به گزارش حلقه وصل، در این نوشتار، ابتدا زمانهاى ذکر شده با اشاره به حدیثى که آن زمان را بیان کرده، میآوریم، سپس به بیان دیدگاههاى ارائه شده و ارزیابى آنها میپردازیم. [1]
در اخبار و احادیث اسلامى، زمان هاى متفاوتى درباره مدّت حکومت مهدوى(عج)، بیان شده است. دانشمندان مسلمان به گونههاى مختلف با این موضوع، رو به رو شدهاند. برخى به یکى از زمان هاى ذکر شده گرایش پیدا کردهاند و برخى دیگر تلاش کردهاند که وجهى براى جمع میان احادیث پیدا کنند. در این نوشتار، ابتدا زمان هاى ذکر شده با اشاره به حدیثى که آن زمان را بیان کرده، مى آوریم، سپس به بیان دیدگاه هاى ارائه شده و ارزیابى آنها مى پردازیم.
* زمانهاى ذکر شده
پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، چهارده، نوزده، نوزده و اندى، بیست، سى، چهل، هفتاد، 140 و نهایتاً 309 سال، زمان هایى هستند که در احادیث، از آنها به عنوان مدّت حکومت یا زندگى امام زمان(عج) پس از ظهور یاد شده است. برخى احادیث نیز از هفت سال و دو ماه و چند روز سخن گفتهاند. [2]
در برخى احادیث نیز مدّتى ذکر نشده و گفته شده که مهدى علیه السلام هر اندازه که خدا بخواهد، باقى خواهد ماند. مستند زمان هاى یاد شده، هر چند از نظر تعداد و اعتبار یکسان نیستند، ولى براى هر یک از آنها مى توان حدیث یا احادیثى را نقل کرد.
احادیثى از شیعه و اهل سنّت، مدت حکومت مهدى علیه السلام را هفت سال ذکر کردهاند. نمونهاش از طبرى است که از ابو سعید خدرى نقل مى کند که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «قیامت به پا نمى شود، مگر اینکه مردى از اهل بیت من حکومت مىکند و زمین را پر از عدل مى کند، چنان که پر از ظلم شده است. و این، هفت سال طول مى کشد». [3]
ابن ماجه از ابو سعید خُدرى نقل مى کند که از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیده است که: «مهدى در امّتم خواهد بود، اگر کم باشد هفت سال و اگر زیاد بماند، نُه سال». [4] احمد بن حنبل، ابن ابى شیبه، طبرانى و دیگران، احادیثى را مى آورند که افزون بر آن، هشت سال را نیز ذکر مى کند. [5]
علّامه سیّد محسن امین با سندش از ابو سعید خُدرى به نقل از پیامبر صلى الله علیه و آله چنین مى آورد: «مهدى، هفت یا ده سال حاکم بر امور مردم مى شود...». [6] سلیمان بن عیسى - که به گفته ابن طاووس در باب فتن، علّامه است - مى گوید: روایت شده که مهدى علیه السلام چهارده سال حکومت مى کند؛ [7] امّا معلوم نمىکند که حدیث از کیست و از چه طریقى به او رسیده است.
برخى محدّثان، از نوزده سال، نقل روایت کردهاند. [8] نعمانى در آخرین باب کتاب الغیبة، روایاتى در زمینه مدت زمان حکومت امام مهدى علیه السلام نقل کرده که در همه آنها از نوزده سال یا نوزده سال و چند ماه سخن به بیان آمده است. [9]
از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نقل شده است که: «مهدى، فرزند من است... بیست سال حکومت مى کند». [10] حدیثى از امام على علیه السلام نقل شده که مدّت حکومت امام مهدى علیه السلام را سى یا چهل سال بیان کرده است. [11]
برخى احادیث نیز مدّت حکومت امام مهدى علیه السلام را چهل سال ذکر کردهاند. از جمله در حدیثى که از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده، آمده است: «او چهل سال در روى زمین فرمان روایى مىکند». [12]
امام حسن مجتبى علیه السلام نیز از پدر بزرگوارش نقل مى کند که فرمود: «خداوند در آخر زمان، مردى را بر مى انگیزد... او زمین را از عدل، داد، برابرى، نور و برهان پر مى کند... او چهل سال بر شرق و غرب عالم فرمان روایى مى کند. پس خوشا به حال کسى که زمان او را درک کند و سخن او را بشنود». [13]
احادیث با مضامین دیگرى نیز هستند که بر چهل سال حکومت امام علیه السلام تأکید دارند. [14]
عبدالکریم خثعمى مى گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: «قائم علیه السلام چند سال حکومت مى کند؟». امام علیه السلام فرمود: «هفت سال، روزها و شبها طولانى مىشوند تا آنجا که هر سال از سال هاى او با ده سال از سال هاى شما برابرى مىکند و بدین گونه، مدّت حکومت او با هفتاد سال از سال هاى شما برابر مى شود». [15]
بزرگترین عددى که در باره مدّت حکومت مهدى علیه السلام ذکر شده است، 309 سال است. طبرى از امام باقر علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «قائم علیه السلام سیصد و نُه سال، به اندازه توقّف اصحاب کهف در غارشان، حکومت خواهد کرد». [16]
نعمانى، از جابر جُعفى، از امام باقر علیه السلام روایت مىکند که فرمود: «مردى از ما اهل بیت، سیصد و سیزده سال حکومت مى کند، افزون بر نه سال». جابر مى پرسد: چه زمانى این امر واقع مى گردد؟ امام علیه السلام مى فرماید: «بعد از مرگ قائم علیه السلام». مى گوید: از امام پرسیدم: قائم علیه السلام چه قدر توقّف دارد. امام علیه السلام مى فرماید: «از روز قیامش تا مرگش نوزده سال». [17] بر اساس این حدیث، دوران حکومت و حضور امام مهدى علیه السلام پس از قیام، کوتاه (19 سال) است؛ امّا دوران بقاى نظامى که مهدى علیه السلام بر پایه عدل بنا نهادند، بلند (322 سال) [18] است.
