سرویس جهان حلقه وصل - چند ماهی است ایالات متحده آمریکا همزمان با درخواست گفتگو بر طبل جنگ با ایران میکوبد به این امید که بتواند کشورهایی مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی را در یک جنگ نیابتی به جان ایران بیاندازد، اما اینکه این دو کشور تا چه حد در برابر قدرت ایران دوام میآورند، همواره جای پرسش بوده است.
حالا مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل، از معتبرترین اندیشکدههای آمریکایی در گزارشی به تاریخ ۵ آگوست به بررسی نقاط قوت ایران و نقاط ضعف عربستان در صورت درگیری جدی میان دو کشور پرداخته و دست آخر به مقامات واشینگتن توصیه کرده است نمیتوانند روی توان ریاض حساب کنند و بهتر است از همان مسیری که رفتهاند، برگردند و تنشزدایی با ایران را در دستور کار قرار دهند.
ست جونز، دَنیکا نیولی، نیکولاس هرینگتون و جوزف برمودز از مدیران ارشد پروژه تهدیدات فراملی در این اندیشکده، نویسندگی این گزارش را با نام «تهدید ایران برای زیرساختهای حیاتی سعودی: پیامدهای افزایش تنش میان ایالات متحده و ایران» برعهده داشتهاند.
توانمندیهای راهبردی ایران
ایران توانمندیهای زیادی دارد که زیرساختهای حیاتی و تأسیسات دریایی عربستان سعودی را تهدید میکند». به نظر کارشناسان مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل، ایران ابتدا از حملات سایبری و درگیرشدنِ گروههای تحت حمایتش مانند حوثیهای یمن بهره میگیرد زیرا درگیری مستقیم ممکن است برخی از نقاط حیاتی ایران را در معرض حمله عربستان قرار دهد. پس از آن و در صورت نیاز از توانمندیهای دیگر بهره میگیرد.
۱- توانمندی موشکی
«هیچ سامانه دفاع موشکی نمیتواند در برابر حجم موشکهای ایران که به سراسر عربستان میرسد، مقاومت کند». این اذعانِ کارشناسان گزارش بسیار جالب توجه است. آنها ادامه میدهند «نیروی موشکی ایران عمدتاً قابل پرتاب از پرتابگرهای سیار است و ایران میتواند با آن عربستان سعودی و هر کشور دیگری در خلیج فارس را هدف قرار دهد». این علاوه بر موشکهایی است که از دریا شلیک میشود.
حداقل بُرد قطعی موشکهای ایران از نظر آنها ۲۵۰۰ کیلومتر است که حتی تأسیسات سواحل غربی عربستان را در نیز شامل می شود، ضمن اینکه سرعت، بُرد و قدرت تخریب آنها در حال بهبود است. سری شهاب، شامل شهاب یک، دو و سه، قیام -۱، قدر-۱ و عماد هسته مرکزی نیروی موشکی ایران به شمار میآید.
علاوه بر این حوثیها نشان دادهاند میتوانند به خوبی کشتیها در تنگه بابالمندب (که روزانه ۵ میلیون بشکه نفت از آن عبور میکند) و اهداف زمینی در عربستان سعودی و امارات متحده را هدف قرار دهند. موشکهای هدایتشونده ضدتانک، مینهای دریایی، پهپادها، راکتهای ۱۲۲ میلیمتری، سامانه دفاع هوایی میثاق-۲، مواد منفجره RDX، موشکهای بالستیک برکان-۲ و قایقهای انفجاری بدون سرنشین بخشی از توانمندی انصارالله یمن است که در سه سال گذشته با استفاده از آنها ۲۵۰ حمله علیه سعودی انجام دادهاند.
حزبالله لبنان نیز اگر چه توانمندیهایش با توجه به درگیری با اسرائیل شکل گرفته، اما میتواند برای هدفگیری عربستان سعودی متناسبسازی شود. هماکنون نیز موشکهای بالستیک فاتح ۱۱۰، شهاب-۱ و شهاب-۲، پهپاد کرار، پرتابگرهای راکت مجهز است.
۲- توانمندی سایبری
حملات سایبری و دزدی سایبری از آنجا که ممکن است قابل رهگیری نباشد، گزینه خوبی برای درگیری با هزینه اندک است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج، سازمان پدافند غیرعامل و وزارت اطلاعات از جمله نهادهایی هستند که به نظر کارشناسان CSIS به پرورش این توانمندی همت کردهاند. شبکههای داخلی کارخانهها و مراکز بزرگ اقتصادی ممکن است با حمله سایبری ایران برای «روزها و هفتهها» تعطیل شود یا اطلاعات آن به کلی پاک شود.
