به گزارش گروه فرهنگ و هنر حلقه وصل، مستند «متولد اورشلیم» ساخته حسین شمقدری که با روایت محمد دلاوری و به همت موسسه آرمان مدیا تولید شده است، در پژوهشگاه فرهنگ و هنر حوزه هنری نمایش داده شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در این نشست پس از نمایش مستند، حسین شمقدری درباره ایده اصلی این مستند گفت: در سفرهایی که برای ساخت مستندهای دیگر داشتیم به این ایده رسیدیم که با تعدادی از اسرائیلی ها آشنا شده و به آن ها نزدیک بشویم. به نظر من مهمترین کار در مستندسازی، انتخاب سوژه درست است و باید شما را به دنیای ناشناخته ها ببرد.
وی افزود: در لحظه اول گفتگو با اسرائیلی ها ترسی بین ما و آن ها شکل می گرفت که جالب بود. ما در این مستند به دنبال مدلی از شناخت اسرائیلی ها به مفهوم دشمن شناسی بودیم. لازم است که در جنگ نرم هم بر اسرائیل غلبه کنیم و این مستند، گامی برای رسیدن به این هدف است.
در ادامه حسن شمشادی، خبرنگار پیشکسوت مقاومت گفت: این مستند نوعی تابوشکنی ِ خوب است. به نظرم مخاطب این مستند، مردم هستند و طرح مسئله انجام شده تا بینندگان به دنبال موضوع رفته و درباره اش تحقیق کنند.
دیباجی، فرد دیگری بود که به بیان نظرش پرداخت. وی گفت: برای تحصیلات سالها در هند بودم و یهودیان هند از مباحث صهیونیستی فراری بودند و فقط عده کمی مایل بودند در این زمینه بحث کنند. بیشتر آن ها از سربازی بلند مدت در اسرائیل ناراحت بودند و آرزو داشتند که ویزای آمریکا داشته باشند. نکته جالبی که در این مستند به آن پرداخته شده، همین نکته است که بسیاری از آن ها به تشکیل حکومت قبل از ظهور اعتقادی ندارند و این دقیقا با عقاید انجمن حجتیه منطبق است.
حسینی دیگر فرد حاضر در نشست بود که در بیان نظراتش گفت: ورود به خانه یک اسرائیلی در این مستند فضا را تلطیف می کرد و در عین حال برای بیننده داده ای نداشت و از این نظر برای من ناراحت کننده بود.
نفر بعدی، خانمی بود که درباره مستند «متولد اورشلیم» گفت: هیچ بخش از مستند برای من تاثیرگذار نبود و در آخر آن به این نتیجه رسیدم که: «چه اسرائیلی های نازنینی!»
یکی دیگر از حضار هم گفت: این مستند خیلی زود تمام شد و انتظار داشتیم که ادامه پیدا کند. به نظرم سازندگان مستند می توانستند از موقعیت های به وجود آمده بهره بیشتری ببرند. یهودی ها دینشان را بسیار مرتبط با مسائل تاریخی می دانند و در مستند ردی از این موضوع دیده نمی شد. ضمنا این سئوال پرسیده نمی شود که اگر برخی از یهودیان اعتقادی به خداوند ندارند، چرا پشتوانه نظری شان برای اشغال فلسطین، یک روایت دینی است؟
فرد دیگری از حاضران در بیان نظراتش گفت: در حوزه فن آوری با چالش های زیادی از طرف اسرائیل روبرو هستیم. نکته دیگر این که اگر بی بی سی با چند نفر از ایرانیان مصاحبه می کرد، آیا می شد آن را به کل کشور تعمیم داد؟
توحید عزیزی که به رغم تحصیلات پزشکی، دستی بر آتش فرهنگ و هنر دارد در این بخش از برنامه گفت: جسارت سازندگان این مستند را تحسین می کنم. به نظرم این مستند در خارج از ایران کارکردی ندارد و مخاطب اصلی اش ایرانیان هستند. به نظر من آقای شمقدری در جمع آوری اطلاعات برای مستندهایش دقت لازم را ندارد و همیشه در پایان این مستندها با مشکلاتی روبرو هستیم. ایشان نمی خواهد برای بیننده نتیجه گیری کند که خوب است اما اطلاعات کافی را هم در اختیار بیننده نمی گذارد. پیشنهاد می کنم فیلم را دوباره مونتاژ کنید.
یکی دیگر از حضار گفت: در این مستند، سازندگان قدم هایی به سوی عقب برمی دارند تا اعتماد طرف مقابل را جلب کنند اما این موضوع، باعث فدا شدن مسائل دیگری می شود.
فرد بعدی گفت: جوان امروز به طور موروثی مرگ بر اسرائیل می گوید و آنقدر باید درباره علت این دشمنی حرف زده شود که مفاهیمش به نسل های بعدی منتقل گردد. به نظرم در مورد تقابل بین اندیشه ها، به صورت سطحی رد شده اید.
شهرستانی از معاونین پژوهشگاه فرهنگ و هنر نیز گفت: صرف نو بودن سوژه، جای خالی پژوهش و عمق روایت را پر نمی کند، بلکه پژوهش را ضروری تر می کند. فقدان روایت و پژوهش عمیق در این مستند مشهود است. فرم کار نباید مانع دیدار حقیقی ما با حقیقت شود. به نظر من جلال آل احمد بیناترین ایرانی است که به اسرائیل رفته و می تواند سوژه یک مستند قرار گیرد. حضور آقای دلاوری البته بخشی از کاستی های مستند را پوشش داده است.
الیاس قنبری از فعالان حوزه فرهنگ نیز در این نشست گفت: از ابتدای انقلاب در اخبار رسمی کشورمان شنیده ایم که چند جوان فلسطینی به ضرب گلوله کشته شده اند. ما واقعا چقدر از مردان فلسطین و اسرائیلی های آن سرزمین شناخت داریم؟ به نظر من این مستند از ظرفیت های بالایی که داشت به طور کامل استفاده نکرده و باید پژوهش های بیشتری در این زمینه انجام می شد. در کل مستند خوبی بود و از سازندگان آن تشکر می کنم.
خانم مومن زاده نیز گفت: در این مستند از ابتدا دچار مشکل روایی بودیم و روح واحدی بر آن حکمفرما نبود.
همچینن خانمی به نام آزمایش گفت: دیکته نانوشته غلط ندارد و باید بپذیریم که این مستند، اولین مواجهه ما با چنین سوژه ای است. من از نظر برخی دوستان عصبانی می شوم که انتظار دارند حرف آن ها در این مستند زده می شد. مهم این است که اسرائیلی های حاضر در این مستند، تضادهای درونی شان را چگونه حل می کنند؟ من هم مثل خیلی از دوستان انتظار داشتم این مباحثات در مستند ادامه داشته باشد.
خانم ایزدخواه نیز در این نشست گفت: من کارهای آقای شمقدری را نمی پسندم چون دارای نوعی میانه روی است که به مخاطب فایده ای نمی رساند. هر روایتی باید منطق صغری و کبرایی داشته باشد اما این موضوع را نمی شود در کارهای شما فهمید. سئوال من این است که با همان ایده خبرنگاری (دلاوری) که ده سال قبل به مناطق جنگزده صبرا و شتیلا رفته، مستند را ادامه ندادید؟
در پایان این نشست، حسین شمقدری، محمد دلاوری و محسن اخوان فر توضیحاتی درباره موارد مطرح شده ارائه کردند.