البته برخى احادیث نیز از احتمال یک روز بلند نیز سخن گفتهاند؛ امّا این بدان معنا نیست که خواسته باشند مقدار حکومت امام علیه السلام را تعیین کنند؛ بلکه مى خواهند حتمى بودن آن حکومت و رسیدن امام علیه السلام به اهدافش را در زمان بسیار کوتاه، بیان کنند. مثلاً در برخى از آنها مى خوانیم که حتى اگر یک روز از دنیا باقى مانده باشد، خداوند، کسى از اهل بیت را برمى انگیزاند تا زمین را پر از عدل کند. [19] در پاره اى احادیث از طولانى بودن آن روز، سخن به میان آمده است. [20]
حدیث دیگرى وجود دارد که کمتر در باره آن بحث شده است؛ امّا وجهى دیگر از موضوع را پیشاروى ما مىگشاید. در این حدیث، مدّت خاصى براى حکومت امام زمان علیه السلام ذکر نشده و تلاشى عامدانه و آشکار بر مخفى ماندن آن، صورت گرفته است. حدیث چنین است: ابن عبّاس از پدرش نقل مى کند که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «اى عمو! دوازده جانشین از فرزندان من ولایت پیدا مى کنند. سپس امور زشت و شدید و بزرگى واقع مى گردد. سپس مهدى علیه السلام از فرزندانم خارج مى شود. خداوند، کارش را در یک شب درست مى کند. پس از آن، زمین را پر از عدل مى کند چنان که پر از ظلم شده است و باقى مى ماند در زمین، هر چه خدا بخواهد. سپس دجّال، خارج مى شود». [21]
این حدیث را ابتدا اهل سنّت نقل کردهاند. سپس علماى شیعه نیز در مقام احتجاج براى اثبات تعداد امامان جانشین پیامبر صلى الله علیه و آله به آن استناد کردهاند. در هر حال، آنچه به بحث جارى مربوط مى شود، زمان حکومت امام زمان علیه السلام است که در اینجا به گونه اى مخفى مانده و به خواست خداوند، واگذار شده است.
* تعابیر به کار رفته
مفاهیمى که در احادیث اسلامى براى بیان زمان حکومت مهدوى یا اقامت مهدى علیه السلام در این جهان مورد استفاده قرار گرفته، متفاوت است و توجّه به آنها مى تواند تا حدّى ما را در جمع بندى موضوع، یارى دهد. برخى احادیث از تعبیر «یکون» [22] به معناى بودن و شاید در اینجا به معناى زیستن، استفاده کردهاند. دو تعبیر دیگر نیز در احادیث وجود دارد که به همین معنا، یعنى زیستن است: «عاشَ» [23] و «یَعیشُ». [24] ظاهر این تعابیر، از مقدار زمان زندگى ایشان پس از ظهور حکایت دارد. احادیثى که واجد این تعابیر هستند، مقدار زمان زیستن ایشان را هفت، هشت یا نه سال بیان کردهاند. در مجموعه احادیث این باب، تنها یک مورد است که زندگى مهدى علیه السلام را پس از ظهور، بیش از نه سال بیان کرده، و آن، حدیث امام باقر علیه السلام است که زندگى امام پس از ظهور را از روز قیامش تا روز مرگش نوزده سال، [25] بیان کرد. در این حدیث، از تعبیر «یقوم» [26] استفاده شده و تصریح دارد به اینکه مورد سؤال، از روز قیام تا روز مرگ است و دال بر مقدار زندگى ایشان پس از ظهور است.
