حلقه وصل: هاراگیری، کامیکازی، مرگ خودآگاه، قربانی کردن خود . توضیفات دیگر همگی برای عملی است که ما آن را با عنوان کلی «خودکشی» میشناسیم. عملی که در آن فرد به دلایل مختلف و با پذیرش عواقب جانبی آن برای اطرافیانش و علم به درد و رنج عملش، آن را انجام میدهد تا اصطلاحا خود را خلاص کند!
خودکشی که از آن به عنوان یکی از 10 عامل اصلی مرگومیر در جهان یاد میشود، سالانه حدود 900هزار نفر را قربانی میگیرد و براساس آمار پایگاه آماری worldometers از آغاز سال 2019 تاکنون بیش از 780هزار نفر در جهان خودکشی کردهاند.
همچنین پایگاه خبری world population در آماری، میزان مرگ و میر به علت خودکشی در سال ۲۰۱۹ را نسبت به کشورهای جهان بیان میکند.
براساس این گزارش، نرخ خودکشی در جهان به طور متوسط 12 به ازای هر 100 هزار نفر در جهان است و در برخی از کشورهای صنعتی و پیشرفته مانند کرهجنوبی ، آمریکا و روسیه خودکشی جزء پنج عامل اصلی مرگ و میر شناخته میشود.
این پایگاه خبری در گزارش خود رتبههای اول خودکشی را چنین معرفی میکند: لیتوانی با 31.9، روسیه با 31، گویان با 29.2 و کره جنوبی با 26.9 خودکشی در 100 هزار نفر.
از سوی دیگر شاید قابل توجه باشد که بسیاری از کشورهای بحران زده در جهان، نرخ خودکشی پایینتری نسبت به کشورهای پیشرفته و صنعتی دارند؛ افغانستان دارای نرخ 4.7 و سوریه فقط 1.9خودکشی در 100 هزار نفر است؛ با این حال کشورهایی مانند ژاپن با نرخ 18.5 در رتبهی 14، فرانسه با نرخ 17.7 در رتبهی 17 و سوئیس با نرخ 17.2 در رتبهی 18 از لحاظ میزان خودکشی قرار دارند.
همچنین کشورمان در این آمار وضعیت بسیار مناسبی نسبت به دیگر کشورهای بزرگ دنیا داراست و با نرخ 4.1 خودکشی در هر 100 هزار نفر، در رتبهی 142 در جهان قرار دارد.
سنخشناسی خودکشی؛ گمشده تحلیلهای روز
در نگاه اول شاید ترکیب کشورهایی که در این گزارش نامشان آمده متناقض باشد، اما با نگاهی به ماهیت خودکشی در جوامع مختلف و سنخشناسی این پدیده فردی- اجتماعی میتوان آمار فوق را تحلیل کرد.
در تحلیل پدیده خودکشی به صورت کلی دو دسته نظریه وجود دارد. در دسته اول بیشتر بر بعد فردی تاکید میشود. ناکامیهای شخصی، اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، اختلالات شخصیت، اعتیاد به الکل و مواد مخدر از مهمترین عوامل فردی خودکشی در جهان هستند. همچنین فشار اقتصادی، مسائل کاری و مشکلات خانوادگی از دیگر عوامل خودکشی در این دسته به حساب میآیند.
در دسته دوم اما بعد اجتماعی نقش بیشتری دارد. در این دسته فشار وارده از گروههای اجتماعی مرجع، دگرگونی و قلب هویت در جوامع با سرعت تحولات بالا و در نهایت انزوای سیستماتیک افراد از سوی جامعه از جمله عوامل اصلی است.
کارشناسان معتقدند خودشیهایی که در دسته اول جای میگیرند نه از باب اعتراض که به خاطر فروریختن توان فرد در مقابل مشکلات است و به همین دلیل بیشتر در فضاهای بسته و خصوصی همانند خانه رخ میدهد و فرد خودکشی را به عنوان راهحلی برای پایان مشکلات خود و اطرافیانش میداند. در این دسته محرومیتهای اقتصادی و فردی نقش برجسته به عنوان پیشران خودکشی دارند.
