
سرویس پرونده: پژوهشگر پژوهشکده باقرالعلوم(ع) است و معاون موسسه تمدن توحیدی. همیشه در دانشگاههای کشور ردپایی از او میتوان یافت چون مبلغ فعال نهاد رهبری در دانشگاههاست. پای صحبت های حجتالاسلام سید علی موسوی درباره فعالیتهای سیاسی تشکلهای فرهنگی انقلاب اسلامی نشستیم و حاصلش متنی است که در ادامه میخوانید.
موسوی البته بیشتر به نقد و آسیبشناسی رفتارهای فعالان فرهنگی پس از رخداهایی مانند انتخابات ریاست جمهوری پرداخت. او معتقد است ما برداشت اشتباهی از انقلاب اسلامی داریم و به همین دلیل رفتارهایمان در ایام انتخابات و پس از آن مبتنی بر اندیشه اصیل انقلابی نیست.
فعالیت فرهنگی را نمیتوان از فعالیت سیاسی جدا کرد. این دو فعالیت در هم آمیختهاند یعنی شما هیچ فعالیت فرهنگی ندارید که رنگ و بو یا آثار سیاسی نداشته باشد و در ساختار قدرت تغییری به وجود نیاورد. واقعیت صحنه اجتماعی ما جنگ و جدال فرهنگی است. جریانهای مختلفی با هم رقابت میکنند تا افکار عمومی را به سمت خاصي هدایت کنند. طبیعتاً هدایتکردن افکار عمومی و سوق دادن اندیشه و افکار به هر سمت و سویی، تغییراتی را در معادلات قدرت به وجود خواهد آورد. تغییر معادلات قدرت و ایجاد یک تأثير جدي در بازی رقابت سیاسی، بدون استفاده از ابزار فرهنگی امکانپذیر نیست.
یعنی شما بدون رسانه، بدون فیلم، بدون کلیپ، بدون کار بدلی و هنری و ژورنالیستی امکان ندارد بتوانید افکار عمومی را متوجه خودتان کنید. مسئلة اصلی افکار عمومی است و لذا نمیشود راحت گفت که ما فعالیت سیاسیای داریم که از فضای فرهنگی استفاده نمیکند و فعالیت فرهنگیای داریم که فارغ از فضای سیاسی است. هر فعالیت فرهنگی تأثیر خودش را دارد خصوصاً از زاویه دید اسلامی که شما طبیعتاً هر حرکت فرهنگی برای تقویت بنیانهای نيروهاي ايماني در مقابل جبهه باطل قرار میگیرد.
درست بازی کنیم
از یک زاویه دیگر میتوانیم به صورت خاص وارد دعواهای ریز سیاسی بين افراد و اشخاص شویم یا سطح فعالیت فرهنگی خودمان را وارد این لایهها نکنیم. هرچند که در لایههای عمیقتر طبیعتاً تقابل جدي با جریانهای مختلف فکری داریم که جامعه را به سمتهای دیگری میکشند، اما هنگام تأثیر آن در مصادیق، گروهها، اشخاص، افراد و کاندیداها، اینجا میشود ديگر وارد این بازی نشد و در این سطح قرار نگرفت. چون بخش زیادی از مسائل موجود در انتخاباتهای مختلف و موضعگیریهای مختلف، الزاماً مابهازاي فرهنگی ندارد. خیلی وقتها دعواها، دعواهای جریانهای مختلفی است که شاید تفاوت سمت و سوي فرهنگی خیلی زیادی با هم نداشته باشند. صرفاً تقاضای قدرت برای این افراد یا افراد دیگر است.
فعال یک جریان فرهنگی باید سعی کند خودش را وارد منازعات ریز قدرت نکند از یک لایهای پایینتر نیاید یعنی خودش را خرج یک فرد خاص یا یک مجموعة خاص نکند تا بتواند به جایی که باید با ابهت و قدرت وارد صحنه بشود. مگر اینکه شما جایی احساس کنید که پرچم انقلاب دست کسی است که دیگر یار ندارد، اينجا باید همة توانمندیها را بگذارید.
