به گزارش حلقه وصل، در ادامه دیدارهای اعضای انجمن اندیشه وقلم با صاحب نظران و اندیشمندان، تعدادی از اعضای این انجمن با حضور در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران با رضا داوری اردکانی رئیس این فرهنگستان دیدار و گفتگو کردند.
طرح تازه و نو نداریم
رضا داوری اردکانی در این دیدار پس از شنیدن نظرات اعضای انجمن درباره فضای علمی، فکری و فرهنگیِ کشور، تاسیس انجمن اندیشه و قلم و دیدارها و نشستهای آن را امید بخش دانست و گفت: هرچند که تکنولوژی وظیفه تفکر را نیز به عهده گرفته و مخصوصاً گسترش فناوری اطلاعات دیگر مجالی برای تفکر نمی گذارد. این وضع حتی اگر پایان دوران مدرن باشد، آن را پایان تفکر نمی توان دانست. به آینده باید امیدوار بود. همین سخنانی که اینجا گفتید و خلجانی که برای آینده دارید نشان میدهد که آدمی از طلب باز نمی ایستد. ماجرای فکر و تفکر هم تمام نشده است و تمام نمیشود.
رئیس فرهنگستان علوم اظهار داشت: متأسفانه در ایران فضای تفکر و اندیشه تنگ و بیرونق شده است و بدتر اینکه از این معنی غافلیم و بی پروای عقل سخن می گوییم. ما مسئله نداریم و اگر مسئله ای هم مطرح شود آن را بی وجه می انگاریم، گویی هیچ مسئله و مشکلی وجود ندارد و کارها همه بر نهج صلاح و عدل صورت می گیرد و این پندار خطرناکی است. هر چند که ممکن است آن را مایه آرامش خاطر بدانند. در این اواخر ما بیشتر به انکار و نفی پرداختهایم و کمتر طرح تازه و نو داشته ایم.
علم جدید با توسعه ملازمت دارد
وی تصریح کرد : متأسفانه در ایران فضای تفکر و اندیشه تنگ و بیرونق شده است و کمتر از این معنی خبر داریم و حرفهای عادی هر روزی را حقایق بی چون و چرا می دانیم. گویی همه خوبها و بدها و بایدها و نبایدها و درستها و نادرستها معلوم است و هیچ نیازی به فکر کردن درباره آنها نیست. به ارتباط میان چیزها و کارها و سخنها هم کاری نداریم. زاهد و عابد می توانند بگویند توسعه نمی خواهیم زیرا توسعه، غربی است و بد است ولی اگر کسی بگوید علم جدید خوب است اما توسعه، غربی سازی است، ظاهراً نمی داند که این علم، علم تکنولوژیک و ناظر به توسعه است و با توسعه ملازمت دارد.
وی اظهار داشت: جامعه مصرفی چگونه می تواند از توسعه رو بگرداند؟ اگر می توانستیم مثل نیاکان قرون سابق زندگی کنیم، عطای توسعه را به لقایش می بخشیدیم ولی مدام در فضای مجازی بودن و به مصرف اشتغال داشتن و در حین مشغولیت با آخرین فرآورده های تکنولوژی با توسعه مخالفت کردن، شوخی خوبی نیست.
تفکر، علم و سیاست را راه می برد
رئیس فرهنگستان علوم با بیان این که تفکر و امید به هم بسته اند، گفت: گرچه سیاست امر مهمی است اما سیاست از عهده همه کارها و حل همه مسائل برنمی آید. تفکر نه فقط بر سیاست بلکه بر علم هم تقدم دارد و در حقیقت تفکر است که علم و سیاست را بنیاد می کند و راه می برد. تفکر در حکم روح در تن علم و سیاست و اقتصاد است و به اینها جان می بخشد. مگر نه اینکه قرآن روحی تازه در تاریخ دمید و مبدأ تاریخ دیگری شد؟ اکنون در دیار ما چنانکه باید به تفکر اعتنا نمی شود و ظاهراً در این اواخر از تفکر فاصله گرفتهایم که دچار تفرقه شدهایم. باید ببینیم چه پیش آمده است و چه می توانیم و باید بکنیم.
جهان جدید را نمی شناسیم
این استاد فلسفه افزود: ما غرب و جهان جدید را چنانکه باید نمی شناسیم و درنمی یابیم. در تاریخ فلسفه تا دوره جدید بشر را با اراده تعریف نمی کرده اند. اصلاً در فلسفه تا دوره جدید مسئله اراده مطرح نبود و این معنی از رنسانس وارد فلسفه شد و از آن زمان تمام تاریخ تجدد با اراده پیوند خورد. اروپا و تجدد هر چه دارد اعم از بد و خوب، از تفکر است. تفکری که با اراده در تکنولوژی و سیاست و فرهنگ متحقق شده است.
