
به گزارش حلقه وصل، حج یک عبادت جمعی است، این نوع عبادت علاوه بر اینکه پیوند استواری میان بنده و خدا به وجود میآورد، میتواند از جهات گوناگونی مبدا اثرات سودمند و ارزندهای در اجتماع اسلامی باشد. چنین عبادت دسته جمعی که با وارستگی مطلق، تنها با پوشیدن دو قطعه پارچه ساده آغاز میشود، نشانه مساوات بندگان الهی در پیشگاه اوست و این یکی از آمال بزرگ انسانی است که روزی انسانهای جهان عوامل برتریهای موهوم مانند نژاد، رنگ و ثروت را کنار گذارده، همگی خود را در برابر خدا یکسان و برابر بدانند حج از عبادتهایی است که به این هدف تحقق میبخشد و موجب میشود که افراد با ایمان امتیازات اجتماعی را وسیله برتری خود ندانند.
عبدالحمید قدیریان، مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری در پاسخ به این سوال که شما به عنوان یک هنرمند یا دقیقتر، هنرمند دینی، در آثار خود چه مقدار به معرفی عظمت حج بها دادهاید؟ اظهار کرد: در رابطه با این مفاهیم کار چندانی نشده و اصولاً این نوع تولیدات باید در فضای تحقیقاتی و هدفمند شکل بگیرد و فرد به تنهایی توان انجام آن را ندارد. بحث به تصویر کشیدن موضوعات و مفاهیم دینی در بین مسئولان و مدیران فرهنگی اهمیت چندانی نداشته و ندارد. البته در سالهای اخیر، پیگیریهای مجدانه رهبر معظم انقلاب از یک سو و افت شدید فرهنگی در همه زمینههای اجتماعی و سیاسی از سوی دیگر، باعث شده مدیران ذیربط، کمی به مقوله «به تصویر کشیدن موضوعات مذهبی» توجه کنند.
وی ادامه داد : این بُعد اجتماعی و سیاسی حج، نگاه ارزندهای است که باید بر روی آن هزینه کرد تا بهرههای لازم نصیب امت اسلامی شود. رهبر معظم انقلاب هم تاکید زیادی بر ویژگیهای ممتاز فریضه حج دارند، ایشان حج را یک «ظرفیت بینظیر اجتماعی» میدانند و تاکید میکنند که حج مظهر «عظمت، وحدت و یکپارچگی و قدرت امت اسلامی است که با اعمال و شرایط خاص، هرسال بیوقفه، در یک نقطه معین انجام میشود.» این نوع نگاه یک نگاه استراتژیک است. اما چرا مدیران و مسئولان در همه ابعاد فرهنگی، امنیتی، نظامی و... با توجه به داشتن چنین تبیینی نتوانستند از عنصر هنر برای بهرهمندی از این ظرفیت بالقوه جهان اسلام استفاده کنند؟ واقعیت این است؛ کسانی که باید قدرت نفوذ زبان هنر به عنوان یک پیشران را درک کنند و نسبت به آن توجیه باشند، این درک را ندارند و همیشه هنر را به عنوان ابزاری برای سرگرمی و حتی در بعضی از مواقع به عنوان عامل ایجاد مزاحمت میدانند.
مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری ادامه داد: اگر میخواهیم از این اجتماع عظیم مسلمانان برای نابودی ظلم استفاده کنیم، باید در کنار همه کارهای لازم، در درجهی اول برای شیعیان و در درجه بعدی برای محبان اهل بیت(ع)، یک پشتوانه معرفتی و قرآنی ایجاد کنیم تا این باور برسند که باید مناسک و دستورات حج را وارد متن زندگی خویش کنند و در کنار آن بتوانند با سلاح معرفت قرآنی در مقابل وهابیت و حامیانشان بایستند.
قدیریان تاکید کرد: همیشه اهل بیت(ع) برای بشریت الهام بخش بودند و هستند. منظورم از بردن حج به متن زندگی همان کاری است که امام حسین (ع) کردند. قدرت حج به این است که کلام حضرت زهرا(س) را آویزه گوش قرار دهیم که فرمودند: «مثل الامام، مثل الکعبه» است، در این صورت قدرت واقعی حج تجلی میکند و برای همین است که مولای ما در کنار خانه کعبه ظهور میکنند.