سیاسیترین فرد جامعه
اتفاقی که در برخی انتخاباتها میافتد طیفهای مختلف مذهبی انقلاب به جنگ وجدال با همدیگر میپردازند طوري كه یکدیگر را متهم به رفتار نامعقول و پر هزینه و زدوبند پشت پرده با افراد مطرح اجتماعی میکنند. این رفتارها عملاً ضربة بدی به فضای ارتباطی بچههای مذهبی و انقلابی میزند. این نوع ورودها اصلاً به صلاح يك تشكل فرهنگی نیست.
اگر یک تشکل فرهنگی بخواهد در اینطور صحنهها تأثیرات عميق خودش را داشته باشد، طبیعتاً باید خود را از سطح منازعات سیاسی بین افراد و اشخاص فراتر قرار دهد و وارد بعضی از دعواها نشود. خود حضرت آقا سیاسیترین فرد جامعه است اما از یک سطحی پایینتر نمیآید. تشکل فرهنگی هم در منازعات سیاسی از یک لایه نباید پایینتر بیاید.
رنگ و بوی سیاسی
نکته مهم در انجام فعالیت سیاسی آن است که فعالان فرهنگی باید تفاوت فضاهای فعالیتشان را درک کنند. نمیتوانیم بگوییم هیأت مکان فعالیت سیاسی نیست اما اگر باید در هیأت همة بچههای مذهبی حضور داشته باشند، نوع ورود هیاتیها به فضای سیاسی باید با ملاحظات زیادی همراه باشد، نه به این معنا که وارد فضای سیاسی نشود اما از یک سطحی وارد حوزة منازعات قدرت نباید باشد. جریانات روزمره نباید هیأت را مشغول خودش بکند. امروز منبری در مورد فلان دعوای سیاسی صحبت کند، فردا هم در مورد دعوای جدیدی که راه افتاده صحبت بکند، پسفردا هم همینطور. هرکدام از این دعواها باعث میشود عدهای از این فضا زده شوند. اما با متانت میتوان فضاي هيئت را حفظ کرد. لابه لای این مطلب دو سه نکته هم در منبر اشاره میشود، آخر هیأت هم عدهای جمع میشوند و با هم بحث سیاسی میکنند و همه بچهها وارد فضا و فعالیت سیاسی میشوند اما متن فضای هیأت را از یک حدی نمیگذارید پایینتر بیاید.
شاید بسیاری از بچههای همین هیأت وارد فلان ستاد هم بشوند و فعالیت کنند، اما مباحث فرهنگی با اینکه کاملاً رنگ و بو و مابهازاي سیاسی دارند، اما لایة مباحث فرهنگی یک لایه بالاتر از مباحث سیاسی است. شما وارد دعوای سیاسی که میشوید باید تکلیفتان را با آقایx و z معلوم کنید. به هر حال تکلیفتان را با آن دعوایی که الان در مطبوعات مطرح است معلوم کنید. خیلی از این مباحث مهم نیست و شما وارد این دعواها میشوید. ولی وقتی در لایه فرهنگی قرار گرفتید، شیوة دیگری را میبینید. مسائل ديگري براي شما حساسیت را به وجود میآورد. اما اگر هیأت کارش در كل سیاسی باشد، قطعاً از کارکرد اصلی ويژه خودش باز میماند. کارکرد اصلی ویژة هیأت، یک فعالیت تربیتی و فرهنگی است و لایه فرهنگ را نباید با لايه سياست قاطی کنیم. اگر بچههایتان را از نظر اعتقادی به ولایت فقیه محکم بسازید، مطمئن هستید مابه ازاي سیاسی دارد و اگر اعتقاد آنها به ولايت حضرت حجت محکم باشد، تصویر اینها از ظهور حضرت حجت و از جریانات مختلف قبل از ظهور واقعبینانه باشد، طبیعتاً جریانهای مختلف سیاسی نميتوانند سوء استفاده كنند.