مراکز حفاری و استخراج نفت، ایستگاههای تنظیم فشار نفتِ انتقالی از طریق لوله و حتی پرکردن نفتکشها در عربستان در بسیاری از مراکز به صورت الکترونیکی مدیریت میشود و این یعنی ایران میتواند سراسرِ زنجیره صنعت نفت عربستان را با حملات سایبری خود هدف قرار دهد. علاوه بر آن، تأسیسات آب شیرین در سواحل، شبکه آب و برق، سامانههای مدیریت مخابرات و مانند آن نیز در معرض حمله ایران است.
۳- توانمندیهای دریایی و حفاظتی
مین دریایی، موشکهای کروز ساحلی، زیردریاییها و قایقهای تندرو و گشتزن از جمله سایر توانمندیهای نامتعارف ایران است:
موشکهای ساحلی میتواند در جزایر یا تأسیسات نفتی در دریا نیز نصب و آماده پرتاب شود. موشکهای نور، قادر و قدیر از این دست است. کشتی جنگی اسرائیلیها در جنگ ۲۰۰۶ یکی از هدفگیریهای موفق این موشکها بود. کشورهای منطقه در صنعت زیردریایی بسیار عقب هستند و ایران تنها کشور در خلیج فارس است که دارای زیردریایی با قابلیت مینگذاری و شلیک اژدر است. قایقهای تندرو ایران در کنار قایقهای کلاس هودونگ، سی-۱۴ و امکا-۱۳ که از چین گرفته است، برای مینگذاری، محاصره و شلیک موشکهای نقطهزن به کار میآید.عمده توانمندیهای این بخش برای کنترل تنگه هرمز و تنگه بابالمندب است که اهمیت مییابد.
نقاط ضعف راهبردی عربستان
نه اینکه عربستان هیچ تلاشی برای تأمین امنیت تأسیسات راهبردیاش از حملات موشکی و سایبری انجام نداده باشد. این واقعیت مخصوصاً در مورد آرامکو صحت دارد. اما با این حال باز هم به نظر کارشناسان CSIS آسیبپذیر است. از این رو آنها چهار هدف راهبردی ایران در صورت درگیری با عربستان را فارغ از اینکه چه سناریویی برای این درگیری در نظر بگیریم، برمیشمارند:
۱- زیرساختهای نفتی
استخراج و تولید نفت در عربستان تحت مدیریت شرکت آرامکو انجام میشود. هر گونه حمله به تأسیسات نفتی تا حدودی شریان اقتصادی سعودی را به خطر میاندازد، ولی از آن مهمتر میتواند در قیمت جهانی نفت و از آن طریق بر اقتصاد کشورهای پیشرفته نیز تأثیر منفی بگذارد. اینکه گفته شد «تاحدودی» برای اینکه به نظر نویسندگان گزارش، مساحت پالایشگاهها بسیار بزرگ و موقعیت چاهها بسیار پراکنده است و همین از تأثیر هدفگیری میکاهد. برای مثال تأسیسات «غوار» که از بزرگترین مراکز استخراج نفت در جهان است، ۲۶۰۰ مایل مربع (بیش از ۶۷۰۰ کیلومتر مربع) مساحت دارد.
عربستان سعودی بیش از ۶۰ پالایشگاه دارد که جز با هدفگیری همزمان عمده آنها نمیتوان تأثیر جدی در روند پالایش نفت عربستان ایجاد کرد. اما در این میان ۵ پالایشگاه مخصوص تصفیه نفت ترش و خارجکردن سولفید هیدروژن از آن دارد که هدفگیری آنها میتواند مشکلات جدی برای سعودی ایجاد کند. این پنج پالایشگاه عبارت است از بُقَیق، جُعیمه، جُبَیل، قَطیف و رأس تنورة که همگی در شرق عربستان و نزدیک بحرین واقع شده است.
علاوه بر این بخش دیگر که هدفگیری آن میتواند اثرگذار باشد، لوله انتقال نفت موسوم به «شرق-غرب» با ظرفیت ۵ میلیون بشکه و مراکز تنظیم فشار در طول آن است که نفت را از ساحل شرقی در نزدیکی بحرین تا دریای سرخ در غرب منتقل میکند و عملاً تنگه هرمز را دور میزند. البته عربستان برای رفع این خطر تمهیداتی چیده از جمله سیستمهای رصد که هر گونه صدمه را آناً هشدار میدهد، دریچههایی که بالافاصله بسته میشود تا از هدررفت نفت در محل آسیب جلوگیری کند و قطعات آمادهای که در سراسر خط لوله قرار داده شده تا به سرعت جایگزین قطعات صدمهدیده شود.
