به گزارش حلقه وصل، مرور تاریخ و نگاهی به آمارهای اقتصادی نشان میدهد که دولت 6 سال گذشته را سرگرم امضای برجام، اجرای برجام و پسابرجام بوده است و حاصل تمام این سالها برای اقتصاد کشور و مردم که 6 سال معطل و منتظر مذاکرات و برجام بودند، "تقریباً هیچ" بوده است.
آقای اکبر ترکان مشاور عالی سابق رئیس جمهور اخیراً در برنامه ی میدان انقلاب، برای 6 سال گذشته دولت دسته بندی خوبی ارائه کرده که کاربردی است! دسته بندی ای که طرف مقابلش هم به او کمک کرد تا اسم بامسمّایی برای آن بگذارند؛ طبق دسته بندی صورت گرفته، از 6 سال ریاست جمهوری آقای روحانی، 2 سالش به «امضای برجام» گذشت؛ دو سال دیگرش به «اجرای برجام» و دو سال اخیر به «احیای برجام»! و این صورت کلی کارنامه ی آقای روحانی است!
کارنامه آقای روحانی درحالی با محوریت مذاکره پر شده است که سهم اقتصاد در آن تقریباً هیچ است؛ آنهم درحالی که اقتصاد سالهاست به مسئله و فوریت اول کشور تبدیل شده است و در دو سه سال اخیر مشکلات اقتصادی موجب تحت فشار قرار گرفتن مردم و اقشار ضعیف شده است؛ البته عوامل گوناگونی از ساخت نامحکم و غیراصولی زیرساخت های اقتصاد که یک عامل درونی است تا تحریم های حداکثری که عامل بیرونی است دست به دست هم دادند تا اقتصاد به یک مسئله ی اصلی و به عبارت بهتر مسئله ی اول، کشور تبدیل شود.
با این حال اما راهکار نجات اقتصادی اصلاً مبهم و البته پیچیده نبود؛ در طول سال های گذشته تقریباً تمام گروه ها و جناح های سیاسی و اقتصادی بر مقاومتی کردن اقتصاد اجماع داشتند؛ بعبارتی در تمام سال های بعد از انقلاب و بخصوص سال های اخیر «اولویت» اصلی کشور اقتصاد مقاومتی بوده (و هست)، و آنچه باید در «متن» قرار می گرفت، قرار گرفتن بر مدار اقتصاد مقاومتی بود و نه مدار توسعه ی غربی که مهمترین پیش شرطش راضی کردن دشمنان و معامله با آنان بود!
اما دولت چند سال بعد از معطلی و انتظار اقتصاد برای اجرای برجام و بعد از خروج امریکا از برجام و نمایان شدن دستاوردهای پوچ برجام، و البته تشدید نقدها به عدم کارایی برجام در اقتصاد اذعان کرد که هدف برجام اقتصادی نبوده است! هرچند اعتراف بیسابقهی دولت" به منفعت "تحقیقاً هیچ" اقتصادی ایران از برجام ارزیابی و تحلیل شد.
جستوجو در مرورگرهای اینترنتی بیانگر آن است که تقریباً هیچ دولتمردی در کابینه آقای روحانی وجود ندارد که از سال 92 به این سو و حتی پیش از آن، اقتصاد ایران که هیچ، حتی آب خوردن مردم را به مذاکرات هستهای و برجام گره نزده باشد.
آقای روحانی در خرداد 94 در این باره میگوید: "تحریم های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند."، و چندی بعد (25 خرداد 94)، اسحاق جهانگیری در تأیید اظهارات رئیسجمهور عنوان میکند که "واقعاً تحریمها روی آب آشامیدنی مردم هم تأثیر میگذارد!".
غیر از این دو، ولیالله سیف رئیس کل وقت بانک مرکزی نیز در همان سال 94 شکوفایی اقتصاد ایران را در گروی توافق هستهای توصیف کرده و میگوید: "اقتصاد ایران بعد از توافق هستهای شکوفا خواهد شد."، و محمد نهاوندیان معاون اقتصادی رئیسجمهور نیز تأکید میکند "بعد از توافق هستهای، منتظر رشد اقتصادی، کاهش تورم و خروج از رکود باشید!".
علی طیبنیا وزیر وقت اقتصاد هم تأکید میکند که بعد از توافق هستهای بذر اقتصاد ایران بهثمر مینشیند! و بالاتر از همه اینها اکبر ترکان رئیس مناطق آزاد در دولت یازدهم میگوید "منتظر هجوم سرمایههای خارجی بعد از توافق هستهای باشید!".
فکتها و مستندات بسیار زیادی از اظهارات و مواضع دولتمردان آقای روحانی وجود دارد که ضمن معطل کردن همه امور اقتصاد به مذاکرات و برجام، اساساً توافق هستهای را با آورده و منفعت اقتصادی توجیه میکردند و بالاتر از همه اینها وعدههای انتخاباتی جناب حجتالاسلام روحانی در سال 92 است که میگفت با کلیدی که در دست دارد مسئله هستهای را حل خواهد کرد و بعد از آن اقتصاد شکوفا خواهد شد تا حدی که مردم آنقدر بینیاز میشوند که اساساً هیچ نیازی به یارانه هم نخواهند داشت!
