به گزارش حلقه وصل، شب گذشته در محل خانه اندیشمندان علوم انسانی آخرین جلسه از سلسله از نشست های فاطمه(س) و جامعه امروز به همت انجمن اندیشه و قلم، بنیاد اندیشه و احسان توحید و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد و در آن دکتر طوبی کرمانی و حجت الاسلام والمسلیمن سیدجواد ورعی سخنرانی کردند.
حجت الاسلام سید جواد ورعی در سخنان خود با عنوان «اعتراض به ستم، حق شهروندی و تکلیف دینی»، ابتدا با اشاره به معنای حق و تکلیف گفت: حق و تکلیف رابطه محکمی با یکدیگر دارند، به این معنا که انسان در کنار حقوقی که دارد، تکالیفی هم دارد. شما در روابط انسانی رابطه ای که صرفا یک طرفه باشد مشاهده نمیکنید. مثلا در رابطه پدر فرزندی، حقوق و تکالیفی دو طرفه وجود دارد.
استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ادامه با اشاره به اینکه این رابطه دو طرفه در خصوص مردم و حکومت هم وجود دارد، گفت: ما در اندیشه های اسلامی این مسئله را مشاهده میکنیم که حکومت و مردم نسبت به یکدیگر حقوق متقابل دارند. حتی اگر بخواهیم این حقوق را در ترازو قرار دهیم، کفه حقوق مردم سنگین تر از حقوق حکومت است. اساسا تکالیفی که مردم در قبال حکومت دارند، در صورتی است که حکومت تکالیف خود را در قبال مردم انجام دهد. اگر حکومت وظایف خود را در قبال مردم انجام ندهد، نباید از مردم انتظار پیروی داشته باشد. این امر هم در بیانات امیرالمومنین و هم در بیانات پیامبر وجود دارد. نمونه آن را میتوانید در نامه حضرت امیر به مالک ببینید.
وی افزود: اساسا فسلفه حکومت این است که حقوق مردم را رعایت کند، وظایفش را انجام دهد و در راستای عدالت بکوشد. این رابطه متقابل حق و تکلیف در همه شئون انسانی وجود دارد. منتهی در برخی مقولات وقتی انسان به آنها نگاه میکند، از یک زاویه حق است و از زاویه دیگر تکلیف. در واقع خصوصیات حق و تکلیف را توامان دارند.
ورعی همچنین ادامه داد: میتوانیم بگوییم اینکه کسی در مقابل ظلمی که به او روا داشته میشود، سکوت کند، حق اوست و میتواند از حق خود بگذرد، اما اگر این سکوت منجر به این شود که ظالم در ظلم خود جری تر و گستاخ تر شود، در اینجا شخص مظلوم مجاز نیست از ظلمی که به او شده است، صرف نظر کند. میتواند از حق خود بگذرد، اما تکلیف دارد در برابر ظلمی که به او شده است، اعتراض کند.
این پژوهشگر فقه سیاسی با اشاره به اینکه ممکن است گاهی انسان خود را ذیحق بداند، اما نمیتواند حق اعتراض نسبت به ستمی که آن را حس میکند، سلب کند، گفت: ممکن است حتی اعتراض به حق نباشد، اما نمیتوان حق اعتراض را به خودی خود گرفت. حتی در زمان خلفایی که ما حکومتشان را نامشروع میدانیم، مردم حق اعتراض داشته اند. .حتی خلفا گرچه بر ستمشان به حضرت زهرا (س) ماندند، اما هیچ گاه نگفتند حق اعتراض نداری.
وی افزود: حتی در زمانی که حضرت علی(ع) زمامداری را بر عهده داشت و عده ای سهم بیشتری از بیت المال طلب میکردند، این گونه نبود که حق اعتراض به آنها داده نشود، هرچند این اعتراض درست و به جا نبود، اما حق اعتراض به خودی خود از مردم گرفته نمیشد. این نمونه جامعه ای است که پیامبر آن را ساخته است. ایشان مردم راطوری تربیت کرده بود که اعتراض به حاکم را حق خود میدانستند. در نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر هم به این امر تاکید شده است که باید به همه اعتراضات مردم توجه شود.
ورعی در ادامه با اشاره به اعتراضات حضرت زهرا نسبت به خلفا و خطبه فدکیه گفت: نکته اول این است که حضرت زهرا در شرایطی بود که هیچ یک از یاران پیامبر به او در احقاق حقش کمکی نکردند، اما این یکه و تنها بودن موجب نشد حضرت در برابر ظلمی که صورت گرفته است، سکوت کند. بلکه این اعتراض را هم حق خود میداند و هم تکلیف خود.
وی با اشاره به موقعیت اجتماعی حضرت زهرا گفت: ایشان تنها فرزند پیامبر بود و از موقعیت بالایی در جامعه برخوردار بود. بدون شک این جایگاه مسئولیت هایی هم برای فرد به دنبال می آورد. همه میدانستند حضرت زهرا دختر پیامبر است و نمیتوانستند موقعیت او را نادیده بگیرند. دغدغه حضرت زهرا انحراف و بدعتی بود که در آن زمان در حال پایه گذاری بود.
استاد حوزه علمیه قم در خصوص عکس العمل حکومت در برابر اعتراض حضرت زهرا گفت: عکس العمل خلیفه در تاریخ به دو شکل نقل شده است. در برخی نقل ها هست بعد از اینکه سخنان حضرت زهرا را گوش کرد، سعی کرد با ملاطفت و نرمی قصه را فیصله بدهد. اما در عین حال روی حرف خود ایستادند و حاضر نشدند از خلافتی که غصب شده بود دست بردارند و نیز از فدک که غصب شده بود، صرف نظر کنند.