رئیس فرهنگستان علوم با بیان اینکه کاش کشورهای توسعه نیافته بکوشند به سرّ پیشرفت غرب پی ببرند، گفت: اینکه می گویند غرب فکر و فرهنگ ندارد و فقط صنعتگر است و ما صاحب فرهنگیم و فرهنگ خود را حفظ می کنیم و از صنایع غربی بهره می بریم، حرف بدی نیست ولی کاش، شدنی بود. ولی چه کنیم که این مسیر رفتنی نیست. اکنون فرهنگی که کسانی آن را فرهنگ نمی دانند، پوچ و فاسدش می خوانند، سراسر روی زمین را تسخیر کرده است و ما نه فقط تکنولوژی غربی بلکه این فرهنگ را نیز مصرف می کنیم.
رساله های دانشگاهی ناظر به مسائل جامعه نیست
وی گفت: در دهه های اخیر کشور ما از حیث توسعه کمی آموزش عالی پیشرفتهایی داشته است ولی این پیشرفتها چون بر طبق برنامه و متناسب با شرایط و نیازهای کشور نبوده، احیاناً ناهماهنگی ها را بیشتر کرده است. ما اکنون قریب به ۱۵۰ هزار دانشجوی دکتری داریم و قاعدتاً باید سالانه ۴۰هزار رساله و مقاله داشته باشیم که به رفع مشکلاتمان کمک کند اما این رساله ها و مقاله ها ناظر به مسایل جامعه و زندگی نیست و تنها فایده اش این است که در مجلات خارجی درج شود و آمار آثار و مقالات را بالا ببرد. راستی ما چهل هزار فارغ التحصیل دکتری در سال برای چه می خواهیم؟ و چرا نمی کوشیم که توسعه آموزش عالی هماهنگ با شئون دیگر کشور صورت گیرد.
داوری اردکانی با اشاره به ضرورت توسعه یافتگی در ایران گفت: در جهان توسعه نیافته، توسعه معمولاً از پایین شروع نمیشود، بلکه حکومت باید اراده توسعه داشته باشد و اگر این اراده باشد مردم همکاری میکنند و چه بسا که در این همراهی و همکاری بعضی پراکندگیها به وفاق تبدیل میشود. باید توجه داشت که توسعه امری همهجانبه و به اصطلاح پایدار است و باید در همه زمینهها اعم از فرهنگ و آموزش و پژوهش و اقتصاد و مدیریت با هماهنگی صورت گیرد.
نسبت انقلاب و توسعه
چهره ماندگار فلسفه افزود: پیداست که یک حکومت انقلابی نمی تواند تمام همّ خود را صرف توسعه کند ولی وقتی اعراض از توسعه یا بی اعتنایی به آن منشأ مفاسد و گرفتاریها می شود باید به نحوی انقلاب و توسعه را با هم جمع کرد. به خصوص که مقابله با فساد اداری و مالی و اخلاقی و روحی نه فقط با انقلاب منافات ندارد بلکه باید از لوازم آن باشد. در مورد انقلاب و توسعه، مشکل، مشکلِ اولویت است. باید این هر دو را در عرض هم قرار داد.
اولویت مسائل در نظرمان روشن نیست
وی تصریح کرد: به نظر میرسد ما هنوز تکلیف و نسبت خود را با این امر مهم روشن نکردهایم و حداقل اولویت مسائل در نظرمان روشن نیست. بی اعتنایی به توسعه و برنامه آن منجر به بروز مشکلات بسیار برای مردم و کشور می شود. البته تدوین برنامه توسعه هم کار آسانی نیست و ما هنوز توانایی خود را در این راه نیازموده ایم.
