
به گزارش حلقه وصل: در دهه هشتاد شمسی که توزیع آثار در شبکه نمایش خانگی به صورت لوح فیزیکال بود تا اواخر دهه هشتاد 28 شرکت خصوصی به علاوه یک شرکت دولتی فعالیت میکردند و نکته جالب اینجاست که اغلب این شرکتها فیلمهای خارجی قدیمی با دوبلههای بدون کیفیت توزیع میکردند و با توجه به ذائقه مخاطب ایرانی که خریدار محصول ایرانی است، از میان این 28 شرکت 5 الی 6 شرکت در کنار توزیع آثار خارجی محصولات ایرانی را توزیع میکردند.
در اواخر دهه هشتاد این شراکت به صرافت تولید افتادند و و در کنار نظام توزیع،خط تولید مجموعههایی نمایشی نظیر قهوهتلخ، قلب یخی و.... را به سازو کار شبکه نمایش خانگی اضافه کردند.
سرمایهگذاران محدود بودند و یک موسسه به صورت خاص تولید محصول اولویت نخست فعالیتش بود و به همین دلیل پس از مدتی این شرکتها قبل از تغییر نظام توزیع از لوح فیزیکال به آنلاین عملا ورشکست شدند.
شرایط کنونی «پلتفرم»ها یا به عبارتی سکوها مشابه همان دوران است، با وجود صدور ۵۵۱ مجوز برای شبکههای نمایش خانگی از سوی ساترا، تنها تعداد اندکی از این پلتفرمها تولید محتوای اختصاصی دارند.
بسیاری از آنها بدون هزینه برای تولید، از محل فروش ترافیک، اشتراک و تبلیغات درآمدزایی میکنند و مخاطب، صرفاً مصرفکنندهای بیسود در این چرخه است. این شرایط دقیقا شبیه همان چرخه توزیع گسترده و تولید کم محصول ایرانی در همان شرایط است.
تولید ندارند اما سود میبرند!
بر اساس گزارشها، تاکنون ۵۵۱ مجوز برای شبکههای نمایش خانگی سطح یک از سوی ساترا صادر شده است. اما با نگاهی به فضای رسانهای و شناخت عمومی مخاطبان، درمییابیم که تنها تعداد معدودی از این شبکهها در ذهن مخاطب باقی ماندهاند؛ و این بیشتر بهواسطه تولیدات پرسر و صدای آنهاست، نه تعداد بالای مجوزها.
بسیاری از این شبکهها با نامهای بعضاً عجیب و غریب مانند «منهباخ» و «هورنت» (که مخاطب آن عمدتاً افغانستانیها هستند) حتی یک محتوای اختصاصی و تولیدی هم ندارند و صرفاً پلتفرمهایی هستند برای بازپخش برنامهها و آثار سایر شبکهها. با این حال، این پلتفرمها با وجود نداشتن تولید تازه، در سه محور کلیدی یعنی فروش ترافیک اینترنت، فروش اشتراک و تبلیغات فعالیت دارند و از همین مسیر به سود میرسند.
نکته قابل توجه اینجاست که این پلتفرمها بدون اینکه سرمایهگذاری در تولید محتوا انجام دهند، از همراهی اپراتورهای تلفن همراه و تبلیغات گسترده استفاده میکنند تا درآمدزایی کنند. درواقع مخاطب در این میان، تنها نقشی منفعل دارد؛ او ترافیک مصرف میکند، اشتراک میخرد، تبلیغات را میبیند، اما محتوای تازهای دریافت نمیکند. به زبان ساده، مخاطب سود میرساند، اما سودی نمیبرد.
همسفرگی نمایش خانگی با اپراتورها
آمارهای رسمی نشان میدهد که تا پایان سال ۱۴۰۳، از محل ترافیک حدود ۵۰۰۰ میلیارد تومان، از تبلیغات حدود ۴۸۰۰ میلیارد تومان، و از محل فروش اشتراک نیز حدود ۳۸۷۰ میلیارد تومان درآمد نصیب این پلتفرمها شده است.
با این حجم از درآمد و نبود محتوای تولیدی قابل توجه، بهوضوح میتوان دریافت که برخی از این شبکهها تنها برای کسب درآمد از ترافیک و تبلیغات وارد میدان شدهاند، نه برای خلق محتوای باکیفیت.
برای مثال، شبکه «فرتاک فیلم» که از ساترا مجوز فعالیت دارد، حق اشتراک سالانهای معادل ۶ میلیون تومان برای مخاطبان تعیین کرده است، در حالی که تاکنون هیچ محتوای اختصاصی تولید نکرده است.