امام حسین(ع) حج را به متن زندگی انسانها وارد کرد
وی افزود: از مزایای کار بر روی موضوعات دینی، آشنا شدن با معارف قرآنی و تفکر اهل بیتی(ع) است. در سال ۶۰ هجری شرایط به گونهای شد که امام حسین (ع) صلاح دیدند حج نمادین را رها و حج را در متن زندگی جاری کنند. امام حسین(ع) وقتی از مکه به سوی کوفه حرکت کردند، خیلیها به ایشان ایراد گرفتند که چرا دارید این کار را میکنید؟ واقعا چرا آنان به خود اجازه دادند که از امام ایراد بگیرند؟ آیا آنها باید برای امام عالم تعیین تکلیف میکردند؟ علت این بود که آنها نفهمیدند حج چیست و فقط به ظاهر حج عمل کردند و حج را صرفا چرخیدن به دور خانه کعبه تلقی کردند و این در حالی است که امام حسین (ع) حج را ترک نکردند، بلکه ایشان در آن سال با پرداختن به باطن و اصل حج، حج نمادین را رها و حج را در متن زندگی انسانها پیاده کردند. با کمی دقت میتوان شاهد این مطلب بود که دقیقا همان اتفاقاتی که قرار بود در حج صورت بگیرد، در کاروان امام حسین (ع) صورت گرفت.
مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری تصریح کرد: کاروان حسینی(ع) همان حج در خلال زندگی است. درست است که به ظاهر مقداری تفاوت دارد، اما بیایید با نگاه مفهومی به آن بنگریم. اگر با نگاه مفهومی به حج و به کاروان امام حسین(ع) بنگریم، میبینیم که هر دو یکی است. فقط تفاوت در آن است که یکی بُعد ظاهری و دیگری بعد باطنی حج است. در حج، حاجی محرم میشود، یعنی دنیا و حب آن را کنار میزند و به صورت نمادین لباسهای خود را با دو قطعه پارچه سفید شبیه به کفن عوض میکند. در کاروان امام حسین(ع) هم چنین اتفاقی میافتد و بلکه بسیار رفیعتر و بالاتر؛ امام حسین(ع) در کنار خانه کعبه میایستند و با سر دادن این کلام که «من کان فینا باذلا مهجته و موطنا علی لقا الله نفسه، فلیرحل معنا، فانی راحل مصبحاً ان شاءالله» از دیگران میخواهند که وارد حریم خاصه الهی، که همان حریم اهلبیت (ع) است، شوند و به این صورت محرم شوند. امام میفرمایند: «هان به هوش باشید! هر کدام از شما آماده است تا در راه ما قطره قطره خونش را بذل کند و در لقاءالله وطن گزیند، او بار سفر بربندد و همراهی ما را برگزیند؛ چراکه من به خواست خدا و در پرتو مهر و لطف او بامداد فردا حرکت خواهم کرد». آنها که به این ندا لبیک گفتند، در واقع آنان دنیا را کنار گذاشتند و در یک صحنه واقعی و نه نمادین، خود را آماده حجی رفیع کردند.
قدیریان تاکید کرد: حاجی بعد از محرم شدن به عرفات میرود. به بیرون شهر میرود و ساکن بیایان میشود، جایی خلوت میکند تا معرفت خود را تقویت کند، این بدان معناست که انسان قبل از هر کاری باید معرفتش را تقویت کند، ولو در مناسک حج و حتی اگر در بیابان باشد. در کاروان امام(ع) هم، این مفهوم انجام گرفت، ایشان کاروان را حرکت دادند، از مکه تا کربلا، فرصت خوبی بود؛ فرصتی بود که حاجیان کاروان امام حسین(ع) خالصانه به امامشان بپردازند و برای کسب معرفت لازم، از او بخواهند تا بیشتر خود را برای آنها معرفی کند. آنها به امام نزدیک میشدند و از ایشان میپرسیدند: آقاجان! شما کیستید؟ اینکه شما امام هستید، یعنی چه؟ منظور از اولیالامری که خداوند در آیه «اطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ» از ایشان یاد کرده، ولی امر مسلمین است یا ولی امر عالم؟ آنها فرصت داشتند که هرچه بیشتر امام خود را بشناسند، یعنی آنها عرفات را سپری میکردند، در منازل بین راه تا قبل از کربلا چنین فرصتی بود. آنها با حضرت اباالفضل(ع) و با علیاکبر(ع) صحبت میکردند و مهمتر از این دو بزرگوار، با امام سجاد(ع) به صحبت میپرداختند.
