به گزارش حلقه وصل، «مجتبی باجلان» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
طی هفته گذشته منابع خبری در افغانستان اعلام کردند که در حمله مسلحانه مهاجمان مسلح به مراسم بزرگداشت شهید «عبدالعلی مزاری» در منطقه «دشت برچی» کابل دستکم ۳۰ نفر کشته و بیش از ۵۵ نفر دیگر زخمی شدند.
این مهاجمان از ساختمان نیمه کاره نزدیک مصلی شهید مزاری به سوی مردم و جایگاه شلیک کردند. گفته میشد که حامد کرزی، عبدالله عبدالله، کریم خلیلی، محمد محقق، باتور دوستم و دیگر سیاسیون افغان که بیشتر از اپوزیسیون دولت هستند در این مراسم حضور داشتند، اما به کسی آسیبی نرسید.
«ذبیح الله مجاهد» سخنگوی طالبان کمی پس از این رویداد در توئیترش نوشت که حمله به غرب کابل ارتباطی با طالبان ندارد. در نهایت، گروه تروریستی داعش مانند گذشته حملات به منطقه شیعهنشین غرب کابل را به عهده گرفت.
واقعیت این است که اولین باری که داعش در افغانستان اعلام حضور کرد، توسط شخصی به اسم ملا عبدالرئوف در ننگرهار، پس از آنکه پاکستان، تحریک طالبان را به سوی مرزهای افغانستان بکشاند، بود.
بر اساس اعلام منابع افغان این اعلام موجودیت باعث شد گروه تکفیری جنبش اسلامی ازبکستان که در مرزهای جنوبی فعالیت داشت، به این شاخه بپیوندد. اصل قضیه این است که داعش در افغانستان غیر از داعشی بود که در عراق و سوریه وجود داشت و شاید دارای ایدئولوژیهای متفاوتی، اما این اعلام موجودیت باعث جذب تروریستهایی شد که دیگر در عراق و سوریه جایی نداشتند و به هر نحوی حتی گاهی توسط هلیکوپترهای آمریکایی هلی برن، به پناهگاه جدیدشان پیوستند.
این درحالی است که طالبان در اینکه داعش در افغانستان گسترش پیدا کند، نقش بهسزایی داشته است. ارتباط این گروه با القاعده که بارها خود آمریکا بر این امر اذعان داشته، و حتی در روند صلح با طالبان یکی از مواردی که آمریکاییها از طالبان خواسته، قطع ارتباط با القاعده بود، تا مشکوک بودن انکار حملات تروریستی توسط گروه طالبان، بیانگر نقش این گروه در احیای داعش است.
دولت افغانستان برای چند بار شکست داعش در افغانستان را اعلام داشته است؛ با آنکه داعش دست به ترورهای زیادی در این کشور زده است اما جای سؤال اینجاست که چه شد این گروه تا دیروز که بر سالیاد شهید مزاری حمله کرد، حمله دیگری نداشت؟ به نظر میرسد داعش همانند بازیکن روی نیکمت ذخیرهها در تیم آمریکا است تا دولت آمریکا آن را به جای طالبان تعویض کند.
نزدیک به یک سال است که افغانستان در انتظار صلح آمریکایی است تا ببیند سرنوشت کشور چه خواهد شد؟ در این سال داعش خفقان خود را گرفته و کمترین حملات چند سال خود را داشته است، اما این خفقان گرفتن نشان از آمادگی این گروه پس از طالبان است که در زمانی معین عرض اندام کند و به صورت گسترده وارد عمل شوند.درست چند روز پس از امضای صلح آمریکا و طالبان، داعش باری دیگر یک حمله تروریستی دیگر را، اینبار بر سالیاد شهید مزاری به عهده گرفت.
این حمله نشان میدهد که داعش در حال عرض اندام درافغانستان است و باید منتظر حملات بیشتر این گروه تروریستی در این کشور باشیم و متاسفانه گسترش این گروه در شمال و جنوب کشور افغانستان را شاهد باشیم. نکته قابل تامل اینکه در متن توافق نامه طالبان با آمریکا زمان خروج سربازان آمریکایی که ۱۴ ماه دیگر خورده و این سؤال بوجود میآید که چرا ۱۴ ماه؟ آمریکا میتواند حتی ۱۳ هزار نیروی نظامی خود را حتی در زمان یک ماه تا سه ماه از این کشور خارج کند، ولی مدت طولانی را در نظر گرفته است. در این یک سال و دو ماه چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ از چند احتمال، یک احتمال قوی وجود دارد. و آن اینکه پس از صلح آمریکایی که فقط منافع آمریکا و پاکستان در آن لحاظ شده است، طالبان وارد مذاکره با افغانستان خواهد شد و حتی اگر این صلح به درازا بکشد، دیگر طالبان به حاشیه رانده شده و جزء ملت و دولت افغانستان پنداشته میشود که مطمئنا در دولت آینده سهم به سزایی خواهد داشت. داعش در این زمان فعالیت خود را گسترش خواهد داد که اولین حمله تروریستی آنها، حمله اخیر در سالگرد شهید مزاری بود که منجر به شهادت و زخمی شدن ۱۰۰ نفر شد. این گروه پس از این دست به فعالیتهای تروریستی زیادی خواهد زد تا به جامعه بینالملل ثابت کند و بهانهای برای ناتو و آمریکا شود که افغانستان یک بار دیگر تهدید بزرگی برای غرب توسط القاعده است.
