیت تلگرام است...» کار میکردند. بازار استوریها هم در اینستاگرام داغ داغ بود. خبر فیلتر همیشگی تلگرام را اولین بار علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس داد و برای آن زمان تعیین کرد و گفت: تلگرام تا آخر فروردین ماه، جای خود را به یک سامانه مشابه ملی خواهد داد. این خبر نوید روزهایی خوش را برای پیامرسانهای داخلی به همراه دارد.
برای فیلتر تلگرام علتهای مختلفی عنوان شده است و هر کس از زاویه نگاه خود به تفسیر این خبر پرداخته است، اما مهمترین علت به «امنیت ملی» سنجاق زده شده و گفته شده که «این موضوع به لحاظ امنیت ملی ما مهم است» (برگرفته از بخشی از صحبتهای آقای بروجردی) و تلگرام نقش مهمی در به خطر انداختن امنیت ملی در اتفاقات دی ماه سال گذشته داشته است. اگر بخواهیم 5 شرط ادامه فعالیت تلگرام در ایران را هم بررسی کنیم خواهیم دید که محوریت مسائل، امنیت ملی است ولی کیست که نداند دولتها تمایل شدیدی برای نشنیدن صداهای متفاوت دارند و در ذات این اقدام، بستن صداهای مختلف نهفته است، صداهایی که ممکن است در جاهایی امنیت برنیامده از مولفههای واقعی منافع ملی و به زور ساخته شده توسط مسئولین را به خطر بیندازد. این تصمیمات انحصارگرایانه «جغرافیای تصمیم» را به خوبی لحاظ نمیکنند، برای همین راه به جایی نخواهند برد.
اینکه تلگرام فیلتر می شود یا نمی شود؛ مسئله ما در عصر ارتباطات امروز نیست. چون در بحبوحه قوت گرفتن فیلتر تلگرام، دست برتر با «مای مخاطب» است و تنها شانسی که آوردیم این است که در عصر ارتباطات زندگی میکنیم و خاصیت این عصر این است که نمیتوان جلوی گردش اطلاعات را بند آورد. عصر ارتباطات حواس چهارگانه انسان را از جاکنده است و مرزهای زمان و مکان را در نوردیده است؛ دیگر برای شنیدن حرفی و دیدن رویدادی نیاز نیست که حتما در زمان و مکانی مشخص حضور پیدا کنیم یا کسانی برای شنیده شدن یا نشدن صحبتی برای ما تعیین تکلیف کنند و بر اساس مصالح خود مانع شنیده شدن صدایی شوند.
امروز دوران، دوران «چندصدایی» یا اگر بخواهم دقیقتر بگوییم دوران، دوران «همهصدایی» است. اگر کمی به عقب برگردیم این روند را بهتر درک خواهیم کرد. روزگاری در کشور ما این صداوسیما بود که حرف اول و آخر را می زد و درست و نادرست هم با آنچه صداوسیما میگفت سنجیده می شد. این رسانه در رقابت با یکی دو رقیب معمولی دست بالا را داشت، اما کمکم رادیو و تلویزیونهایی با زبان فارسی وارد میدان شدند و چند صدای دیگر هم شنیده شد. با اینکه صداوسیما به صورت انحصاری در داخل کشور فعالیت می کرد، ولی دیگر نمی توانست بهصورت منحصر و متکلم وحده حرف بزند.
با گسترش شبکههای اجتماعی و استفاده گسترده همه مردم از این شبکهها، کمکم وارد عصر «همهصدایی» شدیم. این عصر علاوه بر اینکه امکان تولید محتوا را به همه مردم داد، بر روی رسانههای رسمی هم یک اثر بزرگ گذاشت. این اثر بزرگ حکایت از این دارد که دیگر دروازه بانی از ارتباطگر به ارتباطگیر منتقل شده است؛ یعنی دیگر این سردبیر فلان بخش خبری نیست که میگوید چه چیزی را به مردم بگوییم و چه چیزی را به مردم نگوییم، این «کاربران یا استفادهکنندگان گزینشگر» هستند که اخبار و محتوای پخش شده از رسانهها را دروازه بانی میکنند. اینها واقعیتهای عصر امروز ما هستند. پس اینکه تلگرام فیلتر می شود یا نمیشود؛ مسئله ما در عصر ارتباطات نیست، اما باید صدای مردم از مجرای قانونی شنیده شود و آنها را به سمتهای دیگر حل ندهیم.