به گزارش حلقه وصل، «بوی باران» بالاخره بعد از کش و قوسهای زیاد، در ایستگاه 65 به پایان راه رسید و البته این ترکِ آنتن هم قابل تأمل است، چون پیش از این غلامرضا الماسی مدیر گروه فیلم و سریال شبکه یک در گفتگویی با تسنیم گفته بود سریال جدید نوزدهم یا بیستم شهریورماه جایِ «بوی باران» را میگیرد. احتمالاً خداحافظی زودهنگام و خلافِ وعده کنداکتوری به دلیل کشدار بودن زیاد از حد سریال بود که خود تلویزیون به این نتیجه رسید «بوی باران» را زودتر به پایان برساند.
فارغ از مشکلات فنی، تناقضهای مختلف و معطل نگهداشتن بیخود و بیجهت مخاطبِ سریال «بوی باران»، میزگرد «حوالی نگاه» روی آنتن رفت تا مخاطب با یک تجزیه و تحلیل سریال تلویزیونی، مواجه شود. طبیعت یک نشست تحلیل و بررسی همین است که در نکات مثبت و منفی در کنار هم قرار بگیرد و توأمان با بحث علمی، فنی، اجتماعی و مقولههای دیگر، از فُرم و ساختار غافل نشوند. در این نقد و بررسی، کارشناس حوزه اجتماعی، مدیرکل دفتر حقوقی و امور مجلس ستاد مبارزه با مواد مخدر و کارگردان سریال «بوی باران» حضور داشتند بیش از فرم به بخشهای دیگر توجه شد.
در عین تناقضهای حوزه آسیبهای اجتماعی چه از حیثِ قبحزدایی واقعه طلاق عاطفی و چه از حیث رفتارهای رهای میان سیاوش، سیمین و شهاب، و از طرف دیگر نمایشِ کلیشهای پولشویی و قاچاق مواد مخدر و حتی هدررفتن پولِ رسانهملی برای ساخت یک سریال بلند، بیشتر مخاطب معطل داستانهایی شد که هرکدام از آنها را میتوانستند در قالب مفیدتر و کیفیتری به مخاطب عرضه کنند.
بسیاری از کارشناسان هم اعتقاد دارند 65 قسمت برای این سریال اضافه بود چه برسد به 75 قسمت! اما مشکلِ ما با گرفتن سکانسها، پلانها و تثبیت روزهای پخش این سریال بر مبنای 75 قسمت بوده، چون حتماً برای آن هزینه و زمان صرف شده است. اینجا هم همچون سریال «از یادها رفته» که قرار بود 50 قسمت روی آنتن برود و پخش آن به کمتر از 30 قسمت رسید، جای یک نظارت جدی و ویژه خالیست. حتماً باید مسئولین مربوطه نسبت به عدم پخش قسمتهای وعده داده شده و اینکه چرا چنین اتفاقاتی نباید قبل از تولید با یک نظارت دقیق بیفتد، پاسخ شفاف بدهند؟ چرا فیلمنامهها تکمیل نشده اجازه تولید یک سریال چندین قسمتی پیدا میکنند؟
منتظر بودیم میزگرد تحلیل و بررسی «بوی باران» پاسخ بسیاری از سوالات را بدهد؛ در نشست خبری که عوامل گردهم آمدند آنطور که باید و شاید پاسخ ابهامات داده نشد. اینجا هم معلوم نشد مراسم نقد است یا تمجید! گبرلو که به عنوان منتقد بیشتر از سوال و جواب کردن، نقش هدایتکننده داشت.
تماشاگر این میزگرد منتظرِ تحلیل و بررسی سریال «بوی باران» بود و نه بررسی اهمیت پرداختن به مواد مخدر که کارشناسان مربوطه همواره به این موضوع از زوایای مختلف میپرداختند.
کار غیرحرفهای پخش آیتم این میزگرد بود که از بازیگران سریال برای تهیهگزارش و نظرخواهی مردم بابت «بوی باران» استفاده کرده بودند. مردم به هنرمندان علاقهمندند و به راحتی نمیتوانند بگویند چه مشکلاتی با این سریال داشتهاند.
انتظار میرفت فارغ از حضور دو کارشناس آسیبهای اجتماعی و مواد مخدر، یک منتقد هم در این میزگرد حاضر میشود و به لحاظ فرم و ساختار با محمود معظمی کارگردان بحث میکردند. واقعاً جای نقد و بررسی فیلمنامه این سریال خالی بود که با چه ظرفیت و کششی، «بوی باران» یک سریال بلند تلویزیونی شد؟
شاید خلأ و یا کمبود برنامههای مربوط به مقوله اعتیاد آنقدر زیاد است که عمده بخشهای این میزگرد صرف تعریف و تمجید از «بوی باران» شد. مخاطب انتظار داشت بعد از تماشای این سریال که تناقضها و ابهاماتی نسبت به این مجموعه در ذهن دارند پاسخ داده شود، اما کلیگویی اجازه نداد این اتفاق بیفتد.
به نظر میرسد با نمایشِ فینال شتابزده و سطحی «بوی باران»، دستاندرکاران این مجموعه برای مقابله با نظرها و تحلیلهای انبوه منفی مخالفان یک میزگرد غیرتخصصی و غیرکارشناسی هنرمندانه ترتیب دادند تا شاید بتوانند با تناقضگویی، فرافکنی و امتیازهای نداشته این سریال از «بوی باران» دفاع کرده و چیزهایی را به آن نسبت دهند که در قواره مضمون و ساختار هنری این سریال نبود.
در هر حال چنانچه 10 میزگرد سفارشی و فرمایشی دیگر هم مانند این میزگرد تشکیل شود نمیتواند به نظرات مخالف، ابهامات و سوالات بسیاری پاسخ دهد و باعث فریب افکار عمومی شود.
در بروز اتفاقات نامناسب این سریال، نقشِ آشفتگیهای داستانی، شخصیتپردازی، روایت ماجراهای بیمورد و متناقض در فیلمنامه، در ناکام ماندن این سریال تلویزیونی، بسیار برجسته و موثر بود. پس از آن کارگردانی فکر نشده و غیراصولی باعث شد تا «بوی باران» ساختار نادرست و غیردلچسبی را برای مخاطب تلویزیون رقم بزند.
حاشیهپردازیهای غیرلازم و کش و قوسهای بیمورد داستانکها و برخورد کلیشهای و سطحی «بوی باران» با مسائل مهم پولشویی و قاچاق مواد مخدر سبب شد تا بینندگان تلویزیون نتوانند با شخصیتها و حوادث این سریال تلویزیونی ارتباط برقرار کرده و در قبال آن احساس خرسندی و رضایت داشته باشند.
تولید سریالهای زیرمتوسطی مثل «بوی باران» نتیجه عملکرد غلط برخی از مسئولین تلویزیون، فقدان تعهد هنری در عرصه سریالسازی و هدر رفتن بودجه رسانهملی است. هزینه هنگفتی که میتوانست صرف ساخت دستکم چند سریال با مضمون، محتوا و ساختار هنری شود و رضایت نسبی مخاطبان تلویزیون را به دنبال داشته باشد.
تا زمانی که تحولات اساسی در حوزه مدیریت، برنامهسازی و توجه به حلقههای خاص فیلمنامهنویسی و تهیهکنندگی از تلویزیون ادامه داشته باشد آشِ صداوسیما همینگونه شور و آزاردهنده خواهد بود.