شعورت را بالا ببر!
هر مجموعه فرهنگی مخاطبان و هوادارانی دارد که اگر وارد عرصه فعالیت سیاسی شد، ممکن است مخاطبانش را از دست بدهد. البته این مساله بستگی دارد به مهارت فعالیت آن مجموعه یا فرد. وقتی وارد فضای حفظ قرآن میشوید باید کاملاً بحثهای سیاسی را کنار بگذارید با همه خوش وبش کنید، به همه هم احترام بگذارید. در این فضا همه جمع هستیم. در جمع دوستان خودمان فراوان دیدهایم در آن فضایی که با همدیگر کار میکردند هر کدامشان طرفدار یک کاندیدا بودهاند و همه با هم کار میکردند. اصلاً هم فضاي اين مباحثات نبود. یک جلسة بحث سیاسی هم دوستان با هم داشتند و هر کس نظر خاص خودش را میگفت. اما وقتی وارد فضای فرهنگی شدیم، همه با هم برای انقلاب اسلامی کار انجام میدهیم هرچند که بعداً کسی رفته در ستادی و آنجا فعالیت میکند.
اين درک بالای بچههاي حزباللهي را ميرساند. ما آنقدر شعور و سطح درک خودمان را بالا ببریم که آن موقعی که وارد یک تشکل فرهنگی میشویم، فارغ از همة گرایشهای سیاسی خودمان دور هم نشستهایم. الزاماً هم رأی دادن به یک کاندیدا به معنای آن نیست كه اين فرد همه زيربناي فكريش آلوده به جريان خاصی است. این دید کوتهبینانه است. این نوع نگاههاست که الان نتوانستهایم بخش زیادی از نیروهای خودمان را در دامن خودمان داشته باشیم.پس لازم نیست خود تشکل فرهنگی را وارد فعالیت کنیم اما افراد متشکل میتوانند وارد فعالیت سیاسی شوند.
انتخابات، فضای تربیت نیروها
سیاست، عرصهای است که در آن همة نگاهها و اندیشهها شکل و شمایل عینی پیدا میکند. اگر حرف از آرمانها میزنید، اینجا به صورت عینی باید تشخیص دهید که در این میدان مصادیق خاص کجاست؟ مثلا فضای انتخابات، فضای تیز و بُرانی است. نیروها در فضای سیاسی به سرعت رشد میکنند و فضای فعالیت سیاسی را میتوانید فضای انفجاری بدانید. حتی این فضا برای تربیت نیروهای مختلف هم کارساز است. بخش زیادی از مستندسازها را میتوانید در فضای مستند سیاسی، آن هم در فعالیت انتخاباتی که شور و هیجانی وجود دارد، تربیت کنید. بچههایی که توانمندی شعر دارند، بچههایی که توانمندی سرود دارند بچههایی که ایدههای قشنگی در حوزههای مختلف فضاسازی شهری دارند. یک ظرفیت عظیمی را میتوانید پیدا کنید که راحت با همدیگر شبکه میشوند، راحت با همدیگر ارتباطات ویژه میگیرند، خصوصاً اگر بحث پولی در میان نباشد و ستاد انتخاباتی ستادی باشد که با اعتقادات بچهها بنا شده باشد. شما در فضای فعالیت سیاسی، یک جمع گرم ایمانی را هم میتوانید به وجود بیاورید. برکت فراوان دارد و طبیعتاً فعالیتهای سیاسی یک تعینات و استحکامات خاصی به فعالیتهای فرهنگی خواهد داد. اما طبیعتاً باید این مرزها را محترم بشماریم.
