به گزارش حلقه وصل: دکتر مهدی خانعلی زاده نوشت:
۱ـ فرآیندی که در کمتر از ۱۰ روز منجر به سقوط حکومت در دمشق شد، حاصل یک فرآیند نظامی و مبارزاتی نیست؛ بلکه یه روند سیاسی و دیپلماتیک است. یعنی مجموعهای از بازیگران - روسیه، ترکیه، قطر، آمریکا و حتی احتمالا خود بشار اسد - دست به معاملات سیاسی زدند تا چنین اقدامی امکان پذیر شود. غایب بزرگ این فرآیند سیاسی ایران بود.
۲ـ ایران به «وضوح» غافلگیر شد. صحبت های چند ماه پیش رهبری در دیدار با اسد راهبرد رسانهای نهادهای حاکمیتی مبنی بر ایجاد شبکههای مستقل تلویزیونی برای پوشش اخبار و تحولات سوریه در همین چند ماه اخیر و صحبتها و راهبردهای متضاد و متناقض در روزهای اخیر موید این ادعاست که تهران برآوردی از این شرایط نداشته و با یک غافلگیری روبرو شده است.
۳- تحركات اخیر دیپلماتیک ایران برای جا نماندن از روند تحولات بود؛ یعنی به محض روی دادن اتفاقات و بعد از برطرف شدن، شوک تهران تلاش کرد تا سهم خود از این معادلات سیاسی را پیدا کند. رایزنیهای اخیر وزیر خارجه و نماینده رهبری در دوحه و دمشق در همین راستا بوده است.
ایران از اصل ماجرا جا ماند ولی تلاش کرد که از فرع ماجرا بیدستاورد نباشد.
۴ـ سقوط دولت سوریه، آسیب مستقیم و جدی به منافع ملی ایران است. حالا کار برای بازیابی و ترمیم شبکه مقاومت بسیار سخت تر از قبل شده و برخلاف صحبتهای روز گذشتۀ آقای عراقچی «راههای جایگزین سوریه» در کوتاه مدت در دسترس نخواهند بود.
۵ـ برخی صحبتها دربارۀ پشت کردن اسد به ایران به دليل وعدههای برخی کشورهای عربی ناقص و غیر دقیق است. ضمن اینکه باید تایید و تاکید کرد که اسد امروز، اسد ۲۰۱۶ نبود و نیست اما نگاهی به رفتارهای دمشق در برابر ترکیه نشان میدهد که روایت کنار گذاشته شدن تهران توسط بشار اسد فقط یک شوخی است تا یک واقعیت میدانی. نباید عدم توانایی در مدیریت میدان و ایجاد هماهنگی بین منافع متعارض یک واحد سیاسی مهم برای منافع ملی را به عدم همراهی طرف مقابل تقلیل داد.
۶ـ راهبرد ایالات متحده آمریکا در منطقه ی غرب آسیا، ایجاد دولتهای فرومانده یا همان Failed State است. بر همین مبنا، احتمالا سوريه حداقل در کوتاه مدت شاهد یک ساختار سیاسی منسجم نخواهد بود و مدلی از لیبی - و شاید مدل ضعیف تری از عراق - بر آن حاکم خواهد بود.
جمع بندی:
دوستان تحلیلگر ولی خوشبینی که از لزوم کاهش تنش با اسرائیل صحبت میکردند و آن را مایۀ نجات شبکه مقاومت میدانستند، حالا با نتایج این تجویز خطرناک و بی مبنای خود روبرو هستند.
گامهای بعدی این مسیر، سایر اعضای شبکه مقاومت خواهد بود. احتمالا از یمن آغاز شود و به واحدهای دیگر نیز سرایت کند. راهبرد ایران به عنوان مرکزیت شبکه مقاومت باید جلوگیری از پیشرفت این روند باشد؛ با هر وسیلهای با هر روشی. توصیه به عدم افزایش تنش خروجی مشابهی با وضعیت ایران در شهریور ۱۳۲۰ خواهد داشت.