بی شک تحولات منطقه خاورمیانه این روزها در کانون توجهات رسانه ها و افکار عمومی قرار دارد. واقعیت این است که سقوط دولت بشار اسد را کسی پیش بینی نمی کرد یا حداقل کسی فکر نمی کرد یک گروه تروریستی در 11 روز و بدون آنکه ارتش سوریه مقاومت کند به راحتی شهرهای سوریه را یکی پس از دیگری تصرف کند و به دمشق برسد.
در ماده۳ قانون موجود نظارت بر رفتار نمایندگان، دریافت هرگونه هدیه غیرمتعارف توسط نماینده از هر شخص حقیقی یا حقوقی ممنوع و جرمانگاری شده است.
دیروز شبکه تلویزیونی فارسیزبان ترکیه با مجوز رسمی جمهوری اسلامی ایران در کشورمان راهاندازی شد! این شبکه، پیش از این یک سایت در فضای مجازی بود که به شدت علیه ایران فعالیت میکرد و ضمن سیاهنمائی درباره پیشرفتها و دستاوردهای کشورمان، اصرار داشت که اقوام ایرانی را علیه یکدیگر بشوراند.
در یک نگاه هرچند گذرا به وضوح میتوان دید که اظهارات دیروز گروسی سخنانی خارج از موضوع است و از برنامه هستهای ایران به عنوان بهانه و پوشش استفاده شده است. چرا که غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم مسئله بارها تکرار شده است و بر اساس «معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای» (NPT) نیز ممنوعیتی نداشته و ندارد.
مسیرهای تجاری از دیرباز بستری برای شکلگیری، توسعه و پیشرفت سکونتگاهها و در مقیاس بزرگ تمدنها بودهاند. از جمله مهمترین این مسیرها میتوان به راه ابریشم و جاده شاهی در ایران باستان اشاره کرد.
رئیسی چند اقدام برای مدیریت ناترازی برق در تابستان و گاز در زمستان داشت تا نه برق در تابستان که اوج مصرف است قطع شود نه گاز در زمستان.
تحولات پرشتاب در سوریه طی یازده روز (۷ تا ۱۸ آذر) موجب سقوط دولت بشار اسد و تسلط گروههای تروریستی تکفیری به این کشور شد.
اگر دولت و مجلس به جای مشغولیت شش ماهه روی «بودجه»، روی «تفریغ بودجه» تمرکز کنند مشکل ناترازی از طریق «بازیافت منابع» و «مدیریت هزینه» حل میشود. دومینوی ناترازی با اهتمام به «مالیه عمومی» متوقف میشود.
اهمیت دیپلماسی حقوقی در تنظیم قراردادها و توافقات بینالمللی، موضوعی است که بارها بر آن تأکید شده است. تجربه توافق هستهای و برجام نشان داد که عدم توجه دقیق به جزئیات حقوقی میتواند زمینهساز آسیبهای جدی به منافع ملی شود.
ترامپ دوباره به عنوان شخصیت سال مجله «تایم» انتخاب شد و گفتگوی مفصلی به همین مناسبت با تایم انجام داده. بخش هایی که بیانگر عمده سیاست خارجی در دولت دوم اوست، می نویسم.
آزادی بیان مانند همه مواهب بشری، آفاتی دارد که از جمله آن سوءاستفاده از آن است. در زمانه ما که عصر اطلاعات نام گرفته است، با گسترش فضای مجازی و امکان تبادل پیام، در کنار همه فواید آن، سوءاستفاده از آن نیز شدت گرفته است.
بمباران همزمان تواناییهای سوریه از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از اسقاط نظام سیاسی این کشور کاملاً بیانگر آن است که اغراض این دو رژیم متجاوز فراتر از اسقاط یک دولت در یکی از کشورهای غرب آسیا میباشد.
سوریه جزئی از یک شطرنج بزرگ در یک دالان بیبازگشت است. آغاز این دالان را سید حسن نصرالله در روز بزرگداشت حاج قاسم بیان کرد: «شبانگاه پنجشنبه، دوم ژانویهی ۲۰۲۰، شب جمعه، حد فاصل دو مرحله در منطقه است. شروع یک مرحله و تاریخ جدید نه فقط برای ایران یا عراق، بلکه برای تمام منطقه. و آن ترور حاج قاسم بود.»
بشار اسد در فتنه داعش با آنكه دشمنان سوريه در چندقدمي كاخ رياست جمهوري بودند با تصميم درست، فتنه و خطر داعش را دفع كرد. اما در واقعه عظيم و تاريخي طوفانالاقصي پابهپاي مقاومت نيامد. ارتش سوريه در يك جنگ شناختي پيچيده گرفتار آمد و به دليل عدم دسترسي به اطلاعات درست و تحليل وقايع به تصميمات نادرست رسيد.
با سقوط دمشق جنگ داخلی سوریه که نزدیک به ۱۴ سال قدمت داشت، وارد مرحله جدیدی شد. اینک جریان سلفی اِخوانی بر غرب و پایتخت و جریان قومیتگرای کردی بر شرق سوریه مسلط شده و رژیمصهیونیستی نیز از فرصت استفاده کرده و با ورود مرزی به توافق آتشبس ۵۰ ساله خود پایان داد.
«ائتلاف سفید» - شما بخوانید «ائتلاف سیاه» یکی از ترفندها و راهکارهای دشمن در برپایی جنگها و طراحی توطئههاست. بهرهگیری از این ترفند سابقهای طولانی دارد تا آنجا که مشرکان در صدر اسلام و در برپایی «جنگ احزاب» از همین ترفند استفاده کرده و سپاه انبوهی را برای مقابله با اسلام نوپای آن روز فراهم آورده بودند.
در داخل و خارج از ایران و بسیاری از دوستان و دشمنان میگویند چرا ایران نتوانست دولت سوریه را حفظ کند؟ پاسخ به این سوال در ساعات گذشته متعدد داده شده ولی این پرسش یک فرامتن مهم دارد و آن اینکه انتظار و محاسبه درباره جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران این است که این توان وجود داشت که بتواند کیلومترها دورتر از خودش یک نظام سیاسی را حفظ کند.
فرآیندی که در کمتر از ۱۰ روز منجر به سقوط حکومت در دمشق شد، حاصل یک فرآیند نظامی و مبارزاتی نیست؛ بلکه یه روند سیاسی و دیپلماتیک است. یعنی مجموعهای از بازیگران - روسیه، ترکیه، قطر، آمریکا و حتی احتمالا خود بشار اسد - دست به معاملات سیاسی زدند تا چنین اقدامی امکان پذیر شود. غایب بزرگ این فرآیند سیاسی ایران بود.
تکلیف پشتیبانی از محور مقاومت پسا سقوط بشار اسد چه می شود؟ ایران در حالی یکی از مهمترین راههای پشتیبانی مطمئن و آسانتر خود را برای تقویت مقاومت مخصوصا در تقویت مقاومت لبنان از دست داده که تا قبل از این نیز سوریه تنها راه پشتیبانی نبوده است.