حلقه وصل - هشتم دسامبر ۱۹۸۷، پس از گذشت حدود چهل سال از تأسیس رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی، دور جدیدی از مبارازت مردم فلسطین علیه اشغالگری شکل گرفت که به انتفاضه اول فلسطین انجامید. در ادامه به بررسی اولین انتفاضه مردمی فلسطینیها میپردازیم.
انتفاضه
انتفاضه به معنای قیام علیه رخوت و ركود و مرحله قبل از انقلاب است. مرحلهای كه با سلسله تحركاتی خودجوش در مقابله با اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی توسط جوانان، نوجوانان و زنان فلسطینی با پرتاب سنگ و كوكتل مولوتف شروع و آغازگر حركتی به نام انتفاضه شد که به دلیل استفاده از سنگ که تنها وسیله تدافعی بود به انتفاضه سنگ شهرت یافت.
نقطه شروع انتفاضه سنگ
مردم فلسطین با الهام از انقلاب جمهوری اسلامی ایران و به دلیل عدم رضایت از شرایط موجود اعتراضات خود را در ماه مه 1987 با فرار شش مجاهد فلسطینی از زندان مرکزی غزه آغاز کردند.
متعاقب آن و در ماه اوت، مجاهدین وابسته به جنبش جهاد اسلامی با حمله به یک گروه گشتی ارتش اسرائیل در شهر غزه، فرمانده پلیس نظامی اسرائیل در این شهر اشغالی را به هلاکت رساندند با انجام این عملیاتها رژیم صهوینیستی به هراس افتاد و اسحاق رابین وزیر جنگ وقت اسرائیل با موضعگیری شدیدی علناً سوگند خورد که انتقام خواهد گرفت.
در اکتبر ۱۹۸۷ ارتش اسرائیل با ارتکاب دو جنایت در منطقه "الشجاعیه" و "اردوگاه البریج"در غزه موجب برانگیختهشدن خشم و نفرت بیشتر مردم فلسطین نسبت به اسرائیلیها و افزایش ناآرامیها شد.
درگیری و ناآرامی از نوار غزه به بیت المقدس نیز سرایت کرد به طوریکه مسلمانان ساکن در این شهر، برای جلوگیری از ورود عدهای صهیونیست به مسجد الاقصی با پلیس اسرائیل درگیر شدند و با اعتصاب این شهر اشغالی را به حال تعطیل درآوردند.
از سوی دیگر مردم کرانه باختری رود اردن نیز در ابراز همدردی با ساکنان بیت المقدس و نوار غزه دست به اعتصاب عمومی زدند و کم کم نا آرامیها گستردهتر شد و حتی به شهرهای رامالله، الخلیل و نابلس نیز کشیده شد.
با اخراج "شیخ عبدالعزیز عوده" استاد دانشگاه غزه و امام جماعت مسجد قسام ، اعتراضات وتظاهرات فلسطینیها شکل شدیدتری به خود گرفت.
در ادامه درگیریها، مجاهدین فلسطینی در قالب گروههای "جهاد اسلامی" و "جبهه خلق برای آزادی فلسطین" عملیاتهایی را علیه صهیونیستها طرحریزی و به مرحله اجرا گذاشتند که کشته و زخمیشدن تعداد زیادی از نظامیان اسرائیلی را به همراه داشت.
سرانجام در پی حوادث فوق، جرقه اصلی شروع انتفاضه اول زده شد و آتش این حرکت شعلهور گردید به نحوی که در هشتم دسامبر ۱۹۸۷، تصادفی در نزدیکی اردوگاه "جبالیا" به وقوع پیوست که طی آن ،"یک کامیون نظامی اسرائیلی با گروهی از فلسطینیان برخورد کرد و ۴ کشته و۷ زخمی بر جای گذاشت و به این ترتیب قیام گسترده فلسطینیان از نوار غزه آغاز و به تمامی سرزمینهای اشغالی کشیده شد.
براساس آمارها حدود ۳۰۰۰ فلسطینی در خلال حوادث انتفاضه به دست ارتش اسرائیل به شهادت رسیدند و در مقابل ۱۶۰ اسرائیلی نیز به دست فلسطینیها کشته شدند.