تعبیر دیگرى در حدیث پیش گفته ابن عباس به نقل از پدرش از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وجود دارد که ظاهرش از مقدار زندگى ایشان حکایت دارد: «وَ یَمْکُثُ فِى الْأَرْضِ مَا شَاءَ اللَّهُ؛ و باقى مى ماند در زمین هر چه خدا بخواهد». امّا اولاً، این حدیث، زمان خاصى را تعیین نمى کند و ثانیاً، برخى قرائن دیگر حاکى از این است که مراد از توقّف ایشان بر روى زمین، اصل زندگى ایشان نیست؛ بلکه سلطه ایشان بر زمین است؛ زیرا تعبیر «یمکث فى الأرض» پس از آن آمده است که فرمود: «خداوند، کارش را در یک شب درست مى کند. پس از آن زمین را پر از عدل مى کند چنان که پر از ظلم شده است و باقى مى ماند در زمین هر چه خدا بخواهد». یعنى پس از آنکه خداوند، کارش را درست کرد و او زمین را پر از عدل و داد کرد، آنگاه هر قدرخدا بخواهد، بر زمین توقّف خواهد داشت.
دو تعبیر دیگر، یعنى «ملک» [27] و «یملک»، [28] ناظر به مقدار حکومت و سلطه ایشان است. این دو مفهوم، بیشترین کاربرد را در احادیث این باب دارند و اغلب زمان هاى ذکر شده با یکى از این دو تعبیر آمدهاند. برخى احادیث، هفت سال، هشت سال و نه سال - که با مفهوم «یعیش» آمده بودند -، با همان مضمون با تعبیر «یملک» [29] نیز آمده است. شاید بتوان این را قرینه اى گرفت که احتمال کاربرد «عاش» و «یعیش» را به معناى حکومت تا حدّى تقویت کند؛ گو اینکه چنین قرینه اى نمى تواند ظهور این تعابیر را در زیستن از میان ببرد و آن را به معناى حکومت بگیرد.
سیّد ابن طاووس، حدیثى را از ابو سعید خُدرى از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نقل مى کند که در آن، گفته شده مهدى علیه السلام در آن وضع، یعنى پس از آنکه حاکم شد، هفت، هشت یا نه سال زندگى مى کند. [30] در این عبارت، میان حکومت و زندگى، جمع شده است و هر دو تعبیر «یعیش» و «یملک» را دارد. بر این اساس، مى توان گفت که احادیث داراى تعابیر عاش و یعیش، احتمالاً ناظر به زندگى امام پس از حاکم شدنش است.
طبعاً مقدار حکومت ایشان از مقدار زمان زندگى ایشان کمتر است؛ زیرا پس از ظهور، مدّتى طول مى کشد تا حکومت ایشان مستقر شود. مبارزات ایشان براى برپایىِ حکومت و استقرار در منطقه اى از زمین، هر چند کوتاه باشد، زمانى را به خود اختصاص مى دهد که خارج از زمان حکومت ایشان است. در نتیجه، هر اندازه مقدار حکومت ایشان در نظر گرفته شود، باید زندگى ایشان طولانىتر باشد.
* نظریهها
وجوه مختلفى براى جمع میان احادیث ذکر شده بیان شده است. علّامه مجلسى براى جمع احادیث چنین مى گوید:
اخبار متفاوت وارد شده در زمینه مدّت حکومت امام مهدى علیه السلام، برخى بر همه مدّت فرمان روایى ایشان، برخى بر زمانِ استقرار دولت او، برخى بر سالها و ماهها به حساب ما و برخى هم بر سالها و ماه هاى طولانى زمان ایشان حمل مى شود. [31]
ایشان در انتها از عبارت «والله اعلم» استفاده مى کند که گویاى تردید خود وى در این جمع بندى است.
ابن حجر عسقلانى معتقد است که آنچه احادیث بر آن اتفاق دارند، این است که او بى تردید هفت سال حکومت مى کند. از ابن الحسین ابرى هم نقل شده است که اخبار مستفیض و متواتر، دلالت دارند که او هفت سال حکومت مى کند. [32]
آیتالله سیّد صدرالدین صدر مىگوید که بیشتر احادیث این باب بر این موضوع اتفاق دارند که مدّت حکومت او هفت سال است و تردید در زیادتر از این مقدار تا تمام شدن، نه سال است. به گفته ایشان این قول، ظاهرتر و مشهورتر است و این، خود فضیلتى بزرگ براى مهدى علیه السلام است که قیام او براى اصلاح دین و دنیایى وعده داده شده که در این مدّت کوتاه رخ مى دهد. چنان که قیام جدّ بزرگوار او نیز در مدّت هشت سال، یعنى از سال دوم هجرى به بعد، به ثمر نشست.
وى سرانجام این احتمال را مطرح مى کند که ممکن است دلیل اختلاف احادیث این باشد که اساساً نمى خواستهاند حقیقت را در مورد مدّت زمان زندگى مهدى علیه السلام بیان کنند تا شنونده، خود هر یک از اقوال را که مایل بود برگزیند و طولانىترین زمان را براى بقاى مهدى آرزو کند. اگر چه ترجیح با قول هفت سال است و همین هم اقواست. [33]
به نظر آیتالله مکارم شیرازى، اختلافات موجود در احادیث مربوط به مقدار زمان حکومت امام زمان علیه السلام، در واقع، ممکن است به مراحل و دوران هاى آن حکومت اشاره داشته باشد؛ یعنى آغاز شکل گرفتن و پیاده شدنش پنج یا هفت سال، دوران تکاملش چهل سال و دوران نهایىاش بیش از سیصد سال.
ولى قطع نظر از احادیث اسلامى، مسلّم است که این آوازهها و مقدّمات براى یک دوران کوتاه مدّت نیست؛ بلکه قطعاً براى مدّتى طولانى است که ارزش این همه تحمّل زحمت و تلاش و کوشش را داشته باشد. [34]
* بررسى
احادیث این باب، بسیار متنوّع و بعضاً متعارض است. همه احادیث ناظر به زمان حکومت امام مهدى علیه السلام یا مقدار بقاى ایشان بر روى زمین پس از قیام، به لحاظ سندى، ضعیفاند. تنها برخى موارد که از هفت سال و نه سال سخن گفتهاند، نزد برخى از اهل سنّت، صحیح به حساب مى آیند؛ امّا دیگران، آنها را ضعیف مى دانند. افزون بر این، در مسائل تاریخى و اعتقادى نمى توان به استناد یک حدیث، هرچند از نظر سند معتبر باشد، چیزى را اثبات کرد. در این موضوعات باید قرائن دیگرى نیز در کار باشد تا بتوان به درستى مضمون نقل شده، اعتماد کرد. [35]
اینک با صرف نظر از موضوع یاد شده و با فرض صحّت احادیث، به جمع بندى مى پردازیم و تلاش مى کنیم که معقولترین وجه ممکن در فهم این دسته از احادیث ارائه شود. بدیهى است که هر گونه اظهار نظر در این باره نمى تواند از حدّ فرضیه هاى محتمل، بالاتر رود.
مأموریت و رسالت مهدى علیه السلام تحقّق ارزش هاى الهى و قرآنى و تأسیس جامعه توحیدى به معناى کامل آن است به گونهٍ اى که هیچ گونه اثرى از شرک در آن دوره مشاهده نشود: «یَعْبُدُونَنِى لا یُشْرِکُونَ بِى شَیْئاً؛ تنها مرا بپرستند و چیزى را شریک من قرار ندهند». [36] مسلّم است که تأسیس چنین بناى عظیم، آن هم با آن عمق و گستردگى غیر قابل توصیف، کارى است که با توجّه به روند طبیعى امور و عدم استفاده از قدرت اعجاز (مگر در موارد ضرورت)، نیاز به گذشت زمان دارد.
* اختلاف زمان به دلیل تنوّع موضوعات
مى توان برخى اختلاف تعابیر احادیث را مربوط به این دانست که موضوع، متفاوت است؛ زیرا پس از ظهور امام زمان علیه السلام بلافاصله حکومت ایشان برپا نمى شود و مدّتى مشغول مبارزه با ظالمان خواهند بود. در طول دوران ظهور ایشان مراحل متفاوتى طى خواهد شد و فراز و نشیب هایى در برپایىِ حکومت مهدوى وجود خواهد داشت. همچنین پس از وفات یا شهادت ایشان نیز آن حکومت از میان نمى رود و به واسطه رجعت پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان دیگر علیه السلام استمرار مى یابد.
یک احتمال این است که حکومت خود مهدى علیه السلام کوتاهتر باشد و حکومت سایراهل بیت علیه السلام پس از رجعت آنان استمرار یابد و تحقّق اهداف این حکومت در درازمدت و به دست دیگر امامان علیه السلام باشد. بر این اساس، زمان هاى طولانىتر را باید ناظر به نظام حکومت مهدوى دانست، نه حکومت شخص امام مهدى علیه السلام. در حدیث پیش گفته امام باقر علیه السلام: زندگى امام مهدى علیه السلام از روز قیام تا روز مرگ، نوزده سال و حکومت دیگر اهل بیت علیهم السلام، سیصد و بیست و دو سال بیان گردید. [37]
احتمال دیگر این است که برخى از توفیقات این حکومت در دوره رجعت امام زمان علیه السلام اتفاق بیفتد. [38] بخشى از موفّقیتها در دوره اول - که مى تواند کوتاه باشد -، واقع مىگردد و بخشى دیگر در دوره رجعت.
در این صورت، احادیثى که از عبارت «یعیش» و «عاش» و «یکون» استفاده کردهاند، باید مدّت زمان طولانى ترى را گفته باشند و روایت هایى که ناظر به زمان حکومت امام علیه السلام هستند، زمان کوتاه ترى را ذکر کرده باشند؛ امّا چنین نیست. همان طور که گذشت، احادیثى از زندگى هفت، هشت یا نه ساله امام زمان علیه السلام پس از ظهور سخن گفتهاند و از تعبیر «یکون»، «عاش» یا «یعیش» استفاده کردهاند. در عین حال، برخى نیز از حکومت هفت ساله گفتگو کردهاند. تعدادى نیز زمان حکومت ایشان را بیشتر، یعنى چهارده، نوزده، بیست، چهل و بیشتر از آن گفتهاند.
بنا بر این، نمى توان بر اساس معیارى معیّن و واحد در این زمینه حکم کرد و قاطعانه، این زمان هاى مختلف را به صورت یاد شده، تطبیق کرد.
* گسترش ظرف زمان (هر سال، معادل 10 یا 20 سال)
احادیثى که ناظر به گسترش زمانىاند و مى گویند هر سال آن حکومت، معادل ده سال و برخى آن را معادل بیست سال عادى به حساب مى آورند، ممکن است بیانگرسرعت تحوّلات بر اثر رشد علم و فناورى باشند. با این حال نمى توان مقدار کم ذکر شده در برخى احادیث را با این توجیه، به طور عادى فهم کرد. اگر امرى معجزه آسا رخ دهد و هفت سال حکومت ایشان در واقع مطابق هفتاد یا یک صد و چهل سال شود، [39] مى توان درک کرد که در چنین زمانى، آن تحوّلات عظیم در کل جهان رخ دهد. امّا اگر انتظار باشد که صرفاً در همان هفت سال همه این تحوّلات واقع گردد، به طور عادى، قابل فهم نیست. افزون بر اینکه در این احادیث، راویان ضعیفى [40] وجود دارند که اعتماد به صحّت حدیث را بسیار کم مى کنند.
* مخفى نگاه داشتن
روایت ابن عباس از پدرش از پیامبر صلى الله علیه و آله که مى گفت پس از برپایى حکومت عدل مهدوى، هر قدر خدا بخواهد در زمین باقى مى ماند، گویاى تعمّدى بر مخفى ماندن مقدار حکومت امام زمان علیه السلام است. این حدیث، نظر آیة اللَّه صدر را در مورد تعمّد در مخفى نگاه داشتن مقدار زمان حکومت مهدى علیه السلام تقویت مى کند؛ امّا نمى توان این نظر را پذیرفته شده تلقى نمود؛ زیرا اگر چنین بود، جا داشت که همه احادیث، این گونه عمل کنند، نه اینکه در برخى سالیانى را مشخص کنند و در برخى دیگر، سالیانى دیگر. اگر پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام مى خواستند چیزى را مخفى نگاه دارند، على القاعده، آن را با کلمات مبهم بیان مى کردند و سالیان مشخّصى را ذکر نمى کردند. همچنین اجبارى در ذکر این سالیان مشخّص در کار نبوده که بخواهیم آنها را بر تقیّه حمل کنیم. شاید به همین دلیل است که مرحوم صدر این قول را قوى نمى داند و آن را فقط در حدّ یک احتمال، مطرح مى کند. [41]
* مقدار حکومت: کوتاه یا بلند
با توجّه به ضعف بیشتر احادیث این باب و ضرورت وجود ادلّه اطمینان آور در مسائل اعتقادى و تاریخى، نمى توان در باره مقدار حکومت مهدى علیه السلام نظرى قاطع داد. کسانى که از طریق مقایسه با حکومت پیامبر صلى الله علیه و آله در مدینه (هشت تا ده سال)، مقدار حکومت امام مهدى علیه السلام را کوتاه (هفت سال) مى دانند، به تفاوتهاى این دو حکومت توجّه نکردهاند؛ زیرا جامعه اسلامى صدر اسلام، بسیار محدود بود و در گستره شبه جزیره عربستان واقع شد، نه در سراسر زمین. حکومت جهانى مهدى علیه السلام قرار است که کلّ جهان را زیر پوشش خود قرار دهد و همه مردم عالم را به راه راست هدایت کند و به سوى اسلام بکشاند و چنین کارى با هر سرعتى هم که فرض شود، نمى تواند به طور عادى در هفت، هشت یا نه سال اتفاق بیفتد. بنا بر این، نمى توان نظر ایشان را در این زمینه پذیرفت.
دیدگاه هاى دیگر نیز استدلال قوى و قابل اعتمادى ندارند. على الخصوص اگر به تعارض احادیث این باب توجّه کنیم، از دادن حکمى قاطع، پرهیز خواهیم کرد.