داوری اردکانی ادامه داد: مشکلاتی مانند بحران آب، آلودگی هوا، فقر و فساد را جز با برنامه ریزی دقیق نمی توان تعدیل کرد (ما به آسانی از عهده رفع این مشکلات برنمی آییم). اما چه کنیم که به این مسائل حیاتی اعتنا نمی شود. ما مسائل اجتماعی و فرهنگی را هم بد مطرح می کنیم. در مورد زنان، گروهی صرفاً به حجاب توجه دارند و گروه دیگر می گویند زنان باید وزیر شوند. البته وزیر شوند اما صرف وزیر شدن کافی نیست چنانکه حجاب هم به فرض اینکه محقق شود، کفایت نمی کند. طبیعی است اگر این اولویتها مشخص نشود، نمیتوان با مسائل مواجههای اندیشمندانه داشت. اگر آن مقدار که بعضی دست اندرکاران به مسائلی چون حجاب یا فلان طرح عادی سازمان ملل و یونسکو حساسیت نشان میدهند، به فساد بزرگ موجود و منتشر در همه جا حساس می شدند، وضع حجاب و آموزش و پرورش هم تا حدودی بهبود می یافت
راه حل موثر برای کارآمدی در نظام آموزشی نداریم
داوری برای نمونه به آسیب شناسی نظام آموزش و پرورش کشور اشاره کرد و با ذکر این نکته که ۵۰ سال است به این مسأله فکر میکند، افزود: نه در میزان اندیشه اسلامی و نه در میزان فکر متجددان، وضع فعلی آموزش و پرورش مطلوب و مناسب نیست. شورای عالی انقلاب فرهنگی در زمان ریاست جمهوری مرحوم آقای هاشمی موافقت کرد که بنیاد نظام آموزشی دگرگون شود و برای این امر شورایی به نام شورای تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش تشکیل داد. این شورا ده دوازده سالی برای تدوین نظام جدید آموزش و پرورش کوشید اما به نتیجه نرسید و البته نگفت که به نتیجه نرسیده است و کاش گفته بود زیرا تا شکست را نپذیریم از آن درس نمی آموزیم.
این چهره ماندگار فلسفه اضافه کرد: هنوز نتوانستهایم راه حل موثری برای کارآمدی در نظام آموزشی ایجاد کنیم و نمی دانیم چه باید بکنیم که پرورش نظام آموزشی اهل فکر، کتابخوانی و مسألهاندیشی شوند. مدرسه زمان ما باید فرزندان کشور را برای زندگی و کار در جامعه آماده کند و اگر از عهده این مهم برنیاید، اتلاف وقت می کند. مسائل زندگی جدید بسیار پیچیده است و مدرسه باید کسانی را تربیت کند که بتوانند با آن مسائل و پیچیدگیها مواجه شوند.
وی ادامه داد: اگر کتابخوانی در کشور ما جایی ندارد، یکی از جهات آن را در نظام آموزش و پرورش باید جستجو کرد. وقتی فرزندان کشور ده پانزده سال همه وقتشان باید صرف خواندن کتاب درسی شود (کتاب درسی حتی اگر خوب و بسیار خوب تدوین شده باشد، کتاب مقبولات و مشهورات و مطالب متوسط و متناسب با خرد مشترک است) به مطالب معمولی و عادی عادت می کنند و در بهترین صورت اطلاعاتی به دست می آورند بی آنکه رغبت به مطالعه و فکر کردن و طرح و حل مسائل داشته باشند.
نقد غرب را از انقلاب آغاز نکردم
وی با اشاره به برخی پرسش های مطرح شده درخصوص احترام ایشان به مرحوم فردید و همچنین تغییر نظرات ایشان درباره غرب گفت: مرحوم فردید فیلسوف بود و بر گردن من و امثال من حق استادی دارد. اما ایشان اهل سیاست نبود. البته یک استاد صاحبنظر حق دارد در سیاست هم اظهارنظر کند. اما توجه من به مسئله غرب مربوط به امسال و پارسال نیست؛ من ۲۷ سال قبل از انقلاب در فضای دانشگاهی بهعنوان دانشجو و معلم زندگی کردهام و از آغاز جوانی به قدرت غرب به عنوان قدرتی که خواسته یا ناخواسته بر زندگی ما تأثیرگذار است، می اندیشیده ام. من نقد غرب را از انقلاب آغاز نکردم بلکه انقلاب را عکس العملی در قبال قدرت غرب یافتم و با آن همراه شدم. از آن زمان تا کنون زیربنای نظر من درباره غرب تغییری نکرده است.
پدید آمدن غرب، مکر الهی نیست
رئیس فرهنگستان علوم افزود: اخیراً از من پرسیده اند آیا پدید آمدن غرب مکر الهی نیست؟ پاسخ من این است که غرب در ۴۰۰ سال اخیر براساس اندیشه و تفکر و با ظهور اراده به قدرت، پدید آمده و بر جهان مسلط شده است. اسم مکار هم گمان نمی کنم در این دوران اسم غالب الهی باشد وانگهی یک تاریخ دو هزار و پانصد ساله یا پانصد ساله نمی تواند حاصل مکر خداوندی باشد.