اما خودکشیهای نوع دوم جنبه اعتراضی دارند و به همین خاطر بیشتر در فضاهای عمومی و در مقابل دیدگان مردم رخ میدهد. در دسته دوم فرد خود را به دلیل دگرگونی هویتی از متن جامعه جدا میداند و به همین دلیل این سبک خودکشی بیشتر در کشورهایی رخ میدهد که دارای سطح رفاه و توسعه بالایی هستند.
خلا هویتی، انزوای اجتماعی ناشی از فردگرایی حاکم بر جوامع، عدم اغنای شخصیتی در جوامع سکولار و از همه مهمتر احساس پوچی گسترده در فضای اجتماعی کشورهای لیبرال از مهمترین پیشرانهای خودکشی در جوامعی است که سطح رفاه و امید به زندگی در آنها بالا است!
عدم سنخشاسی پدیده خودکشی در جوامع مختلف باعث میشود تا نتوان تحلیلی دقیق از آنچه میبینیم داشته باشیم. نه میتوان محرومیت اقتصادی و فردی را عامل اصلی خودکشی دانست (نمونه جوامع بحرانزده که نرخ خودکشی پایین دارند موید این مطلب است) و نه رابطه خطی میان افزایش سطح رفاه و پوچی فردی در جوامع لیبرال با خودکشی برقرار کرد. تحلیل نرخ خودکشی در کشورهای مختلف نیازمند این است که هر جامعهای به صورت مستقل مورد بررسی قرار گیرد تا پیشرانها و عوامل شیوع این پدیده مشخص گردد.
خودکشی در ایران؛ دروغهایی که زیاد تکرار میشوند
از اواسط دهه 90 که پیامرسانها و شبکههای اجتماعی توانستند به عنوان ابزار جدید اطلاعرسانی وارد میدان شدند زمان زیادی نگذشته است و در این مدتزمان کوتاه به سلطه بینظیری در این حوزه دست پیدا کردهاند. در این میان نکته مهم و مغفول این است که بخش اعظمی از فعالان این فضا نقش توزیعکننده محتوا را دارند. این ویژگی در کنار حضور پررنگ دشمنان جمهوری اسلامی در شبکههای اجتماعی باعث شده تا درصد زیادی از محتوا توسط این گروهها تولید و هدایت شود.
در چنین محیطی با تبلیغات علیه هویت ملی مواجه هستیم که در نتیجه ذهنیتی پدید میآید مبنی بر اینکه هرآنچه مربوط به ایران باشد را نفی میکند و به راحتی در مقابل تبلیغات دروغ تسلیم شده و گاه حتی در مقابل واقعیات جبههگیری میکند. اگر بخواهیم ستون فقرات این موج «خودتحقیری» را در یک کلام خلاصه کنیم، باید آن را آمار و اطلاعات بیمنبع دانست. بسیاری از جملات، خاطرات و آمارهای ارائه شده توسط کانالها و صفحات مجازی یا بدون منبع قابل تحقیق منتشر میشوند و یا منبع جعلی و حتی تقطیع شده دارند. این ویژگی اما در مقابل جذابیت تصویری و سایر زمینههای روانی که پذیرش چنین مطالب بیاساسی را برای مخاطب آسان میکند، رنگ میبازد و فرصت نقد آن توسط نخبگان و کارشناسان از بین میرود.
این خودتحقیری در موضوع خودکشی نیز صادق است. سالهاست این انگاره در ذهن ایرانیان ساخته و رشد کرده است که ایرانیان چون عصبانیترین مردم جهان هستند، پس قطعا بالاترین نرخ خودکشی در میان کشورها نیز متعلق به ما هست. افسردگی جوانان، ناامیدی سالمندان و یاس عمومی سه مولفهای است که بارها در سینما، روزنامه، مجامع علمی و رسانههای جمعی برای بیان ویژگی جامعه ایرانی تبلیغ شده است.
