
سرویس حاشیه نگاری _ حسن قنبری: بهترین فیلم از نگاه تماشاگران سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نخستین اکران عمومی خود را در نوروز ۹۸ در حال اجرا دارد ، تازه ترین فیلم کارگردان اثر ممتاز ابد و یک روز همچون اثر پیشین وی داستان و طرح مسئله ای اجتماعی دارد و در مسیر داستان فیلم قبلی باز هم اعتیاد و مواد مخدر را اصلی ترین بخش و هدف خود از داستان پردازی قرار داده است.
متری شش و نیم را باید فیلم فیلمنامه و بازیگری دانست ، فیلمنامه ای که روستایی خودش همچون اثر پیشین آن را نگاشته است و مسئله و بحران قصه را این بار در بستر یک داستان پلیسی روایت می کند ، فیلمنامه متری شش و نیم را می توان به دو بخش مجزا تقسیم کرد نخست بخشی که با محوریت پلیس روایت می شود و بخش دوم را باید چالش زندگی متهم و توزیع کننده اصلی مواد دانست. نیمه نخست فیلمنامه متری شش و نیم خود به تنهایی به سه بخش متفاوت تقسیم می شود ، یک سوم آغازین که بسیار جذاب ، گیرا و اکتیو است ، شخصیت پردازی می کند و صمد را در کاراکتر یک پلیس تقریبا خشن و آشفته از مدت ها جستجوی بی نتیجه به مخاطب معرفی می کند و همزمان نیز کدهایی از نقش مقابل او که منفی و گناهکار است ابراز و اعلام می کند ، در این بخش از فیلمنامه سکانس آغازین جذاب فیلم قرار داده داده شده است که مخاطب را در همان بدو نمایش فیلم مبهوت صحنه مرگ و موسیقی زنده این تعقیب و گریز می کند ، اما اوج یک سوم آغازین فیلم و فیلمنامه تلخی شدید آن در سکانس دستگیری زن و شوهر متهم و شناسایی آن ها با سگ های مواد یاب است ، سکانسی که ریشه تلخ و سیاهی دارد و روستایی در خلق و نمایش آن موفق عمل کرده است. اما یک سوم میانی فیلمنامه پلیس محور روستایی پس از دستگیری ناصر (نوید محمدزاده) آغاز می شود ، لو رفتن ناصر اصلا جذاب نیست ، قصه ریشه دار محکمی ندارد و به تلافی شبیه نیست اما اجرای فوق العاده ای از بازی همیشه خوب پریناز ایزدیار را داراست ، یک سوم میانی ، سکانس های وحشتناک و تلخی در بازداشتگاه دارد که پوشش و کادربندی این حجم از کاراکتر واقعا یک شاهکار تصویری را خلق کرده است اما به شدت تکرارها تکرار می شوند و کمی هم خسته کننده و طولانی و بدون نتیجه ادامه می یابند. نقطه اوج فیلمنامه متری شش و نیم سعید روستایی یک سوم پایانی بخش پلیس محور آن است و تقریبا از لحظه کلنجار و درگیری های لفظی صمد و همکارانش در ستاد مبارزه با مواد مخدر آغاز می شود و به یک موتیف فوق العاده حرفه ای و زیرکانه شخصیت پردازی شده در قصه می رسد که آن را می توان سکانس تلافی میان پلیس ها دانست ، اما این بخش فیلمنامه به همان قدرتمندی آغاز پیش نمی رود و ناگهان قصه سقوط کامل می کند آن هم به گونه ای که نمایش و حضورش در تمام فیلم بی دلیل و نتیجه آغاز و پایان رها می شود ، شاید این شکست قصه و ضعف را ناشی از ترس از پرداختن به خطوط قرمز در فیلمنامه نویس دانست و یا شاید همان ممیزی ها و حواشی جنجالی اختتامیه جشنواره فیلم فجر اما هر آنچه هست به وضوح مشخص است که روستایی در تعریف و بیان قصه اش ناتوان مانده است و کلنجار تلافی دوستانه دو پلیس با هم صورت خوب نمایشی برای نیروهای نظامی کشور نداشته است.
نیمه دوم فیلم و فیلمنامه با افزوده شدن حضور نوید محمدزاده به قصه از درام بیشتری برخوردار می شود و روستایی گاهی اوقات قصه اش را حتی تراژدی محور می کند ، این نیمه بیشتر از آنکه فیلمنامه محور باشد بر قدرت بازیگری نوید محمدزاده بعنوان یک فوق ستاره در سینمای ایران تکیه دارد و زوایای جذابی از شخصیت ناصر را در بیان و نمایش تصویری به رخ می کشد و نوید محمدزاده هم چون گذشته با قدرت پرسوناژ خود را خلق و با هیجان بسیار به تصویر می کشد.
متری شش و نیم درخشان ترین حضور پیمان معادی بعنوان بازیگر است ، صمد با بازی معادی دقیقا همان پلیس درون فیلمنامه است بدون ذره ای اغراق و نمایشی مطلوب با بیشترین نزدیکی به پلیس کشور که خود را در سه سکانس دستگیری زن و شوهر متهم ، درگیری لفظی با همکارش و درگیری و کلنجار درون خودروی حمل متهم با ناصر در بهترین شرایط به نمایش می کشد ، اما سکانس های دادگاه او دقیقا تکرار لحظات جدایی نادر از سیمین هستند.
نوید محمدزاده مثل همیشه عالی است و اوج این نمایش جذاب مواجه او با خانواده اش حین ملاقات در زندان و همچنین گفتگوی او با وکیلش و ناامیدی محض اوست ، محمدزاده اجرای درخشان تری از معادی در دادگاه دارد و خود را به فراتر از اجرایش در ابد و یک روز ارتقاء داده است.
سعید روستایی این بار و در متری شش و نیم ، کارگردانی درخشانی چون گذشته نداشته است و منهای میزانسن های دقیقش در سکانس های پر بازیگر لحظات و پلان های اضافی بدون تاثیر متعددی در فیلمش دارد و این تعدد، مخاطب را سردرگم و کمی دلزده نیز می کند ، اما نقطه قوت ذکر شده تلاش او نمود بیشتری در کل فیلم داراست و وجه جذاب فیلم را تحت تاثیر خود قرار داده است.
یکی دیگر از نقاط متوسط و ناامید کننده متری شش و نیم در فیلمبرداری آن به چشم می خورد ، تصاویری با ساختار کلاسیک از هومن بهمنش اما همراه با حرکات متعدد و پرتکرار پن و دالی و دالی اوت دوربین او که فقط مخاطب را در سکانس های بازداشتگاه و پلان های خارجی بی دلیل و پیوسته سردرگم می کند و درخشش آثار گذشته بهمنش را همراه خود ندارند.
در پایان باید به این موضوع اشاره کرد که تقریبا حجم بسیاری از آثار اجتماعی سینمای ایران فقط و فقط طرح مسئله می کنند و خبری از حل ، تحلیل و بیان راه حل مناسب در آن ها نیست ، مغزهای کوچک زنگ زده ، هتتریک ، عرق سرد ، جان دار ، درخونگاه و متری و شش و نیم و.... تقریبا نمونه هایی از این طرز تفکر و نگاه در سینمای ایران هستند که برخلاف جذابیت بیان قصه خود نتیجه گیری مناسبی ندارند و متاسفانه برخی نیز دچار اپیدمی پایان باز می شوند و مخاطب را دلزده رها می کنند.