سرویس جهان حلقه وصل - اندیشکده «شورای آتلانتیک» از شناختهشدهترین و تأثیرگذارترین اندیشکدههای آمریکایی، روز چهارشنبه، ۱۵ ژانویه ۲۰۱۹ (۲۵ دیماه ۹۸) نشستی را تحت عنوان «تأملی بر ۲۵ سال سیاست آمریکا در خاورمیانه [۱] » با حضور «نبیل خوری [۲] » عضو ارشد «مرکز رفیق حریری» و «برنامههای خاورمیانه» و کارشناس شورای آتلانتیک در حوزههای دیپلماسی، گذار دیپلماتیک، و امنیت با تمرکز روی خاورمیانه دارای ۲۵ سال سابقه عضویت در «سرویس خارجی» وزارت خارجه آمریکا [۳] ، و با مدیریت «توماس فریدمن [۴] » نویسنده و کارشناس مسائل سیاست خارجی و به خصوص سیاست خاورمیانهای آمریکا در روزنامه نیویورکتایمز و برنده جایزه پولیتزر سال ۱۹۸۳ با سابقه کار در دفاتر نیویورکتایمز در بیروت و بیتالمقدس برگزار کرد.
«نبیل خوری» (راست) دیپلمات آمریکایی و «توماس فریدمن» نویسنده نیویورکتایمز در نشست شورای آتلانتیک (+)
پایگاه اینترنتی شورای آتلانتیک در معرفی این نشست که با حضور سفرا و نمایندگانی از هلند، نروژ، استرالیا، ترکیه، عراق، یمن، بحرین، تونس، اردن، مغرب، عمان، زیمبابوه، اسلوونی و اکوادور برگزار شد، مینویسد: «طی سه دهه گذشته شاهد دخالت گسترده نظامی و دیپلماتیک آمریکا در خاورمیانه و همچنین رویدادهایی بودهایم که تا سالهای سال آینده جهان را رقم خواهند زد. در این مدت، چه درسهایی آموختهایم و آمریکا اکنون چه اندازه توان تأمین اهداف خود را دارد؟» آنچه در ادامه میآید، مهمترین نکات نشست شورای آتلانتیک است.
لازم به ذکر است که حلقه وصل صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این نشست لزوماً مورد تأیید حلقه وصل نیست.
حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه مشکلساز است
نبیل خوری، عضو دستگاه سیاست خارجی دولت آمریکا، در بخشی از این نشست گفت:
من اهل لبنان هستم، در این کشور به دنیا آمدهام، در این کشور بزرگ شدهام، و بنابراین تعلق خاطر عمیقی به لبنان و کل منطقه خاورمیانه دارم. به عنوان یک عرب (یک عرب اهل خاورمیانه) از این حقیقت نفرت دارم که اکثر کشورهای جهان عرب تحت حکومت دیکتاتورها هستند. همچنین درک میکنم که حضور نظامیان آمریکایی در بغداد اعراب سراسر منطقه (از بغداد گرفته تا مغرب) را آزار میدهد. اینکه نظامیان خارجی در پایتخت یک کشور عربی حضور داشته باشند، مشکلساز است.
«نبیل خوری» عضو «سرویس خارجی» وزارت خارجه آمریکا در نشست شورای آتلانتیک (+)
جهان عرب باید علیه دیکتاتورها به پا خیزد. به نظر من باید به انقلابها در تاریخ نگاه کرد. باید به انقلاب فرانسه نگاه کرد؛ این انقلاب دوران بسیار بدی را سپری کرد، اما مسئله اینجاست که در انقلاب فرانسه خودِ فرانسویها بودند و آمریکاییها در این انقلاب نقشی نداشتند. بنابراین خلاص شدن از شر یک دیکتاتور بد در بلندمدت اتفاق خوبی است، اگرچه ممکن است شما در کوتاهمدت با مشکلات زیادی روبهرو شوید.
