به گزارش حلقه وصل، آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 80 و 81 سوره مبارکه «اسراء» به عوامل پیروزی حق بر باطل و دلایل برخی شکستهای مسلمانان در برابر مستکبران اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْق وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْق وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً * وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛ و بگو: پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى یارى کننده برایم قرار ده! و بگو: حق آمد، و باطل نابود شد یقیناً باطل نابود شدنى است». (اسراء/ 80 و 81)
چرا مسلمانان از مستکبران شکست میخوردند؟
غالباً در میدانهاى مبارزه حق و باطل، لشکر باطل از عده بیشترى برخوردار است، و در عین حال، لشکر حق با کمى نفرات و کمبود وسایل ظاهرى از پیروزىهاى چشمگیرى برخوردار مىشود، که نمونههاى آن را در جنگهاى اسلامى بدر و احزاب و حنین و مانند آن، و همچنین در عصر خود ما در انقلابهاى پیروزمند ملتهاى مستضعف در برابر ابرقدرتهاى مستکبر مشاهده مىکنیم.
این به خاطر آن است که: حامیان حق، از نیروى معنوى خاصى برخوردارند که از یک «انسان»، یک «امت» مىسازد.
در آیات فوق، به سه عامل مهم پیروزى اشاره شده، عواملى که مسلمانان امروز، غالباً از آن فاصله گرفتهاند و به همین دلیل شاهد شکستهاى پى در پى از دشمنان مستکبرند.
این سه عامل عبارتند از: ورود صادقانه و صمیمانه در کارها، و ادامه این برنامه تا پایان کار (رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْق وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْق).
تکیه بر قدرت پروردگار، اعتماد به نفس و ترک هر گونه اتکاء و وابستگى دیگران (وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً).
و به این ترتیب هیچ سیاستى در مسیر پیروزى، مؤثرتر از صدق و راستى نیست و هیچ تکیه گاهى، برتر از استقلال، نفى وابستگى و توکّل بر خدا نمىباشد.
مسلمانان چگونه مىخواهند، بر دشمنانى که سرزمینهایشان را غصب کردهاند، و منابع حیاتیشان را به غارت مىبرند، پیروز شوند؟ در حالى که از نظر نظامى، اقتصادى و سیاسى وابسته به همانها هستند؟
آیا مىتوان با سلاحى که از دشمن خریدارى مى کنیم، بر دشمن پیروز شویم؟ چه خیال خام و فکر باطلى؟!
حق پیروز واقعی است و باطل نابود
در آیات فوق، به یک اصل کلّى و اساسى دیگر و یک سنت جاودان الهى برخورد مىکنیم که مایه دلگرمى همه پیروان حق است، و آن این که: سرانجام حق پیروز است و باطل به طور قطع، نابود شدنى است، باطل صولت و دولتى دارد، رعد و برقى مىزند، کرّ و فرّى نشان مىدهد، ولى عمرش کوتاه است، و سرانجام به دره نیستى سقوط مىکند.
و یا به گفته قرآن همچون «کفهاى روى آب چشمکى مىزند، غوغایى مىکند و خاموش مىگردد، و آب که مایه حیات است مىماند» (فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمّا ما یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الاْ َرْضِ).
دلیل این موضوع، در باطن کلمه باطل نهفته شده؛ زیرا چیزى است که با قوانین عالم آفرینش هماهنگ نیست، و سهمى از واقعیت و حقیقت ندارد.
ساختگى است، قلابى است، بىریشه است، میان تهى است، و مسلماً چیزى که داراى این صفات است، نمىتواند براى مدتى طولانى باقى بماند.
اما حق، عین واقعیت است توأم با راستى، درستى، داراى عمق و ریشه و هماهنگ با قوانین خلقت و چنین چیزى، باید باقى بماند!
پیروان حق، متّکى به سلاح ایمان، منطق وفاى به عهد، صدق حدیث، فداکارى و گذشت، و آمادگى براى جانبازى تا سر حد شهادتند، نور آگاهى قلبشان را روشن کرده، از هیچ چیز جز الله نمىترسند، و به غیر او متکى نیستند، و همین است رمز پیروزى آنها!