این در حالی است که برخی دیگر از پلتفرمهای پرتولید، اشتراکهایی بهمراتب ارزانتر و معقولتر ارائه میدهند.
از مجموع ۵۵۱ شبکه دارای مجوز، بخش بزرگی هنوز فعالیت خود را آغاز نکردهاند و صرفاً در لیست مجوزها حضور دارند. در میان پلتفرمهایی که فعالیت مؤثر دارند، تنها میتوان به فیلیمو و فیلمنت اشاره کرد که مخاطب در ازای پرداخت اشتراک، به طیف وسیعی از تولیدات اختصاصی و متنوع دسترسی پیدا میکند، منتها تفاوت عملکرد فیلیمو و فیلمنت به نوعی یادآور توزیع انبوه شرکتهای شبکه نمایش خانگی در دهه هشتاد است با این تفاوت که کیفیت دوبلههای فیلیمو و فیلمنت در بخشی تامینی،معادل محتوای توزیعی در دهه هشتاد یا همان محصولات خارجی بسیار ضعیف است.
به عنوان مثال همین عناوین در پلتفرم «تماشاخانه» موجود هستند و ترافیک به عنوان منبع درآمدی این پلتفرم شناخته میشود. نماوا نیز با فراز و فرودهایی فراوانی در بازههای زمانی مختلف توانسته بخشی از مخاطبان را با آثار متوسط خود همراه کند.
با کمبود تولید کننده مواجه هستیم
در میان سکوهای فعال نمونههایی نیز مثل «استارنت» وجود دارند که از مدتها قبل وعده داده که با 2 سریال و یک رئالیتیشو کمدی قرار است رایگان شروع به کار کند یعنی درآمدشان فقط از ترافیک و تبلیغات خواهد بود.
در دهه هشتاد برخی شرکتهایی فعال شدند که تله فیلمهای تلویزیونی تولید میکردند و در سوپرمارکتها توزیع میشد که عنوان محصولات شانه تخممرغی به آنان نسبت داده شد. تبلیغات محصولات استارنت نشان میدهد محصولاتش شبیه محصولات شانه تخممرغی شبکه نمایش خانگی در دهه هشتاد است.
تنها پلتفرمی که به نظر میرسد با رویکرد تولید محوری وارد این چرخه رقابت شده و محصول قابل رقابت ارائه میکند و بر اساس آمارها و نظرسنجیها توانسته با فیلمنت، فیلیمو و نماوا رقابت کند، پلتفرم «شیدا» است.
این گزاره به این دلیل قابل بررسی است که تنها محصول شیدا در رقابت با سریال تاسیان بر اساس نظرسنجی دانشگاه امام صادق (ع) برابر میکنند. در این گزارش آماده است سریال تاسیان از پلتفرم فیلیمو و محصول از پلتفرم نوظهور شیدا پخش میشود، هر دو با ۱۱ درصد مخاطب به یک میزان نگاه بینندگان را به سوی خود کشاندهاند.
پلتفرم «شیدا» نیز در آغاز فعالیتش، با تولید محتوای اختصاصی و مدل فروش قسمتهای تکی، موفق شد مخاطب را جذب کند و ناگهان چرخه رقابت که همواره میان فیلیمو و فیلمنت دست به دست میشد رقیب سومی پیدا شده است.
باید نظارت باشد تا ساخته شود و همه سود ببرند
کارشناسان، پژوهشگران و افرادی که این روزها دستاندرکار صدور مجوزهای رسمی هستند این گزاره شاید برایشان جذاب باشد که فرصت عرضه محصولات تامینی پلتفرمها یعنی بخش محصولات فیلمها و سریالهای خارجی در بیش از 500 پلتفرم ارائه میشوند و بیش از محصولات تامینی ، تولیدات داخلی است که میتواند توجه تماشاگران را جلب کند.
در مجموع، این وضعیت نشان میدهد که نظام صدور مجوز برای پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی، نیازمند بازنگری جدی است. چرا که صدور گسترده مجوز بدون ارزیابی واقعی از کیفیت محتوا و مدل فعالیت پلتفرمها، منجر به شکلگیری فضایی شده است که در آن سود حاصل میشود، اما اثری از رشد فرهنگی، ارتقاء سلیقه مخاطب یا حمایت از تولیدکنندگان واقعی محتوا دیده نمیشود و این الزام قانونی باید وجود داشته باشد سکوهایی که صرفا محصول تولید میکنند، محدودتر شوند و محصول محوری مورد حمایت سکوی ناظر قرار گیرد.