
به گزارش حلقه وصل، سالها پیش مطلبی نوشتم و در فضای اجتماعی منتشر کردم مبنی بر آنکه چه لزومی دارد بودجه فرهنگی و فرصتهای اجتماعی کشورمان را صرف خارجیان مقیم ایران کنیم وقتی نویسندگان کشورمان خود نیازمند آن هستند. حدود شش سالی از آن یادداشت گذشته و نمیدانم چرا امروز خود اولین مخالف آن یادداشت هستم وقتی می بینم فرهنگ این مرز و بوم در حال دست خوش تغییرات بسیار است و عزیزان هم زبانمان آن را پاک تر و سالم تر از ما در سینه حفظ می کنند.
چندی پیش با کتابی رو به رو شدم با عنوان «در آغوش قلب ها» به تدوین و تحقیق محمد سرور رجایی که در 288 صفحه توسط جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است. این مجموعه شامل خاطرات و اشعار نویسندگان تقریباً شناخته شده افغانستانی در رابطه با امام خمینی (ره) گردآوری شده است. گویی رجایی با گردآوری این مجموعه غیر از انجام دادن یک کار پژوهشی می خواسته یادآوری کند که چگونه دستاوردهای امام خمینی در قلب آنها منشا دارد و ما را دوباره و چندباره به فکر فرو ببرد.
خاطرات و اشعار این مجموعه نشان دهنده برادری دیرینه و پذیرش رهبری و راهنمایی امام خمینی چه بسا از پیش از انقلاب را نشان می دهد و گویای همزبانی و همدلی میان جمعیت مسلمان دو کشور است. شاید تولید مجموعه ها و کتاب هایی این چنینی بتواند در تغییر تصور و نگاه جوانانی چون من نقش بسیاری داشته باشد. در ادامه خاطره ای از استاد شناخته شده ادبیات ایران و افغانستان جناب آقای محمد کاظم کاظمی که در مجموعه «در آغوش قلبها» آورده شده را بخوانیم:
«شاید این نکته برای شما جالب باشد که بدانید حضرت امام در افغانستان طرفداران بسیاری داشت و بسیاری از مردم افغانستان مقلد ایشان بودند. البته در افغانستان مردم از مجتهدان متعددی تقلید می کردند، اما بیشتر مردمی که گرایش های سیاسی و انقلابی داشتند، از امام تقلید می کردند. وجود رساله های امام در خانه های مردم بسیار طبیعی بود و به همین دلیل، ما سال ها پیش از انقلاب با امام آشنا بودیم. خودم تقریباً پنج سال پیش از انقلاب، رسالۀ امام را داشتم و خانوادگی، مقلد امام خمینی بودیم.
وقتی انقلاب اسلامی ایران در آستانۀ پیروزی قرار داشت، اخبار ایران به ما می رسید و اخبار را با علاقه مندی دنبال می کردیم. در روزهای پیروزی انقلاب هم پای رادیو نشسته بودیم و اخبار را با دقت پیگیری می کردیم که در ایران چه اتفاقی می افتد. انقلاب ایران برای ما و بسیاری از مردم افغانستان خوشحال کننده بود. در خانۀ بسیاری از مردم، کتاب ها و عکس های حضرت امام پیدا می شد و حتی دیگر بزرگان انقلاب هم کتاب هایشان به افغانستان رسیده بود؛ مثل کتاب های "شهید مطهری" و "دکتر شریعتی.»
در آن سالها حکومت افغانستان، حکومت کمونیستی بود و به شدت مخالف گرایش مردم به انقلاب اسلامی؛ به همین دلیل، وجود عکس امام یا رسالۀ ایشان که به ارتباط و علاقه معنوی با ایران دلالت می کرد، جُرم شناخته می شد. کافی بود این چیزها در خانۀ کسی پیدا می شد تا سبب بازداشت و اعدام او شود. بسیاری از مردم افغانستان به همین جرم، بازداشت و اعدام شدند. فهرست 5 هزار نفری از این اعدامی ها در سال 1392 فاش شد که در مقابل اتهام بسیاری از این افراد نوشته شده است : خمینی ست یا وابسته به ایران.