بر مبنای همین وعدهها هم مردم به ایشان در سال 92 اقبال کرده رأی دادند، وعدههایی که اگر امروز برای رئیسجمهور محترم "خاطره" است، برای مردم حکم "لطیفه" پیدا کرده که فیلم این اظهارات، برای تفریح و البته افسوس در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود!
با این حال اما دولت و هم طیفان دولت که معتقدند راه پیشرفت ایران از غرب می گذرد و بر همین اساس تمام این سالها اقتصاد کشور را منتظر و معطل مذاکرات و برجام کرده بودند، حال بعد از تلاش نافرجام به مذاکره مجدد با آمریکا به پیوستن به گروه اقدام مالی FATF اصرار دارند و اینبار هم از همان جریان روانی استفاده کرده اند که 6 سال قبل کشور را به سمت برجام بردند و حاصل آنهم معطلی 6 ساله مردم و اقتصاد بود!
بعد از برجام و با عدم عادی شدن روابط بانکی خارجی، خصوصاً پرهیز بانکهای بزرگ خارجی از همکاری با ایران، دولت بهاشتباه، قرار داشتن ایران در لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی FATF را بهعنوان مانع اصلی شناسایی کرد و برای خارج شدن از این لیست وارد مذاکره با FATF شد.
بهانهی جدید جریان غربگرا در کشور بعد از برجام، با FATF بهدست آمد و از آن به بعد کار این گروه تبلیغ برای ضرورت پیوستن به FATF شد؛ جریان روانی درحالی حمایت از FATF را در دستور کار قرار داد که اصرار داشت "راه نجات کشور از غرب میگذرد و اگر ارتباطی با خارجیها نداشته باشیم نمیتوانیم قدم از قدم برداریم". فرایند بررسی ورود به FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام چند ماه طول کشید و در نهایت هم بهدلیل مخالف اکثریتی تصویب نشد.
جریان غربگرا اینبار تلاش دارد تا عملیات روانی خود را بهروی یک گزاره سلبی قرار دهد؛ این جریان بهخوبی از مزایای "نداشتهی" FATF آگاه است و تلاش دارد عملیات روانی خود را با ایجاد ترس در جامعه مدیریت کند؛ اینبار بهمانند تجربه برجام، مدافعان FATF موجی را راه انداختهاند و به مردم میگویند اگر FATF نباشد خسارتزاست و آنها که مخالف پیوستن به آن هستند باید در قبال آن پاسخگو باشند.
تاکتیک جذاب و البته تکراری جریان غربگرا درحالی مجدداً در دستور کار قرار گرفته است که انتخابات مجلس پیشِروست و این دوقطبی کاربردی میتواند دستاوردهایی را برای این جریان در انتخابات امسال داشته باشد. این گروه بنا دارند چند سال باقی مانده از دولت را نیز صرف رایزنی برای پیوستن به FATF کنند و بازهم با امید واهی، دست روی دست بگذارند تا فرجی حاصل شود و کلید حل مشکلات از غرب به دستشان برسد!
اما سخنان دیروز رهبر انقلاب در دیدار با دانشآموزان، رسماً می تواند دستوری برای پایان این انتظار توخالی باشد؛ حضرت آیتالله خامنهای صراحتاً اعلام کردند: برای رفع مشکلات کشور نمی شود به انتظار دیگران و خارجیها ماند؛ این انتظار ضربه میزند به پیشرفت اقتصادی کشور. یک مدّتی منتظر بمانیم به خاطر برجام؛ یک مدّتی منتظر بمانیم به خاطر اینکه ببینیم آیا رئیس جمهور آمریکا آن مهلت سه ماه سه ماه را که در قراردادِ برجام متأسفانه گذاشتند -وِیوِر- تمدید میکند یا نه؛ [یعنی] وِیورِ رئیس جمهور آمریکا تمدید میشود یا نمیشود؛ یک مدّتی معطّل بمانیم برای اینکه ببینیم برنامهی فرانسویها و رئیس جمهور فرانسه [چه میشود]، خب همهاش شد انتظار.
مقام معظم رهبری همچنین تأکید کردند: در حال وجود انتظار، سرمایهگذار اقتصادی سرمایهگذاری نمیکند، تکلیفش معلوم نیست، فعّال اقتصادی تکلیفش معلوم نیست، خود این انتظار کشور را به رکود و عقبماندگی می کشانَد. چقدر انتظار بکشیم؟ رها کنید؛ حالا من نمیگویم رابطهها را قطع کنید، نه؛ رابطهها هم باشد، [اگر] کسی میتواند کاری بکند، بکند، منتها دل نبندید به آنها، دل ببندید به داخل، در داخل، ظرفیّتها خیلی زیاد است.
ناگفته نماند که «تجربه» برجام دستاورد مهمی برای کشور داشته و آن اینکه بهرغم تمام تبلیغات برخی دولتمردان فعلی و رسانههای همسو و یا وابسته به آنها، برای مردم شفاف شده است که راه شکوفایی یا بهبود اوضاع اقتصادی از نیویورک و لوزان و ژنو نمیگذرد و باید اتکا را به داخل داشت، هرچند انتظار میرفت بیش از مردم، این تجربه برای دولتمردان کشور شکل بگیرد... .