کربلا؛ مشعر کاروان امام حسین(ع) بود
او یادآور شد: حجاج در مناسک حج، وقتی به عرفات میرسند، باید در پی معرفت باشند، اما متاسفانه در عرفات کسب معرفت در بین حجاج کمرنگ است. در عرفات آنچه برای ما اهمیت دارد این است که صرفا در مراسم دعای عرفه شرکت کنیم و دعا بخوانیم و از این مقطع عبور کنیم، حال آنکه در عرفات باید به کسب معرفت پرداخت و حتی به دعای عرفه نیز باید به عنوان یکی از عوامل کسب معرفت نگریست. همه تا پایان دعای عرفه در چادرها یا اطراف آنها مینشینند. دعای عرفه که تمام میشود، گویا وظیفه ما نسبت به این موقعیت و کسب معرفت تمام شده است.
مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری خاطرنشان کرد: حاجی بعد از عرفات به مشعر میرود. در آنجا سنگ جمع میکند تا برای حرکت نمادین آماده شود. سرزمین کربلا مشعر کاروان امام حسین(ع) بود. ایشان در خلال حرکت کاروان و اقامت چند روزه در سرزمین کربلا، با معرفت پیدا کردن نسبت به امام و شعور یافتن و حس کردن حقیقتی به نام امام، آماده مبارزه با شیطان و قربانی کردن نفس برای مستقر شدن در لقاءالله میشوند. زمانی که امام حسین(ع) بیعت را از آنها برداشت، هیچ یک دست از امام(ع) نکشیدند و در کمال آمادگی به دور امامشان حلقه زدند. یعنی آنها در عرفاتشان نسبت به امامشان معرفت صحیح پیدا کرده بودند و در مشعرشان با تمام وجود امام بودن امام را درک کرده بودند، لذا در آن شرایط با افتخار و تا پای جان ایستادگی کردند.
منای کاروان امام حسین(ع)، روز عاشورا بود
قدیریان تاکید کرد: حاجی بعد از مشعر به منا میرود تا به صورت نمادین با ابلیس لعین بجنگد و رمی جمرات و سپس قربانی کند. منای کاروان امام حسین(ع) روز عاشورا و زمانی بود که وارد میدان شدند و با شیاطین انسی و لشکر انسانی ابلیس نبرد کردند. آنها ابتدا با جنگی مردانه و پر اقتدار شیاطین را رمی کردند و سپس حقیقتا نفس و بلکه تمام وجودشان را در پیشگاه خدا قربانی کردند و بذل جان شرطی بود که در ابتدای مسیر حرکت، از سوی امامشان برای ایشان گذاشته شده بود. یعنی کاروان امام حسین(ع) همان رفتار حاجیان را در صحنه واقعی به انجام رساندند.
وی گفت: حاجی بعد از منا به مکه باز میگردد و در فضایی امن شروع به طواف خانه خدا میکند. کاروان امام حسین(ع) در حجشان بعد از نبرد با ابلیسیان و قربانی کردن هر آنچه داشتند، وارد فضایی امن در اعلیعلیین شدند و پیوسته تا ابد، به طواف امام(ع) میپردازند که «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنّاتٍ وَ نَهَرٍ* فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ». در این نوع نگاه میبینیم که امام حسین(ع) نه تنها حج را رها نکرد، بلکه آن را وارد زندگی انسانها کرد، با این توصیف تازه انسان متوجه جایگاه و منزلت حج میشود. گاهی ممکن است شرایطی پیش بیاید که انسان ناچار شود میان حج ظاهری و باطنی یکی را انتخاب کند، در چنین شرایطی، عقل انسان حکم میکند که باطن و اصل را انتخاب کند و از پوسته و ظاهر درگذرد. فشار مشکلات فرهنگی دارد زیاد میشود و دیر یا زود باید مسئولان فرهنگی در کنار ظاهر دین، به باطن آن نیز توجه کنند، به عبارت دیگر، باید اجازه دهند معرفت ناب اهلبیت (ع) در آثار هنری تجلی کند.