این قیام که از ۹ دسامبر ۱۹۸۷ شروع شد، تا سال ۱۹۹۱ ادامه داشت و به مذاکرات صلح مادرید منتهی شد.(+)
چگونگی پایان انتفاضه اول
در پی ادامه انتفاضه اول فلسطین که در سال ۱۹۸۷م آغاز شده بود ، کنفرانس مادرید ۱۹۹۱م شکل گرفت. مذاکرات منتهی به پیمان اسلو، نتیجه کنفرانس مادرید بود. این مذاکرات به صورت سری در بنیاد فافو در اسلو ، واقع در نروژ انجام شد و در ۲۰ آگوست ۱۹۹۳ به پایان رسید. پس از آن در یک مراسم رسمی در واشنگتن دی سی در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ با حضور یاسر عرفات، رئیس وقت ساف؛ اسحاق رابین، نخستوزیر وقت اسرائیل و بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا امضا شد.
سند این پیمان همچنین توسط محمود عباس از سوی ساف ، شیمون پرز از سوی اسرائیل، وارن کریستوفر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا و آندره کوزیرف از جانب روسیه امضا شده است.
پیمان اسلو زمینه ایجاد دولت خودگردان فلسطین را با وظیفهی کنترل مناطق تحت سیطرهاش و پیگیری روند مذاکرات ، فراهم کرد. در این پیمان عقبنشینی نیروهای واکنش سریع اسرائیل از بخشهایی از غزه و کرانه باختری دیده شده بود که البته اسرائیل به آن عمل نکرد.
این پیمان قرار بود طی پنج سال نهایی شود. موضوعاتی که قرار بود در پیمان نهایی درباره آن تصمیمگیری شده باشد قدس، پناهندگان فلسطینی، مهاجران اسرائیلی، امنیت، مرزها و… بود. این پیمان نتیجهای جز اعتراف ساف به رسمیت رژیم اسرائیل و مطرح شدن گزینه مذاکرات در مقابل گزینه مقاومت نداشته است.
در سال ۱۹۹۴م یاسر عرفات به همراه شیمون پرز و اسحاق رابین به خاطر انعقاد این پیمان جایزه صلح نوبل گرفتند. انتفاضه دوم فلسطین، اولین نمود بیاعتباری این پیمان نزد دولت اسرائیل و مردم فلسطین بود.
دلایل شکلگیری انتفاضه
تا پیش از شکلگیری این حرکت خودجوش، عمده تلاش مبارزان فلسطینی عموما با شکست مواجه میشد در مواقعی نادر هم اگر به پیروزی ختم میشد، حرکتی منسجم نبود.
بررسی برخی از دلایلی که زمینهساز شکلگیری انتفاضه شد خود راهنمای بهتری برای آشنایی با این حرکت میباشد.
1- شكست مبارزات پیشین فلسطینیها
تا قبل از شکلگیری این حرکت مردمی، مبارزهها عمدتاً در قالب سازمانهای مختلف سیاسی غیرمذهبی انجام میشد و مركز آنها در خارج از سرزمینهای اشغالی و در اراضی مجاور اسراییل بود و چون متاثر از دیدگاههای حاكمان سیاسی آن كشور بود اکثر منجر به شکست میشد.
به طور مثال، اردن در یك مقطع زمانی، سپتامبر سیاه را آفرید، لبنان در برههای از زمان اقدام به اخراج نیروهای مبارز كرد و برخی از كشورهای عرب نیز موانعی بر سر راه فعالیت آنها قرار دادند.
2- تعدد و تفرقه بین سازمانهای فلسطینی
افزایش تعداد سازمانهای فلسطینی و عدم وحدت بین آنها در کنار بیتوجهی آنها به تمایلات سنتی و مذهبی مردم نیز خود مشکل دیگری بود که مبارزان با آن درگیر بودند.
بحثهای تئوریك و مباحث پایانناپذیر میان سازمانها برای نسل جدید فلسطینی، جز آوارگی و شكست حاصل دیگری نداشت تا اینکه پس از مدتی سازمان های مبارز با انصراف از مبارزه با رژیم صهیونیستی تن به سازش با این رژیم داده و قطعنامههای سازمان ملل را در زمینه صلح پذیرفتند و با این اقدامات ناامیدی را به جوانان فلسطینی هدیه کردند.
3- فشار مضاعف صهیونیستها بر فلسطینیان
شاید بتوان یكی از علل پیدایش انتفاضه را تحقیر فلسطینیها به عنوان شهروندان درجه دوم در سرزمینهای اشغالی به حساب آورد.
مهاجرت بیش از حد یهودیان سراسر جهان به این سرزمینها و تلاش صهیونیستها برای تغییر بافت جمعیتی این سرزمین به نفع یهود و سلب امتیازها و امكانات از اعراب فلسطینی، موجب میشد كه فلسطینیها ستم مضاعفی را بر خود احساس كنند.