قسمتِ آسیبپذیر سوم نیز پایانههای نفتی است که وظیفه انتقال نفت به نفتکشهای بزرگ و کوچک را دارد. هم سیلوهای ذخیره و هم لولههای انتقال نفت به نفتکشها میتواند هدف قرار گیرد. کارشناسان CSIS به دو پایانه مهم نفتی رأس تنوره و رأس جُعیمه که با هم نزدیک به ۷ میلیون بشکه ظرفیت داشته و حدود ۷۰ درصد از صادرات نفت عربستان از طریق آنها انجام میشود دست میگذارند.
در صورتی که ایران دو پایانه نفتی یادشده را هدف قرار دهد، پایانه یَنبُع در غرب عربستان که در انتهای خط انتقال نفت «شرق-غرب» قرار دارد، با حداکثر ظرفیت ۵ میلیون بشکه در روز مورد استفاده ریاض قرار خواهد گرفت، هر چند اکنون حدود ۱.۳ میلیون بشکه نفت سبک از طریق آن به نفتکشها در دریای سرخ منتقل میشود. بنابر این پایانه ینبُع و پایانههای کوچکتر در آن منطقه مانند جده، جازان، رابغ و پایانه دیگری که قبلاً نفت عراق را با آن منتقل میکردند و حالا دوباره ریاض آن را بازگشایی کرده میتواند هدف بعدی باشد.
۲- تأسیسات آب شیرین
۷۵۰۰ پایگاه آبشیرینکن در حاشیه خلیج فارس قرار دارد که عمده آن به عربستان سعودی اختصاص دارد زیرا ۷۰% درصد از آب آشامیدنی شهرهای عربستان از تأسیسات آب شیرین تأمین میشود. این عدد باورنکردنی، یک نقطه ضعف راهبردی در هر گونه درگیری جدی است.
بزگترین تأسیسات آب شیرین جهان در رأس الخیر در شمال جُبَیل یعنی حاشیه خلیج فارس قرار دارد که روزانه بیش از یک میلیون متر مکعب آب شیرین تولید میکند و حدود ۸۰% از آن را مستقیماً به ریاض میفرستد. این تأسیسات قابل هدفگیری از هوا و دریا است و حتی سد راه آب ورودی آن میتواند فعالیتش را متوقف کند. جدا از این، حمله سایبری به این تأسیسات یا آلودهشدن آبهای ورودی آن با مادهای که به راحتی قابل تصفیه نباشد، حتی نفت، موجب تعطیلی موقت آن و یک تهدید جدی برای ریاض به شمار میرود.
البته کارشناسان CSIS تأکید میکنند ایران تا کنون هیچگاه چنین تأسیساتی را هدف قرار نداده یا تهدید به هدفگیری نکرده است، زیرا اگر چه یک پایگاه راهبردی است، اما غیرنظامی است و با سلامت مردم در ارتباط است. بنابر این یک گمانه دیگر را مطرح میکنند و آن هدفگیری لولههای انتقال آب شیرین یا چیزی شبیه به آن است تا صرفاً نشانهای از امکان هدفگیری اصل تأسیسات باشد.
۳- شبکه برق
قدیمی بودن تأسیسات برق در کنار نیاز فزاینده این کشور به برق که سالانه حدود ۷% رشد میکند، عربستان را به قطع موقت برق در برخی مناطق دچار کرده، بنابر این هر گونه آسیب جدید به شبکه برق، حتی آسیب کوچک میتواند معضل فعلی را به یک بحران تبدیل کند.
چند نکته در این زمینه وجود دارد:
دو سوم ژنراتورهای برق در عربستان با نفت خام کار میکند و عمده بقیه نیز با گاز. بنابر این هر صدمهای به تأسیسات نفت و گاز عربستان، با فاصله کمی پیامد منفیاش را در شبکه برق نشان میدهد. شبکهها انتقال برق با انفجارهای ساده از کار میافتد. عمده نیروگاههای برق با سامانههای کنترل و مدیریت، اداره میشوند. بنابر این حملات سایبری میتواند اداره آنها را با اخلال روبرو کند. حمله همزمان به چند خط انتقال یا پست برق ممکن است موجب اضافهبار در ژنراتورها و در نتیجه، قطع گسترده برق در کشور شود، البته اگر نقاط هدف به درستی انتخاب شود.۴- سامانه کنترل و مدیریت صنعتی (SCADA & ICS systems)
سامانههای کنترل صنعتی و سامانههای جمعآوری و رصدِ داده، معمولاً برای مدیریت لولههای انتقال گاز و نفت، سامانههای حمل و نقل، توزیع آب و انتقال برق مورد استفاده قرار میگیرند. این سامانهها از حسگر، واحدهای جمعآوری داده، رایانههای اصلی برای تحلیل دادهها و شبکه ارتباطی میان دو قسمت اخیر تشکیل میشود. تمام این بخشها ممکن است با دخالت مستقیم (قراردادن یک ویروس در سیستم) یا حمله سایبری مختل شده یا دچار صدمه فیزیکی شود.