بوی کینه، بوی تخریب
اولین آفت ورود به عرصة سیاسی، اتهامزنی بچههای مذهبی به همدیگر است یعنی متهم کردن، برچسب زدن چه در جمع بچههای بسیج چه در جمعهای مختلفی که بالاخره در جو بچههای انقلاب هستند. این نکته را باید مد نظر خودمان قرار دهیم که با کل اصول اخلاقی اسلامی باید وارد فعالیت سیاسی بشویم و اهم آنها هم خویشتنداری از اتهام زدن و تخریب رقیب است. به طبع آن، کینه و کدورت ایجاد میشود که این کینه و کدورت آرامآرام رنگ و بوی ایدئولوژیک و تئوریک به خودش میگیرد. آنگاه این تقابلها، تقابلهای عمیقی خواهد شد.
برای انجام یک فعالیت درست سیاسی، باید به یکدیگر احترام بگذاریم. در فضای گرم و صمیمی کانون فرهنگی میتوان کنار هم بود و همدلانه با یکدیگر گفتگو و بحث و صحبت و کار کرد. نباید در نظر بگیریم که همه در نهایت به یک فکر برسند. همه به یک نتیجه سیاسی خاص در دفاع کردن از یک کاندیدا یا رد کردن یک کاندیدای دیگر برسند.
همدیگر را تحمل کنیم
شاید در تشکلی اعضاء در زمینه فعالیت سیاسی نظری کاملاً مخالف هم داشته باشند اگر همه این اعضا در داخل دایره نظام ایستادهاند و دلسوز نظام هستند باید با یکدیگر تعامل منطقی و دقیق داشته باشند. مثلا استاد دانشگاهی است که در حوزه اقتصاد زحمت میکشد. نظرات دیگری دارد اما برای پیشرفت ایران فکر میکند. نکته اصلی این است که او در راستای اندیشههای انقلاب اسلامی زحمت میکشد و کار انجام میدهد. پس باید ارتباط با او را حفظ کرد. این نکتة مهمی است که در عرصه کلان انقلاب اسلامی ما باید مدنظر قرار بدهیم. در هیئت آقایی طرفدار فلان گروه است اما بچه مؤمن حزباللهی نمازخوان است. واقعاً دوست دارد برای قرآن کار کند، در هیئت برای امام حسین سینه بزند، برای امام حسین چایی بریزد، دوست دارد برای هیئت یک خدمتی انجام بدهد. ما باید با همین فضاها ارتباط داشته باشیم.
نکته مهمی که ما در این انتخابات توانستیم تجربه کنیم این بود که جریانهای مختلفی آمدند و با همدیگر رقابت کردند اما همدیگر را متهم نکردند. نه آنکه نباشد، کم بود. ما باید تحمل همدیگر را داشته باشیم نه، اصلاً با یکدیگر همراه و صمیمی و نزدیک باشیم.
فهم نادرست از انقلاب
ما بچههای حزباللهی و مذهبی یک مشکل اساسی داریم. به همدیگر انگ و برچسب میزنیم. هر وقت با هر فردی مواجه میشویم اول نقاط ضعفش جلوی چشم ما میآید. مثبتاندیش نیستیم و بیشتر عادت کردیم نقاط منفی یکدیگر را ببینیم. این مانع اتحاد و همکاری میشود.
مشکل ما فهم نادرست از انقلاب اسلامی است. ما به اسم انقلاب و به اسم ارزشها با یکدیگر درگیر میشویم. یعنی هوادار فلان کاندیدای اصولگرا به اسم هواداران انقلاب، ضد اسلام حرف میزند. این مشکل خیلی عمیقتر است و برمیگردد به آنکه تلقی درستی از فعالیت سیاسی نداریم. به هر فعالیت ضد خود انگ ایدئولوژیک و مکتبی میزنیم. این یکی را سیاه سیاه میکنیم و دیگری میشود سفید سفید. در عینحالی که اگر بدانیم طیفی از رنگهای مختلف هست شاید یکی از کاندیداها به نظر بنده مطلوبیت به مراتب بیشتری داشته باشد، اما نقاط ضعفی هم دارد. خب این جمعبندی شخص من است، فرد دیگر یک جمعبندی دیگری دارد. ما باید با احترام با یکدیگر مواجه شویم. از ادله خودمان هم بگوییم. بحث سیاسی یک بحث پراتهام نباید باشد یک بحث منطقی باید باشد. حضرت آقا فرمایش قشنگی داشتند که اگر در فضای جامعه سهم اخلاق، منطق و عقلانیت خوب ادا شود، آنوقت است که ما میتوانیم ببینیم یک جامعهای از نوع کاملاً آزاد و آزاداندیشانه خواهیم داشت.