4 - روند سازش اعراب با اسرائیل
یكی دیگر از عوامل مؤثر در پیدایش انتفاضه، روند سازش در كشورهای عربی بود.
با شکلگیری رژیم اشغالگر قدس، در ابتدا كشورهای عرب با موضع گیریهای خود همواره مخالفتشان را با موجودیت اسراییل اعلام میكردند.
نطقهای نمایندگان عرب در مجامع بینالمللی و حمایت های مادی و معنوی از مبارزات در فلسطین، همه نشانگر توجه دولتهای عرب به مسأله فلسطین بود، که خود به چهار جنگ بین اعراب و اسرئیل منتهی شد.
در روند مبارزات مردم فلسطین هرگاه فلسطینیان از كمك كشورهای عربی ناامید شدند، خو د رأساً دست به كار شدند. برای مثال میتوان به قیام «عز الدین قسام» اشاره كرد. طی دهه 60 میلادی، بعد از شكستهای پیاپی اعراب در جنگ با اسراییل، فلسطینیان با قطع امید از اعراب در قالب سازمانها و گروهها به دفاع از حقوق خود پرداختند.
در اجلاس امان وكالت فلسطین یكسره به اردن تفویض شد. اعراب در این اجلاس با نادیده گرفتن حقوق سیاسی فلسطینیان در تعیین نماینده و قیّم برای آنان مبادرت به یك عقب نشینی بزرگ كرده و مسأله ی فلسطین را همان گونه كه صهیونیست ها و امریكایی ها تفسیر می كنند، مشكلی بین اعراب و اسرائیل تلقی كردند.
5- انقلاب اسلامی ایران:
انقلاب اسلامی ایران از دو جهت بر انتفاضه تأثیر داشته است، یكی ارائه الگوی مبارزه، یعنی وارد كردن مردم به میدان نبرد و دیگری تأثیر بر تصمیمات اعراب در منطقه.
استقرار نظام جمهوری اسلامی در قدرتمندترین كشور منطقه به نحو محسوسی موازنه را به نفع مسلمانان بر هم زد. اما غرب با مطرح کردن خطر انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا سازش و مصالحه با دشمن صهیونیستی به مانند گذشته، تنفرانگیز تلقی نشود. لذا كشورهای عرب آمادگی آن را پیدا كردند تا با فدا كردن منافع و حقوق خویش و نادیده گرفتن حقوق از دست رفته مردم فلسطین، رژیم اشغالگر صهیونیستی را به رسمیت بشناسند.
مردم فلسطین با الهام از انقلاب ایران، متناسب با شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود به میدان آمدند و مبارزه را از چارچوب معادلات سیاسی اعراب خارج كردند. تفاوتی كه انتفاضه با دیگر جریانات مبارز در فلسطین دارد، مبین آن است كه با الهام گرفتن از مبارزات بر حق ملت مسلمان ایران و رهبری آن، این امكان برای فلسطینیها به وجود آمد كه دریابند آمریكا و اسراییل شكست ناپذیر نیستند و امكان رویارویی و تقابل با آن ها وجود دارد.(+)
گروههای شرکت کننده در انتفاضه
1- حرکة المقاومة الاسلامیه (حماس)
حماس شاخه مبارزاتی جنبش اخوان المسلمین است که پس از قیام سراسری مردم فلسطین به وجود آمد و مورد حمایت رهبری بینالمللی اخوان حمایت می شود.
این جنبش از آغاز، فعالیتهای خود را با دیگر حرکتهای اسلامی چون عزالدین قسام در دهه سی، جهاد اخوان المسلمین در 1948 و عملیات جهادی1956، مربوط می دانست و در منشور خود آورده که «الله غایت ما، حضرت محمد(ص) الگوی ما، قرآن قانون اساسی ما، جهاد راه ما و مرگ در راه خدا نهایت آرزوی ماست.»
حماس در منشور خود، رهایی تمام فلسطینیان را از چنگال یهودیان هدف خود دانسته و با واگذاری بخشی از فلسطین به دولت یهود مخالف است.
2- جهاد اسلامی فلسطین
این گروه که در راهاندازی قیام فلسطینیها در نوار غزه نقش مهمی بر عهده داشت، در نیمه دوم دهه هشتاد رشد کرد و در سال 1986، با دستگیری چند تن از رهبران آن بر سر زبانها افتاد.
جهاد اسلامی به مبارزه ی مسلحانه به عنوان استراتژی کار سیاسی ایمان دارد.
