جریانی به رهبری آمریکا، تداوم جنگ تا تضعیف جدی مقاومت فلسطین را در دستور کار قرار داده، اما واقعیت این است که مخالفان حماس چه به انفراد و چه به اجتماع قادر نیستند بهطور واقعی آن را از صحنه خارج نمایند. حماس از مردم غزه جدا نیست و مردم هم آن را روح غزه به حساب میآورند.
طی 10 روز گذشته هواپیماهای رژیم اشغالگر قدس هرلحظه جان هزاران بیگناه بهویژه زنان و کودکان را زیر آواری از خانههای ویران دفن میکنند و صحنههای دلخراش آن، دل هر انسانی را مجروح میکند.
این روزها علاوه بر ملتهای مسلمان، شاهد تظاهرات گسترده و در مواردی صدها هزار نفری ملتهای غیرمسلمان در آمریکا و اروپا علیه جنایات صهیونیستها هستیم. به بیان دیگر افکار عمومی جهانیان هم برای مقابله جانانه با صهیونیستهای وحشی آماده شده است... و بالاخره همه شواهد حاکی از آن است که روز انتقام نزدیک است.
شوک غافلگیری حماس و نیروهای مقاومت در عملیات طوفانالاقصی به صهیونیستها علاوه بر آنکه یک شکست بزرگ اطلاعاتی را برای رژیم غاصب به بار آورد، نشان داد که اساساً اسرائیل عمق استراتژیک ندارد و هر چه زمان گذشت معلوم شد که بحران اصلی تل آویو، قدرت تصمیمگیری و برنامه است.
این بازی دو سر باخت، برای کسی است که نفهمید چه زمانی روی ارّه نشست و راه پیش و پس برای اسرائیل باقی نگذاشت. قطعا نام نتانیاهو، در صدر متهمانی قرار خواهد گرفت که عملکردشان، به عملیاتی شدن نفرینِ «نرسیدن اسرائیل به ۸۰ سالگی» شتاب بخشید.
با ظهور انقلاب اسلامی که سران رژیم صهیونیستی، آن را زلزله در جهان توصیف کردند رویای شکلگیری دولتی به گستره از نیل تا فرات را به فراموشی کشاند. صهیونیستها برای حفظ خود و برای مصون ماندن از تعرضات همان کسانی که برای آنها قصهپردازی میکردند مجبور شدند دور خود دیوار بکشند.
رژیم صهیونیستی به هیچ وجه نمیتواند جنبشهای مقاومت فلسطینی را از میان بردارد و یا از قدرت آنان بکاهد. غزه بیش از 2/5 میلیون نفر جمعیت هوادار مقاومت دارد. این جمعیت را نمیتوان نابود و یا از این سرزمین اخراج نمود. سیاست اخراج این جمعیت حتماً با شکست مواجه میشود و اولتیماتومهای کنونی اسرائیل تأثیری بر مردم ندارد.
آمادگی کامل نیروهای مقاومت فلسطینی در مقابل تحیر و دستپاچگی صهیونیستها بهخوبی وضعیت واقعی دو جبهه را نشان داد.
گذشت زمانی که دست فلسطینیها خالی و یا حداکثر با سنگ پر میشد، امروز مبارزان فلسطینی به رغم همه محدودیتها، مجهز به موشک و پهپاد و... هستند و عزمشان هم صدها برابر بیش از آنزمان است.
به گمانم میتوان میزان زیادی از تلاشهای جبهه تبیین را متأثر از جهتگیری بنیادین به سمت خودشناسی تلقی کرد.
بمبارانهای وحشیانه غزه، قتل عام غیرنظامیان بهویژه کودکان و زنان، ویران کردن خانهها، بستن آب و برق و دیگر نیازهای اولیه انسانی مردم غزه، راهحل پایان دادن به بحرانی که حیات اشغالگری را نشانه گرفته، نیست. اگر راهحل بود آنها اکنون پس از 70 سال اشغالگری درگیر جنگ«طوفان الاقصی» نبودند.
شرایط سختگیرانه حاکم بر منطقه، رزمندگان مقاومت را بر آن داشت تا با یک عملیات پیشدستانه، قدرت خود را به رژیمصهیونیستی نشان دهند.
این جنگ، جنگ ارادهها و بازی بزرگان است. تا چند هفته قبل در رسانهها چنین تصویرسازی میشد که اسرائیل به مرزهای ایران در شمال و جنوب و غرب رسیده، در حال عادیسازی با برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس است و برای بیثباتسازی ایران به کمک آمریکا تدارک میکند.
نظم جدید جهانی با همه اما و اگرها و سناریوهای پیچیده، یک ضلع قدرتمند به نام «مقاومت» خواهد داشت که همین طور که موازنه قوا را در منطقه به نفع جهان اسلام رقم زد؛ میتواند معادلات جدیدی خلق کند.
عملیاتی که دیروز توسط مقاومت فلسطین انجام شد پیامدهایی را در حوزههای مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی بهدنبال خواهد داشت.
رژیم جنایتکار اسرائیل به خوبی میداند موضوع تسلیح کرانه و پشتیبانی تسلیحاتی از آن نسبت به ابتدای زمانی که از آن سخن گفته میشد، تحول کیفی پیدا کرده و با تکنولوژیهای جدید میتواند به صورتی تکاملیافتهتر و پرحجمتر به این منطقه وارد شود. این چیزی نیست که رژیم بتواند در مقابل آن پادزهری تهیه کند.
دریافتکننده جایزه صلح نوبل و حامیانش که به جنایات بیشمار علیه انسانیت و بشریت شهره آفاق هستند، سند غیرقابل انکاری از انسانیت و بشردوستی جمهوری اسلامی ایران تلقی میشوند.
حذف نفر سوم رژیم آمریکا در حالی رخ داد که او فقط ۲۶۹ روز این سمت را عهدهدار بود و برای نخستین بار در تاریخ سیاسی آمریکا بود که رئیس مجلس نمایندگان برکنار میشد.
سال پیش نیویورک تایمز مطلبی درباره رهبری و خبر دروغ بیماری ایشان را مطرح میکند. دیگر نه اعتبار رسانه مهم است و نه صداقت و رسالت خبرنگار! اما عملیات است دیگر. قرار است به جامعه ایرانی این پیام منتقل شود که ایران فاقد قدرت مرکزی است، ما به این داستانهای هر چند وقت یکبار عادت کردهایم.
هموار شدن مسیر توسعه روابط رژیم جنایتکار صهیونیستی با هر یک از کشورهای منطقه به منزله آلوده شدن عضو جدیدی از پیکره اسلام به سرطان بدخیم اسرائیل است. آیا حاکمان عربستان ننگ به نابودی کشاندن امت اسلام را به جان خواهند خرید و با میزبانی سرطان لقب گذشته خود را ارتقاء خواهند بخشید؟!