به گزارش حلقه وصل، همه از وحدت میگویند؛ از لزوم یکیبودن و یکیشدن. شورای ائتلاف نیروهای انقلابی که از ماهها پیش با هدف حفظ سرمایه اجتماعی این جریان در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 شکل گرفت، مظهر همین ادعای زیبا بود. با این حال عده قلیلی هم هستند که وقعی به این زیبایی نمینهند.
شورای ائتلاف، تجربه تازه و در عین حال دموکراتیکی از یکیبودن و یکیشدن را در میان نیروهایی که در سپهر سیاسی ایران به اصولگرایی شهره هستند، به منصه ظهور رساند. جلسات این شورا پس از سوت پایان انتخابات ریاستجمهوری 96 آغاز به کار کرد و ماهها با تحلیل شرایط روز و دورنمای فعالیت نیروهای انقلابی، ادامه کار داد. با نزدیکشدن به بحبوحه انتخابات مجلس یازدهم، کارویژه شورای مزبور، انتخاباتی و محفل و محملی برای وحدت رویه نیروها و طیفهای جریان انقلاب شد.
این کارویژه در عمل نیز بهخوبی پیش رفت و باعث شد تا قاطبه نیروهای انقلابی، ذیل شورای ائتلاف به کنشگری سیاسی مشغولیت یابند. برخلاف ایشان که تکرارنشدن تجربه ناکام انتخابات 92 و پیش از آن انتخابات 84 و نیز تشکلیابی نیروهای باورمند به تغییر در شاکله و شالوده پارلمانتاریسم ایرانی، برایشان در اولویت بوده و هست، عدهای معدود که نگاهشان به عرصه سیاست، آمیخته به نوعی بنیادگرایی غیرتقلیل گرایانه است، از گذشته درس نگرفته و بر طبل دودستگی و چنددستگی میکوبند؛ مسالهای که البته در کلیت همسویی اکثریت نیروهای انقلابی، توانی برای اثرگذاری نداشته و ندارد. برای بررسی بیشتر فعالیت شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و لزوم شکلگیری این نهاد و آینده آن، به سراغ محسن پیرهادی، سخنگوی این مجموعه رفتیم.
پیرهادی در این گفتوگو با بیان اینکه «خطر تکرار مجلسی همانند مجلس فعلی، جدی است» درباره دعوت از همه سلیقههای جبهه انقلابی حتی منتقدان، اذعان کرد: «از دوستان محترم پایداری هم دعوت کردیم، اغلب هم دعوت را پذیرفتند و البته برخی هم نپذیرفتند.» او در عین حال درباره اعتراض این طیف برای حضور نیافتن در جمع شورانشینان ائتلاف، اعلام کرد: «من نمیدانم دلیل اعتراضشان چیست و آیا اصلا اعتراضی دارند یا نه؛ اگر اعتراضی داشتند که در جلسات حضور مییافتند و حداقل مطالب خود را بیان میکردند.» در ادامه، مشروح این گفتوگو را میخوانید. به عنوان سوال نخست بفرمایید که لزوم وحدت و ارائه لیست واحد در میان نیروهای انقلابی در برهه کنونی چیست؟
وحدت، مفهومی چندوجهی است و در سپهر سیاسی کشور ما، فعلا نشدنی به نظر میرسد. آنچه ما دنبال میکنیم، نزدیکشدن نیروهای همسو به یکدیگر و ائتلاف است. در این راستا هم تمام تلاش خود را انجام دادهایم. ازتمام احزاب و تشکلهای رسمی جریان انقلاب هم دعوت به عمل آوردیم. از دوستان محترم پایداری هم دعوت کردیم، اغلب هم دعوت را پذیرفتند و البته برخی هم نپذیرفتند. دیگر چاره چیست؟ پیش از این گفتهام و مجددا تاکید میکنم که خطر تکرار مجلسی همانند مجلس فعلی جدی است و فرصتهایی که در این زمینه از دست رفته و پس از این هم با ادامه این وضع خواهد رفت، قابل شمارش نیست. تصور کنید در سال ۹۲، کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری بر سر کسی که اقبال بیشتری به او وجود داشت، ائتلاف میکردند و کسی غیر از آقای روحانی رییسجمهور میشد. این آه و حسرتی که امروز سیاسیون جریان انقلاب و اکثر مردم ایران از وضع موجود دارند، قابل پیشگیری بود، به شرط آنکه بر اساس چارچوبی عملی ائتلاف میکردند و کار به اینجا نمیرسید.
چندی پیش، ترکیب اعضای «هیات انتخاب» برای تعیین لیست نهایی 30 نفره تهران منتشر شد. برخی میگویند این ترکیب یکسویه است و مثلا چهرههای نزدیک به آقای قالیباف در این هیات حضور ندارند و این، باعث کمرنگشدن چهرههای نزدیک به آقای قالیباف در لیست نهایی میشود. نظرتان درباره این موضوعات چیست؟
شورای انتخاب، ترکیب متنوعی دارد که مانند هر جمع تصمیمساز و تصمیمگیر دیگری قابل نقد است اما من از دو جهت از آن دفاع میکنم؛ اول آنکه این ترکیب متنوع، از تعدادی چهره موثر و غیرکاندیدای جریان انقلاب تشکیل شده که خودشان، از بنیانگذاران شورای ائتلاف بودهاند، 10 چهره دیگر هیات انتخاب هم با رای مردم در مجمع هشت هزار نفری برگزیده شدهاند و از این جهت میتوان گفت شورای وزینی تشکیل شده است. خود ترکیب شورا هم به هیچعنوان، سهمیهبندی نبوده و اگر با برخی ادوار پیشین مجلس و سازوکارهای چند به علاوه چند مقایسه کنید، پیشرفت مکانیزم انتخاباتی ما چشمگیر بوده است؛ اگرچه ممکن است اشکالاتی هم داشته باشد. به هر حال باید مرجعی برای تصمیمگیری وجود داشته باشد و باید به این بزرگواران اعتماد کرد.