این گروه که مرکز اصلی آن شهر غزه است،به اجرای قوانین اسلامی در جامعه، پس از برپایی حکومت اسلامی در فلسطین پای بند است و اعتقاد دارد که نابودی کامل موجودیت اسرائیل تنها با کار جهادی تحقق می یابد. شهید دکتر فتحی شقاقی از مسئولین این جنبش بود.
3- حزب تحریر اسلامی
این حزب را «شیخ نقی الدین النبهانی» از اهالی فلسطین در اوایل دهه ۵۰، تأسیس کرد.
حزب تحریر اسلامی در صحنه تبلیغات سیاسی به صورت آشکار حضور ندارد و از حیث تشکیلات به صورت مخفی حرکت میکند، پایگاه اصلی حزب در اردن است و در کشورهای دیگر هم حضور دارد.
4- جهاد اسلامی بیت المقدس
این جبهه به رهبری «شیخ بیوض تمیمی» در ابتدای تأسیس با جهاد اسلامی در عمل به نوعی توافق دست یافتند.
در آن زمان فکر تأسیس شورای عالی جنبش های اسلامی فلسطین در خارج از فلسطین به ریاست تمیمی مطرح شد که شیخ با این طرح مخالفت کرد. بعدها به علت تغییر موضع شیخ تمیمی در قبال جمهوری اسلامی و نزدیکی وی به عراق و عرفات، اختلافات عمیقی میان او رهبران جنبش جهاد اسلامی به وجود آمد.
5- رهبری متحد قیام
رهبری متحد قیام در سرزمینهای اشغالی مرکب از نمایندگان چهار گروه سازمان آزادیبخش فلسطین یعنی «الفتح»، جبهه خلق برای آزادی فلسطین، جبهه دمکراتیک برای آزادی فلسطین و حزب کمونیست است.(+)
دستاوردهای انتفاضه
1- اعتبار بخشی به فلسطینیان
با شروع انتفاضه، فلسطینیان پس از نیم قرن تدافع در برابر رژیم صهیونیستی در موضع تهاجمی قرار گرفتند، امنیت داخل اسرائیل به شدت به خطر افتاد و همین مساله، ضرورت حل مسائل فلسطینی ها را برای رژیم تل آویو مطرح ساخت.
انتفاضه توانست فلسطینیان را در موضعی قرار دهد که در بسیاری از مقاطع، شرایط خاصی را به دشمن خود تحمیل کنند و به گروههای فلسطینی خارج از سرزمین های اشغالی اعتبار بخشید.
2- انتقال میدان مبارزه به مناطق اشغالی
دستاورد انتفاضه، انتقال مبارزه از قالب تشكیلات و سازمانهای فلسطینی در اردن، سوریه، لبنان و مصر به مناطق اشغالی است.
3- قطع نفوذ رهبران و رژیم های عرب
فلسطینیها تا قبل از انتفاضه به واسطه نیازهای مادی و معنوی به حمایت رژیمها و رهبران جهان عرب، آنها مجبور بودند كه در بسیاری موارد تسلیم خواستههای آنها شوند، اما به دلیل ماهیت خودجوش و مستقل انتفاضه، تودههای فلسطینی صرفاً متكی به خود هستند.
4- مخدوش شدن چهره مظلومنمای اسراییل
تبلیغات غربیها این طور وانمود كرده بود كه در مناقشه بین اعراب و اسراییل، همواره اسراییلیها در معرض تهدید اعراب هستند و این خود هالهای از مظلومیت پیرامون اسراییل به وجود آورده بود، اما انتفاضه توانست بخشی از این تفکرات غلط را از بین ببرد.
5- شكاف در میان صفوف اسرائیلیها
ازدیگر دستاوردهای این قیام ایجاد شكاف در بین صفوف اسرائیلیهاست، به این نحو كه شماری از آنها به تدریج معتقد می شوند كه صرف نظر از گذشته، می بایست اكنون به یك نوع تفاهم و همزیستی با فلسطینیان دست یافت.
6- توافق بین المللی برای حل مسئله فلسطین
انتفاضه این احساس را در سطح بینالملل پدید آورد كه بایستی یك راه حل اصولی برای فلسطینی ها به وجود آید و این مسأله به مرور زمان حل نمیشود. (+)
رکود انتفاضه و صعود سازش
با آغاز انتفاضه در سال ۱۹۸۷، فلسطینیان این تفکر در برخی طیفها ایجاد شد که می توان با گفتگوها به برخی از مطالبات ملت فلسطین پاسخ گفت و با به خطر افتادن امنیت داخلی اسرائیل ضرورت طرح حل مسأله ی فلسطین را بیشتر کرد.
