یکی از معضلات اجتماعی ما بالا رفتن سن ازدواج در بین جوانان و درگیر شدن جامعه با پیآمدهای آن است. طبق آخرین پژوهشها، میانگین سن ازدواج در پسران سی سال و دختران بیست وشش سال است.
مشکلات اقتصادی و اجتماعی، عدم مسئولیتپذیری جوانان برای تعهدات زندگی خانوادگی، عدم اعتماد عمومی در سایه افت اخلاقی در جامعه، تنوعطلبی و لذتجویی در ارتباط با جنس مخالف، عدم وجود کانالهای مطمئن جهت آشنایی و بسیاری مسائل ریزودرشت دیگر باعث بالا رفتن سن ازدواج شده است.
البته در اقشار مختلف جامعه، علتها متغیر است. مثلا اگر در بین قشر مرفه با الگوی سبک زندگی غربی، علت اصلی تن ندادن به ازدواج، تنوعطلبی و روابط باز با جنس مخالف باشد، اقشار کم درآمد با الگوی سبک زندگی ایرانی و اسلامی به دلیل مشکلات اقتصادی قادر به ازدواج زودهنگام نیستند.
بهتر است برای حل این معضل اجتماعی ابتدا به بررسی عوامل عمومی در سطح جامعه پرداخت. نقش موثر یا خنثی خانواده عامل نخست و مستقیم تمایل جوانان به ازدواج یا گریز از آن است.
احساس مسئولیت پدرومادر در قبال این بخش مهم از زندگی فرزندان و آمادهسازی فکری و روحی آنها برای پذیرش این مسئولیت بزرگ و حمایت عاطفی، فکری و اقتصادی در حد بضاعتشان، اولین و مهمترین گامها برای تشویق جوان به ازدواج است.
حمایتهای قانونی و اقتصادی دولتها از جمله عوامل عمومی در کاهش یا افزایش سن ازدواج است. شاید برخی از این قوانین مثل تامین مسکن اجارهای زوجهای جوان، نیازمند بودجه سنگین از سوی دولتها باشد که البته در مقابل سلامت جامعه و تشکیل و تحکیم خانواده سود خالص اجتماعی است ولی قوانینی مثل عدم حذف زوجهای جوان از بیمه درمانی والدین در سالهای اولیه زندگی مشترک، در کوتاهمدت قابل پیگیری و اجرا است.
یکی از راهکارهای عملی و حمایتگر از ازدواج جوانان در جامعه، تقویت فرهنگ واسطهگری و معرفی جوانان و خانوادهها به یکدیگر است. در گذشته این سنت پسندیده با انگیزههای کاملا اعتقادی در بین مردم شایع بود. بزرگان فامیل و ریشسفیدان محله، دختر و پسرهای مجرد را تشویق به ازدواج و افراد مناسب را به آنها معرفی میکردند. با توجه به محدودیتهای ارتباطی در جوامع، بسیاری از افراد مجرد از این شیوه استقبال و همسر مناسب خود را پیدا میکردند. امروزه با وجود فضاهای مشترک حضور پسران و دختران در محلهای تحصیل و کار و حضور در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شرایط ارتباط و شناخت ظاهرا آسانتر شده اما به واقع این شرایط تاثیر قابل ملاحظهای در رشد ازدواج نداشته است. با توجه به شرایط جدید اجتماعی، شیوه واسطهگری نیاز به تغییر دارد و باید بهروز شود تا موجب پیوند زوجهای جوان شود.
جوان قبل از معرفی به دیگری، نیاز به کسب مهارت زندگی و آگاهیهای لازم در این خصوص دارد. واسطه مطلع و آگاه در نقش مشاور ازدواج، جوان را به سمت معیارهای صحیح در انتخاب همسر برده و بر اساس شناخت مناسبی که طی مدت زمان آشنایی با جوان به دست میآورد، همسر مناسب او را معرفی کرده و قدم اول آشنایی را برمیدارد اما نکته قابل تامل، تاکید بر معرفی است نه الزاما تایید. با توجه به پیچیدگیهای شخصیتی افراد در روزگار فعلی برای انجام ازدواج موفق و پایدار، باید آگاهانه تصمیم گرفت و برای شناخت اولیه و انتخاب همسر فرصت کافی گذاشت.
قطعا نقش واسطهها در بین اقشار اعتقادی که پایبند به رعایت حریمها در روابط با جنس مخالف هستند پررنگتر است اما تجربه سالهای گذشته در دانشگاهها و برگزاری ازدواجهای دانشجویی موید این موضوع است که واسطه خیر در ازدواج میتواند در سایر اقشار اجتماعی کاربرد داشته باشد.