
سرویس حاشیه نگاری: روزنامه «وطن امروز» در گزارشی که صبح امروز منتشر کرد، نوشت: به گفته مسؤولان امر، در سال ۱۳۹۲، ۳۳ شرکت در بخش سینمای خانگی مشغول انتشار و پخش آثار بودند که از این تعداد در سال ۱۳۹۳ چهار شرکت فعالیتی نداشتند و ۲۹ شرکت همچنان فعال بودند. طبق آخرین آمارها، در سال ۱۳۹۲ برای تعداد ۴۲۴ فیلم خارجی مجوز صادر شده که این رقم در سال ۱۳۹۳ معادل ۳۵۵ عنوان و برای آثار ایرانی ۳۹۲ مورد بوده است.
ارقام یادشده به وضوح نشان میدهد این بخش از جریان رسانهای کشور، چشمان زیادی از فعالان فرهنگی و بالاخص اقتصادی را معطوف به خود کرده است. جمعیت نزدیک به 80 میلیونی کشور و شبکه توزیع گسترده این تولیدات در مغازهها و مراکز مربوط، فضای خوبی را برای درآمدزایی فعالان اقتصادی این بخش ایجاد کرده است.
البته نباید فراموش کرد هدف اصلی شبکه نمایش خانگی اعتلا و بسط دادن ارزشهایی نظیر اخلاق دینی، آگاهیهای اجتماعی، آموزش اندیشیدن و به طور کلی ارائه سبک زندگی ایرانی- اسلامی است و طبق مصوبات کلان کشوری موضوعات فرهنگی نباید در ذیل مسائل اقتصادی تعریف شده و قربانی آن شوند. از این رو باید نیمنگاهی دلواپسانه به وضعیت این بخش از جریان فرهنگی کشور داشت.
به گزارش سینماپرس، ارائه انبوه محصولات سینمایی در شبکه نمایش خانگی که اغلب شامل فیلم و آلبومهای موسیقی است و هر روزه بر تعداد آنان افزوده میشود بدون شک برای هر انسان دلسوز و فهیمی موجب ایجاد این سوال است که آیا تمام محصولات ارائه شده یا حداقل تعداد قابل قبولی از آنان با استانداردهای شورایعالی انقلاب فرهنگی و قانون اساسی که مبتنی بر ارزشهای فرهنگ اسلامی و ملی نوشته شده همخوانی دارد یا خیر؟
طبق برآوردها و مطالعات میدانی بسیاری از مخاطبان محصولات ارائهشده در نمایش خانگی خانوادههای مومن و متدینی هستند که با اعتماد به مهر جواز وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران این تولیدات را برای اعضای خانواده خود تهیه کرده و آنان را در اختیار فرزندان خود قرار میدهند. بدون شک و با توجه به عدم برخورداری بیش از ۱۰۰۰ شهر کشورمان از سالن سینما، شبکه نمایش خانگی بهعنوان جایگزین سینما طرفداران زیادی در این مناطق دارد.
بدین سان و با توجه به در اختیار بودن انواع فیلمها و بالاخص انیمیشنهای گوناگون در دست جوانان، نوجوانان و کودکان سوال دوم آن است که آیا سرپرست خانواده میتواند این محصولات را با خیالی راحت و بدون داشتن دغدغه از محتوای آن تهیه کرده و مغز و قلب خانواده خود را در معرض آن قرار دهد؟ و سوال سوم آنکه آیا فیلمها، آلبومهای موسیقی و بویژه انیمیشنهای ارائه شده در شبکه نمایش خانگی از ارزیابی و سنجش قابل قبولی برخوردار هستند یا صرفا توسط کارشناسان مربوطه به صورت سریکاری مشاهده و جواز برای آنان ارائه میشود.