«خوری» درباره خیزشهای مردمی در خاورمیانه و به خصوص در عراق و لبنان توضیح داد:
بهار عربی در تونس (در مقایسه با سوریه، لبنان و عراق) بسیار آسانتر رخ داد که البته دلایل زیادی هم داشت؛ مثلاً اینکه تونس نسبت به بقیه این کشورها تنوع [قومیتی] کمتری دارد. در مقابل، این اولین باری است که در کشورهایی مانند لبنان یا عراق شاهد خیزش مردمی هستیم که فارغ از فرقههای دینی دست به دست یکدیگر داده و متحد شدهاند. شیعیان، سنیها و مسیحیان همه با هم دست دادهاند و واقعاً اعتقاد دارند که نخبگان سیاسی فاسد باید تغییر کنند.
جنبه مثبت این اعتراضات این است که این احساس [فسادستیزی] اکنون در طیف گستردهای از افراد دیده میشود. با این حال، جنبه منفی اعتراضات این است که مثلاً لبنان مانند عراق نیست که فقط یک دیکتاتور به نام صدام داشته باشد و با سرنگونی او بتواند همه چیز را از اول آغاز کرد. در لبنان دوازده گروه وجود دارد که هر کدام شبهنظامیان مسلح خود را دارند. در این میان، منافع سیاسی مختلفی هم وجود دارد که باعث میشود نتوان یک طرح جامع اصلاحات را به خوبی اجرا کرد.
اگر یک نفر امروز در میان حاکمان لبنان به اندازه کافی عاقل باشد، میتواند یک برنامه جدی طراحی کند. من به دوستانم در دولت لبنان گفتهام که باید اشخاص را فراموش کنند. به آنها گفتهام که هیچ اهمیتی ندارد اگر یک احمق را به عنوان نخستوزیر انتخاب کنند؛ تنها نکتهای که اهمیت دارد این است که یک طرح و برنامه جدی به مردم ارائه شود. به این روش آتشسوزی که میتوانید یک نظام فرقهای فاسد را به یک نظام جمهوری دموکراتیک تغییر دهید.
رقص جوکر در میان دود لاستیکهای سوخته در جریان اعتراضات عراق (جزئیات بیشتر)؛ آیا آمریکا در اعتراضات خاورمیانه نقش دارد؟ (+)
اوباما خوب بود؛ فقط درباره سوریه بیش از حد تعلل کرد
این دیپلمات آمریکایی درباره سوریه گفت:
در سوریه هم مثل بقیه کشورها یک خیزش پُرامید علیه رژیم اسد شروع شد. این فرصت هم وجود داشت که در زمان مناسب به مردم سوریه کمک [نظامی] شود. البته منظورم این نیست که باید به سوریه هم به سبک عراق حمله میشد، اما این فرصت وجود داشت که در شش ماه یا یک سال ابتدای خیزش، به سوریها کمک شود. یکی از کوتاهیهای دولت اوباما در همین مسئله بود. من اوباما را به عنوان یک شخص و یک رئیسجمهور خیلی دوست دارم، اما او [درباره دخالت نظامی در سوریه] خیلی تعلل کرد.
پس از آنکه همه کشورهای منطقه وارد سوریه شدند، دیگر [برای ورود آمریکا] خیلی دیر شده بود. روسها هم سال ۲۰۱۵ وقتی دیدند آمریکاییها در سوریه حضور ندارند، وارد سوریه شدند. وقتی این اتفاقات رخ داد، دیگر آمریکا هیچ برگی برای بازی کردن نداشت. زمانی که پای میز [مذاکره] میآیید باید چیزی همراه خودتان داشته باشید؛ در غیر این صورت کسی شما را به بازی دعوت نخواهد کرد. آمریکا هم از سال ۲۰۱۵ در این بازی حضور نداشته است.
روسیه، ایران و حزبالله لبنان به شدت از بشار اسد حمایت میکردند و اسد بدون آنها چند هفته هم دوام نمیآورد. در حال حاضر اسد جایگاه خودش را تثبیت کرده است، اما با گذشت زمان لازم است که دوباره به سراغ رژیم او برویم و تلاش کنیم آن را سرنگون کنیم. البته اگر بتوان این کار را از طریق سیاسی انجام داد، خیلی بهتر است [اما نمیشود]. من هم دوست دارم روزی را ببینم که یک دیکتاتور عربی خودش میگوید «دیگر بس است» و از مخالفان و جوانان میخواهد [برای بهتر شدن اوضاع] کاری بکنند [اما این اتفاق بسیار بعید است].
آمریکا باید سعودیهای پرورشدهنده تروریسم را رها کند
مهمان شورای آتلانتیک با تأکید بر اینکه دولت ترامپ هیچ درکی از منطقه خاورمیانه ندارد و نگاهش کوتهبینانه است، در انتقاد از دولت باراک اوباما یادآور شد:
شاید الآن بتوانیم دونالد ترامپ را به خاطر کارهایی که میکند [و روابط گرمش با آلسعود] مقصر بدانیم، اما مشکل یمن از دوران اوباما شروع شد. کاری که آمریکا باید انجام بدهد، مانند کار بندبازی است که برای رسیدن به سکوی بعدی، اول باید سکویی را رها کند که الآن رویش ایستاده است. آمریکا هم قبل از هر چیز باید بازیگران بدی [مانند سعودیها] را رها کند که اگرچه مدعی کمک به شما در مبارزه با تروریسم هستند، اما خودشان تروریسم را خلق میکنند. آنوقت است که واشینگتن میتواند به سمت روش جدیدی برای تعامل با منطقه حرکت کند و به جوانان و جامعه مدنی خاورمیانه اعتماد نماید.
آلسعود و ترامپ توهم جنگ با ایران در یمن را دارند
«خوری» در بخشی از نشست شورای آتلانتیک در پاسخ به سؤال فریدمن درباره انصارالله یمن گفت:
من در رسانههای عربی زیاد حضور پیدا میکنم و شدیداً از عربستان انتقاد میکنم، در حالی که به همان اندازه از حوثیها [انصارالله] انتقاد نمیکنم. بنابراین دوستان عربم گاهی به من میگویند: «تو حوثی هستی.» یک بار در مسیر پرواز به لبنان در مسقط توقف داشتم و با سه نفر از رهبران انصارالله که آنجا زندگی میکردند، دیدار کردم. به آنها گفتم میخواهم آنها را بهتر بشناسم و اگر بتوانم به آنها مشورت بدهم تا عملکرد بهتری داشته باشند.
انصارالله اولین اشتباه را زمانی مرتکب شدند که پس از تصرف نظامی صنعا به این فکر افتادند که تمام کشور را تصرف کنند؛ که این فکر غیرواقعگرایانهای بود و باعث شد سعودیها جنگ را شروع کنند. اشتباه دوم آنها هم این بود که طی پنج سال کنترل صنعا و بخش زیادی از شمال یمن، این مناطق را خوب اداره نکردند و مثلاً هیچ نظام شفاف قضایی یا اقتصادیای آنجا ایجاد نکردند.
در عین حال، من به خود انصارالله هم گفتهام که با آنها احساس همدردی میکنم، چون اینها هرچه باشد یمنی هستند، نه ایرانی. عربستان و ترامپ دچار این [توهم و] وسواس فکری شدهاند که در یمن دارند با ایران میجنگند، در حالی که اصلاً اینطور نیست؛ دارند با خود یمنیها میجنگند. به انصارالله گفتم شما اشتباهات زیادی دارید و بزرگترین اشتباهتان این است که عرب هستید. این حرف من آنها را به خنده انداخت، اما من به آنها گفتم که شما هم متأسفانه دارید کشورتان را مانند بقیه کشورهای عربی در اطرافتان مدیریت میکنید.
با این حال، باید این نکته را درک کرد که انصارالله با القاعده فرق میکند. آنها به دنبال کشتن آمریکاییها نیستند؛ به دنبال دخالت در خارج از مرزهایشان هم نیستند؛ فقط میخواهند کشور خودشان را کنترل کنند. زمانی که [قیام انصارالله] شروع شد، ایران هیچ منافعی در یمن و درباره انصارالله نداشت. بسیاری از اعضای پارلمان ایران اصلاً نمیدانستند که انصارالله چیست. با این وجود، وقتی عربستان در یمن مداخله کرد و جنگ ادامه یافت، انصارالله مجبور شد بیشتر و بیشتر به سراغ ایران برود، چون این کشور بود که میتوانست به آنها کمک کند. الآن هم هر قدر جنگ بیشتر طول بکشد، نفوذ ایران هم در یمن بیشتر خواهد شد.