وی افزود: اشاره ای هم به نام هایدگر کردید. هایدگر نه معتقد به لیبرالیسم بود و نه با کمونیسم سازگاری داشت. او براین اساس که غرب همه آنچه را که در قوه داشته به فعلیت رسانده است، به پایان تاریخ غربی فکر می کرد. اگر هایدگر از پایان غرب سخن میگفت، دیدگاه او ناظر به شعارها و آرمانهای اروپای قرون ۱۸ و ۱۹ یعنی آزادی، لیبرالیسم، صلح، عدالت و رفاه بود که با کشتار پنهان ۱۰۰ میلیون انسان در قرن نوزدهم (که بهترین دوران تاریخ تجدد بود) و کشتار آشکار ۵۰ میلیون انسان در جنگهای جهانی در قرن ۲۰ بر باد رفت و از این نظر سخن هایدگر درست بود. اما این بدین معنا نیست که اراده به قدرت و تکنولوژی عظیم غربی را ناچیز بینگاریم. این قدرت و تکنولوژی ناگهان به وجود نیامد بلکه ۲۰۰ سال طول کشید تا آنچه در فکر و هنر و فرهنگ ظاهر شده بود، در شیوه زندگی و سیاست و تکنولوژی نیز ظاهر شود. این اواخر کار ما بیشتر نفی غرب بوده است اما چون نفی و اثبات باهم اند، وقتی نفی می کنیم باید به فکر اثبات هم باشیم. غرب وقتی نفی می شود که چیز دیگری بیاید و جای آن را بگیرد. پست مدرنها هم هنوز در افق آینده طرحی را نیافته اند که با آن تاریخ دیگری آغاز شود. ما هم باید به آینده فکر کنیم.
باید در عین مخالفت با ظلم در تحقق عدل بکوشیم
داوری اردکانی تصریح کرد: ما انقلاب کردیم چرا که وضع آن زمان را عین ظلم میدانستیم، دانشگاهها بیرونق بود و سایه سنگین اختناق بر جامعه حاکم شده بود. ما قصد داشتیم با انقلابمان جامعهای بسازیم که در آن مهر، دوستی، آزادی و در یک کلام حق و عدل حاکم شود و مردم به حقوق خود برسند. اکنون هم باید برای نظامی که در آن دوستی و وفاق و همداستانی و راستی و حق دوستی و آزادی و عدالت حاکم باشد بکوشیم. ما که با نام امریکا دشمنی نداریم. ما با ظلم امریکا مخالفیم و به این جهت خود باید در عین مخالفت با ظلم در تحقق عدل بکوشیم.
بترسیم از اینکه قبح گناه و رذیلت از میان برود
وی با اشاره به تذکری که از مرحوم راشد شنیده بود، افزود: «ایشان میگفت نگران نباشید که در جامعه کسی اینجا و آنجا گناه می کند. گناه از زمان آدم بوده و همیشه خواهد بود. از این نگران باشید که قبح گناه و رذیلت در جامعه از بین برود که در این صورت همه چیز از بین میرود.» ما در انقلاب مان دنبال جامعهای بودیم (و هنوز هم هستیم) که کسی در آن گناه نکند. اما اکنون باید بترسیم که مبادا به جایی رسیده باشیم که دیگر رذائل، رذیلت شناخته نشود و قبح گناه و خلاف از میان رفته باشد.
داوری در خصوص نظراتی که اخیراً از ایشان درباره مرحوم فروغی نقل میشود، گفت: فروغی فیلسوف نبود. سیاستمدار و دانشمند بود. او هشتاد سال پیش کتابی در تاریخ فلسفه نوشت که هنوز هم تنها کتاب تاریخ فلسفه ای است که یک ایرانی نوشته است. به سیاستش کاری ندارم اما به سلامت طبع و درک و فهم و دانشش احترام می گذارم.
در ابتدای این نشست صدوقی دبیر گروه اندیشه انجمن اندیشه و قلم و دیگر اعضا ضمن ارائه گزارشی از فعالیتهای انجمن، به بیان دغدغههای فکری خود پرداختند.
همچنین دبیری مهر، رئیس هیات مدیره انجمن با اشاره به دو وجه شخصیتی دکتر داوری گفت: دکتر داوری علاوه بر آنکه یک متفکر اصیل است که برای اندیشه و فکر اصالت قائل است در میان نحلههای فکری و مکتبی جایگاه رفیع و مشخصی دارند و از این رو نسل جدید اندیشهورز کشور نیازمند همفکری و همنشینی با این بزرگان هستند تا راههای رفته را تکرار نکرده و اولاوتهای فکری و اندیشهای را بشناسند.
وی همچنین آمادگی انجمن اندیشه و قلم را برای امضای تفاهم نامه همکاری با فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران برای انجام پژوهشها و برگزاری نشستهای تخصصی اعلام کرد.