به عبارتی دیگر آیا اصلاحات انیمیشنها و فیلمهای خارجی صرفا در سطح نوع پوشش بازیگران بوده یا نگاهی محتوایی و استراتژیک به القائیات گنجانده شده در این فیلمها وجود دارد؟ برای پاسخ دادن به 3 سوال ارائه شده که همپوشانی غیرقابل انکاری با یکدیگر دارد، اگر چه میطلبد تا با واکاوی شبکه نمایش خانگی به بررسی ابعاد فرهنگی این حجم عظیم از فیلمها و انیمیشنها پرداخت اما به واقع مجال حاضر گنجایش چنین تعمقی را نداشته و به طور خلاصه با بررسی مختصر محصولات ارائه شده از شرکتهای فعال در این زمینه میتوان گفت در بسیاری از این آثار با پکیجی کامل از القائیات الحادی و به بیانی دقیقتر اومانیستی روبهرو هستیم؛ آثاری که در گونه انیمیشنی خود با استفاده از موجودات تخیلی و فرازمینی به قدرتهای ماورایی دست پیدا کرده و به نجات بشر برخاستهاند، حال آنکه در اندیشه دینی، منجی براساس اصول الهی به پاخاسته و جهان را پر از عدل و داد میکند.
شرح بسیار مختصر مضامین نهفته در بسیاری از آثار ارائه شده در شبکه نمایش خانگی این سوال را ایجاد میکند که چگونه چنین محصولاتی با جواز رسمی وزارت ارشاد اسلامی ایران به طور گسترده توزیع شده و در اختیار مردم قرار میگیرد؟ در این بین برخی فیلمهای داخلی نیز در پردهدری و القائیات مخرب دست کمی از آثار غربی ندارند، کافی است در نظر گرفته شود اگر فیلمی مسالهدار و سرشار از نکات غیراخلاقی در یک جمع خانوادگی دیده شود یا به مدد سیستم حملونقل عمومی کشور که در اتوبوسهای بینشهری به پخش آثار سینمایی مبادرت میکند، در یک اتوبوس که به نوعی جزو فضای عمومی جامعه است، به نمایش درآید، چه اثرات مخربی دارد.
عدهای بهاصطلاح سینماگر برای دفاع از طبقه هنرمندنمایانی که متهم هستند به فساد و نادیده گرفتن منافع ملی و مصالح جامعه، اثری هنری روانه بازار میکنند که بهراحتی بسیاری از پردههای حیا را در جامعه دریده و در کمال آزادی، عقدههای سیاسی و اعتقادی و نیز سبک زندگی دستاندرکارانش را فریاد میکشد.
به عبارت بهتر معضل جاری تنها رواج از هم گسیخته آثار فرهنگی تولیدی غرب نیست بلکه معضل بزرگتر، آثار سینمایی وطنی است که در ژانرهای مختلف تولید میشوند، از کمدیهای سخیف گرفته تا فیلمهای متعلق به سینمای اجتماعی، سینمایی که در ۳۷ سال گذشته هیچگاه تعهد خود را به حفظ منافع ملی و مصالح فرهنگی اثبات نکرده است و در سالهای اخیر، سازندگان این دست آثار دریافتهاند که با اندک رعایتی در حجاب بازیگران زن، میتوانند اثر خود را در شبکه خانگی توزیع کرده و شکست در گیشه را تا حدودی جبران کنند.
این همه در حالی است که متاسفانه حتی در میان مدیران بالادستی نیز چنین وضعیتی حاکم است. در نخستین جلسه شورای توسعه نمایش خانگی که در اردیبهشتماه جاری در سازمان سینمایی برگزار شد هدف برپایی از این جلسه بررسی و شناسایی مشکلات حوزه نمایش خانگی، مبارزه با قاچاق فیلم، راهاندازی سیستم VOD و شناسایی دیگر تکنولوژیهای نوین در این عرصه و توجه به زیرساختهای نمایش خانگی اعلام شد.
در کمال ناباوری مدیران تکنوکرات سینمایی کشور که صرفا نگاهی سختافزاری به عرصه فرهنگ و هنر دارند تمام دغدغه خود را معطوف به موضوعاتی کردهاند که هیچگونه ارتباط مستقیمی با جنبه نرم بخش فرهنگی نداشته و کمتر اشارهای به مضامین محصولات ارائه شده در این شبکه نمیشود.
در زمانهای که دستگاه فرهنگی کشور و شبکه نمایش خانگی که قدرت زیادی در جهتدهی افکار و باورهای مردم دارد بدون توجه به حداقل معیارها در حال تربیت نسلی از کودکان و نوجوانان است که در آینده هیچ بارقهای از معرفت توحیدی و هیچ نگاه و درک صحیحی نسبت به جهان هستی نخواهند داشت چرا که با معرفتی اومانیستی تربیت میشوند، مسؤولان امر به کدام پز روشنفکری برای عاقبت خود دلخوش کردهاند؟