در عین حال، نفوذ ایران در یمن عمدتاً از طریق مستشاران و تکنسینهایی است که حزبالله به یمن میفرستد. ایرانیها نیروهای زیادی را به یمن نمیفرستند، اگرچه برای انصارالله پول میفرستند. البته ایران تا جایی که بتواند برخی تجهیزات را هم به یمن اعزام میکند، اما همین کمک تجهیزاتی هم به هیچ وجه در حد و اندازه کمکهایی نیست که آمریکا به سعودیها میکند.
ترامپ دروغ میگوید؛ ترور سلیمانی یک ترور سیاسی بود
عضو ارشد و کارشناس خاورمیانه در شورای آتلانتیک در پاسخ به سؤال توماس فریدمن در مورد ترور شهید سلیمانی توسط دولت ترامپ گفت:
به عقیده من این کار، فکر بدی بود و حاصل یک تصمیمگیری اشتباه بود. اول از همه بگذارید بگویم که دروغها و مسائل مطرحشده درباره «تهدید قریبالوقوع» [و اینکه ترامپ ادعا میکرد سردار سلیمانی قصد حمله به منافع آمریکا را دارد] را به کلی فراموش کنید، چون اصلاً اینگونه نبود. این اقدام، [نه برای دفاع از منافع آمریکا مقابل یک تهدید قریبالوقوع، بلکه] یک ترور سیاسی بود.
فردی را [برای ترور] انتخاب کردند که یک مقام عالیرتبه بود، و فکر میکردند اگر از شر او خلاص شوند، اوضاع بهتر میشود. این در حالی است که در واقعیت، با این کارشان اوضاع را بدتر کردند. مسئله اول این است که قاسم سلیمانی فرد بسیار مهمی بود، اما حتی از بین بردن فردی به اهمیت او هم واقعاً باعث تغییر در اوضاع نمیشود. ایران بسیار سازمانیافته است. آنها بلافاصله پس از مرگ [شهادت] سلیمانی، جانشین او را معرفی کردند. ایران مجموعه [پرتعداد و] خوبی از افراد را در اختیار دارد که میتوانند این سازمان [نیروی قدس سپاه پاسداران] را اداره کنند.
سؤال اصلی این است که هدف شما چه بود. اگر هدفتان این بود که رفتار ایران را تغییر بدهید و اصلاح کنید، با کشتن [به شهادت رساندن] سلیمانی دقیقاً عکس این کار را انجام دادهاید. واقعیت این است که سلیمانی هر قدر هم که [ما فکر کنیم] اشتباه داشت و کارهای بد انجام داده بود، باز هم از لحاظ سیاسی، نظامی و فرهنگی برای افرادی که ما امروز آنها را دشمن خودمان میدانیم، اما میخواهیم روابطمان را با آنها اصلاح کنیم بسیار بسیار اهمیت دارد.
من فکر نمیکنم پرزیدنت ترامپ این مسئله را درک کند. حتی شک دارم که اطرافیان او هم چنین چیزی را بفهمند. افرادی که به ترامپ این گزینه [ترور شهید سلیمانی] را پیشنهاد کردند، بعداً گفتند که تصور نمیکردهاند ترامپ این گزینه را انتخاب کند. سؤال من این است که چرا اصلاً باید چنین گزینهای را مقابل دونالد ترامپ قرار داد؟
باید این واقعیت را باور کرد که قاسم سلیمانی، چه ما دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، برای مردم لبنان، عراق و مسلماً مردم ایران، مانند فردی بود که در اطرافش هاله داشت [و مقدس و محبوب بود]. کشتن [به شهادت رساندن] فردی مثل سلیمانی هم (مانند حضور نظامیان آمریکایی در بغداد که پیشتر اشاره کردم) باعث ایجاد نفرت [از آمریکا در میان مردم منطقه] میشود و اقدامات انتقامجویانه خواهد شد. درباره انتقامجویی هم باید این را بگویم که من فکر نمیکنم انتقام ایران با بمباران یک پایگاه [حمله موشکی به «عین الاسد»] به پایان رسیده است. به اعتقاد من، این اقدام ایران صرفاً یک پاسخ بود و در آینده شاهد اقدامات انتقامجویانه بیشتری هم خواهیم بود.