این انگاره اما بارها و براساس آمار مراکزی همچون سازمان جهانی بهداشت رد شده است. این در حالی است که رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در گفتوگو با ایسنا، میگوید: آمار خودکشی در ایران سالانه حدود 5000 نفر است؛ به طوریکه نرخ خودکشی در ایران معمولا پنج تا شش نفر به ازای هر 100 هزار نفر است، این در حالیست که این نرخ جهانی 11 تا 12 نفر است.
وی معتقد است، به طور کلی عمده خودکشیها در کشور بیشتر جنبه «تهدیدی» داشته به همین دلیل استفاده از قرص و دارو و موادی از این قبیل رایجترین روش خودکشی در کشور است. در حالیکه روشهای خشنتری همچون حلق آویز کردن کمتر در ایران مورد استفاده قرار میگیرند. به طور کلی «دلایل فردی» از جمله علل قالب گرایش افراد به خودکشی است اما مسائل اقتصادی نیز میتواند تا حدی در این زمینه تاثیرگذار باشد.
واقعیت اینست که به دلیل بافت مذهبی جامعه، نظامهای سنتی رفتاری از قبیل حمایتگری، تابو بودن پدیده خودکشی و از همه مهمتر تسلط سنتهای اجتماعی محبتمحور در جامعه نرخ خودکشی در ایران بسیار کم است و این در تضاد با انگارههایی است که دشمنان سعی میکنند تبلیغ کنند.
تبلیغ و انتشار گسترده اخبار خودکشی در فضای مجازی خود بیانگر دروغ بودن این انگاره است. کارشناسان معتقدند رسانهها و فضای مجازی همچون شمشیر دو لبهای هستند که هم میتوانند منجر به تشویق افراد برای خودکشی شوند و هم در پیشگیری از خودکشی نقش موثری داشته باشند. حتی به این منظور سازمان بهداشت جهانی و سازمان جهانی پیشگیری از خودکشی دستورالعملی منتشر کردهاند. براساس این دستورالعمل نباید اخبار و تصاویر خودکشی در صفحه اول یا عناوین مهم اخبار قرار گیرد، در غیر این صورت میتواند موجب گسترش خودکشی در جامعه دریافت شود. به طور مثال زمانی که فوتبالیست معروفی در اثر خودکشی فوت میکند، باید در صفحه اول خبر مرگ او را منتشر و در داخل خبر علت مرگ را مطرح کرد. همچنین باید از انتشار تصاویر و ویدئو صحنه خودکشی در رسانهها پرهیز کرد چراکه خودکشی پدیدهای مسری، واگیردار و تقلیدی است و با انتشار فیلم و عکس و فایلهای آن ، خودکشی در جامعه ترویج میشود.
پس میتوان گفت که اگر نرخ خودکشی در کشورمان طبق گفته دشمنان در جهان بالاترین بود، دیگر نیازی به این حجم از اخبار مربوط به خودکشی وجود نداشت.
وی معتقد است که اخبار خودکشی برای نوجوانان و جوانان بدآموزی دارد، چراکه عموما آنها با شنیدن چنین اخبارهایی از این اقدام الگوگیری میکنند تا مانند افرادی که خودکشی میکنند، مشهور شوند و در تیتر یک اخبار قرار گیرند، لذا توصیه میشود از شکوهمند سازی، پر و بال دادن و قهرمانسازی افرادی که خودکشی میکنند پرهیز شود.
وی همچنین به منظور پیشگیری از خودکشی، بر لزوم راهاندازی خطوط تلفنی بحران و ایجاد سازمان ملی پیشگیری از خودکشی در کشور تاکید کرد.