در عین حال باید توجّه داشت که استقرار حکومت عادلانه در سراسر زمین پس از قرنها حاکمیت کفر و ظلم، به مجاهدتى طولانى و گسترده نیازمند است و قطعاً مهدى علیه السلام یا جانشینان ایشان، باید سالها در جهان حضور داشته باشند تا بتوانند به همه اهداف خود جامه عمل بپوشانند. پذیرش این مطلب که مردم، قرنها براى تحقّق عدل مهدوى در انتظار باشند و سختىها و مشکلات بسیارى را در این راه تحمّل کنند، ولى این حکومت، چند سالى بیشتر به طول نینجامد و بساط جهان در هم پیچیده شود، بسیار دور از ذهن است و باید دست کم نظام حکومت مهدوى، زمان درازى پابرجا بماند.
البته تصوّر اینکه در آن نظام مهدوى - که پس از قرنها انتظار تشکیل شده است -، خود امام مهدى علیه السلام حضور نداشته باشند و تنها پس از هفت سال از دنیا بروند نیز دشوار است. قرنها بشر در انتظار اوست و برایش دعا مى کند. دستور اهل بیت علیهم السلام این است که براى بقاى او بر روى زمین و تمتع طولانى او دعا کنیم: «اللهم کن لولیک الحجّة بن الحسن...». تمتّع طولانى ایشان پس از استقرار حکومتشان خواسته مى شود: «حتّى تُسکنه أرضک طوعاً و تمتّعه فیها طویلاً». [42] اگر مقرّر باشد که دوران زندگى ایشان پس از استقرار حکومتشان کوتاه باشد، وجهى براى آموزش این دعا و خواندن آن وجود ندارد.
پینوشتها:
[1]. به قلم پژوهشگر ارجمند، حجّة الاسلام و المسلمین دکتر هادى صادقى.
[2]. الفتن: ج 1 ص 378 ح 1130؛ الملاحم و الفتن: ص 167.
[3] عَن أبى سَعیدٍ، أنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله قالَ: لا تَقومُ السّاعَةُ حَتّى یَملِکَ رَجُلٌ مِن أهلِ بَیتی، أجلى، أقنى، یَملَأُ الأَرضُ عَدلاً کَما مُلِئَت قَبلَهُ ظُلما، یَکونُ سَبعَ سِنینَ ر. ک: ص 184 ح 1739. منابع اهل سنّت نیز بیشترین نقل را در باره مدّت حکومت امام علیه السلام بر اساس هفت سال دارند، از جمله: ر. ک: ج 2 ص 126 ح 268، مسند ابن حنبل: ج 3 ص 36 ح 11130، ذکر أخبار اصبهان: ج 1 ص 84 و نیز، پانوشت 2 و 3 همین صفحه.
در یافتن این موارد از کتاب إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، شیخ حر آملى استفاده شده است.
[4]. أنَّ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله قالَ: یَکونُ فی اُمَّتِی المَهدِیُّ، إن قَصُرَ فَسَبعٌ وإلّا فَتَسِعٌ (ر. ک: ص 368 ح 1894، و ص 172 ح 1724).
[5]. عن أبى هریرة ان رسول اللَّه صلى الله علیه و آله قال: یَکون فى اُمَّتِى المَهدِىُّ إن قَصُرَ فَسَبعٌ وإلّا فثَمانٌ وإلّا فَتَسِعٌ... (ر. ک: ص 383 ح 1912 و ص 372 ح 1899 و ص 332 ح 1849 و ص 334 ح 1850 و ص 372 ح 1900 و ص 370 ح 1898 و ص 376 ح 1905).
[6]. أعیان الشیعة: ج 2 ص 698. نیز، ر. ک: ینابیع المودّة: ص 492، غایة المرام: ص 704.
[7]. عبارت سیّد ابن طاووس این است: و فى روایة عن سلیمان بن عیسى - و کان علّامة فى الفتن - قال: بلغنى أنّ المهدى یملک أربع عشرة سنة (الملاحم و الفتن: ص 167؛ الفتن: ج 1 ص 392 - 393 ح 1181).
[8]. مانند این حدیث: ابن ابى یعفور از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که فرمود: «قائم، نوزده سال حکومت مى کند» (إثبات الهداة: ج 3 ص 547 ح 542».
[9]. الغیبة: ص 331 - 332. براى نمونه در حدیثى از امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده است: «همانا قائم علیه السلام نوزده سال و چند ماه حکومت خواهد کرد».
[10] قال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله: المهدى من ولدى... یملک عشرین سنة (ر. ک: ص 187 ح 1742، الصواعق المحرقة: ص 98). این حدیث در دیگر کتاب هاى اهل سنّت نیز روایت شده است (ر. ک: الأربعین حدیثاً فى ذکر المهدى: حدیث نهم، الفصول المهمة: ص 275، الحاوى للفتاوى: ص 66، ذخائر العقبى: ص 136، الأربعین: ص 300، البیان فى أخبار صاحب الزمان: ص 80، جواهر العقدین: ص 433، مشارق الأنوار: ص 152، نور الأبصار: ص 229).
