حلقه وصل: حسین دهباشی تاریخنگار و مستندسازی است که ناش از سال 92 و با ساخت فیلم تبلیغاتی حسن روحانی در انتخابات و همچنین ساختن شعار های مهم و تاثیرگذار در انتخاب حسن روحانی نام او را بر سر زبان ها انداخت. حسین دهباشی اگر چه این روزها خودش را جزو منتقدین دولت و اقدامات حسن روحانی می داند اما باید توجه داشت که جامعه و مردم ایران هنوز درگیر و تحت تاثیر فعالیت های دهباشی برای انتخاب روحانی هستند.
با توجه به موضع گیری ها و مواضع دهباشی در سالهای اخیر بنظر می رسد دهباشی مدتی است برای دیده شدن هرچه بیشتر در رسانه ها دنبال جنجال آفرینی و ایجاد حاشیه است. دهباشی طی روزهای اخیر در پستی که در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده مدعی حق السکوت گرفتن برخی از اعضای موسسه کیهان در ازای دریافت پول شده است.
این مطلب موجب جنجال و حواشی زیادی شده و بسیاری از فعالان رسانه ای به موضع گیری درباره این پست معنادار دهباشی پرداختند. درهمین رابطه سعید درویشی روزنامه نگار و فعال رسانه ای کشورمان در اینستاگرامش پیرامون این پست دهباشی نوشته است:
ویل دورانت در پیشگفتار جلد اول «تاریخ تمدن» از نوع نگاه خود به مطالعه تاریخ میگوید و سخن از «تاریخنگاری طولی» به میان میآورد. تاریخنگاری که متفرعات را نادیده انگاشته و کار بر روی برش تاریخی را آسانتر میبیند.
این سبک تاریخنگاری اما در چند سال اخیر به مدد بسترهای ارتباطی گوناگون و طبع «توئیتری» مردمان که حال و حوصله بررسی متفرعات پدیدهها را ندارند و طول دانستهها برایشان مهمتر است تا حجم، به عنوان سبک محبوب و عامیانه نمود بیشتری پیدا کرده است.
همین طبع راحتطلب مخاطبان کمکتابخوان، باعث میل تاریخنگاری طولی به سمت «زردنویسی» شده است. سبکی که در آن باید با سرعت به نیاز اطلاعاتی جامعه پاسخ داد و رد شد تا برای شوال بعدی پاسخی یافت. فارغ از اینکه هر پدیده تاریخی یک روند است که باید مجموعهای از اطلاعات قابل سنجش و تحقیق را پیرامون آن ارائه داد.
نماینده این سبک در حال حاضر حسین دهباشی است. کسی که نه میتوان گفت مورخ است، نه تحلیلگر اجتماعی و نه کنشگر سیاسی و اجتماعی؛ حداکثر مستندسازی است که به مدد توانایی قالب کردن گنجشک به جای طوطی توانسته به موبایل ملت راه پیدا کند.
تاریخ شفاهی نیز حاصل همین نگاه وی است. گفتگوهایی بدون هیچ منطقی روایی و صدالبته پر از ابهام که دهباشی فرصت پاسخگویی به آنها را نمیدهد.
حال این مستندساز در اقدامی تازه به مرحوم حسن شایانفر حمله کرده و وی را به گرفتن حق السکوت متهم کرده است و همانند رویه مورد علاقهاش، هیچ سندی برای ادعایش ارائه نمیدهد.
افرادی که با منش مرحوم شایانفر آشنا هستند میدادند که چه پروندههای فسادی به دست وی رسانهای شد و یه قول دوستی اگر شایانفر اهل حقالسکوت بود میلیاردر میشد!
کاری به ادعای وی ندارم، بماند فردای قیامت و میان این دو نفر؛ اما تجربه یک دهه بنده در حوزه مطالعات تاریخ نشان میدهد رویکرد روندی «نیمه پنهان» و البته سندمحور مرحوم شایانفر بیرقیب است. در بعد شخصی مرحوم شایانفر نیز کسانی که گذرشان به دفتر پژوهشها افتاده، اتاق کوچک و تخت بیماری وی را که هنوز گوشته اتاق هست را دیدهاند.
اگر برخی افراد برای حرف نزدن پول گرفتهاند، برخی دیگر همچون آقای دهباشی برای مستندسازی دروغین دستمزد خوبی گرفتهاند؛ مانند عضویت در هیئتمدیره سازمان منطقه آزاد کیش
حامد سرلکی نیز در این رابطه در اینستاگرامش نوشت:
حسین دهباشی در مصاحبه ای وقتی از او پرسیدند تو خود را چه می دانی؟ گفت روشنفکر! حدود اعتماد به نفس اگر چه مشخص نیست اما الصاق کردن خود به روشنفکری و روشنفکرنمایی خوش الحان است اما بیشتر ترور واژگان بی گناهیست که گرفتار اسلحه تکبر ما می شوند.
مشاور حسن روحانی البته نمی گویم سابق چون تاثیرات فجایعی چون متن نویسی و فیلم تبلیغاتی ساختنش هنوز حس می شود، پای در نعلینی دارد که یک لنگه اش در رانت اطلاعاتی و دیگر در رانت مالی حیات و ممات داشته است. حال امروز سخن از شرافتی می زند که اگر در حوالی دید باید از او رسمش را بپرسد.
برچسب زنی دهباشی به خبرنگارانی که به چشم دیدم چه خون دل ها می خورند و اگر عشق به کارشان را نداشتند مانند مشاور رییسجمهور در هر بزمی بودند سخت است و ناجوانمردانه.
یک روز در برنامه سازی یک نهاد امنیتی سهیم، یک روز با دشمنان این ملت هم کاسه، یک روز در پاستور، یک روز در حوزه هنری، یک روز دوربین به دست ، یک روز پریدن در وان عسل مناطق آزاد تجاری. به راستی تو چه هستی دهباشی؟
پاسخ مشخص است او هرچه هست و نیست ، همه و همه در یک نوع از سوال می گنجند:
در موسسه کیهان: چند میدید کتاب بنویسم؟
در نهاد ریاست جمهوری: چند میدید فیلم بسازم؟