نکته مهم این است که در ۷ سال اخیر چندین بار حملات سایبری به عربستان موفق بوده است، از جمله در سال ۲۰۱۲ به رایانههای آرامکو و پس از آن در چند وزارتخانه، شرکت ملی صنعتیسازی و یک شرکت محصولات شیمیایی. دست کم یک بار نیز در رأس تنوره بارگیری یک نفتکش به دلیل حمله سایبری با اخلال مواجه شد. همین مشکلات باعث شده در سالهای اخیر، عربستان سعودی بیش از پیش در دفاع سایبری تمرکز کند.
جمعبندی: آمریکا روی عربستان حساب باز نکند و از خشمگینکردن ایران اجتناب کند!
نویسندگان در انتها راهبرد ایران در سالهای اخیر را بسیار محتاطانه و مبتنی بر درگیری غیرمستقیم توصیف میکنند هر چند احتمال میدهند هر کدام از اطراف، چه ایران چه عربستان و چه ایالات متحده در ماههای آتی به سمت افزایش تنش حرکت کنند و این در صورتی است که عربستان فعلاً بسیار آسیبپذیر است. بر این اساس توصیه میکنند:
دولت آمریکا و بخش خصوصی آن کشور تلاش کند تا شبکه دفاع سایبری عربستان یکپارچهتر و مقاومتر شود. پایگاههای جدید نظامی از سوی آمریکا در عربستان سعودی با توزیع مناسب جغرافیایی نسبت به تهدیدات ایران تإسیس شود و مهمات هوایی در مکانی امن ذخیره شود. ایالات متحده و متحدانش به تجهیزات لازم برای مقابله به مثل مانند قایقهای مینروب، جنگندهها، سامانه تاد، سامانههای اطلاعاتی بانفوذ و زیردریاییهای جنگی مجهز شوند. آمریکا نمیتواند کشورهای منطقه را تنها بگذارد چون به محض خروج نظامی واشینگتن از منطقه، آنها مشتری قدرتهای دیگر خواهند شد. یک نمونه آن، احتمال خرید موشک بالستیک دونگفِنگ-۵ از چین توسط عربستان است. آمریکا باید در کنار عربستان بایستد و به ایران نشان بدهد هر گونه حمله جدی و مستقیم به تأسیسات راهبردی با پاسخ قاطع روبرو خواهد شد. اما کارشناسان ابراز تأسف میکنند که آمریکا در برابر جنگ نامنظم ایران و گروههای تحت حمایتش نمیتواند کار خاصی انجام دهد جز تقویت دفاع سایبری که آن هم پاسخگوی همه تهدیدات نیست. آمریکا و متحدانش میتوانند از راههای جدیدتری برای فشار به ایران استفاده کنند، مانند هدفگرفتن پهپادهای ایران، توقیف تانکرهای ایران، هدفگرفتن نیروهای تحت حمایت ایران، حمله سایبری حسابشده به دفاع هوایی ایران یا سایر زیرساختهای حیاتی. نه فقط ترامپ، بلکه سایر سران ایالات متحده نیز باید صریحاً بگویند «ما به دنبال تغییر رژیم ایران نیستیم». این میتواند گام مهمی برای جلوگیری از افزایش تنش باشد. همزمان میتوان تحریمها را ادامه داد چون نه هدف تحریمها تغییر رژیم است و نه هیچ شاهدی داریم که نشان دهد حکومت ایران بخاطر تحریمها یا هر تهدید دیگری در حال فروپاشی است. تحریم خالی بدون اهداف سیاسیِ قابل دستیابی، صرفاً ایران را به افزایش فعالیتهای موشکی و منطقهای سوق میدهد. در واقع واشینگتن باید راههای مشخصی برای خروج از فشار پیشِ پای ایران قرار دهد، مانند یک توافق هستهای دیگر و توافق بر سر پایان جنگ یمن و کاستن از حمایت نسبت به حوثیها.توصیه کلی نویسندگان گزارش مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل این است که ایالات متحده باید از سویی از افزایش تنش به اسم تغییر رژیم خودداری کند چون متحدانش را در خطر جدی قرار میدهد و ثانیاً راههای مشخص سیاسی برای خروج از فشار پیشِ پای ایران قرار دهد.
منبع
https://www.csis.org/analysis/irans-threat-saudi-critical-infrastructure-implications-us-iranian-escalation