«معامله قرن» ترامپ شبیه جوک است
«خوری» بخش پایانی صحبتهایش را هم به مسئله فلسطین اختصاص داد و گفت:
مناقشه اسرائیل و فلسطین به بنبست رسیده است. من البته از ده سال پیش معتقد بودم که این مناقشه به بنبست رسیده. هیچ بارقه امیدی هم در آینده نزدیک یا آینده میانمدت برای این مناقشه متصور نیستم. آمریکا تلاشهای زیادی برای برقراری صلح میان اسرائیلیها و فلسطینیها کرده، اما مانند بقیه دنیا، آمریکا هم در رسیدن به این هدف ناکام مانده است. البته نباید آمریکا را به خاطر به وجود نیامدن صلح میان اسرائیل و فلسطین مقصر بدانیم، اما واشینگتن حمایت بیقید و شرطی از اسرائیل میکند، در حالی که اینگونه حمایت کارساز نخواهد بود.
از طرف دیگر، طرح [«معامله قرن»] دولت ترامپ یک طرح صلح نیست، بلکه بیشتر شبیه به یک جوک است. همه میتوانند ماهیت این طرح را درک کنند. واضح است که منافع شخصی، اقتصادی و تجاری در این طرحِ بهاصطلاح صلح وجود دارد. این، دیدگاه منطقه به طرح ترامپ است و باید به صراحت بگویم که من هم همین دیدگاه را درباره این طرح دارم.
بعد از پایان صحبتهای «خوری» جلسه پرسش و پاسخ شروع شد و یکی از حضار درباره اعتراضات در لبنان، مداخله آمریکا و غرب در این اعتراضات، و نتیجه احتمالی اعتراضات پرسید. خوری در پاسخ توضیح داد:
مشکل اینجاست که اگرچه شروع اعتراضات، خیزش واقعی فرقههای مختلف علیه یک سیستم فاسد است، اما اعتراضات خیلی سریع تغییر مسیر میدهد. احزاب مختلف، نیروهای خود را به خیابانها میفرستند و ادعا میکنند که با معترضان هستند. بعداً وقتی این افراد میبینند که مطالبات معترضان با مطالبات آنها تفاوت دارد، افراد خود را از خیابان بیرون میکشند؛ یا اصلاً بدتر، به افراد خود میگویند آشوب و هرجومرج به پا کنند. من فکر میکنم هنوز هم اشتیاق شدیدی برای ایجاد تغییر وجود دارد، اما ایجاد تغییر خیلی دشوار است.
یکی از دوستان من در عراق قبل از [ترور شهید] سلیمانی به من میگفت آمریکاییها به لحاظ اخلاقی ملزم به مداخله [مستقیم] هستند. اما شما ببینید در کشوری مثل عراق که آمریکا ده سال تمام مسئولیتش را به عهده داشت، اکنون چه افتضاحی پشت سر خود به جا گذاشته است. به افغانستان نگاه کنید که آمریکا آنجا چه کار کرده است. در لبنان باید خیلی مراقب بود. اصلاً نباید به گزینه خشونت علیه معترضان متوسل شد، چراکه توسل به خشونت اوضاع را به مراتب بدتر میکند. راهحل این است که افرادی در دولت لبنان اتاق فکر تشکیل بدهند، از تعدادی از جوانان معترض دعوت کنند، واقعاً با هم مشورت کنند و بر سر یک برنامه جدی اصلاحات به جمعبندی برسند.