پس از آن، حتی خود طالبان هم خواستار حضور نیروهای آمریکایی برای دفع داعش خواهند شد و آمریکا باری دیگر تداوم حضور نظامی خود را برای مدت طولانی در این کشور تمدید خواهد کرد؛ تا بر کشورهای آسیای میانه تسلط کافی داشته باشد.
به عبارت دیگر ۱۹ سالاشغال افغانستان توسط آمریکا به اسم مبارزه با تروریسم، نه تنها منجر به قربانی شدن هزاران مردم بیگناه افغانستان وکشته و زخمی شدن آنان شد، بلکه موجب از دست رفت فرصتهای بیشمار آبادانی و بازسازی افغانستان گشت و کشورهای تحت ائتلاف خارجی در افغانستان، هر یک به نوعی بر منافع نامشروع خود تاکید کرده و اساسا دغدغه امنیت و صلح واقعی افغانستان را نداشتند. سیاستهای مبهم و چندپهلوی آمریکاییها و متحدان منطقهای آن در قبال طالبان و سپس تروریسم (از القاعده گرفته تا داعش و...)، نتیجهاش جز تداوم نا امنی و آشوب در افغانستان نبوده است و اکنون نیز ارمغانی جز ترانسفر تروریسم داعشی و جنگ و درگیری نخواهد داشت.
این که آمریکا میخواهد برای بار چندم برای ضربه زدن به منافع کشورهای رقیب خود و جبران شکستهایش برخلاف ادعاها و سیاست اعلامی خود در مبارزه با تروریسم، عملا داعش را جایگزین طالبان کند و این امر با صلحی که با طالبان کرده است، امکان تحقق دارد. بدون شک بخشی از بدنه طالبان که مخالف مذاکرات صلح با آمریکا بودند و این مسئله کمتر در رسانهها عنوان میشد، به سمت گروههای تروریستی نظیر داعش سوق پیدا خواهند کرد و عملا ناامنیها در افغانستان تشدید خواهد شد؛ بویژه که اکنون طالبان عملا مسئول مبارزه با تروریسم در افغانستان گشته است.
نکته قابل تامل دیگر اینکه در چنین شرایطی با تقویت داعش روسیه مجبور میشود با طالبان برای مبارزه علیه داعش همکاری کند. آمریکا همکاری روسیه و طالبان را در افکار عمومی افغانستان برجسته میکند و آنرا مخالف منافع افغانستان جلوه میدهد و به این ترتیب سعی میکند از طریق نخبگان سیاسی فعال در افغانستان جلو نفوذ روسیه در افغانستان را بگیرد.
افغانستان همچنین در دو مسیر از سه مسیر اصلی راه ابریشم قرار دارد بنابراین در طرح بزرگ اقتصادی«یک کمربند یک جاده » افغانستان هم در مسیر شمالی به آسیای میانه و هم مسیر شرقی به اروپا و شمال آفریقا حضور دارد. ضمن آنکه چین در بخش معادن و فلزات افغانستان نیز از ۸ سال گذشته تاکنون سرمایهگذاریهای روبهرشدی داشته است اما سیاستهای مبهم کاخ سفید در مورد هند و پاکستان نتایج متناقضی به بار آورده است. آمریکا از هند برای رقابت باچین استفاده میکند. کریدور مشترک چین- پاکستان (cpec) به ارزش ۵۷ میلیارد دلار بخشی از راه ابریشم نوین است که در سال ۲۰۱۶ کلید خورد هر دو کشور خواهان حضور افغانستان در این طرح هستند. اگر افغانستان امنیت پیداکند و نیروهای آمریکایی از این کشور خارج شوند نقش اقتصادی و امنیتی چین در افغانستان بسیار افزایش پیدا میکند بنابراین آمریکا تلاش میکند تا با انتقال داعش به افغانستان ثبات را درمرزهای چین و نقاطی که چین مشغول فعالیت اقتصادی است بر هم بزند.
از سوی دیگر ایران ۹۴۵ کیلومتر با افغانستان مرز مشترک دارد. حضور داعش در افغانستان با توجه به دشمنی سرسختانه جمهوری اسلامی ایران با این گروه تروریستی در راستای اهداف آمریکا انجام میشود. از طرفی داعش افغانستان، ایران، پاکستان و برخی مناطق آسیای میانه را ولایت خراسان میداند. آمریکا از این طریق به دنبال ایجاد چالش برای امنیت ایران است همچنین ناامن نمودن مرزهای شرقی ایران همواره یکی از استراتژیهای آمریکا و سعودیها بوده است.
داعش در افغانستان هزارهها و مساجد شیعیان را بیشتر مورد حملات انتحاری قرار میدهد تا بدین ترتیب نسخه آمریکایی – سعودی را در حمله به منافع ایران در افغانستان پیش ببرد. از طرفی آمریکا و متحدین منطقهای تصور میکنند به زعم خود جبهه جدیدی علیه ایران در شرق باز خواهند کرد و اگر ایران در عراق و سوریه نفوذ زیادی بدست آورد از طریق مرزهای شرقی ایران را تحت فشار قرار میدهد.
آمریکا همچنین به دنبال افزایش هزینههای امنیتی ایران است بیثباتی در افغانستان باعث افزایش مهاجرت آنها به ایران نیز خواهد شد. در مجموع با توجه به تهدید مشترکی که وجود دارد ایران، روسیه و چین باید با همکاری افغانستان به یک تعریف مشترک از ثبات و امنیت در افغانستان دست پیدا کنند تا از این طریق سیاست ایجادآشوب و باجگیری ترامپ را بیاثر کنند.