به گزارش حلقه وصل: محمد ایمانی در یادداشتی نوشت: فرماندهان سنتکام پس از انکار اولیه موفقیتهای ایران، از 2 سال قبل اذعان کردند پیشرفتهای پهپادی و موشکی ایران، برتری ۷۵ ساله آمریکا را به چالش کشیده است. بخش کوچکی از این توانمندی که پیش از جنگ اوکراین، از سوی روسیه خریداری شده بود، به اعتراف محافل غربی، سرنوشت این جنگ را در قلب اروپا تغییر داد.
اما شوک بزرگتر، هنگامی بود که آمریکاییها دریافتند اضلاع جبهه مقاومت، از لبنان و فلسطین تا یمن و عراق -با شدت و ضعفهایی- همگی مسلح به پهپادها و موشکهای جنگی پیشرفته هستند بلکه حتی تولید میکنند.
پهپادهای متنوع به همراه موشکها، در طول چهار ماه جنگ غزه، بارها بنادر راهبردی رژیم صهیونیستی در ایلات و اشدود و حیفا را هدف گرفتند و ثبات و امنیت اقتصادی اشغالگران را به شکل مؤثر -مثلا تا مرز تعطیلی ایلات- به خطر انداختند.
سپس به اعتبار پشتیبانی همه جانبه آمریکا از جنایات صهیونیستها، پایگاههای پنتاگون بود که بیش از ۱۶۰ بار، هدف حملات متناوب قرار گرفت. تا آخرین و پیچیدهترین حمله به پایگاه برج ۲۲ که به کشته شدن چهار نظامی و مجروحیت بیش از ۴۰ نفر دیگر انجامید.
ضربه از ابعاد گوناگون اطلاعاتی و امنیتی و نظامی چنان بزرگ بود که پنتاگون ناچار شد بگوید سامانه راداری و پدافندی پایگاه، پهپاد مهاجم را با پهپاد خودی اشتباه گرفته و غافلگیر شده است! رزمندگان مقاومت البته در این حمله خویشتنداری به خرج دادند وگرنه حدود ۳۰۰ نظامی حاضر در پایگاه، کاملا در دسترس بودند.
آمریکا برحسب ظاهر، دو گزینه کاهش یا تشدید تنش در منطقه را در اختیار دارد، اما واقعیت همان است که فارین پالیسی مجله تخصصی سیاست خارجی در آمریکا نوشت؛ اینکه صلاح آمریکا در کاهش تنش و کاستن از نیروها و پایگاه های آسیب پذیرش در خاورمیانه است. (تحلیل فارین پالیسی). مشابه همین تحلیل را دیوید ایگناتیوس در واشنگتن پست نوشت و دیروز در رادیو فردا بازتاب یافت.
چهار کشته در پایگاه سرّی برج ۲۲ حتما برای دولت آمریکا دردناک است و موجب سرزنشهای تند از سوی رقبای جمهوری خواه شده است، اما اولا این چهار کشته، کمترین هزینه در مقابل دهها شهید رزمندگان جبهه مقاومت است که در حملات پنتاگون در عراق و سوریه و یمن به شهادت رسیدند و آمریکا باید تقاص پس بدهد، ثانیا دولت ترامپ هم که سر کار بود نتوانست در مقابل مقاومت کاری از پیش ببرد (مانند هارت و هورتی که درباره حمله به سوریه کرد و نتوانست).
این سؤال را که آمریکا عقلانیت به خرج میدهد و از تصاعد تنشی پر ابهام و خسارت پرهیز میکند یا برگ تازهای بر بیخردیاش میافزاید، گذر زمان معلوم میکند.
در عین حال، روشن است که مقامات آمریکایی در این چهار روز، در عین رجزخوانی فراوان، هر بار که پیامدهای زد و خورد جدید را محاسبه کردهاند، بیشتر یقین کردهاند پایشان گیر است و اضلاع جبهه مقاومت بر مبنای راهبرد اتحاد میدانها این بار بی دریغ و بدون هیچ خط قرمزی، از خجالت ناوها و پایگاهها و نظامیان و منافع اقتصادی آنها در خواهند آمد.
این محاسبه سخت، راز چهار روز خویشتنداری مقامات آمریکایی است، چرا که یقین دارند در صورت ورود به فاز جدید بحران، خویشتنداری جبهه مقاومت هم به پایان خواهد رسید و دیگر هیچ خط قرمزی در گرفتن تلفات و خسارات از آمریکاییها جلودارش نخواهد بود.