«معامله قرن» ترامپ، بیشتر شبیه به یک جوک است تا یک طرح صلح (+)
ترور شهید سلیمانی پلهای دیپلماسی را خراب کرد
در ادامه جلسه پرسش و پاسخ، «فرح الاتاسی» فعال معارض سوری [۷] درباره شهادت شهید سلیمانی سؤال کرد. الاتاسی که در آمریکا مستقر است و جوایز زیادی هم برای فعالیتهایش علیه دولت سوریه دریافت کرده، سؤال خود را اینگونه مطرح کرد:
من با اکثر نظرات شما موافق هستم، اما از تحلیل شما درباره کشتن [به شهادت رساندن] قاسم سلیمانی تعجب میکنم. شما معتقدید این اقدام دولت آمریکا اشتباه بوده، در حالی که همه ما میدانیم و دولت عراق نیز اذعان کرده که وی مغز متفکر حمله به سفارت آمریکا در عراق (به فاصله چند روز از آغاز تظاهرات) بود. کشتن [به شهادت رساندن] او اتفاقاً باعث تقویت اصلاحطلبان در حکومت ایران شد. و البته باعث تقویت روحیه مردم سوریه هم شد که هزاران نفر از مبارزان آزادیخواه خود را به دست شبهنظامیان قاسم سلیمانی از دست داده بودند. ما میدانیم که آخرین سفر وی به لبنان برای دیدار با حسن نصرالله بود و سپس به دمشق رفت و از آنجا با هواپیما به عراق رفت. چهبسا همانطور که شما هم گفتید [سلیمانی برای مردم خاورمیانه نماد قداست بود]، خلاص شدن از شر فردی مثل او هم اهمیت نمادین داشته باشد.
البته سؤال اصلی الاتاسی چیز دیگری بود، اما «خوری» در پاسخ به ادعاهای وی درباره شهید سلیمانی، اینگونه گفت:
هرچه که دلتان میخواهد میتوانید درباره قاسم سلیمانی یا هر فرد دیگری بگویید. من نمیخواهم بگویم که او آدم بدی بود یا آدم خوبی. این مسئله بستگی به موضع شما دارد. نماد شیطان برای شما ممکن است از دیدگاه یک نفر دیگر، الگوی رفتن به بهشت باشد. بخشی از مشکل در خاورمیانه همین است که همه فکر میکنند خداوند طرف آنهاست و برای اثبات این مسئله یکدیگر را میکشند.
شاید قاسم سلیمانی شایسته کشته شدن [به شهادت رسیدن] بوده باشد. اتفاقاً خود او هم از مرگ [شهادت] استقبال میکرد و میخواست شهید شود. بنابراین ما به یک معنا فرصت شهادت را به او دادیم. با این حال، مسئله این است که من امیدوارم این اقدام [ترور شهید سلیمانی] باعث به راه افتادن حمام خون برای دیگران نشود. اینکه شما فکر میکنید یک نفر آدم بدی است، لزوماً به این معنا نیست که باید او را بکشید.
وقتی در جنگ مستقیم نظامی هستید و کسی که روبهرویتان ایستاده، مسلح است، باید او را بکشید، اما وقتی [خارج از فضای جنگ نظامی] فردی را انتخاب میکنید که شخص و فرماندهای مهم است و میگویید من میخواهم از شر این شخص خلاص شوم، ابتدا باید از خودتان بپرسید: آیا این اقدام باعث تغییر در سیاست ایران در قبال سوریه خواهد شد یا خیر؟ من که بسیار بعید میدانم [پاسخ این سؤال مثبت باشد].
باید ببینید که آیا در حال جنگ هستید (که در این صورت باید همه منابع خود را به جنگ اختصاص بدهید) یا اینکه دارید تلاش میکنید دیپلماسی را جلو ببرید و مشکل را حل کنید. در این صورت دوم نباید افراد را انتخاب [و ترور] کنید، چون آنوقت طرف مقابل هم میتواند همین کار را علیه شما انجام بدهد. اگر جانشینان او [شهید سلیمانی] یک روز به سراغ یک ژنرال آمریکایی بروند و او را معادل سلیمانی بدانند، در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به نظر من چنین روشی راه به جایی نمیبرد.
[۱] Reflections on ۲۵ years of US policy in the Middle East Link
[۲] Nabeel Khoury Link
[۳] United States Foreign Service Link
[۴] Thomas L. Friedman Link
[۵] آغازی نوین لینک
[۶] Text: Obama’s Speech in Cairo Link
[۷] Farah Al Atassi Link