
به گزارش حلقه وصل: با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، تحولی عمیق در همه عرصهها از جمله هنر رخ داد. هنرمندان متعهدی به میدان آمدند که علاوه بر درک پیام انقلاب، ابزار هنر را در سطحی حرفهای و خلاقانه به کار گرفتند.
سید مرتضی آوینی از جمله متفکرانی است که نگاه او به هنر، فراتر از زیباییشناسی مرسوم، ریشه در معرفت و حقیقت دارد. او هنر را جلوهای از کمال و فضیلت انسانی میدانست و معتقد بود که هنرمند باید متعهد به حقیقت باشد. نگاه آوینی به سینما، موسیقی، گرافیک و ادبیات، بازتابی از پیوند عمیق او با روح انقلاب اسلامی است.
جنگ روایتها و مسئولیت تاریخی هنرمند متعهد
در عصر سلطه رسانه، هنر و هنرمند دیگر نمیتوانند نسبت به وقایع جامعه بیتفاوت باشند. هنرمند متعهد موظف است در برابر انفعال، ایستادگی کند و حقیقت را حتی در اوج فتنهها و غبارآلودیها، بازگو کند. این وظیفه صرفاً یک مسئولیت اخلاقی نیست، بلکه جهادی در عرصه «جهاد تبیین» است.
رهبر انقلاب در این باره میفرمایند: ««هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهد دارد. کسی که قریحه هنری دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهد است. هنرمند تنبل و بیتلاش، هنرمندی که برای تعالی کار هنرىِ خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمیکند، در حقیقت به مسئولیت هنری خودش در قبال قالب عمل نکرده است. هنرمند باید دائم تلاش کند.»
بنابراین، هنرمند باید ابتدا حقیقت را بشناسد، سپس با زبان هنر، آن را به جامعه منتقل کند. در این مسیر، او نه فقط به پیام، بلکه به قالب نیز متعهد است. هنرمندی که تنبلی کند و برای تعالی ابزار هنری خود نکوشد، در واقع به تعهد هنری خود نیز خیانت کرده است.
سید مرتضی آوینی؛ تجلی هنرمند موحد و انقلابی
نمونه برجسته چنین هنرمندی، شهید سیدمرتضی آوینی است؛ کسی که با آثار ماندگاری چون «روایت فتح»، «خان گزیدهها» و «گمگشتگان دیار فراموشی»، عمق حقیقت انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، و رنج مردم مظلوم را روایت کرد.
او با شناخت دقیق از مفاهیم دینی و هنری، توانست تصویر واقعیتری از آنچه واقعاً رخ داده بود، به تصویر بکشد؛ چیزی که رسانههای غربی یا رسانههای وابسته، هیچگاه روایت نکردند.
آوینی، هنری را تبلیغ کرد که نه برای تبلیغ کالا و سرمایه، بلکه برای روایت عشق به خدا و حقیقت به کار گرفته میشد. او در این خصوص نوشت است: «هنر اگر برای هنر نباشد، برای هیچ چیز دیگری هم نباید باشد، جز عشق به خدا.»
آوینی و هنر
شهید سید مرتضی آوینی، هنر را در معنای اصیل آن، تجلی کمال و فضیلت میدانست، نه صرفاً فعالیتی زیباشناختی. او منشأ هنر را پیوند ذاتی انسان با حقیقت عالم و شعور باطنی نسبت به کمالات میدانست و معتقد بود هنر، همچون عبادت، ریشه در فطرت دارد.
در حوزه سینما، آوینی نگاه معرفتی داشت و آن را ابزاری برای بیان حقایق متعالی میدانست، نه وسیلهای برای سرگرمی یا ترویج روشنفکری سطحی. از نظر او، فیلم بازتابی از درون فیلمساز است، نه صرفاً بازنمایی واقعیت.
در موسیقی و گرافیک نیز، او اصالت را به روح و نیت هنرمند میداد و بر تمایز هنر انقلابی با هنر غربی تأکید داشت. آوینی، آزادی در هنر را نه رهایی از تعهد، بلکه التزام به حقیقت میدانست و باور داشت هنر انقلاب، روحی تازه در کالبد هنر میدمد و به دنبال ساخت جهانی جدید مبتنی بر ارزشهای الهی است.
عشق مایه اصلی هنر است
شهید آوینی هنر دینی را هنری میداند که در بستر دین شکل گرفته و با حقیقت مطلق پیوند دارد، نه صرفاً هنری با موضوعات مذهبی. بهگفته او، «هنر دینی حاصل تقرب انسان به حق است، در حالیکه هنر امروز از گسست انسان از حقیقت و سقوط از جایگاه وجودیاش ناشی میشود.
هنر دینی با سیر معنوی پایان مییابد، اما هنر امروز با نفی معنا آغاز میشود.»
البته آوینی هنر را در ذات خود پیوندی با تفکر، حکمت و عرفان میداند و عشق را مایه اصلی آن میخواند. به باور او، بدون روح عرفانی، هنر بیجان و بیمعناست. او هشدار میدهد که «هنرمندان نباید هنر را مستقل از دین و کمال انسانی بدانند، زیرا چنین نگاهی هنر را به حجاب اکبر بدل میکند که انسان را از حقیقت و عهد الهی دور میسازد.»
هنر غربی در برابر هنر اسلامی؛ تضاد روایت و غایت
از نگاه شهید آوینی، هنر غربی، هنر خودپرستی است. هنری که از دل تمدنی برخاسته که بهشت را نه در آسمان، بلکه در زمین جستوجو میکند و از این رو، هنر را از معنا و تعهد تهی میسازد. او میگوید: «هنر غربی حدیث نفس است؛ نه حدیث شیدایی حق.»
در برابر این نگاه، هنر اسلامی، حدیث دلدادگی به حقیقت است؛ زبان بیزبانی انسان برای فراق دارالقرار، و انس دیرینه انسان با حقیقت. هنرمند موحد، نه تنها زیبایی را از حقیقت میگیرد، بلکه قالب اثرش نیز باید در شأن آن حقیقت باشد.
هنر، تعهد و آزادی؛ مفاهیم تحریفشده
یکی از تحریفهای رایج در فضای هنر معاصر، برداشت نادرست از آزادی است. آوینی میگوید: «آزادی در نفی همه تعلقات است، جز تعلق به حقیقت». بنابراین، هنرمندی که به بهانه آزادی، به تمسخر دین و مقدسات یا ترویج ابتذال روی میآورد، در واقع گرفتار دروغ بزرگی شده است.
او در انتقادی صریح، از هنرمندانی مینالد که برای تبلیغ محصولات تجاری و گالریهای مدرن، به وجد میآیند اما چون نوبت به صدور انقلاب یا دفاع از ارزشها میرسد، با پوزخند پاسخ میدهند: نه آقا، قبول سفارشْ هنر را میکشد!
هنر انقلابی امروز باید با بصیرت، شناخت دشمن و تقویت زبان هنری، به تبیین حقیقت اسلام، انقلاب اسلامی و آرمانهای مقاومت بپردازد. باید از روایت دقیق پیشرفتهای جامعه اسلامی، در برابر روایتسازیهای گمراهکننده دشمن، دفاع کند. این هنر، رسالتی انبیایی دارد؛ زیرا حقیقت را میگوید، دلها را بیدار میکند و مسیر رشد و کمال را نشان میدهد.