[11]. یلى المهدى أمر الناس ثلاثین أو اربعین سنة (الفتن: ص 201).
[12]. الزام الناصب: ص 304.
[13]. ر. ک: ص 196 ح 1755، إثبات الهداة: ج 7 ص 49، بحار الأنوار: ج 52 ص 280.
[14]. ر. ک: عقد الدرر: ص 240.
[15]. ر. ک: ج 8 ص 24 ح 1432.
[16]. إِنَّ الْقَائِمَ علیه السلام لَیَمْلِکُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ تِسْعَ سِنِینَ، کَمَا لَبِثَ أَصْحَابُ الْکَهْفِ فِى کَهْفِهِم ر. ک: ص 258 ح 1823. دیگران نیز این حدیث یا مشابه آن را آوردهاند. براى نمونه، ر. ک: ص 200 ح 1760، تاج الموالید: ص 116، إعلام الورى: ج 2 ص 293.
[17] جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ علیه السلام یَقُولُ وَ اللَّهِ لَیَمْلِکَنَّ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ وَ ثَلَاثَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ یَزْدَادُ تِسْعاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ بَعْدَ مَوْتِ الْقَائِمِ ع قُلْتُ لَهُ وَ کَمْ یَقُومُ الْقَائِمُ علیه السلام فِى عَالَمِهِ حَتَّى یَمُوتَ فَقَالَ تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً مِنْ یَوْمِ قِیَامِهِ إِلَى یَوْمِ مَوْتِهِ (ر. ک: الغیبة، نعمانى: ص 331 ح 3).
[18]. احتمالاً مقصود 313 سال شمسى، معادل 322 سال قمرى است.
[19] قال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله: یخرج فى آخر الزمان رجل من ولدى اسمه کاسمى و کنیته ککنیتى یملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا فذلک هو المهدى علیه السلام، (ر. ک: تذکرة الخواص: ص 204. و نیز، همین دانش نامه: ص 176 ح 1730)، این حدیث، مشهور است و ابو داوود و زُهرى همین معنا را آوردهاند و اضافه اى دارد که فرموده: لو لم یبق من الدهر إلاّ یوم واحد لبعث اللَّه من أهل بیتى من یملأ الأرض عدلاً (ر. ک: ص 170 ح 1719 و 1720، دیگر کتاب هاى اهل سنّت نیز این حدیث را آوردهاند (ر. ک: الأربعین حدیثاً فى ذکرالمهدى: حدیث نوزدهم، عقد الدرر: ص 274، الفصول المهمّة: ص 274).
[20] وَ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ذَلِکَ حَتَّى یَخْرُجَ قَائِمُنَا فَیَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً (کفایة الأثر: ص 165). به گفته محدّثان، این حدیث، مشهور و متواتر است. شبیه این احادیث از بعضى امامان معصوم علیهم السلام همچون امام صادق علیه السلام، امام رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام نقل شده است (ر. ک: ص 180 ح 1734 و 1735 و ص 200 ح 1759 و ص 254 ح 1819 و کفایة الأثر: ص 266 و 277 و 281).
[21]. یَمْلِکُ مِنْ وُلْدِی اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً ثُمَّ تَکُونُ أُمُورٌ کَرِیهَةٌ شَدِیدَةٌ عَظِیمَةٌ ثُمَّ یَخْرُجُ الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی یُصْلِحُ اللَّهُ أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ یَمْکُثُ فِى الْأَرْضِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ یَخْرُجُ الدَّجَّال. (ر. ک: ص 186 ح 1744).
[22]. عَن أبى سَعیدٍ الخُدرِیِّ، أنَّ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله قالَ: یَکونُ فی اُمَّتِی المَهدِیُّ، إن قَصُرَ فَسَبعٌ وإلّا فَتَسِعٌ، فَتنعم فیهِ اُمَّتى نِعمَةً لَم ینعموا مِثلَها قَطُّ، تُؤتى اُکُلُها ولا تَدَّخر مِنهُم شَیئا، وَالمالُ یَومَئذٍ کُدوسٌ، فَیَقومُ الرَّجُلُ فَیَقولُ: یامَهدِیُّ، أعطِنی، فَیَقولُ: خُذ. (ر. ک: ص 369 ح 1894 و ص 370 ح 1898 و ص 382 ح 1912 و ص 376 ح 1905).
[23]. أبا سعید الخُدرِىّ، قالَ: قالَ النَّبِىَّ صلى الله علیه و آله: یَکونُ مِن اُمَّتِیَ المَهدِیُّ، فَإِن طالَ عُمُرُهُ أو قَصُرَ عُمُرُهُ عاشَ سَبعَ سِنینَ، أو ثَمانَ سِنینَ، أو تِسعَ سِنینَ، یَملَأُ الأَرضَ قِسطا وعَدلاً، وتُخرِجُ الأَرضُ نَباتَها، وتُمطِرُ السَّماءُ قَطرَها. (ر. ک: ص 372 ح 1899).