وی با اشاره به نقل دیگری که در تاریخ صورت گرفته است، گفت: در جای دیگر چنین نقل شده است که خلیفه با شدت و سختی با حضرت زهرا برخورد میکند به طوری که موجب تعجب برخی از علمای اهل سنت شده است. اگر این نقل درست باشد، دلیل آن این است که حکومت های استبدادی در ابتدای شکل گیری عموما با مخالفان خود با شدت و سختی برخورد میکنند تا پایه های حکومت خود را محکم کنند و اجازه مخالفت به سایرین نمی دهند.
وی در ادامه با طرح پرسشی گفت: ما شخصیت های متعددی را الگوی خود میدانیم، اما اگر تفاوتی در سیره معصومین دیدیم، باید چه کنیم ؟ باید از کدام یک الگوبرداری کنیم؟ شهید مطهری در برخی از آثار خود این مسئله را مطرح کرده اند. به تناسب بحث ما در همین مسئله، شیوه برخورد حضرت زهرا با برخورد امیر المومنین متفاوت است. مستحضر هستید حتی زمانی که حضرت زهرا (س) از مسجد به خانه باز میگردد به امیر المومنین اعتراض میکند که چرا مثل جنین در شکم مادر زانو به بغل گرفته و نشسته ای؟ البته تصریح میکند بخاط این شکوه از خداوند پوزش می طلبم چون شما وظیفه حمایت از مرا نداشتی.
ورعی در پاسخ به این پرسش گفت: تفاوتی که در سیره معصومین دیده میشود، مربوط به تفاوت جایگاه و موقعیت شخصیت هاست. حضرت زهرا در جایگاه امامت جامعه نبود در حالی علی ع در مسئله ولایت ذینفع بود. امیرالمومنین خودش در نهج البلاغه می فرماید از حق شخصی خود برای کیان اسلام گذشتم . احساس کردم اگر اعراب تازه مسلمان ببینند من دست به شمشیر برده ام، فکر می کنند میان یاران پیغمبر جنگ قدرت در کار است و کیان اسلام به خطر افتد و من از حق شخصی خود گذشتم برای اینکه نهال نو پای اسلام صدمه نبیند.
دراین خصوص پیامبر هم خطاب به حضرت امیر میفرماید: تو به منزله کعبه هستی و این مردم هستند که باید به سمت تو بیایند. پس می بینیم امام تکلیفی برای اینکه به دنبال حق خود در مسئله ولایت برود، ندارد. پس جایگاهها متفاوت است و بنابه تفاوت جایگاه، وظایف هم متفاوت می شود.
*کرمانی: در جهان امروز منشا رفتار و گفتار خیال و میل است، نه عقل و اندیشه
در این نشست همچنین دکتر طوبی کرمانی، در سخنرانی خود با موضوع «چرا الگو و چرا حضرت زهرا؟» با اشاره به اینکه حدیث کسا منشوری از تعلیم و تربیت است گفت: در شیوه تربیت حضرت زهرا نسبت به فرزندان مدلی می بینیم که متاسفانه ما آن را رعایت نمی کنیم. ما برای همه شئون فرزندان خود برنامه داریم، جز روح و انسانیت فرزندانمان. ما به دنبال این هستیم که فرزندانمان در درس یا کار موفق باشند، برای آنکه آبروی ما باشند، اما آن گونه که باید به پرورش انسانیتشان توجه نمیکنیم.
کرمانی افزود: حضرت زهرا(س) از میان همه خواستگارانی که دارد، به جای دنبال مال و منال رفتن، به دنبال زندگی پر از عشقی می رود که بتواند در آن فرزندانی چون حسن و حسین تربیت کند. جز فاطمه چه کسی می تواند ثارالله رادر کل تاریخ نشان دهد؟
کرمانی با اشاره به اینکه در نوع نگاه حضرت زهرا دیگر خواهی و توجه به دیگران بسیار پررنگ است، گفت: نیچه فیلسوف بزرگی است، اما میگوید تو گرگی و دیگران میش. اما زهرا میگوید اول همسایه بعد خانه، این نگاه را غیر از حضرت زهرا از چه کس دیگری میتوان سراغ گرفت؟
کرمانی همچنین در پاسخ به اینکه چرا فاطمه باید مدل و الگو باشد، گفت: همه دانسته اند و میدانند بهترین و آسان ترین شیوه تعلیم و تربیت، الگو و الگو سازی است و اساس قاعده عمومی عالم و فطرت انسانی بر این پایه نهاده شده است که اگر آگاهی داشته باشد، بر می خیزد، اگر وابسته و علاقه مند شود، حرکت میکند و اگر الگو و نمونه داشته باشد، خیزشی پرشتاب میکند و امروز جهان متوجه این قضیه شده است؛ اما برای اینکه بتواند این الگو ها را خواستنی، خواندی و مطلوب جوان و نوجوان کند ترفند بزرگی اندیشیده است.
وی با انتقاد از ضعف ما در استفاده از الگوها گفت: دنیای امروز بین ایمان، عمل، عقل و دل انسان ها با احساسات او گسست عظیم و انقطاع عمیقی ایجاد کرده است؛ به گونه ای که همه آموختگان این مکاتب مشمول این سخن اند که «هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد.» امروز اختیار از ما ربوده اند، منشا فعل و رفتار و گفتارمان خیال ومیل است، نه عقل و اندیشه. علی رغم اینکه امروزه عقل حکومت میکند همه ما تحت سیطره اندیشه هایی هستیم که با کمک گرفتن از هالیوود هنر پیشه ها را برای ما الگو کرده اند، چون میدانند الگو آسان ترین شیوه تعلیم و تربیت است.