مطلب دوم، در واقع دفاع از کلیت سازوکار شورای ائتلاف و نه فقط هیات انتخاب است. در این دوره، از ابتدا قرار بر سهمیهبندی تشکیلاتی نبود، به عکس ادوار گذشته که گفته میشد فلان شخص در لیست، سهمیه یک حزب یا گروه معین است، در این دوره چنین چیزی وجود ندارد و آنچه تحت عنوان سهمیهبندی هم شنیده میشود، سهمیهبندی نیست، بلکه طیفبندی و تقسیم ۳۰ کرسی تهران بر اساس زیرگروههای بانوان، جوانان، چهرهها و... است؛ بنابراین طرح موضوعاتی از این قبیل که وزن فلان جریان در هیات انتخاب کم است، از اساس منتفی است. شنیده میشود که برخی جریانهای انقلابی، نسبت به ارائه لیست واحد زیر بار نمیروند. عمده اعتراض این جریانات چیست؟
البته جریانی مخالف لیست واحد نیست، بلکه مشخصا دوستان محترمی در یک حزب، فهرست ۶۰ نفره مجزایی را منتشر کردهاند و در پایان آن هم به صورت ضمنی از امکان ائتلاف با اضلاع دیگر جریان که حول محور شورای ائتلاف سازمان یافتهاند، سخن گفتهاند. حقیقت ماجرا هم آن است که من نمیدانم دلیل اعتراضشان چیست و آیا اصلا اعتراضی دارند یا نه؛ اگر اعتراضی داشتند که در جلسات حضور مییافتند و حداقل مطالب خود را بیان میکردند اما باوجود دعوت ما، تا به حال نماینده یا نمایندگانی از سوی این حزب به صورت رسمی در جلسات ما حضور نیافتهاند. من اگرچه بر اساس واقعیتها سخن میگویم، اما میتوانم فقط اظهار امیدواری کنم که ائتلاف حداکثری در میان تمام کسانی که دلسوز انقلاب هستند، اتفاق بیفتد. از آقای قالیباف انتظار معرفی و همراهی با چهرههای جوان بود اما شاهد هستیم که تعداد قابل توجهی از اعضای لیست 90 نفره، همان چهرههای تکراری قبلی هستند. ممکن است این لیست 90 نفره، لیست دلخواه آقای قالیباف نباشد و ایشان بخواهند لیست جداگانه ارائه کنند؟
لیست ۹۰ نفره که لیست آقای قالیباف نیست بلکه لیست شورای ائتلاف است؛ ضمن آنکه مصوب شده در ترکیب ۳۰ نفر نهایی، ۱۳ چهره جوان و جدید با سن ۴۹ سال به پایین قرار بگیرند و علیالقاعده همه اضلاع و اعضای ائتلاف، این ترکیب را قبول دارند. علاوه بر این از میان ۶ خانم و سه روحانی، حتما برخی جوان خواهند بود و این یعنی بیش از ۵۰ درصد لیست به جوانان اختصاص یافته است. نصاب جوانگرایی در این دوره با ادوار پیشین قابل قیاس نیست و ابدا نمیتوان گفت جوانگرایی مورد غفلت بوده است. شاهد تخریبهای فزایندهای علیه آقای قالیباف از دل جریان رقیب و حتی از دل جریان انقلابی هستیم. دلیل این تخریبها را چه میدانید؟
اگرچه برخی تخریبها طبیعتا متاثر از فضای سیاسی کشور است، اما آقای قالیباف از گذشته هم به دو دلیل، در مقایسه با دیگران خیلی تخریب میشد؛ اول آنکه ایشان بسیار پرکار است و بهعنوان نماد کارآمدی در ذهن عموم، تثبیت شده و هرجا مسوولیتی داشته منشا تحول بوده است؛ دوم آنکه ایشان از مقبولیت اجتماعی بالایی برخوردار است و جریانهای رقیب از آینده ایشان و اعتمادی که مردم به ایشان داشتهاند، احساس نگرانی میکنند. ترکیب این دو مولفه، باعث میشود که آقای قالیباف خیلی تخریب شود و حتی زمانی که اتاق جنگ روانی جریان رقیب، میخواهد در برابر خود یک دِگر تعریف کرده و با حمله به او، ناکارآمدی خود را بپوشاند، قبل از همه به سراغ آقای قالیباف میرود. این تخریبها ممکن است در مقاطعی به صورت کوتاهمدت تاثیرگذار هم باشد، اما در بلندمدت قطعا بیاعتبار است و حتی نتیجه عکس خواهد داشت.
منبع: صبح نو