[24]. أبا سعید الخُدرِىّ، قالَ: قالَ النَّبِىَّ صلى الله علیه و آله: یَنزِلُ بِاُمَّتی فی آخِرِ الزَّمانِ بَلاءٌ شَدیدٌ مِن سُلطانِهِم... فَیَبعَثُ اللَّهُ عَزَّوجَلَّ رَجُلاً مِن عِترَتى، فَیَملَأُ الأَرضَ قِسطا وعَدلاً کَما مُلِئَت ظُلما وجَورا... یَعیشُ فیها سَبعَ سِنینَ أو ثَمانَ أو تِسعَ... (ر. ک: ص 368 ح 1895 و ص 334 ح 1850 و ص 332 ح 1849).
[25]. ر. ک: ص 122 پانوشت 5؛ الغیبة، طوسى: ص 478 ح 505؛ الاختصاص: ص 257، مختصر بصائر الدرجات: ص 214، بحار الأنوار: ج 53 ص 100 ح 121 و 122.
[26]. یَقُوم... مِنْ یَوْمِ قِیَامِهِ إِلَى یَوْمِ مَوْتِه.
[27]. الغیبة، نعمانى: ص 331 ح 1 و 2، بحار الأنوار: ج 52 ص 298 ح 59 و 60.
[28] ر. ک: ص 196 ح 1755 و ص 186 ح 1742 و ص 200 ح 1760 و ص 258 ح 1823 و ص 370 ح 1898 و ص 254 ح 1817 و ج 7 ص 112 ح 1176. از جمله: ثُمَّ یَخرُجُ رَجُلٌ مِن عِترَتى یَملِکُ سَبعا أو تِسعا، فَیَملَأُ الأَرضَ قِسطا و عَدلاً. (ر. ک ص 172 ح 1724)، ولا تَقومُ السّاعَةُ حَتّى یَملِکَ رَجُلٌ مِن أهلِ بَیتى، أجلى، أقنى، یَملَأُ الأَرضُ عَدلاً کَما مُلِئَت قَبلَهُ ظُلما، یَکونُ سَبعَ سِنینَ. (ر. ک: ص 180 ح 1739).
[29]. پیشتر در باره این احادیث، سخن گفتیم.
[30]. عبارت این است: «المهدى یعیش فى ذلک - یعنى بعد ما یملک - سبع سنین أو ثمان أو تسع» (الملاحم و الفتن: ص 165). نیز، ر. ک: الفتن: ج 1 ص 376 ح 1121، عقد الدرر: ص 238.
[31]. بحار الأنوار: ج 52 ص 280.
[32]. تهذیب التهذیب: ج 5 ص 87 ش 6894.
[33]. المهدى علیه السلام، سیّد صدر الدین صدر: ص 239 - 238.
[34]. ر. ک: حکومت جهانى مهدى علیه السلام، ناصر مکارم شیرازى: ص 281.
[35] در مسائل عملى دین، سختگیرى کمترى به کار مى رود؛ زیرا آنجا ناظر به کشف واقع نیستیم؛ بلکه در صدد یافتن وظیفه در مقام عمل هستیم. این موضوع حتّى با اصول عملیه - که صرفاً راهى براى خروج از حیرت در مقام عمل است - حل و فصل مى گردد؛ امّا در مسائلى که ناظر به کشف واقعیت است، نمى توان صرفاً تعبّدى عمل کرد و باید قرائنى در کار باشد که متناسب با اهمیت موضوع، به واقع، اطمینان بیاورد.
[36]. نور: آیه 55.
[37]. الغیبة، نعمانى: ص 332 ح 3.
[38]. بنا بر برخى احادیث، امام زمان علیه السلام نیز پس از ظهور و تشکیل حکومت از دنیا مى روند و مجدداً به دنیا مى آیند و زندگى مى کنند. در این باره، ر. ک: ج 8 ص 36 (بخش دهم / فصل سوم / پژوهشى درباره بازگشت شمارى از وفات یافتگان، هنگام قیام امام مهدى علیه السلام).
[39]. بدین معنا که زمان تغییر نکند؛ امّا تحولاتى که در آن زمان کوتاه صورت مى پذیرد، معادل هفتاد یا یک صدو چهل سال باشد.
[40]. عبد اللَّه بن قاسم حضرمى و عبد الکریم بن عمرو خَثعمى.
[41]. المهدى علیه السلام، سیّد صدر الدین صدر: ص 239 - 238.
[42]. این دعا، در اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان از معصومان علیهم السلام رسیده است (ر. ک: الکافى: ج 6 ص 190 ح 1066).