حالا چه باید کرد؟
حالا که بحث انتخابات تمام شده است دور یکدیگر بنشینیم و کار فرهنگیامان را ادامه بدهیم. این خیلی مهم است. الان هم وقتی بچهها دور یکدیگر جمع میشوند باز هم بحث این است که این طرفدار فلان کاندیدا است و آن طرفدار دیگری و میگویند این بدبختیها به خاطر آن بود که شما فلان کردید و.... خب این که نشد کار. هر کسی این حرفها را قبول دارد در مجموعه نزدیک به خودش این کارها را انجام بدهد. ده گروه هم این کار را انجام بدهند بقیه یاد میگیرند.
باید فکر کنیم که «چه کار باید کرد؟» وقتی به چه باید کرد فکر کنیم، بیشتر میتوانیم به توافق برسیم. زیرا شما در گذشته هر چقدر که واکاوی کنید چیزهایی که کف است بالا میآید. به اندازه کافی در دوره انتخابات هزینه دادهایم، الان وقت آن است که بنشینیم دور یکدیگر و فکر کنیم که چه کار باید انجام دهیم و با یک اشتباه کوچک، صحنه را از دست ندهیم.
ما به صورت باطنی این شعور را داریم. بچههای حزباللهی صبرکردن و مقاومت کردن را یاد دارند. مسئله اصلی به نظر بنده این نیست که ما از نظر اخلاقی آدمهای سالمی نیستیم مشکل این است که ما تلقی درستی از رفتارهای انقلابی نداریم. به اسم ارزشهای انقلاب در روی یکدیگر میایستیم و بحثمان را آنقدر طولانی و بغرنج میکنیم که آرامآرم طرف مقابلمان رنجیده میشود.
اینکه رفتار درستی نیست. شما این را نمیتوانید رفتار پیامبرانه بدانید. این را نمیتوانید رفتار الگوی حضرت آقا بدانید. پیشنهاد این است که باید حول همان محور ارزشهای فرهنگیامان کار کنیم. الان دیگر فصل کار فرهنگی است. همه بچههای مذهبی باید دور یکدیگر جمع شوند و کار فرهنگی انجام بدهند. کار فرهنگی به دور از حلقههای سیاسی نمیشود کاملاً جبهه حق میخواهد بیاید و جبهه باطل را هدف بگیرد. ولی جبهه باطل نه آقای رئیسجمهوری که الان منتخب است و نه اصلاحطلبهایی هستند که با او در حال همکاری هستند. جبهه باطل، استکبار جهانی است که آدم هم در مملکت دارد و میخواهد اهداف دیگری را پیش ببرد.
خب ببنید آقا حتی با بعضی آدمهایی که میگفتیم ساکت و خائن هستند، چطور تعامل کردند؟ اگر ما بودیم چه طور رفتار میکردیم؟ همان موقع آنها را فرستاده بودیم خارج از نظام. حضرت آقا چرا بعضی از اینها را حفظشان کرد و در دایره داخل نظام قرار داد؟ برای نیروهای خودی هم همین طور است. اگر روی این و آن برچسب بزنید، این یکی را بزنید آن یکی را بزنید، دیگر چه کسی میماند؟ تنها خودت میمانی. خودت هم یک برچسب دیگر روی پیشانیات است. چه طور میخواهی فعالیت کنی؟ ما واقعاً بدانیم که جبهه دشمن فعال است و باید با یکدیگر یک فعالیت جدی -نه در آن راستایی که کاندیدای خودم باز چهار سال دیگر کاندیدای خودم بالا بیاید- انجام دهیم و پای اصول بایستیم.