یک سال بعد از انتفاضه، ساف که این حرکت خود جوش را برگ برنده مذاکرات صلح با اسرائیل می دانست در نوزدهمین اجلاس ملی فلسطین در الجزایر، تأسیس کشور فلسطینی در کنار اسرائیل را تصویب کرد و قطعنامههای ۲۴۲و۳۳۸ که موجودیت اسرائیل را به رسمیت میشناخت و از فلسطینیان به عنوان آوارگان عرب سخن میگفت، مورد قبول قرار داد.
با برگزاری اجلاس الجزایر و تصمیمات آن اولین ضربه را بر وحدت فلسطینیان در مبارزه ی مردمی وارد آمد.
مدتی بعد طرح گفتگوهای سیاسی صلح و موافقت ساف و کشورهای عربی با شرکت در آن، عامل دیگری در جدایی و اختلاف گروه های فلسطینی شرکتکننده در انتفاضه شد.
در آستانه امضای پیمان غزه ـ اریحا، که منجر به خاموش شدن انتفاضه گردید، اسحاق رابین بار دیگر به گسترش موج اسلامگرایی در سرزمین های اشغالی فلسطین اعتراف کرد و در پاسخ به پرسشهای چند تن از اعضای کمیسیون دفاع اسرائیل، تأکید کرد که نفوذ گروههای اسلامی در سرزمینهای اشغالی، هر روز گسترش بیشتری مییابد و این برای اسرائیل خطرناک خواهد بود.
"نیوزویک" نیز در تفسیری که پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا داشت، چنین نوشت: رابین یک اسب جنگی پیر است، او ژنرالی است که در سال ۱۹۶۷ اسرائیل را به پیروزی رساند. او در زمان تصدی امور وزارت دفاع کشور نیز کسی بود که از سرکوب فلسطینیها به منظور حفظ نظم در سرزمینهای اشغالی طرفداری میکرد. اکنون وی هدف خویش را صرفاً بدان جهت روی صلح با ساف متمرکز نموده است که جلوی خطر بزرگتر ناشی از بنیادگرایان را بگیرد.
پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا نیز، روزنامه آمریکایی "کریستین ساینس مانیتور" نوشت:" اگر به خاطر مسلمانان رادیکال نبود، صلح بین ساف و اسرائیل هرگز به وقوع نمیپیوست." این روزنامه میافزاید: "از شگفتیهای قضیه این است که طرفین معاهده یعنی اسحاق رابین و یاسر عرفات، هر دو از ترس یک دشمن مشترک که همان اسلام سیاسی میباشد، مجبور به امضای قرارداد صلح شدند."
به اعتقاد "جرج حبش"، پیشنهاد اسرائیل برای خارج کردن نیروهایش از نوار غزه صرفاً بدین خاطر بود که انتفاضه در آنجا ابتکار عمل را در دست گرفته بود و میزان تلفات اشغالگران همواره بیشتر میشد و آنها دریافتند که نمیتوانند " آهنی داغ " چون نوار غزه را برای همیشه در دست خود نگاه دارند. از طرفی خطر اسلامگرایی به گونهای برای مقامهای صهیونیستی و به تبع آن برای مقامهای آمریکایی مخاطره آفرین بود که ناگزیر حاضر شدند به برخی از مواضعی که طی سالها از آنها اجتناب میکردند، روی آورند.(+)
پس از گذشت دههها از اشغال فلسطین توسط صهیونیستها بر همگان روشن شده است که هرگاه زنان، مردان، کودکان و جوانان این سرزمین سنگ و سلاح به دست گرفتند و سینه در برابر این اشغالگران سپر کردند، لرزه بر اندام ستمگران تاریخ افتاد و کاخ پوشالیشان فروریخت؛ چنانکه در جنگ 51 روزه اخیر غزه شاهد رسوایی و شکست اسرائیل و حامیانش بودیم.
برخی منابع:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=۴۶۰۸
http://www.wikiresist.com/?word=%D۹%BE%DB%۸C%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۹%۸۶_%D۸%A۷%D۸%B۳%D۹%۸۴%D۹%۸۸
http://www.qodsna.com/NewsPage.aspx?newsid=۳۹۶۰۱
http://vista.ir/article/۷۹۰۸۲۷/
http://zionism.pchi.ir/show.php?page=contents&id=۱۹۹۱۸/
http://alghadir.ghasam.ir/p۲۱۰۰/fa/news-details/۷۹۷۰۵
http://www.navideshahed.com/fa/index.php?Page=static&UID=۷۲۰۳۵