به گزارش حلقه وصل: حسین شریعتمداری در یادداشتی نوشت: ۱- روز هفدهم بهمن ماه ۱۳۵۷، «اَبا اِبان» وزیر خارجه وقت رژیم جعلی اسرائیل در مصاحبهای گفته بود: حرکت و جوششی که این روزها در ایران شکل گرفته است، اگر به پیروزی برسد، زلزلهای در دنیا پدید میآورد که قبل از همه اسرائیل را به نابودی تهدید خواهد کرد. آن روز -۱۷ بهمن ۵۷- هنوز انقلاب به پیروزی نهائی نرسیده بود و سؤال این است که او از کجا میدانست که انقلاب اسلامی با پیروزی خود معادلات و نظم موجود جهانی را برهم خواهد زد؟! ... ابا ابان میدانست چه واقعه عظیمی در حال وقوع است... او میدید که اسلام ناب محمدی(ص) در حال بازگشت به حاکمیت است. واقعهای که قدرتهای استکباری و حاکمان جور بیش از هزار و چهارصد سال با وقوع آن به مقابله برخاسته بودند.
۲- وقتی حضرت موسی علیهالسلام دعوت خود را آغاز کرد، فرعون و درباریانش که اصرار داشتند معجزه آن حضرت را «سحر و جادو» قلمداد کنند، از ماهرترین ساحران مصر دعوت کردند تا با حضرت موسی به مقابله برخیزند. ساحران سحر خود را به کار گرفتند و بسیاری از حاضران را به حیرت فرو بردند. اما وقتی حضرت موسی عصای خود را به میدان افکند و سحر ساحران را از میان برد. چه اتفاقی افتاد؟ «وَأُلْقِیَ السَّحَرَهًُْ سَاجِدِینَ * قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ * رَبِّ مُوسَى وَ هَارُونَ... ساحران به سجده افتادند و گفتند به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم. خدای موسی و هارون». چرا به سجده افتادند؟ و به خداوند متعال، همان خدا که موسی و هارون را برانگیخته بود، ایمان آوردند؟!... آنها زبدهترین ساحران عصر خود بودند. سحر و جادو را میشناختند و میدانستند آنچه موسی با عصای خود به میدان آورده است سحر و جادو نیست. معجزه است.
۳- در تمامی آموزههای سیاسی آمده است برای ارزیابی ماهیت و چیستی یک نظام حکومتی، حداقل بایستی ۳ سال از عمر آن بگذرد -۶ و ۷ سال هم گفتهاند- ولی انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نخستین روزهای بعد از پیروزی با هجوم همهجانبه قدرتهای استکباری و دنبالهها و متحدان ریز و درشت آن روبهرو بوده است...
« تا آستین به قصد تو بالا زدیم شد ... شمشیرهای تشنه به خون از کمر برون »... چرا؟! برای آن که نظام سلطه میدانست چه نسخهای از حاکمیت در حال شکلگیری و تاسیس است. همان روزها یکی از خبرگزاریهای غربی (نامش را به خاطر ندارم. به گمانم خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس) نوشته بود؛ اسلام، (نستجیر بالله) غولی است که پس از هزار و چهارصد سال از بطری خارج شده است! (اشاره به افسانه غول محبوس در بطری و رها شده در دریا)!
۴- امام راحل ما رضوانالله تعالی علیه، غبار قرنها بدعت و تحریف و بداندیشی و کجتابی که بر چهره اسلام ناب نشسته بود را زدوده و اسلام ناب محمدی(ص) را همانگونه که در صدر بود، به جهان عرضه کرده بود. انگار بار دیگر بعثت اتفاق افتاده بود.
نه چیزی بر آن افزوده و یا از آن کاسته شده باشد. به قول حکیمانه حضرت امام خامنهای: « انقلاب عظیم اسلامی در ایران مضمون بعثت را در دوره معاصر تجدید کرد؛ یعنی خداوند متعال به امام بزرگوار ما این توفیق را داد که خطّ مستمرّ بعثت نبوی را در این دوران، با ابتکار خود، با شجاعت خود، با اندیشه بلند خود، با فداکاری خود پُررنگ کند و نمایان کند؛ [این] همان خطّ بعثت است که خب در طول زمان کمرنگ بود، امام بزرگوار توانست آن را پُررنگ کند و جامعیّت اسلام را در عمل نشان بدهد». امام راحل ما اسلام ناب را که پیش از آن و چند دهه بعد از بعثت، با ترفند موذیانه بدخواهان و ستمگران از صحنه خارج شده و به عرصه تئوری و نظر رفته بود، بار دیگر به میدان آورد و... درگیری بیامان نظام سلطه با ایران اسلامی دقیقاً از این نقطه شروع شد. چرا؟ بخوانید!
۵- یکی از اساسیترین ویژگی اسلام ناب، «عدالتجوئی و ظلمستیزی» آن است. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ... ما پیامبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدل و داد قیام کنند». اسلامی که در مقابل ظلم و زورگویی ستمگران ساکت باشد و به پُرخوری کلانسرمایهداران و غارت اموال عمومی از سوی مفسدان، در کنار فقر محرومان و مستضعفان تن بدهد، اسلام نیست! نام آن، به قول امام راحلمان «اسلام آمریکایی» است. بدیهی است که وقتی این نسخه از اسلام بر کرسی حاکمیت مینشیند (و نه آن که در کتابها بماند و در حاشیهها باشد) اولین و قطعیترین اتفاق پس از آن، این است که نظام سلطه بینالمللی و متحدان ریز و درشت آن به مقابله بر میخیزند. چرا؟ برای این که نظام اسلامی با نظام سلطه اختلاف ماهیتی دارد و موجودیت آن موجودیت نظام سلطه را به چالش میکشد و بالعکس... از این روی و با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی آنچه همواره باید در قول و عمل الگوی تمامی دلدادگان انقلاب و مخصوصاً مسئولان و دستاندرکاران باشد، ظلمستیزی و بر صدر نشاندن محرومان و مستضعفان است که به گفته امام ولینعمتها هستند.
۶- و اما، تنها با یک نیم نگاه به راهی که طی ۴۵ سال گذشته طی کردهایم و مقایسه نقطه شروع با نقطهای که امروزه در آن ایستادهایم به آسانی نشان میدهد که اگرچه هنوز با نقطه مطلوب فاصله داریم ولی به قول خواجه شیراز؛ رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم
تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمدهایم